وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ.
و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار.
جانم به قربانت، این روزها چنان در حلقه ی خستگی و اندوه ها به اسارت نشسته ام که گاهی از یاد می برم، چرا با سیل ناخوشی ها، مرا به سوی خویشتن می خوانی ام.
و دگر باز با نوشیدن آنچه برایم پسندیده ای، چشم ها را برهم می نهم که تویی صاحب تمام وجودم. پس هر آنچه به سویم روان داشته ای، چُنان بادهای پائیزی ماند که مرا برای طلوع بهاری دل انگیز، به زُدایش آفت ها می رساند.
تو را از میان تمام صخره های تنهایی ام می خوانمت!
به امید من بنگر، که چگونه به لطف و مَعیت تو همچنان، با نگاهی آزمند، چشم دوخته است!
هرگز به گذرگاه ناامیدی نخواهم رفت، که شأن خدایی تو، مجالی برای گسستن باقی نمی گذارد!
اللهم اشف کل مریض بحق الحسین علیه السلام
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#دل_نامه
#مناجات_با_خدا
@Ghalamzaniii