eitaa logo
قهرمان من
754 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
757 ویدیو
0 فایل
🇮🇷یه کانال خاص با اعضای خاصتر ✅هدف معرفی شهدا، سبک زندگیشان، کرامات خاص و.. ✅سرگرمی مذهبی، تربیتی و پرورشی اجرای پویش های مذهبی و اهدا جوایز لینک کانال🤝👇 https://eitaa.com/joinchat/2889941063Cdb10755b04
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مادر شهیدی می گفت: وقتی فرزند اولم در جبهه بود، پسر کوچک ترم آمد تا اجازه حضور در جبهه را بگیرد. به او گفتم فعلا برادرت هست، تو تکلیفی نداری. هر چه اصرار کرد اجازه ندادم. تا آنکه یک روز صبح وقتی نماز صبح را خواندیم، به او گفتم برو خواهرت را هم بیدار کن تا نمازش قضا نشود. پسرم گفت لازم نیست خواهرم نماز بخواند! با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت وقتی ما خوانده ایم، او دیگر تکلیفی ندارد. گفتم این چه حرفی است که می زنی؟ گفت: شما می گویی برادرت جبهه هست و تو تکلیفی نداری، من حرف شما را تکرار می کنم. او باید تکلیف خودش را انجام دهد و هم من وظیفه خودم را. در برابر این استدلال زیبای پسرم، حرفی برای گفتن نداشتم. اجازه دادم تا به جبهه برود. مدتی بعد عازم شد، اما به محض آنکه به اهواز رسید، خبر شهادت برادر بزرگ ترش را به او دادند، گفتند برو معراج شهدا و پیکر برادرت را تحویل بگیر. گفت من آمده ام اینجا برای جنگ. مردم ما آنقدر معرفت دارند که پیکر برادرم را به خانواده ام برسانند و با عزت تشییع کنند. از همان جا به جبهه رفت و درست همان روزی که مراسم چهلم پسر بزرگم را برگزار می کردیم، خبر شهادت او را هم شنیدم. وقتی پیکرش را آوردند، به من نشان نمی دادند، اما وقتی داخل قبر قرارش دادند، گفتم من باید بچه ام را ببینم، کارش دارم. رفتم، بندهای کفن را باز کردم و یک شاخه گل روی سینه اش گذاشتم. گفتم پسرم الان که دفن می شوی میهمان اهل بیت خواهی شد😔 مدیون مادرت هستی اگر این شاخه گل🌹 را از طرف من به حضرت زهرا (س) ، هدیه نکنی😢 🇮🇷🇸🇾🇮🇶🇱🇧🇵🇸 به کانال قهرمان من بپیوندید 👇 @Ghahreman_mann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دفعه آخر که درحین عملیات بدر دیدمش، حال و هوایش فرق کرده بود.انگار می دونست آخرین دیدارمونه. خواست حرف بزنه،اشک توی چشماش حلقه بست.با چشمانی گریان گفت: “دوست دارم گمنام باشم، دلم می خواد قبرم مثل حضرت زهرا( س)مخفی باشه.” دست آخرهم به آرزوش رسید، هنوزم که هنوزه جنازش پیدا نشده، گمنام موندو بی نشون. 😢😭 🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸 به کانال 🌹قهرمان من🌹 بپیوندید 👇 @Ghahreman_mann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای خواب عجیب پیرزن و عنایت حضرت زهرا (س) 😭😢 تابستان ۶۳ كه در شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادري به همراه دو دخترش برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند. فرمانده‌ي گروهان، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع كنيم و برويم گندم‌هاي آن پيرزن را درو كنيم. به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم و گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بيرون برويد تا به كمک سربازان گندم‌هايتان را درو كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان رابه ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد. پيرزن پس از تشكر گفت: پس من مي‌روم براي كارگران حضرت زهرا(س) 😭 مقداري هندوانه بیاورم. ما از ساعت۹ الي۳۰/ ۱۱ صبح توسط 500 سرباز تمام گندم‌ها را درو كرديم. بعداز اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: مادر چرا صبح گفتید مي‌روم تا براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه بياورم. شمابه چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد؟ گفت : ديشب حضرت فاطمه‌ زهرا(س) به خوابم آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندمهايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا راانجام دهي. من هم به آن حضرت عرض كردم: اي بانو تو كه مي‌داني تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسيده است 😭 و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كارراانجام دهيم 🌹بانو فرمودند: غصه نخور! فردا كارگران از راه خواهند رسيد. 🌹 بعد از اين جمله از خواب پريدم.امروز هم كه شما اين پيشنهاد را داديد، فهميدم اين سربازان، همان كارگران حضرت مي‌باشند.پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم. بعد از عنوان اين مطلب، ناخود آگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(س)  فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي… 😭😢 راوی : سرگردمسلم جوادي ‌منش 🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸 به کانال 🌹قهرمان من🌹 بپیوندید👇 @Ghahreman_mann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که سرش در دامن حضرت فاطمه زهرا(س) گذاشت😢😭😭 طلبه شهید مهدی نظیری با دوستاش در حال بازگشت از عملیات قدس ۳ توی خاک دشمن بود که گم می شود و بالاخره زیر گرمای ۵۰ درجه تابستان جنوب براثر تشنگی شهید می شود. شهید رضا پورخسروانی نقل می کند که سرمهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم.دیدم  لب مهدی به هم می خوره. گوشم را نزدیکش بردم،گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بزار زمین…. بعدها خوابش را دیدم.مهدی با لباسی یک پارچه از نور با لبخند کنارم آمد و گفت: حضرت زهرا(س) می خواست سرم را به دامن بگیرد، واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانوت زمین بزاری!… آیت الله دستغیب درموردش میگه که خوابش رو دیدم. عمامه بر سرش بود و گفت ما روزی دوساعت پیش رسول الله میریم وآقا به همون درس میده… 🇮🇷🇱🇧🇮🇶🇸🇾🇵🇸 به کانال🌹قهرمان من🌹بپیوندید👇 @Ghahreman_mann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ممنونم اگر نروی 😭😭 🏴مداحی محمدحسین پویانفر به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇮🇶🇵🇸 به کانال🌹قهرمان من🌹بپیوندید👇 @Ghahreman_mann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺نقشه‌ای از عملیات نظامی اخیر نیروهای مسلح یمن علیه کشتی‌های تجاری به مبدا/مقصد اسرائیل در دریای سرخ و خلیج عدن 🇮🇷🇱🇧🇮🇶🇸🇾🇵🇸 به کانال🌹قهرمان من🌹بپیوندید👇 @Ghahreman_mann