«قلمی که به صبر استاد به بار نشست»
وقتی پس از چندین ماه تلاش روزانه توانستم چندین مقاله را با ساختار تقریبا صحیح و محتوای کپی پیست ماهرانه جمع آوری کنم، احساس کردم که وقت آن رسیده که در مقاله بعدی از منابع اصلی بهره ببرم و نظر خود را نیز دخیل سازم، مقاله آخر را که تکلیف کلاسی بود، نزد استاد مربوطه بردم و بر خلاف آنچه می پنداشتم، استاد تحلیل های مرا غیر منطقی و محتوای مقاله را ضعیف خواند، این اظهار نظر در حال روز و علمی من اثری عمیق نهاد؛ قلم نو پای مرا خشکاند و تمام انگیزه های علمی مرا به سردی کشاند، تاجایی که حتی توانی برای اتمام دوران تحصیل نیافتم و پایان نامه ی نا نوشته ام را رها ساختم، چند سالی گذشت و من تنها زمین خورده ی ورودی های سال ۹۴ بودم که یکی از اساتید ارزشمند جویای حالم شد و از اینکه هنوز شاگرد قدیمی اش نتوانسته فارغ التحصیل شود افسوس خورد, با بزرگواری تمام در انتخاب موضوع و استاد راهنما یاری ام کرد و بی منت و فارغ از هر توقع، قلم افتاده ام را به دستم داد، خوشبختی های من ادامه یافت و استاد فرزانه ی راهنمایم نیز در طول نگارش پایان نامه آنقدر با قدم های کند من، صبوری کرد و واژه واژه نوشتارم را روح و روان بخشید که گاه اعجاب مرا از اینهمه تحمل بر می انگیخت, تشویق ها و حمایت های خالصانه ایشان، قلم مرا به جوانه نشاند و من در تمام ناباوری محصول زحمات استاد را برداشت کردم.
به سپاس از مقام تمام اساتید بزرگوارم که در این سال ها دست افتاده ی شاگرد خویش را گرفتند و چراغ روشن علم آموزی ام گشتند، تا حیاتی باقی ست آنچه از ثواب نگارش قلم حقیر می تراوشد، آنان را سهیم می دانم...
گرامی داشت مقام استاد بر تمام اساتید گرانقدرم تبریک و تهنیت باد.
✍️فاطمه شکیب رخ
#روز_استاد
#روز_معلم
@Ghalamzaniii