داشتم مداحے گوش میڪردم🌱
بہ ذهنم رسید ڪہ...
تمام سختے هایے ڪہ پیامبر،
امیرالمؤمنین
حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین، حضرت زینب و...ڪشیدن،
بخاطر ڪوتاهے و سهل انگارے مسلمونا بودہ💔
نہ ڪفار، نہ مشرڪان... مسلمونا
اونایے ڪہ خودسازے نڪردن و نفْسشون بهشون غالب شد!!!!
اگہ ما هم گناهامون رو ترڪ نڪنیم وخودسازے نڪنیم
یہ داغ میشیم بہ روے قلب حجت خدا😔
#بدون_تعارف
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
『🇮🇷͜͡🌹』
-
رفـیـق یـھ جورۍ بـاش❗️
کـھ سرنوشـتت هر چـے شـد
ختم بـھ امـٰام زمـٰان بشـھ . .(:💚🌿'
.
#شھـیدمحـسنحججے🌹'
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
دعـــــــــــای فـــــــــــرج
بسمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
May 11
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
کاش سرعتی که در تصویب طرح تعطیلی شنبه ها داشتن رو در مورد طرح مدیریت فضای مجازی و لایحه عفاف و حجاب
اون نمایندگانی که به طرح خائنانه " تعطیلی شنبه" رای دادند باید لیست حسابهای بانکی خودشون و خانواده هاشونو به مردم اعلام کنن..
اقای قوه قضاییه وقت حسابرسی شماست..
حسابهای ولی اسماعیلی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، حسابهای پیرهادی و بقیه نمایندگان موافق این مصوبه ننگین یهودی باید در معرض افکار عمومی قرار بگیرد
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند ۵۵ ❤️ برای همین هست که میگیم پدر و مادر باید خیال بچه رو راحت کنند. مدام بچه رو ت
#آداب_تربیت_فرزند ۵۶
🔶 ممکنه والدینی در ۷ سال اول این موارد رو رعایت نکرده باشند و کودک الان به سن ۸ سال رسیده باشه.
✅ در اینجا میشه که یه مدت کوتاه مثلا یک ماه، پدر و مادر دوران پادشاهی رو برای بچه برگزار کنند و بعد در بارانی از دستورها قرار بدن.
خدا رو شکر #کودک طوری آفریده شده که حتی اگه والدین در تربیت اشتباه عمل کرده باشن بازم میشه خیلی سریع تا حد زیادی جبران کرد.
برای همین #والدین نباید ناراحت باشند.
❤️ و شما ببینید خداوند چقدر #مهربان هست که با اینکه اکثر پدر و مادرها این نکات #تربیتی رو بلد نیستن و رعایت میکنن باز هم افراد خوب و نیکان روزگار در تاریخ به فراوانی حضور داشتن.
🔸 در مجموع #خداوند همیشه به تلاش آدم ها نگاه میکنه و زندگی هر کسی رو هم خود پروردگار مدیریت و برنامه ریزی میکنه.
✅ رعایت نکات #فرزند هم تا حد زیادی به کودک کمک میکنه که برای امتحانات الهی در آینده زندگیش به خوبی آماده بشه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند ۵۶ 🔶 ممکنه والدینی در ۷ سال اول این موارد رو رعایت نکرده باشند و کودک الان به سن
#آداب_تربیت_فرزند ۵۷
🔸 از اونجایی که در هفت سال دوم بچه باید در مبارزه با نفس قوی بشه باید در هفت سال اول کاری کنیم که کودک دچار عقده امیال خودش رو پیدا نکرده باشه.
🔶 بنابراین یکی از #اهداف اصلی #تربیت در هفت سال اول اینه که کودک امیال اصلی خودش یعنی #استقلال طلبی، کنجکاوی، برتری طلبی، محبوب بودن، زیبایی گرایی و ... رو در حد لازم پاسخ بده.
برای همین گفته میشه که هفت سال اول دوران پادشاهی کودک هست. اگه کودکی به امیال بالا برسه و حسابی در اون لذت ببره بعدا دیگه وقتی بزرگ شد عقده خیلی از علاقه های احمقانه و سطحی رو نخواهد داشت.
❇️ در حقیقت کودک در هفت سال اول باید به یه میزانی از #خودشناسی برسه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
❌مردم کوفه با امام حسین آزمایش نشدند، چون هنوز امام حسین به #کوفه نرسیده بود و آنها هنوز حضرت را درک نکرده بودند‼️
بلکه آنها با نایب امام یعنی حضرت مسلم آزمایش شدند و چون در این آزمایش مردود شدند وقتی امام حسین رسید، مقابل او هم ایستادند.
ما در زمان #غیبت با نایب #امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امتحان میشویم و وقتی حضرت آمد دیگر وقت امتحان نیست، بلکه اگر در اطاعت از نایبش امتحان پس داده باشیم یار او خواهیم بود انشاءالله. اما اگر نسبت به منویات نایبش کوتاهی کنیم در یاری از امام زمان هم کوتاهی خواهیم کرد.
لذا #شهید #سلیمانی فرمود: شرط عاقبتبهخیری ارتباط دلی و قلبی و حقیقی با امام خامنهای است. هر کس صدای نایب امام زمان را نشنود صدای امام زمان را نخواهد شنید.،،،جهاد تبیین، بصیرت افزایی ،امر به معروف ونهی از منکر واجب است.
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
. نکته نـــــ😍اب امام زمانی شب سی و سوم: 🔆 #سؤال من میخوام مردم رو به سمت امام زمان هدایت کنم؛ بلد
.
نکته نـــــ😍اب امام زمانی شب سی و چهارم:
🔆 #سؤال
من میخوام مردم رو به سمت امام
زمان هدایت کنم؛ بلد نیستم🥺
🔆 #جواب
5. برای هدیه دادن هدایای فرهنگی
رو انتخاب کنید.
🤍کتاب خوب در مورد مهدویت
💚داستان تشرفات
🤍یه دستنویس دلی برای امام زمان
6. کمک مالی برای جلسات امام زمانی
میخوای برکت در رزق و اموال داشته
باشی حتما یه قسمت از دارایی هاتو
خرج امام زمان و انتشارمهدویت کن
7. در مناسبت های مختلف جلسات
استغاثه به حضرت رو برپا کن👇
🤍سه شنبه های مهدوی
💚جمعه های امام زمانی
که منتهی به دعای دسته جمعی برای
ظهور بشه👌
8. ایستگاه صلواتی به یاد امام زمان
9. نذرهای خودمون رو به سمت ظهور، مهدویت و امام زمان ببریم✅
10. ماشین نوشته داری؟!
پشت ماشینت بنویس 👇
بر چهره دلگشای مهدی صلوات 😍
راستی میدونستی👇
اگر یک نفر را به او وصل کردی
برای سپاهش تو سردار یاری
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) خو
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_چهاردهم
💠 بدن بیسر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش میخواست که جسم تقریباً بیجانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقهام را رها کرد، روی زمین افتادم.
گونهام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر #مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت.
💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!»
پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.
💠 عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجههای دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریدهاش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید.
در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط #عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست #داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای #اذان صبح در گوش جانم نشست.
💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا میگشت و با اینکه خانه ما از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنههای آنجا پخش میشود.
هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر #مقام حضرت شده و بهخدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم.
💠 در تاریکی هنگام #سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه میدرخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس میکردم تا نجاتم دهد که صدای مردانهای در گوشم شکست.
با دستهایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم میداد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم.
💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میکردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.
عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت.
💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم میکردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی میتوانست حرارت اینهمه #وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.
صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت.
💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید میخواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد.
صدایم هنوز از ترس میتپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که #آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!»
💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.»
دل حیدر در سینه من میتپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هم میخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غمهایم را پشت یک #عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»
💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»
اشکی که تا زیر چانهام رسیده بود پاک کردم و با همین چانهای که هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»
💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم #جهاد اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم عملیات کِی شروع میشه.»
و من میترسیدم تا آغاز عملیات #کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمیرفت...
#ادامه_دارد
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor