- زیارتنامهیشهدا💔 -
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌿
معرفی ِشهید:صادق عدالت اکبری
●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجانشرقی
●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه
تمام کارهای روزمره امروز به نیابت از این شهید بزرگوار هدیه به امام زمان به نیت سلامتی وتعجیل در امر ظهورشان؛ ان شاءالله .
سهم شما هدیه به این شهید بزرگوار ،
۱۲ شاخه🌷سوره توحید ،
۱۸ 🌷صلوات ،
- | آسمانیها .
.
May 11
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#اسرار_فدک #اسرار_فدک معرفی 💠در سلسله مطالب اسرار فدک در مورد فدک حضرت زهرا سلام الله علیها به ب
#اسرار_فدک شماره 2
«فدک» سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پر آب و منطقه ی وسیع کشاورزی و قلعه ای مهم بود و نخلستانهایش از خیبر بیشتر بود. ساکنان آن عده ای از یهود بودند که با اهل خیبر در ارتباط بودند و رئیس آنان در روز فتح آنجا مردی بنام يوشع بن نون بود. نام این سرزمین هم به اسم «فدک بن هام» اول کسی است که در آنجا سکونت یافته است. ( این باغها در شمال مدینه واقع شده بود و هم اکنون نیز باقی است و فاصله ی آن تا مدینه حدود ۱۰۰ کیلومتر است)
📚معجم البلدان: ج ۴ ص ۲۳۸.
پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر صلی الله عليه و آله جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در این فرمان تصریح شده بود که این اقدام می بایست توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و امير المؤمنين عليه السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شرکت نکنند....
📚بحار الانوار: ج ۲۱ ص22 ج ۲۹ ص ۱۱۰، ۱۱۴،
@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#اسرار_فدک شماره 2 «فدک» سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پر آب و منطقه ی وسیع کشاورزی و قل
ادامه خطبه فدکیه در شبهای
بعد تا ایام فاطمیه...
نشر صدقه جاریه...
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هجدهم 💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدر
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_نوزدهم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
#ادامه_دارد...
@Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱:۲۰ 💔ساعت به وقت حاج قاسم💔
به روح پاک و بلند همه ی شهدای جبههی مقاومت، فاتحه و صلواتی هدیه کنید🌱
#سلام_امام_زمانم
نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى
رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى...
جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم
فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 49 ❇️ برای رعایت تقوا چیزی که خیلی مهمه و شرط اصلی هست محاسبه شبانه نفسه. خ
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 50
🔶 در مورد محاسبه نفس باید بریم پیش امیر مومنان حضرت علی علیه السلام ببینیم آقای نازنینمون در مورد محاسبه نفس چه میفرمایند.
🌺 امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
🔹 هنگامى كه صبح را به شام مى رساند، نفس خويش را مخاطب ساخته چنين گويد:
👈🏼 اى نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمى گردد،
و خداوند از تو درباره آن سؤال مى كند كه:
1- در چه راه آن را سپرى كردى؟
2- چه عملى در آن انجام دادى؟
3- آيا به ياد خدا بودى، و حمد او را به جا آوردى؟
4- آيا حق برادر مؤمن را ادا كردى؟
5- آيا غم و اندوهى از دل او زدودى؟
6- و در غياب او زن و فرزندش را حفظ كردى؟
7- آيا حقّ بازماندگانش را بعد از مرگ او ادا كردى؟
8- آيا با استفاده از آبروى خويش، جلوی غيبت برادر مؤمن را گرفتى؟
9- آيا مسلمانى را يارى نمودى؟
10- راستى چه كار مفیدی امروز انجام دادى؟!
@Ghadami_Bara_Zoohor
کی شود که ما با تو صبح و شام کنیم
کی شود که تو ما را و ما تورا ببینیم
هنگامی که پرچم نصرت و فیروزی
در عالم برافراشتهای...✨
•فرازی از دنیای ندبه
#امام_زمان
@Ghadami_Bara_Zoohor
جمعه روزِ #صلواتِ
تا میتونیم صلوات هدیه کنیم
به صاحبمون آقا صاحب الزمان
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سمیترین رفتار خانمها در زندگی مشترک
_دکتر عزیزی
#سبک_زندگی
🆔 @Ghadami_Bara_Zoohor
سلام دوستان 🌺🌺🌺🌺
ان شاالله در این کانال هفته ای چند آیه #تفسیر قرآن از آقای قرائتی گذاشته می شود.
زیادوقت گیر نیست تااینکه بتوانیم برای زندگی آخرتمون قدمی برداریم، امیدوارم بتوانیم زمینه ساز ظهور حضرت مهدی( عج) باشیم... ازاینکه دوستانتون هم به گروه دعوت می کنید یه امربه معروف از واجبات الهی انجام داده اید ودر پرونده اعمالتون ثبت می شود ،
ازاینکه درمسیر هدایت قرار گرفته ایم خداراشاکریم ،ان شاءالله با بودنمان درکنار هم رستگار شویم 🌺🌺🌺🌺🌺
@Ghadami_Bara_Zoohor