🌷 جسمی که ذوب شد!👇
😎 مسئولین, و...و... همه
روزی چند بار بخوانند...
📌آرپی جی زن بود...👌کوله پشتیش پر از گلوله های آر پی جی بود...✌️ در حین عملیات گلوله ائی خورد به کوله اش و کوله پشتیش آتش گرفت😵 داش علی نوجوان ما و دوستانش نتوانستند کوله آتش گرفته را از او جدا کنند😭 خودش با کولۀ آتیش گرفته اش تنها شده بود و در حال سوختن و آب شدن بود😰
وسط عملیات بود و هیچ کاری نمی شد کرد😔توی آتش در دل شب با بدن زخمی و سوخته که دیگه توانی نداشت 🥀
فکری به سرش زد... با چفیه، دهانش را بست تا بی اختیار فریادی نزند تا عملیات لونرود
با اصرار فراوان ودر میان گریه های همرزمانش 😰 از بچه هاخواست به راه خودشان ادامه بدهند...😵 بعد از عملیات دوستانش رفتند سراغ پیکر پاکش تا با خود بیاورند عقب🍁ولی از "علی" داستان ما 👈 تنها کف پوتین هاش که نسوخته بود، باقی مانده بود😞 "علی پودر شده بود"
🍂💔🍂💔🍂💔
"پلاڪش" را
براے ما جا گذاشت،
تا روزے بدانیـم،
از جنس ما بود...
"هـویتـش" خاڪے بود !
اما "دلش" را بہ "آسمـان" زد
گمنــامے راز عجیبے است...
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
🌷برشی از زندگی #شهید_علی_عرب
•┈┈••••✾•🕊🌷🕊•✾•••┈┈•
@Gharargah_mehshekan