eitaa logo
گرافیلما
49 دنبال‌کننده
130 عکس
116 ویدیو
2 فایل
کارگروه تخصصی فیلم «جور دیگر باید دید» ادمین: @ensankade1 https://gerafekr.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 5⃣ ✅ مشاهده و قضاوت 3⃣ ساختارها و درون‌مایه‌ها فیلم‌­هایی كه بر روی سبك، بافت یا ساختار تأكید دارند، اغلب از نظر تجاری موفقیت چندانی ندارند چون تعداد زیادی از تماشاگران یا آمادگی­ تجربه­‌هایی از این دست را ندارند و یا با چنین دیدگاه‌­های سینمایی راحت نیستند. فیلم­‌هایی مثل یادگاری (۲۰۰۰) ساخته‌ی كریستوفر نولان، به اصطلاح آثار راحت­‌الحلقومی نیستند كه بشود توی سالن سینما نشست یا روی لپ‌تاپ تماشای‌شان كرد. 4⃣ تمركز بر ایده‌­ها در بسیاری از آثار جدی سینمایی، كنش و شخصیت‌­ها، اهمیتی بیش­ از مفهوم خود فیلم دارند؛ آن­‌ها به روشن ساختن برخی از مفاهیم زندگی می‌­كنند و باعث می‌­شوند تا تماشاگر با تجربه­‌های بشری آشنا شود و یا وضعیت انسان در جامعه­‌اش از طریق این كنش‌­ها و شخصیت­‌ها به نمایش گذاشته می­‌شود. ممكن است ایده یا فكر اصلی فیلم به طور‌ مستقیم از طریق رخدادی خاص یا شخصیت به‌خصوصی به آن­‌ها ربط پیدا كند. البته، خیلی اوقات ایده یا فكر اصلی فیلم به شكل ماهرانه‌­ای در دل فیلم مطرح می‌شود كه ما را به چالش می­‌كشد و باید تلاش كنیم تا تعبیری را بیابیم كه از نظر ما كاملاً با چهارچوب فیلم هماهنگی دارد. این رویكرد غیرمستقیم باعث می‌شود تا تعابیر متنوعی نسبت به فیلم ایجاد شود كه البته نباید با چهارچوب ایده یا فكر اصلی فیلم در تضاد باشند. احتمالا نخستین گام برای شناخت ایده‌ی هر فیلمی آن است كه بتوانیم موضوع فیلم را در یك جمله یا یك عبارت به زبان بیاوریم، مثلاً حسادت، بی‌عدالتی، پیش‌داوری. یادمان باشد كه شناسایی موضوع حقیقی فیلم، نخستین گام ارزشمند برای تجزیه و تحلیل یك فیلم به شمار می­‌آید. اگر توانستیم موضوع فیلم را در یك عبارت یا یك جمله خلاصه كنیم، احتمالاً با یكی از موارد زیر روبه‌رو هستیم: ۱- مفاهیم اخلاقی: فیلم‌­هایی كه جمله‌­های اخلاقی در آن‌­ها شنیده می­‌شود، قصدشان آن است كه از ابتدا ما را با استدلالی عقلی یا یك قاعده‌ی اخلاقی به‌خصوص متقاعد كنند تا ترغیب شویم كه چنین قاعده­‌ای را در زندگی خودمان به كار بگیریم. قواعدی از این دست اغلب به شكل كلمات قصار هستند «عشق به پول ریشه‌ی همه‌ی بدی­‌هاست.» البته فیلم­‌های امروزی به مفاهیم اخلاقی مهمی می‌­پردازند و كم‌­تر پیش می‌­آید بر روی یك نكته تأكید كنند و ما هم باید مراقب باشیم كه یك مفهوم اخلاقی را با یك جمله‌ی قصار اشتباه نگیریم. فیلم‌هایی مانند تاوان (جو رایت، ۲۰۰۷) یا بازدید كننده (۲۰۰۷) ساخته‌ی تام مك‌كارتی ما را وادار می­‌كنند تا با دقت به نتایج تصمیم‌های اخلاقی خودمان فكر كنیم. ۲- حقیقت ماهیت بشری: این فیلم­‌ها اساساً با آثاری كه بر روی شخصیتی خاص تأكید می­‌كنند، تفاوت دارند. شخصیت‌­های این نوع فیلم­‌ها به چیز­هایی ورای خودشان فكر می­‌كنند. آن‌­ها نماینده‌ی همه‌ی بشریت­‌اند و برای ترسیم حقایق جهان پیرامون ماهیت انسان و انسانیت از آن‌­ها به عنوان ابزاری سینمایی استفاده می­‌شود. درفیلمی مانند جایی برای پیرمرد­ها نیست (۲۰۰۷)، شخصیتی كه خاویر باردم نقش او را بازی می­‌كند و یا فیلیپ سیمور هافمن فقید در سینکداکی نیویورك (۲۰۰۸) ساخته‌ی چارلی كافمن، تجسمی از لایه­‌های كم‌­شمار تمدن بشری­‌اند یا نمادی از واقعیت زندگی هستند كه از زندگی آدم­‌های متمدن طرد شده‌­اند... 🌿@Gerafilm1
قسمت 6⃣ ✅ معناها و نقش‌مایه‌ها 5⃣ بلوغ و رشد آگاهی شخصیت یا شخصیت‌­های اصلی در چنین فیلم‌­هایی، معمولاً و نه همیشه، جوان­‌هایی هستند كه تجربه­‌هایی وادارشان می‌­سازد تا به بلوغ فكری بیش‌­تری برسند یا در ارتباط با جهان پیرامون وجود خویش به آگاهی‌­های تازه­‌ای برسند. چنین مفاهیمی را می‌توان به شكلی جدی، كمیك، تراژیك یا هجو­آلود به نمایش درآورد. شخصیت­‌های اصلی چنین آثاری همیشه «پویا» هستند، یعنی در انتها، به نوعی شخصیت آن‌­ها نسبت به ابتدای فیلم دچار دگرگونی شده است. تغییرات ممكن است به شكلی ظریف، درونی باشند یا تغییرات شدیدی باشند كه به‌­طرز معناداری رفتار بیرونی شخصیت یا شیوه‌ی زندگی‌­اش را دگرگون كند. برای مثال در جستجوی نمو (۲۰۰۳) نشان می­‌دهد كه چگونه یك ماهی كوچك كه از خانه‌­اش جدا شده و وارد دریای بزرگی شده؛ به بلوغ فكری دست می‌­یابد، همچنین امپراتوری خورشید (۱۹۸۷) داستان پسربچه‌­ای به نام جیمز گراهام (كریستین بیل) را روایت می‌­كند كه در دوران جنگ جهانی دوم از خانواده‌­اش كه ژاپنی­‌ها اسیرشان كرده‌­اند؛ جدا می‌­افتد و حالا باید به تنهایی گلیم خودش را از آب بیرون بكشد. 6⃣ سردرگمی اخلاقی یا فلسفی گاهی ممكن است فیلم­‌سازی عامدانه تلاش كند تا تفسیر­های ذهنی متفاوتی از فیلمش بیرون بكشد، كه به یك سردرگمی یا معمای اخلاقی می‌­پردازد. در چنین مواقعی، فیلم­‌ساز سعی دارد به جای این كه حرفش را به وضوح بزند و به پرسش‌­های ذهنی تماشاگران پاسخ بدهد، از زیر پاسخ دادن شانه خالی می‌­كند. معمولاً واكنش به چنین فیلم­‌هایی آن است كه «این فیلم چه می‌خواست بگوید؟» چنین آثاری بیش از هر چیز با استفاده از نما­ها یا تصاویر با مخاطبان ارتباط برقرار می‌­كند كه تجزیه و تحلیل این عناصر نیاز به تفسیر دارد. حتی بعد از تفسیری بسیار هوشمندانه از چنین آثاری، مسائلی باقی می‌­مانند كه نمی‌­شود با قاطعیت درباره‌­شان اظهار نظر كرد. چنین آثاری به شدت راه را برای تفسیر­های ذهنی باز می‌­كنند. اما باید در نظر داشت كه چنین چیزی به این معنا نیست كه می‌­توان از تجزیه و تحلیل عناصر آن فیلم چشم­‌پوشی كرد. تفسیر شخصی هر فیلمی مستلزم بررسی تمامی عناصر آن فیلم است. فیلم­‌هایی مانند پرسونا (۱۹۶۶)، باشگاه مشت‌­زنی (۱۹۹۹) و آغوش‌­های گسسته (۲۰۰۹) به ترتیب ساخته‌ی اینگمار برگمان، دیوید فینچر و پدروآلمودوار معناهایی چندگانه به ما ارائه می­‌كنند كه ما را سردرگم می‌کند. 🔴 تشخیص درونمایه تشخیص درونمایه‌ی یك فیلم، اغلب كار دشواری است. درونمایه‌ی یك فیلم، احتمالاً در میانه‌ی نمایش فیلم خودش را آشكار نخواهد ساخت. با این كه هنگام تماشای یك فیلم ممكن است معناهای اساسی آن را به‌­طرزی مبهم و شهودی درك كنیم اما این كه به درستی بتوان درونمایه‌ی فیلمی را بیان كرد، شیوه‌ی كاملاً متفاوتی می­‌طلبد. گاهی تا فیلم تمام نشود و شروع نكنیم به فكر كردن یا بحث درباره‌ی آن فیلم، نمی‌­توانیم درونمایه‌­اش را متوجه شویم. خیلی وقت‌­ها كه، داستان فیلمی را برای فرد دیگری كه آن را ندیده، تعریف می­‌كنید؛ سرنخ مهمی برای رسیدن به درونمایه‌ی فیلم به دست آورده­‌اید چون در ابتدا میل داریم نكته‌­هایی را تشریح كنیم كه بیش‌­ترین تأثیر را بر ما داشته‌­اند... 🌿 @Gerafilm1