#پیامهایاخلاقیعاشورا
🏴🏴🏴 #تبیین
#شب_اول
اخلاق، یکی از سه بعد عمده دین است و اسلام بر سه بعد اصلی اعتقاد، احکام و اخلاق استوار است و تکمیل ارزشهای اخلاقی و جهت خدایی بخشیدن به صفات و رفتار انسان ها از اهداف بعثت انبیا است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق✨
تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسانی در نهاد جان انسان ها، بخشی مهم از رسالت پیامبر و امامان را تشکیل میدهد. اخلاق را از کجا میتوان آموخت؟ از گفتار و رفتار معصوم. چرا که آنان اسوه اند و مظهر شایستهترین خصلتهای انسانی و خداپسند و عاشورا چیست؟ جلوهگاه خالق و خوی حسینی و مکارم اخلاق در برخوردهای یک حجت معصوم.
حادثه کربلا و سخنانی که امام حسین (علیه السلام) و خانواده او داشتند و روحیات و خلق و خویی که از حماسه سازان عاشورا به ثبت رسیده است، منبع ارزشمندی برای آموزش اخلاق و الگوگیری در زمینه خود سازی، سلوک اجتماعی، تربیت دینی و کرامت انسانی است.
مسائلی همچون صبوری، ایثار، جوانمردی، وفا، عزت، شجاعت، وارستگی از تعلقت، توکل، خداجویی، همدردی و بزرگواری، نمونههایی از پیامهای اخلاقی عاشورا است و در گوشه گوشه این واقعه جاویدان، میتوان جلوههای اخلاق را دید.
ادامهدارد......
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#کانال_تحلیلی_گفتمان_انقلاب_اسلامی↙️↙️↙️
@sameir
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰آزادگی
آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است، اما آزادگی برتر از آزادی است و نوعی حریت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت آور و حقارت بار است. تعلقات و پای بندیهای انسان به دنیا، ثروت، اقوام، مقام، فرزند و... در مسیر آزاری روح او، مانع ایجاد میکند. اسارت در برابر تمنیات نفسانی و علقههای مادی، نشانه ضعف اراده بشری است.
وقتی کمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالی و خصال نیکوست، خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش حقارت است و خود را ارزان فروختن.
امام علی (علیه السلام) میفرماید:
الا حر یدع هذه اللماظه لاهلها؟ انه لیس لانفسکم ثمن الاالجنه فلا تبیعوها الا بها.(55)
آیا هیچ آزادهای نیست که این نیم خورده ( دنیا) را برای اهلش واگذارد؟
یقیناً بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست، پس خود را جز به بهشت نفروشید!
آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزشهای انسانی ندهد.
در پیچ و خمها و فراز و نشیبهای زندگی، گاهی صحنههایی پیش میآید که انسانها به خاطر رسیدن به دنیا با حفظ آنچه دارید با امید تمنیات و خاستهها یا چند روز زنده ماندن، هرگونه حقارت و اسارت را میپذیرد. اما احرار و آزادگان، گاهی با ایثار جان هم، بهای آزادگی را میپردازند و تن به ذلت نمیدهند.
امام حسین (علیه السلام) فرمود:
موت فی عز خیر من حیاه فی ذل.(56)
مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است.
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰ایثار
💎ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود است، چه در مسائل مالی و چه در موضوع جان. این صفت نیک یکی از خصلتهای ارزشمند اخلاقی است که در قرآن کریم و روایات، مورد ستایش فراوان است و از وارستگی انسان از خودخواهی سرچشمه میگیرد. قرآن از مومنانی یاد میکند که با آنکه خودشان نیازمندند، دیگران را بر خویشتن مقدم میدارند:
و یورثون علی انفسهم و او کان بهم خصاصه.
گذشتن از خواستههای خود و نیز چشم پوشیدن از آنچه مورد علاقه انسان است، به خاطر دیگری و در راه دیگری ایثار است. اوج ایثار، ایثار خون و جان است. ایثارگر، کسی است که حاضر باشد هستی و جان خود را برای دین خدا فدا کند، با در راه رضای او از تمنیات خویش بگذرد.
🏝در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، سیدالشهداء (علیه السلام) بود که حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از امام نیز خواست کسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند، با او همسفر کربلا شوند.
این نیز ایثارگری او را نشان میدهد که در آستانه شهادت، اگر هم گریه میکند نه بر حال خویش، که بر حسین میگرید که طبق گزارش او از وضع کوفه، روی به این شهر پرنیرنگ و مردم و مردم پیمان شکن نهاده است.
وقتی امام حسین (علیه السلام) به فرزندان عقیل و مسلم بن عقیل فرمود که شهادت مسلم برایتان کافی است، شما صحنه را ترک کنید، یکصدا گفتند:
به خدا سوگند چنین نخواهیم کرد. جان و مال و خانواده و هستی خود را فدای تو میکنیم و در رکابت میجنگیم تا شهادت.
⬅️اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است؛ یک به یک برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار کردند. از آن همه سخن، این نمونه از کلام مسلم بن عوسجه کافی است که به امام عرض کرد:
هرگز از تو جدا نخواهم شد. اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم، سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم.
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#کانال_گفتمان_انقلاب_اسلامی
↙️↙️↙️
@sameir
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰تکریم انسان
بر خلاف جبهه باطل که به انسانها به عنوان ابزاری برای تامین خواستهها و منافع خویش مینگرند، در جبهه حق، مومن ارزش و کرامت دارد. کرامتش هم نشات گرفته از ارزش حق است. انسانها احترام دارند و به لحاظ ایمانشان مورد تکریماند، معیار هم تقوا و ایمان و تعهد، است نه رنگ و زبان و قبیله و نژاد و منطقه جغرافیایی. امام حسین (علیه السلام) در عاشورا، به یاران خویش عزت بخشید، آنان را باوفاترین یاوران حق نامید؛ خود را به بالین یکایک یاران شهیدش میرساند و سر آنان را بر دامن میگرفت. بین آنان تفاوت قائل نمیشد. هم بر بالین علی اکبر (علیه السلام) حاضر شد، هم بر بالین غلام خویش.
یکجا رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت - در دین ما سیه نکند فرق با سفید
وقتی حر، بیدار شد و توبه کرد و به اردوی امام پیوست، تردید داشت که امام حسین او را میپذیرد یا نه؟ سوال حر هل لی من توبه؟ آیا برای من توبهای هست، نشان دهنده نقطه امید او به بزرگواری امام حسین (علیه السلام) بود.
حضرت هم توبه و بازگشت و حقگرایی او را ارج نهاد و با سخن نعم، یتوب الله علیک، او را به بخشایش و رستگاری امید داد.
این ارج نهادن به مقام یک انسان تائب است که خود را از ظلمت رهانده و به نور رسانده است. هر چند سابقهای تیره و گناه آلوده دارد، ولی اینک به نور، ایمان آورده است.
جون، غلام ابوذر بود. روز عاشورا از امام حسین (علیه السلام) اذن میدان خواست. امام به او رخصت داد که از صحنه بیرون برود و کشته نشود؛ چرا که در روزهای سخت و دشوار، همراه این خاندان بوده لذا الان مجاز است که جان خویش را برگیرد و برود. ولی چون به پای امام افتاد و بوسید و گریست و درخواست کرد که اجازه یابد خونش با خون اهل بیت در این میدان آمیخته شود. امام هم اجازه داد. به میدان رفت و پس از جنگی دلاورانه به شهادت رسید و امام به بالین او آمد و دعایش کرد:
خدایا چهره اش را نورانی و بدنش را خوشبو ساز و او را با محمد و آل محمد محشور کن.
این نیز نمونهای از ترکیم انسان بود، در آن کرامت و شرافت. ارج نهادن امام به فداکاری یارانش، ترکیم انسان و انسانیت بود. سید الشهداء (علیه السلام) کنار پیکر خونین اصحاب شهید خویش میآمد، آنان را آغشته به خون میدید و عطر شهادت را از آن اجساد مطهر استشمام میفرمود. و در ستایش از آنان و ملامت قاتلانشان میفرمود: قتله کقتله النبیین و آل النبین قاتلانی، همچون قاتلان پیامبران و دودمان رسولان! یعنی یاران شهیدش را همسنگ و هم تراز با پیامبران الهی میدانست و قاتلان آنان را همچون کشندگان پیامبر الهی.
شخصیت دادن به افراد با ایمان و فداکار در راه خدا و دین، پیام عاشورا است که از رفتار حسین بن علی (علیه السلام) آموخته میشود. جامعهای که وارث فرهنگ جهاد و شهادت است، باید به چنین انسانهای از جان گذشته، به جانبازان و آزادگان، به خانوادههای شهدا و ایثارگران، حرمتی عظیم قائل شود، تا این خط خدایی، همواره پرجاذبه و دوست داشتنی بماند و مشتاق، داشته باشد.
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#کانال_تحلیلی_گفتمان_انقلاب_اسلامی
↙️↙️↙️
@sameir
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰توکل
داشتن تکیهگاهی قدرتمند و استوار در شداید و حوادث، عامل ثبات قدم و نهراسیدن از دشمنان و مشکلات است. توکل، تکیه داشتن بر نیروی الهی و نصرت و امداد اوست. قرآن کریم دستور میدهد که مومنان تنها بر خدا تکیه کنند و در روایات اسلامی آمده است که هر که به غیر خدا اتکاء و پشت گریم داشته باشد، خوار و ضعیف میشود.
امام حسین (علیه السلام) در آغاز حرکت خویش از مدینه، تنها با توکل بر خدا این راه بر برگزید و هنگام خروج از مکه به سوی کوفه، گرچه برای پاسخگویی به دعوتنامههای کوفیان آهنگ آن دیار کرد، ولی باز هم تکیهگاهش خدا بود، نه نامهها و دعوتهای مردم کوفه. به همین جهت نیز وقتی میان راه خبر بی وفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل را شنید، باز نگشت و برای انجام تکلیف با توکل بر خدا، راه را ادامه داد.
حتی توکلش بر یاران همراه هم نبود. از این رو از آنان نیز خواست که هر که میخواهد برگردد. با این توکل بود که هیچ پیش آمدی در عزم او خلل وارد نمیکرد در وصیتی که به برادرش محمد حنیفه در آغاز حرکت از مدینه داشت، ضمن بیان انگیزه و هدف خویش از این قیام، در پایان فرمود:
ما توفیق الا بالله، علیه توکلت والیه انیب.
وقتی در منزل خزیمیه حضرت زینت (علیها السلام)شعری را از هاتفی شنید که خبر از سرانجام مرگ برای کاروان میداد، نگرانی خویش را به امام ابراز کرد. حضرت فرمود: خواهرم! آنچه تقدیر است، خواهد شد.
در منزل خزیمیه حضرت زینب (علیها السلام) شعری را از هاتفی شنید که خبر از سرانجام مرگ برای کاروان میداد، نگرانی خویش را به امام ابراز کرد. حضرت فرمود: خواهرم! آنچه تقدیر است، خواهد شد.
در منزل بیضه، در یک سخنرانی که خطاب به اصحاب خود و سربازان حر انجام داد، ضمن انتقاد از پیمان شکنی کوفیان و نیرنگ آنان که به او نامه نوشته بودند، فرمود: و سیغنی الله عنکم و از نصرت آنان اظهار بی نیازی کرد و چشم به خداوند دوخت.
صبح عاشورا با شروع حمله دشمن به اردوگاه امام، آن حضرت در نیایشی به درگاه خدا، این اتکان و اعتماد به پرودگارش را در هر گرفتاری و شدت و پیشامد سخت چنین بیان کرد:
اللهم انت ثقی فی کل کرب و انت رجائی فی کل شده و انت لی فی کل امر نزل بی ثقه و عده....
و خدا را هم به عنوان عامل پشت گرمی و اطمینان نفس (ثقه) و هم نیروی حمایتگر و پشتیبان خویش (عده) خواند و اینگونه مناجات در صحنه درگیری و آستانه شهادت، جز از روحهای متوکل بر نمیآید. در سخنرانیهای دیگری که خطاب به سپاه کوفه داشت، با تلاوت آیاتی که متضمن ولایت و نصرت الهی نسبت به صالحان است، توکل خویش را بر خدا ابراز نمود: ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین.
و در خطبهای در روز عاشورا، جمله انی توکلت علی الله ربی و ربکم را بیان کرد که شاهد دیگری بر این روحیه و باور است.
در طول راه نیز در برخورد با ضحاک بن عبدالله مشرقی، وقتی وی آمادگی کوفیان را برای جنگ با سیدالشهداء (علیه السلام) اعلام کرد، تنها پاسخ امام این بود:
حسبی الله و نعم الوکیل.
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰جهاد با نفس
برتر و دشوارتر از جهاد و دشمن بیرونی، مبارزه با تمنیات نفس و کنترل هوای نفس و خشم و شهوت و حب دنیا و فداکردن خواستههای خویش در راه خواسته خدا است.
این خود ساختگی و مجاهده با نفس، زیر بنای جهاد با دشمن بیرونی است و بدون آن، این هم بی ثمر یا بی ثواب است؛ چون سر از ریا، عجب، غرور، ظلم و بی تقوایی در میآورد.
کسی که در جبهه درونی و غلبه بر هوای نفس، پیروز باشد، در صحنههای مختلف بیرون نیز پیروز می شود و کسی که تمنیات نفس خویش را لجام گسیخته و بی مهار، بر آورده سازد، نفس سرکش انسان را بر زمین میزند و به تعبیر حضرت امیر (علیه السلام) او را به آتش میافکند.
در صحنه عاشورا، کسانی حضور داشتند که اهل جهاد با نفس بودند و هیچ هوا و هوسی در انگیزه آنان دخیل و شریک نبود. از همین رو، بر جاذبههای مال، مقام، شهوت، عافیت و رفاه، ماندن و زیستن، نوشیدن و کامیاب شدن و... پیروز شدند.
عمربن قرظه انصاری، از شهدای کربلا، در جبهه امام حسین (علیه السلام) بود و برادرش علی بن قرظه در جبهه عمر سعد. اما خودساختگی او سبب شد که هرگز محبت برادرش، سبب سستی در حمایت از امام نشود و دلیرانه در صف یاران امام، ایستادگی و مبارزه کند.
محمد بن بشر حضرمی در سپاه امام بود. فرزندش در مرز ری اسیر شده بود. با اینکه امام به او رخصت داد که کربلا را ترک کند و در پی آزاد کردن فرزند اسیرش برود او مساله علاقه به فرزند را در راه هدفی دینی، حل کرده بود. حاضر نشد امام را ترک کند و وفا نشان داد.
نافع بن هلال، شهیدی دیگر از عاشوراییان بود. نامزد داشت و هنوز عروسی نکرده بود. در کربلا هنگامی که می خواست برای نبرد به میدان رود، همسرش دست به دامان او شد و گریست. این صحنه کافی بود که هر جوانی را متزلزل کند، و انگیزه جهاد را از او سلب کند. با آنکه امام حسین (علیه السلام) نیز او را خواست که شادمانی همسرش را بر میدان رفتن ترجیح دهد، بر این محبت بشری غلبه یافت و گفت: ای پسر پیامبر! اگر امروز تو را یاری نکنم، فردا جواب پیامبر را چه بدهم؟ آنگاه به میدان رفت و جنگید تا شهید شد.
در یکی از شبهای عطش در کربلا، نافع بن هلال همراه جمعی برای آوردن آب برای خیمههای امام، به فرات رفتند. نگهبانان فرات گفتند: میتوانی خودت آب بخوری ولی برای امام، حق نداری آب ببری. گفت: محال است که حسین و یارانش تشنه باشند و من آب بنوشم!
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰شجاعت
شجاعت آن است که انسان در برخورد با سختیها و خطرها، دلی استوار داشته باشد. بیشتر کاربرد این واژه، در مسائل مبارزات و جهاد و برخورد با حریف در نبرد و نهراسیدن از رویارویی با دشمن در جنگها است. این نیروی قلبی و صلابت اراده و قوت روح، سبب میشود که انسان هم از گفتن حق در برابر ظالمان نهراسد، هم هنگام نیاز به مقابله و نبرد بپردازد، هم از فداکاری و جانبازی نهراسد. درجایی که اغلب مردم می هراسند، شجاعت آن است که انسان علی رغم وجود زمینه های هراس، نترسد و خود را نبازد و با غلبه بر مشکلات، تصمیم گیری حق و درست داشته باشد.
همه رشادتها و حماسه آفرینیهای میدانهای جهاد، مدیون دلیری شجاعان در نبرد بوده است و همه درهم شکستن ابهت طاغوتها و قدرتهای جابر نیز در شجاعت افراد مصمم در رویارویی با آنان نهفته است. نترسیدن از مرگ، یکی از مظاهر آشکار شجاعت است و همین عامل، امام حسین (علیه السلام) و یارانش را به نبرد عاشورا کشاند تا حماسهای ماندگار بیافرینند.
وقتی امام از مکه به سمت کوفه حرکت میکرد و در طول راه کسانی با وی برخورد میکردند و با طرح اوضاع آشفته عراق و استیلای ابن زیاد بر مردم، او را از عواقب این سفر میترساندند، شجاعت و بی باکی امام حسین (علیه السلام) از مرگ بود که این سفر را حتمی میساخت. در برخورد با سپاه حر، فرمود:
لیس شانی شان من یخاف الموت.
شان و موقعیت من، موقعیت کسی نیست که از مرگ بهراسد.
درجایی دیگر فرمود که من نه دست ذلت به اینان میدهم و نه چون بردگان فرار یا اقرار میکنم. سخن امام حسین (علیه السلام) و دیگر خاندان او در مواقع مختلف که ابالموت تخوفنی (آیا مرا از مرگ میترسانی؟) نشان دهنده بی هراسی این خاندان از مرگ است.
خصلت شجاعت در بنی هاشم و خاندان پیامبر، زبان زد بود. امام سجاد (علیه السلام) نیز در سخنرانی شورانگیز خویش در مجلس یزید، فرمود که به ما شش چیز داده شده و با هفت چیز دیگران برتریم؛ و شجاعت را در زمره آنها برشمرد: اعطینا العلم و الحلم و السماحه و الشحاعه...
بالاتر از همه اینها، شجاعتی است که امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت او و یارانش در صحنههای مختلف عاشورا نشان دادند که خود کتابی مفصل میشود؛ مانند رشادتی که مسلم بن عقیل در کوفه نبرد از خود نشان داد یا شجاعت و رزم آوری یاران امام در میدان کربلا، آن چنان بود که فریاد همه را برآورد و یکی از سران سپاه کوفه خطاب به سربازان فریاد زد: ای بی خردان احمق! میدانید با چه کسانی میجنگید؟ با شیران شرزه، با گروهی که مرگ آفریناند، هیچ کدامتان به هماوردی آنان به میدان نروید که کشته میشوید! دلاوری عبدالله بن عفیف ازدی در مقابل ابن زیاد و سپس درگیری اش با سپاه مهاجم به خانهاش و صدها نمونه این دلیریها. دشمنان امام حسین (علیه السلام) و یاران شجاع او را اینگونه توصیف کردهاند: کسانی بر ما تاختند که پنجههایشان بر قبضه شمشیرها بود، همچون شیران خشمگین بر سواره های ما تاختند و آنان را از چپ و راست تار و مار کردند و خود را در کام مرگ میافکندند....
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰عفاف و حجاب
کرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین میشود. حجاب نیز یکی از احکام دنیا است که برای حفظ عفت و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگیهای اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزشهای دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین (علیه السلام) و زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنانش، چه با نحوه عمل خویش، یاد آور این گوهر ناب گشتند. باری زنان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.
حسین بن علی (علیه السلام) بن خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا نکوهیده مگویید. اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، بخصوص که چشم دشمن ناظر صحنهها و رفتار آنان بود.
در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای، گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند.
رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد (علیه السلام) نیز تا میتوانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی!
به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین (علیه السلام) وقتی گذرعمرسعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان بازگردانند، تا به وسیله آنان خود را بپوشانند.
به نقل سید بن طاووس، شب عاشورا امام حسین (علیه السلام) در گفت گو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتن داری توصیه کرد. روز عاشورا وقتی زینب کبری، بیطاقت و صبر شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن.
در حادثه حمله دشمن به خیمهها و غارت آنچه آنجا بود، زنی از بنی بکر بن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: ای آل بکر بن وائل! آیا دختران پیامبر را غارت میکنند و جامعههایشان را میبرند و شما مینگرید؟
دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل بیت پیامبر تا آنجا که میشود، حفظ و رعایت شود. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق میکنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوههای اهل بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.!
از اعتراضهای شدید حضرت زینب (علیها السلام) به یزید، این بود که: ای یزید! آیا از عدالت است که کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشتهای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر میگردانی، حجاب آنها را هتک کرده، چهرههایشان را در معرض دید همگان قرار دادهای که دور و نزدیک به صورت آنان گناه میکنند؟!
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#پیامهایاخلاقیعاشورا
🔰وفا
وفا، پای بندی به عهد و پیمانی است که با کسی میبندیم. نشانه صداقت و ایمان انسان و مردانگی و فتوت اوست. وفا، هم نسبت به پیمانهایی است که با خدا میبندیم، هم آنچه با دوستان قول و قرار میگذاریم، هم عهدی که با دشمن میبندیم، هم تعهدی که به صورت نذر بر عهده خویش میگذاریم، هم پیمان و بیعتی که با امام و ولی امر میبندیم. وفای به عهد در همه این موارد، واجب است و نقض عهد و زیر پاگذاشتن پیمان و بیوفایی نسبت به بیعت و قرار دوستی و حقوق برادری نشان ضعف ایمان و از بدترین خصلتهاست. خداوند وفای به عهد را لازم شمرده است و از عهد، بازخواست خواهد کرد: اوفوا بالعهد آن العهد کال مسوولا.
در آیات قرآن، به ستایش خداوند از کسانی که صادق الوعد و وفادار بودند مثل حضرت اسماعیل، و به نکوهش الهی از اشخاص و اقوامی که نقض عهد و پیمان شکنی کردند، بر میخوریم. حضرت علی (علیه السلام) هم وفا را جزء گرامیترین خصلتها شمرده است: اشرف الخلائق الوفاء و در سخنی دیگر، وفای به عهد را از نشانههای ایمان دانسته است: من دلائل الایمان الوفاء بالهد.
با این مقدمه، وقتی به صحنه عاشورا مینگریم، در یک طرف مظاهر برجستهای از وفا را میبینیم و در سوی دیگر، نمونههای زشتی از عهد شکنی و بیوفایی و نقض پیمان و بیعت و زیر پاگذاشتن تعهدات را.
حتی از نقاط ضعفی که امام حسین (علیه السلام) برای معاویه بر میشمرد آن است که وی به هیچ یک از تعهداتی که نسبت به امام حسن مجتبی و سید الشهدا (علیهما السلام) داشته است، وفا نکرد.
از نقاط ضعف کوفیان نیز بی وفایی بود، چه بیعتی که با مسلم بن عقیل کردند و قول یاری دادند و تنهایش گذاشتند، چه نامههایی که به امام حسین (علیه السلام) نوشته، وعده نصرت و یاری دادند، ولی در وقت لازم، نه تنها به یاری امام برنخاستند، بلکه در صف دشمنان او قرار گرفتند و آن نامهها و عهدها و امضاهای خود را زیر پاگذاشتند.
امام حسین (علیه السلام) در منزل بیضه، در سخنی که با لشکریان حر داشت، ضمن یادآوری نامه نگاریها و بیعتی که برای حمایت و یاری بسته بودند، میفرماید:
اگر اهل وفا به پیمان نیستند و عهد خویش را شکستهاید و بیعت مرا از گردن خود کنار نهادهاید، به جانم سوگند، این روش از شما کوفیان چندان ناشناخته و شگفت نیست، با پدرم، با برادرم و با پسر عمویم مسلم بن عقیل نیز همین کار را کردید.
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج