《منتظرِ یار》
عمریست به انتظار سیصد و اندی نیامدی
گفتی که چَشم انتظارِ منتظرانی نیامدی
این انتظار تو ما را به جان کُشَد
آخر همان گلوی پر از غم به زخم کِشَد
بازآ که مرهم جان شیعه می شوی
رحمت نشان عالم هستی تو می شوی
بازآ که حسرت یک لحظه روی تو
آن طعم جان فَزای حضور تو
از هر تپش به تپش آشنا شده
گویی که روح الامین سوی ما شده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فاطمه_شکیب_رخ
#شعر_مهدویت
@Ghalamzaniii