eitaa logo
قرارگاه فرهنگی مه شکن
615 دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
211 فایل
امام خامنه ای حفظه الله: "در فضای مه آلود فتنه چراغ #مه_شکن لازم است که همان بصیرت است." ارتباط با مدیر: @M_khaadem
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝گزارش 💢حلقۀ شهید زرگری 📚سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓پنجشنبه 27 آذر 🌷پایگاه شهید چمران 🌹حوزۀ شهید ور
🍀ورقی از کتاب ✳️ زن، «شخص گرانبها» و دارای نقش شكل سومی هم وجود دارد و آن این است كه زن به صورت یك «شخص گرانبها» دربیاید، هم شخص باشد و هم گرانبها؛ یعنی از یك طرف شخصیت روحی و معنوی داشته باشد، كمالات روحی و انسانی نظیر آگاهی داشته باشد [1]و از طرف دیگر، در اجتماع مبتذل نباشد. یعنی آن محدودیت نباشد و آن اختلاط هم نباشد؛ نه محدودیت و نه اختلاط بلكه حریم. حریم مسأله ای است بین محدودیت زن و اختلاط زن و مرد. وقتی كه ما به متن اسلام مراجعه می كنیم می بینیم نتیجه ی آنچه كه اسلام در مورد زن می خواهد، شخصیت است و گرانبها بودن. در پرتو همین شخصیت و گرانبهایی، عفاف در جامعه مستقر می شود، روانها سالم باقی می مانند، كانونهای خانوادگی در جامعه سالم می مانند و «رشید» از كار درمی آید. گران بها بودن زن به این است كه بین او و مرد در حدودی كه اسلام مشخص كرده، حریم باشد؛ یعنی اسلام اجازه نمی دهد كه جز كانون خانوادگی، یعنی صحنه ی اجتماع، صحنه ی بهره برداری و التذاذ جنسی مرد از زن باشد چه به صورت نگاه كردن به بدن و اندامش، چه به صورت لمس كردن بدنش، چه به صورت استشمام عطر زنانه اش و یا شنیدن صدای پایش كه اگر به اصطلاح به صورت مهیّج باشد، اسلام اجازه نمی دهد. ولی اگر بگوییم علم، اختیار و اراده، ایمان وعبادت و هنر و خلاّقیت چطور؟ می گوید بسیار خوب، مثل مرد. چیزهایی را شارع حرام كرده كه به زن مربوط است. آنچه را كه حرام نكرده، بر هیچ كدام حرام نكرده است. اسلام برای زن شخصیت می خواهد نه ابتذال. ... ❌فكر غلط مسیحی درباره ی زن یك فكر بسیار غلط را مسیحیان در تاریخ مذهبی جهان وارد كردند كه واقعاً خیانت بود. در مسأله ی زن نداشتن عیسی و ترك ازدواج و مجرّد زیستن كشیشها و كاردینالها كم كم این فكر پیدا شد كه اساساً زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان كوچك است؛ مرد به خودی خود گناه نمی كند و این زن است، شیطان كوچك است كه همیشه وسوسه می كند و مرد را به گناه وامی دارد. گفتند اساساً قصه ی آدم و شیطان و حوّا این طور شروع شد كه شیطان نمی توانست در آدم نفوذ كند، لذا آمد حوّا را فریب داد و حوّا آدم را فریب داد، و در تمام تاریخ همیشه به این شكل است كه شیطان بزرگ زن را و زن مرد را وسوسه می كند. اصلاً داستان آدم و حوّا و شیطان در میان مسیحیان به این شكل درآمد. ولی قرآن درست خلاف این را می گوید و تصریح می كند، و این عجیب است. قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذكر می كند، برای آدم اصالت و برای حوّا تبعیت قائل نمی شود. اول كه می فرماید ما گفتیم؛ می گوید: ما به این دو نفر گفتیم كه ساكن بهشت شوید (نه فقط به آدم) ، «لا تَقْرَبا هذِهِ اَلشَّجَرَةَ» به این درخت نزدیك نشوید (حالا آن درخت هرچه هست) . بعد می فرماید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا اَلشَّیْطانُ» شیطان این دو را وسوسه كرد. نمی گوید كه یكی را وسوسه كرد و او دیگری را وسوسه كرد. «فَدَلاّهُما بِغُرُورٍ» . باز «هما» ضمیر تثنیه است. «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَكُما لَمِنَ اَلنّاصِحِینَ» آنجا كه خواست فریب بدهد، جلوی هر دوی آنها قسم دروغ خورد. آدم همان مقدار لغزش كرد كه حوّا، و حوّا همان مقدار لغزش كرد كه آدم. اسلام این فكر را، این دروغی را كه به تاریخ مذهبها بسته بودند زدود و بیان داشت كه جریان عصیان انسان چنین نیست كه شیطان زن را وسوسه می كند و زن مرد را و بنابراین زن یعنی عنصر گناه. و شاید برای همین است كه قرآن گویی عنایت دارد كه در كنار قدّیسین از قدّیسات بزرگ یاد كند كه تمامشان در مواردی بر آن قدّیسین علوّ و برتری داشته اند. 🔺[1] . علم و آگاهی یك پایه ی شخصیت زن است، مختار بودن و از خود اراده داشتن، اراده ی قوی داشتن، شجاع و دلیر بودن یك ركن دیگر شخصیت زن است. خلاّق بودن ركن دیگر شخصیت معنوی هر انسانی از جمله زن است. پرستنده بودن، با خدای خود به طور مستقیم ارتباط داشتن و مطیع خدا بودن، حتی روابط معنوی با خدا داشتن در سطح عالی، در آن سطحی كه انبیا داشته اند، از چیزهایی است كه به زن شخصیت می دهد. 📕حماسۀ_حسینی 🌷 @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝گزارش 💢حلقۀ شهید زرگری 📚سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری 🗓پنجشنبه 16 اردیبهشت 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ
🍀ورقی از کتاب🍀 🔴روحیه اصحاب امام حسین و عشق صادق آنها و. اینکه آنها مرگ را «ایثار و اختیار» کردند. 🔻این خصوصیت در میان همه شهدای کربلا بوده که‏ اثَرُوا الْمَوْتَ‏ یعنی اختیاراً مردن را بر زندگی ننگ‌‏آور ترجیح دادند. احدی نبود که راه نجات نداشته باشد. گاهی اتفاق می‏افتد که جمعیتی- مرد، یا زن و مرد و اطفال- ناگهان در جایی گرفتار می‌شوند و به وضع بسیار فجیعی کشته می‌شوند؛ ولی خصوصیت حادثه کربلا در میان حوادث فجیع دیگر جهان این است که همه آنها با آنکه راهی برای نجات داشتند (منتها با قبول ذلّت و بی‌‏ایمانی) طریق ایمان و فدا و ایثار و تعظیم حق را ترجیح دادند. آنها جمال اخلاق و زیبایی شهادت و کمال عبودیت را درک کرده بودند. قضیه امان عباس بن علی علیه السلام و قصه محمدبن بِشرالحَضرمی و حلّ بیعت کردن سیدالشهداء از عموم و قضیه قاسم و قضیه غلام سیاه، همه گواه موت اختیاری است. خصوصیت دیگر صحابه اباعبدالله این بود که خودشان را قبل از شهادت حضرت و بنی هاشم به شهادت رساندند و این، دلیل بر کمال ایمان اینها به قائدشان بود. اصحاب اباعبدالله نه برای مزد و اجرت می‏‌جنگیدند و نه از ترس و بیم، فقط برای ایمان و عقیده و حریت می‏‌جنگیدند. از عجایب این است که در هیچ موطنی اینها در مقام عذر و توجیه برای تسلیم و سلامت بیرون آمدن برنیامدند. ... با آنکه عیال و اطفال را می‌دیدند و عاقبت آنها را می‌دانستند و این خیلی عجیب است و دلیل بر این است که مکتب حسینی مکتب عشق بود (مُناخُ رُکابٍ وَ مَنازِلُ عُشّاقٍ). شود آسان به عشق کاری چند که بود نزد عقل بس دشوار 📕حماسۀ حسینی/جلد2 🌷 @Gharargah_mehshekan
🔰 دو چهرۂ حادثۂ کربلا 🔻مکرر گفته‌ایم که حادثه کربلا دو چهره دارد: ☑️ یک چهره تاریک و یک چهره روشن. چهره تاریکش عبارت است از آن صفحه‌ای که در آن صفحه قهرمانش همین ظلمه و کفار کربلا هستند، قهرمانش ابن زیاد است و عمرسعد و شمر و سنان بن انس و خولی و امثال اینها، و آنچه در آن صحنه واقع شده است همه تاریکی، ظلمت، ظلم، اعمال فجیع و همه مظلومیت و آه است. ✅ ولی این حادثه یک صفحه دیگر هم دارد، این سکه دو طرف دارد، یک طرف دیگر سکه را که نگاه می‌کنیم همه‌اش روشنایی، نور، انسانیت، احساسات بسیار عالی و هیجان‌آور است که در این طرف سکه، قهرمانها عوض می‌شوند. قهرمان این طرف سکه حسین بن علی است، عباس بن علی است، علی الاکبر، قاسم بن الحسن است، حبیب بن مُظَهّر است، مسلم بن عوسجه است؛ درست همان جریانی که در ابتدای خلقت عالم و آدم، خدای متعال اعلام کرد که: اِنّی جاعِلٌ فِی الاَْرْضِ خَلیفَةً من می‌خواهم خلیفه بیافرینم، انسان بیافرینم. فرشتگان فریادشان بلند شد: خدایا می‌خواهی این موجود مفسد خون‌ریز را بیافرینی؟! آنها آن طرف سیاه قضیه را در زندگی بشر می‌دیدند. خدا جواب داد که من چیزها می‌دانم که شما نمی‌دانید، شما یک طرف سکه را خوانده‌اید، آن طرف دیگر سکه را نخوانده‌اید. 📕 آشنایی با قرآن، ج۱۰، ص۱۱۲ 🌷 @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ چرا مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام از جهتی از امام‌حسین علیه السلام هم بیشتر است؟ 🎙 @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🔴 چرا رهبری اینقدر می‌گوید کتاب بخوانید؟ 🔹 امام امت در ۱۲ ماه اخیر هفت‌بار در دیدارهای مختلف توصیه
🔴 چرا رهبری اینقدر می‌گوید کتاب بخوانید؟ 🔸 من جواب آن را از خواندم. آنجا که ایشان می‌فرمایند «من برخلاف بسیاری از افراد، از تشکیکات و ایجاد شبهه‌هایی که در مسائل اسلامی می‌شود با همه علاقه و اعتقادی که به این دین دارم به هیچ وجه ناراحت نمی‌شوم، بلکه در ته دلم خوشحال می‌شوم. زیرا معتقدم که این آیین مقدس در هر جبهه‌ای که بیشتر مورد حمله واقع شده با نیرومندی و سرافرازی و با جلوه و رونق بیشتری آشکار شده است. تردید پلکان است. خاصیت همینست که شک و تشکیک به روشن شدن آن بیشتر کمک می‌کند.» ✅ واقعیت هم همین ست. انقلاب و اسلام حیاتش بر مدار است. علم و آگاهی سبب می‌شود تا حقیقت انقلاب برای فرد روشن شود. دانش مقوم انقلاب است و به همین دلیل رهبران انقلاب مبلغ کتاب و کتابخوانی هستند. 🔹 دوم هم اینکه انقلاب اسلامی متکی به نظریه و دانش است. وقتی از انقلاب اسلامی ایران سخن گفته می‌شود بلافاصله برای معرفی و شناخت آن نظریه پردازان، آثار و کتاب‌های مهمی که در همان دهه پنجاه اسمشان زبانزد بود مطرح می‌شود مثل شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و... سر سلسله آن‌ها حضرت امام. قیمت و اهمیت این را می‌شود با بسیاری از جنبش‌ها، انقلاب‌های صورت گرفته در جهان یا حتی ضدانقلاب ایران مقایسه کرد. 🔸 به همین دلیل هم هست که رهبری در دیدار دانشجویان به نسل جدید تازه نفس انقلاب توصیه می‌کند که آن‌ها «به یک تفکّر زیربنایی محکم احتیاج دارند. این نیاز قطعی آنها است؛ اگر مبانی معرفتی یک جوان، بخصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص می شود، گام او استوار می شود،‌ حرکت او استمرار پیدا می کند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب می شود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خود ایمان اطمینان می‌آورد؛ اطمینان دل و سکینه‌ی قلب هم ایمان را افزایش می دهد. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم» 💢 ما به چنین انقلابی که خویش را متصل به دانش می‌داند، خود را متعلق می‌دانیم. 👤 @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید جابری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓 جمعه 1 دی 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ شهید
🍀 ورقی از کتاب ✳️ همکاری با خلفا از نظر ائمه اطهار 🔹 می‌دانیم که در همان زمان خلفای عباسی، با آن همه مخالفت شدیدی که ائمه ما با خلفا داشتند [و افراد را از همکاری با آنها منع می‌کردند، در موارد خاصی همکاری با دستگاه آنها را به خاطر نیل به برخی اهداف اسلامی تجویز و بلکه تشویق می‌‏نمودند.] صفوان جمّال- که شیعه موسی بن جعفر است- شترهایش را برای سفر حج به هارون کرایه می‌دهد. می‌آید خدمت موسی بن جعفر. حضرت به او می‌گوید: تو همه چیزت خوب است الّا یک چیزت. می‌گوید چی؟ می‌فرماید: چرا شترهایت را به هارون کرایه دادی؟ می‌گوید من که کار بدی نکردم، برای سفر حج بود، برای کار بدی نبود. فرمود: برای سفر حج هم [نباید چنین می‌کردی.] بعد فرمود: لابد پس کرایه‌‏اش باقی مانده است که بعد باید بگیری. عرض کرد: بله. فرمود: و لابد اگر به تو بگویند چنانچه هارون همین الآن از بین برود راضی هستی یا راضی نیستی، دلت می‌خواهد که طلب تو را بدهد و بعد بمیرد. این مقدار راضی به بقای او هستی. گفت: بله. فرمود: همین مقدار راضی بودن به بقای ظالم گناه است. صفوان که یک شیعه خالص است ولی سوابق زیادی با هارون دارد فوراً رفت تمام وسایل کار خود را یکجا فروخت. (او حمل و نقل‏دار بود). به هارون خبر دادند که صفوان هرچه شتر و وسایل حمل و نقل داشته همه را یکجا فروخته است. هارون احضارش کرد. گفت چرا این کار را کردی؟ گفت: دیگر پیر شده‌ام و از کار مانده‌‏ام، نمی‌توانم بچه هایم را خوب اداره کنم، فکر کردم که دیگر از این کار به کلی صرف نظر کنم. هارون گفت: راستش را بگو. گفت: همین است. هارون خیلی زیرک بود، گفت: آیا می‌خواهی بگویم قضیه چیست؟ من فکر می‌کنم بعد از اینکه تو با من این قرارداد معامله را بستی موسی بن جعفر به تو اشاره‌‏ای کرده. گفت: نه، این حرف‌ها نیست. گفت بیخود انکار نکن. اگر آن سوابق چندین سال‌ه‏ای که من با تو دارم نبود همین جا دستور می‌دادم گردنت را بزنند. 🔹 همین ائمه که همکاری [با خلفا] را تا این حد نهی می‌کنند و ممنوع می‌شمارند، در عین حال اگر کسی همکاری‏اش به نفع جامعه مسلمین باشد، آنجا که می‌رود از مظالم و شُرور بکاهد، یعنی در جهت هدف و مسلک خود فعالیت کند- نه آن کاری که صفوان جمّال کرد که فقط تأیید و همکاری است- این همکاری را جایز می‌دانند. یک وقت یک کسی می‌رود پستی را در دستگاه ظلم اشغال می‌کند برای اینکه از این پست و مقام حسن استفاده کند. این همان چیزی است که فقه ما اجازه می‌دهد، سیره ائمه اجازه می‌دهد، قرآن هم اجازه می‌دهد. 📘 سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار 🌷 @Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🎧🎧 📘 سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار 🔹 استدلال حضرت امام رضا علیه السلام 🔹 ولایت جائر 🔹 پرسش و پاسخ 👤 مجتبی
🍀ورقی از کتاب🍀 🔴 ولایت جائر مسئله‌ای داریم در فقه به نام «ولایت جائر» یعنی قبول پست از ناحیه ظالم. قبول پست از ناحیه ظالم فی حدّ ذاته حرام است ولی فقها گفته‌اند همین که فی حدّ ذاته حرام است در مواردی مستحب می‌شود و در مواردی واجب. نوشته‌اند اگر تمکن از امر به معروف و نهی از منکر- که امر به معروف و نهی از منکر درواقع یعنی خدمت- متوقف باشد بر قبول پست از ناحیه ظالم، پذیرفتن آن واجب است. منطق هم همین را قبول می‌کند، زیرا اگر بپذیرید می‌توانید در جهت هدفتان کار کنید و خدمت نمایید، نیروی خودتان را تقویت و نیروی دشمنتان را تضعیف کنید. من خیال نمی‌کنم اهل مسلک‌های دیگر، همان‌ها که مادی و ماتریالیست و کمونیست هستند این گونه قبول پست از دشمن و ضد خود را انکار کنند؛ می‌گویند: بپذیر ولی کار خودت را بکن. ما می‌بینیم در مدتی که حضرت رضا علیه السلام ولایتعهد را قبول کردند کاری به نفع آنها صورت نگرفت، به نفع خود حضرت صورت گرفت. صفوف، بیشتر مشخص شد. بعلاوه حضرت در پست ولایتعهدی به طور غیررسمی شخصیت علمی خود را ثابت کرد که هیچ وقت دیگر ثابت نمی‌شد. در میان ائمه، به اندازه‌ای که شخصیت علمی حضرت رضا و حضرت امیر ثابت شده- و حضرت صادق هم در یک جهت دیگری- شخصیت علمی هیچ امام دیگری ثابت نشده است؛ حضرت امیر به واسطه همان چهار پنج سال خلافت، آن خطبه‌‏ها و آن احتجاجات که باقی ماند؛ حضرت صادق به واسطه آن مهلتی که جنگ بنی العباس و بنی الامیه با یکدیگر به وجود آورد که حضرت حوزه درس چهار هزار نفری تشکیل داد؛ و حضرت رضا علیه السلام برای همین چهار صباح ولایتعهد و آن خاصیت علم دوستی مأمون و آن جلسات عجیبی که مأمون تشکیل می‌داد و از مادیین گرفته تا مسیحی‌ها، یهودی‌ها، مجوسی‌ها، صابئی‌ها و بودایی‌ها، علمای همه مذاهب را جمع می‌کرد و حضرت رضا را می‌آورد و حضرت با اینها صحبت می‌کرد؛ و واقعاً حضرت رضا در آن مجالس- که اینها در کتاب‌های احتجاجات هست- هم شخصیت علمی خود را ثابت کرد و هم به نفع اسلام خدمت نمود؛ درواقع از پست ولایتعهد یک استفاده غیررسمی کرد، آن شغل‌ها را نپذیرفت ولی استفاده اینچنینی هم کرد. 📘 سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار 🌷 @Gharargah_mehshekan