eitaa logo
حاج قاسم سلیمانی
512 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
19 فایل
﷽ "مَن‌کان‌لِلّٰه،کان‌الله‌ُلَه.. تو نگاهت به خدا باشه خدا و همه‌ ی نیروهاش، برای‌ تو خواهند بود:)🪐🤍 همسایه↶ @hamedzamanioriginal_eitaa @beiraghvelayat @paradisei ادمین↶ @paradiseii 🔴کپی با ذکر منبع بلامانع است
مشاهده در ایتا
دانلود
❧🔆✧﷽✧🔆❧ ✨ ✨ 🌞 🌞 🌱        🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌤 🍃🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران   ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🦋 🦋 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ❤️ ❤️ ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🕊 🕊 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷 🌷 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌸✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿🌸 @GeneralSoleimanii
•🤍• 🍃.... یعنے:‌♥️⁩ خدا با اینکه این ‌🗯️⁩ همه گناه ڪردیم بازم ❌ مثلہ همیشه،🍂 انقدر آبرومون رو حفظ ڪرد🤍 ڪه همه بهمون میگن↓💔 🌱 ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
خوشامدید جانان ها😍❤️ امیدوارم موندگار باشید😇 کانال رو دوست داشته باشید😉 نظر پیشنهادی بود⇟ پیام پین شده رو یه نظر بنداز جانا☺️ مرسی از حمایتتتون❤️ هم قدیمیا🤗 هم جدیدیا🤩 بنده بی نشان هستم مدیر کانال سوالی و پیشنهادی بود در ناشناس و یا پی وی در بیو کانال در خدمتم☺️ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
『💙』 ◌ ◌ بادِلَم‌گُفتَم‌؛‌حَرَم‌باشَد‌بَراےِاَربَعین؛ مَن‌چِگونِہ‌تاڪُنَم‌با‌این‌دِلِ‌وا‌ماندِه‌اَم؟ ◌ ◌ ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
•|🖤🏴|• از اربعین جا ماندم، اما از نگاهت نه از کاروان جا ماندم، اما از سپاهت نه🙂 ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
_خدا می خواهد پرواز را یاد ما بدهد؛ اگر ما را آزاد می گذارد برای این است که بال زدن را تمرین کنیم... نه اینکه سقوط ما برایش اهميت نداشته باشد . .🌿 | حاج‌آقا‌پناهیان | ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
✨•. . هر‌موقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت..🚕‌، آبۍ‌‌بر‌میداشت‌‌وقبور‌شهدا‌رومۍ‌شست‌! میگفت‌:با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌‌که‌من‌‌غبار‌رو از‌روۍِقبر‌هاۍآنها‌بشورم‌وآنهاهم‌غبار‌ِ گناه‌‌رواز‌روۍ‌ِ‌دل‌‌من‌‌بشورند!🌿- . 🌸•. ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
‹📻› - - با‌هم‌رفتیم‌قم‌جلو‌ضریح‌بهم‌گفت‌: احمد،آدم‌باید‌زرنگ‌باشہ‌ما‌از‌تهران‌ اومدیم‌زیارت‌باید‌یہ‌هدیہ‌بگیریم!! گفتم‌چے‌مےخوای؟ گفت شهادت... :)🖐🏻••• - - ¦⇢ ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
❤️🍃 به قول حاج میرزا اسماعیل دولابی:⇩ کوچه های دنیا همه بن بست است و اهل دنیا همه سرشان به دیوار ته کوچه خورده سر و دست شکسته برمیگردند، و همین عبرت برای ما کافیست ! ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
+دادگاه ساری برا فاطمیه مراسم دارن . _واقعا؟ +بله موردیه؟ _نه نه نه اصلا +چیزی شده ؟ _نه فقط مامانم امشب هست بیمارستان +میخای من نرم؟ _نه نه حتما برین +پس اگه ترسیدی زنگ بزن به عمه جون بگو بیاد پیشت با هول ولا گفتم _نههههه من میخام درس بخونم عمه جون که میان حرف میزنیم باهم . +باشه پس درا رو قفل کن و همه ی چراغا رو روشن بزار _چشم باباجون +کت و شلوار منم بیار دم در یکی و فرستادم بیاد بگیره ازت _چشم +مراقب خودت باش. کاری نداری؟ _نه باباجون +پس خداحافظ خداحافظی کردم و تلفن و قطع کردم . کت و شلوار و از تو کمد در آوردم و گذاشتمش تو کاور چادر گل گلی مامانم و گرفتم و رفتم پایین. به محض پایین اومدن از پله ها آیفون زنگ خورد پریدم تو حیاط و چادرو سرم کردم . سعی کردم یقه لباسم که خیلی باز بود رو بپوشونم درو باز کردم و یه آقایی و دیدم . سلام کردم و گفتم _بابام فرستادتون؟ +سلام بله کت شلوار و دادم دستشو محکم درو بستم ‌. نمیدونم چجوری راه حیاط تا اتاقمو طی کردم . میدوییدم و تند تند خدا رو شکر میکردم . همینکه در اتاقمو باز کردم صدای اذان مغرب و از مسجد کنار خونمون شنیدم . در اتاق و بستم و تند رفتم سمت دسشویی. وضو گرفتم و دوباره رفتم تو اتاق . سجاده رو پهن کردمو با همون چادر مامانم خیلی زود نمازمو بستم ... ____________ قلبم تند میزد . چراغ اتاقمو روشن کردمو نشستم رو صندلی جلوی میز آرایش. کرم پودرمو برداشتمو شروع کردم به پوشوندن جوشای رو صورتم ‌. با اینکه زیاد اهل آرایش نبودم ولی نمیتونستم از جوشام بگذرم ... به همونقدر اکتفا کردم. موهامو باز کردمو شونه کشیدم بعدشم بافتمشون ‌‌ از رو صندلی پاشدم و رفتم سمت کمد لباسام. درشو باز کردمو بهشون خیره شدم . دستمو بردم سمت مانتو مشکی بلندم و برش داشتم . یه شلوار کتان مشکی لول هم برداشتم و پوشیدم ومشغول بستن دکمه های مانتوم شدم . همینجور میبستم ولی تمومی نداشت . بلندیش تا مچ پام بود برا همین نسبت به بقیه مانتوهام بیشتر دکمه داشت. بعد تموم شدنشون رفتم سمت کمد روسریها و یه شال مشکی خیلی بلند برداشتم رفتم جلو آینه و با دقت زیادی سرم کردم . همه ی موهامو ریختم تو شال . بعد اینکه لباسامو پوشیدم رفتم سمت کتابخونه ؛قرآن عزیزی که مادرجونم برام خریده بود و برداشتم و گذاشتمش تو کوله مشکیم و همه وسایلای توشو یه بار چک کردم ‌. کیف پول، قرآن ،آینه و... عطر و یادم رفته بود.از رو میزم ورداشتم و ب مچ دستام زدم و بعد دستم و روی لباسام کشیدم. عطرم انداختم تو کوله ام اوممم گوشیمم نبود رفتم دنبال گوشیم بگردم که یه دفعه متوجه صدای زنگش شدم . رفتم سمت تخت و موبایلمو برداشتم . به شماره ای که تو گوشیم سیو کرده بودم نگاه کردم نوشته بود مصطفیِ عزیزم .... بہ قلمِ🖊 و ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
حاج قاسم سلیمانی
#قسمت_نهم9⃣ #پارت_اول +دادگاه ساری برا فاطمیه مراسم دارن . _واقعا؟ +بله موردیه؟ _نه نه نه اصلا +
پوفی کشیدم و با دستم زدم وسط پیشونیم . _همینو کم داشتیم ‌ با بی میلی تلفن و جواب دادم _الو سلام +بح بح سلام عزیزِ دل سرکار خانوم فاطمه ی جآن . خوبیییی؟ ( تو اینه برا خودم چش غره رفتم ‌) _بله مرسی . شما خوبی؟ +مگه میشه صدای شما رو شنید و خوب نبود ؟ (از این حرفاش دیگه حالم بهم میخورد) _نه نمیشه +حالت خوبه؟چرا اینطوری حرف میزنی؟ _دارم میرم جایی میترسم دیر شه ‌ میشه بعدا حرف بزنیم؟ +کجا میری؟بیام دنبالت؟ (ایندفعه محکم تر زدم تو سرم) _نه بهت زحمت نمیدم . خودم میرم . +چه زحمتی ‌ اتفاقا نزدیکتم . الان میام . تا اومدم حرف بزنم از صدای بوق متوجه شدم که تلفن و قطع کرده... دلم میخواست یه دست خوشگل خودمو بزنم . از اولم اشتباه کردم که بهش رو دادم. زیپ کولمو بستمو گذاشتمش رو دوشم . از اتاق اومدم بیرون و اروم درشو بستم ‌.از جا کفشی کفش مشکی بندیمو در اوردمو نشستم رو پله و مشغول بستن بنداش شدم که صدای بوق ماشینشو شنیدم . کارم که تموم شد با ارامش مسیر حیاطو طی کردم. درو باز کردمو با دیدنش یه لبخند مصنوعی زدم و براش دست تکون دادم . در خونه رو قفل کردمو نشستم تو ماشینش .‌‌... تا نشستم خیلی گرم بهم سلام کرد منم سعی کردم گرم جوابش و بدم سلام کردم و لبخند زدم ک گفت :خوبی خانوم خانوما ؟ _خوبم توچطوری؟ _الان که افتخار دیدن شمارو خداوند ب من حقیر داده عالی در جوابش خندیدم ماشین و روشن کرد و گفت : خب کجا تشریف میبردید ؟ +هیئت تا اینو گفتم با تعجب برگشت سمتم گفت :کجا!!!!!؟ +هیئت دیگه هیئت نمیدونی چیه ؟ _چرا میدونم چیه ولی آخه تو ک هیئت نمیرفتی! +خو حالا اشکالی داره برم ؟شهادته یهو دلم خواست ایندفعه جا مسجد برم هیات _نه جانم اشکالی نداره. کدوم هیات میری آدرسش و بگو گوشیم و از کیفم برداشتم و آدرس و خوندم براش با دقت گوش داد و گفت:خب ۲۰ دیقه ای راهه اینو که گفت حدس زدم شاید اونقدر وقت نداشته باشه برای همین پرسیدم _مصطفی اگه وقت نداری خودم میرم لازم نیست به زحمت بیافتیا بہ قلمِ🖊 و ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
•☘💚• - پیامبࢪاکࢪم‌(صلۍاللہ‌علیہ‌‌وآله):از گفت‌وگوواختلاط‌بازنان‌بپࢪهیز،بہ ࢪاستۍهیچ‌مردےبازن‌نامحࢪمۍدࢪ خلوت‌سخن‌نمۍگویدمگࢪاینکہ‌دࢪدل اونسبت‌بہ‌وۍࢪغبت‌پیدامۍکند. - ¦💚☘¦➜ ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
زیباترین پنجرۂ دنیا قاب چادرتوست!☺️ وقتی چادرت راکمی روی صورتت می کشی وباغرورازانبوه نگاه نامحرمان عبورمیکنی😃 آنگاه تومیمانی و"نورُعلیٰ نور" وچه زیباست انعکاس حیا ازپشتِ این سنگـرِساده..❤ خلقت ፨بانو؁بےنشاݧ፨ join:⇩ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
♥️🍃 قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ 🦋یعقوب گفت: «داستان غم‌وغصه‌ام را نه پیش شما، بلکه فقط پیش خدا بازگو می‌کنم. البته چیزهایی هم از خدا سراغ دارم که شما از آن بی‌اطلاعید! ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
❧🔆✧﷽✧🔆❧ ✨ ✨ 🌞 🌞 🌱        🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌤 🍃🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران   ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🦋 🦋 ✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 ❤️ ❤️ ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🕊 🕊 ✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨ 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷 🌷 💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌸✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿🌸 @GeneralSoleimanii
•💕🌸• - «اَلـلّهُـمَّ‌لااَجـِدُمِـن‌دۅنِـڪَ‌مُـلتَحَـداً» خُـدٰایـآ؛جـزتـۅپنـآهـگآهۍنـدٰاࢪم..! - ¦➜ ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
الهی🍃 همه سَر آسوده خواهند حسَن دلِ آسوده! کتاب الهی‌نامه مرحوم علامه حسن‌زاده آملی ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
💙!“••• ‌. . تـوخدآرآدآر؎... خدآیۍڪِہ‌شَنـوآ؎ِنجوآ؎ِتوسـت‌؛ بہ‌درگـآهَش‌پَنآھ‌بِـبرジ•• . . 💭📘¦⇢ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
🍃♥️ جسمم اینجاست ولے روح و روانم آنجا چـقدر فـاصله انـداخته از من تـا من . . ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 رونمایی منوتو از تانک آخوندها 😂 خدایا اینا رو شفا نده بخندیم... اونقدر تعطیلن که نمی‌دونن اینا برا هفته دفاع مقدسه! •° ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
بنا‌ نبود‌ ڪه‌ عاشق‌ ڪنی‌ محل‌ ندهی! زِ‌ ڪم‌ محلے ‌معشوق‌ زار‌ باید‌ زد...(: ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
حاج قاسم سلیمانی
بنا‌ نبود‌ ڪه‌ عاشق‌ ڪنی‌ محل‌ ندهی! زِ‌ ڪم‌ محلے ‌معشوق‌ زار‌ باید‌ زد...(: ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@Gener
نشد ڪه پر بزنم عشق آن حوالے را ببخش بر من مسڪین شڪسته‌بالے را نشد ڪه پاے پیاده به درگهت برسم و تحفه آورم این دست‌هاے خالے را ...
تموم شد؟! خیـــــلی تاثیر گذار بود آفرین جناب تاجزاده داستان های زیبایی مینویسید...😂😐👌 @GeneralSoleimanii
🔟 _نه بابا چ زحمتی .پیش بابا بودم کارم تموم شد.در حال حاضر بیکارم +خوبن عمو و زن عمو ؟ _خوبن خداروشکر پدر مصطفی آقای رضا فاطمی که من عمو رضا صداش میزنم یکی از بهترین قاضی های کشوره. عمو رضا و پدر من از بچگی تا الان تو همه دوره های زندگیشون باهم بودن دوستیشون ازمقطع ابتدایی شروع شد و تا الان ک پدر من ی بچه و پدر مصفطی ۲ تا بچه داره ثابت مونده بخاطر رفت و آمدای زیادمون و صمیمیت بین دوتا خانواده باباش شده عموم و مادرش زن عموم. من و مصطفی هم از بچگی باهم بزرگ‌شدیم ۵ سال ازم بزرگتره .از وقتی که یادم میاد تا الان حمایتم کرده و جای برادر نداشتم و پر کرده برام ولی پدرش بخاطر علاقه اش ب من از همون بچگی منو عروس خودش خطاب کرد خلاصه این رو زبون همه افتادو منم موندم تو‌منگنه البته باید اینم اضافه کنم ک سر این مسئله تا حالا کسی اذیتم نکرده بود خود مصطفی هم چیزی نگفت ولی متوجه میشدم ک محبتش به من هر روز اضافه میشه منم واسه اینکه ناراحتشون نکرده باشم چیزی نمیگفتم و سعی میکردم واکنش خاصی نشون ندم مصطفی خیلی پسر خوبی بود مهربون،با اراده،محکم از همه مهمتر میدونستم دوستم داره ولی هرکاری کردم نشد ک جز ب چشم ی برادر بهش نگاه کنم. برگشتم سمتش حواسش ب رو به روش بود . موهای خرماییش صاف بود وانگاری جلوی موهاشو با ژل داده بود بالا چشمای کشیده و درشت مشکی داشت بینیش معمولی بود و ب چهره اش میومد فرم لباش تقریبا باریک بود صورتشم کشیده بود چهارشونه بود با قد بلند. یه پیراهن مشکی با کت شلوار سرمه ایم تنش بود رسمی بودن تیپش شاید واسه این بود ک از پیش پدرش بر میگشت از بچگی دوست داشت وکیل شه.فکر میکنم تحت تاثیر پدرامون قرارگرفته بود یه ساعت شیک نقره ایم دستش بود که تیپش و کامل کرده بود همینطور ک مشغول برانداز کردنش بودم متوجه سنگینی نگاهش شدم دوباره نگاهم برگشت سمت صورتش ک دیدم بعلهه با یه لبخند ژیکوند داره نگام میکنه.تو دلم به خودم فحش دادم بابت این بی عقلی خو آخه دختره ی خل تو هرکی و اینجوری نگاه کنی فکر میکنه عاشقش شدی چ برسه مصطفی ک... لبخند از لباش کنار نمیرفت با هیجانی ک ته صدای بم و مردونه ی قشنگش حس میشد گفت + به جوونیم رحم کن دختر جان نگاهم و ازش گرفتم تا بیشتر از این گند نزنم ولی متوجه بودم که لبخندی که رو لبش جا خوش کرده حالا حالا ها محو نمیشه سرم پایین بودکه ماشین ایستاد با تعجب برگشتم سمتش ببینم چرا ماشین و کنار خیابون نگه داشت که یهو خم شد سمتم... بہ قلمِ🖊 و ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣
🖤🍃 "سرعٺ سیر جوونـا از همه بـالاترهـ✌️🏻 عـلےاڪبر اولیݩ نفر بود ڪه از بنےهاشم سبقٺ گرفت برای شهادٺ(: جوونے یعنۍ، سر بزنگاه خط‌شـڪنۍ ڪردن!"💣 •••نورِهدایت🌟••• ፨بانو؁بےنشاݧ፨ ◥◣@GeneralSoleimanii◥◣