eitaa logo
⚘...قرار عاشقی...⚘
509 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
⚘يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا⚘ صفحه رسمی اطلاع رسانی مراسمات یادمان شهدا ورودی شهر و معراج شهدای سطح شهرستان مهران آدرس اینستا: @Gharar__asheghi 🔹تبادل، انتقادات، پیشنهاد،محتوا🔹 ادمین: @M_sina_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
کمر درد شدیدی داشت. بعد از فیزیوتراپی و درمان، رفت بیت‌الزهرا. میهمان‌ها که می‌آمدند، مدت زیادی سر پا می‌ایستاد. جلوی پای میهمان‌ها تمام قد می‌ایستاد و به همه خوش آمد می‌گفت‌. گفتم: با وضعیتی که شما دارید، صلاح نیست این‌قدر سر پا بایستید و جلوی هر کسی که وارد می‌شود، از روی صندلی بلند شوید. گفت: همه‌ کسانی که می‌آیند این‌جا، میهمان مادر هستند. مگر می‌شود برای میهمان مادر از جایم بلند نشوم؟! یک پسربچه‌ی چهار ساله وارد شد؛ جلوی پای او هم بلند شد، ایستاد و خوش آمد گفت. گفتم: حاج آقا، این بچه که متوجه احترام شما نمی‌شود. ایستادن جلوی او که ضرورت ندارد. گفت: اگر این بچه احترام من را ببیند، همیشه به این‌جا می‌آید و روضه‌خوان مادرم خواهد شد. سردار دل ها حاج @merajshohda
♦️‌ شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام تسلیت باد 🔹‌ قرآن به جز از وصف علی آيه ندارد ايمان به جز ازعشق علی پايه ندارد گفتم بروم سايه لطفش بنشينم گفتا كه علی نور بود سايه ندارد @merajshohda
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دِلے ڪه با خُدا باشد عاشِق مےشَود شُهدا دِل را به خُدا سِپُردَند تا عاشِق شُده‌‌اَند...♥️ 💛🌿 @merajshohda
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 گوشه ای از مراسمات شب های قدر با شهدا در معراج شهدای شهرستان مهران 🌿🌹 @merajshohda
همـسـر شـهیـد؛ پیکرش به طور کامل سوخته بود و اسـتخوان هایش درهم شـکسـته بود، بعد از دیدن پیکرش دیگر آرام و قرار نداشتم. در خواب به سراغم آمد و دلسـوزانه گفت؛ چرا این قدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن جنازه ام اذیت شـدی ناراحتم.! بعد با حالتی خاصی گفت، باور کن قبل از شـهادت تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظه ی شـهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که حضرت اباالفضل علیه السلام در کنارم بود و آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشـریف در بالای سـرم نشستـه بودند. ''شهید سید احمد رحیمی'' ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @merajshohda
گوشه ای از مراسم شب قدر و قرائت دعای جوشن کبیر و زیارت عاشورا که با حضور جمعی از عاشقان شهدا برگزار شد از همه برادران و خواهران که مهمان شهدا بودن ودر خدمتشان بودیم کمال تشکر داریم @merajshohda
صحبت های هادی را قطع کردم و گفتم؛ این زخم پشت دستت برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم سوخته؟ نمیخواست جواب بده و موضوع را عوض می کرد، اما من همچنان اصرار می کردم. بالاخره تونستم از زیر زبانش حرف بکشم! مدتی قبل، در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود میگفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود من هم چاره ای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم! من مات و مبهوت به هادی نگاه میکردم، درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود. آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود. ''شهید هادی ذوالفقاری'' ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @merajshohda