چشـمـت پیاله‌ای که ز جنّت رسـیده است دل،خونِ‌لاله‌ای‌که به زحمت چکیده است چون مـاهِ مـهـر پرورِ تو جلوه گر شود هـر آینه که روی تو را برگزیده است بگـذار تا جنون به دلم رخـنه‌ای کند باعقل،کی دلی به مرادش رسیده است؟ این مرغِ دل که در قفس سینه‌ام فسرد عمـری ز شوق، با تب و تابی تپیده است شعری شریف،طبعِ لطیفی به دل نگاشت آن پنجه‌ای که نقش خیالی کشیده است -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾

🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ آلبوم جاودانه‌ی نگاه آسمانی 🔹نشان بی‌نشانی🔹 🎵آهنگساز: علی رحیمیان 🎙خواننده: سیدحسام‌الدین سراج غزل: خواجوی کرمانی مایه‌ی شوشتری✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #فرهنگ #هنر

نوبت آمد، می­‌نوازد نوبتی، ناقوسمان تا بگــیرد رودهـامـان راهِ اُقـیانوسـمان آذرخشی بود و غرّید و درخشید و گذشت بانگِ نوشـانوشـمان و برقِ بوسـابوسـمان ما نشانِ خود، رقم بر دفترِ دل­ها زدیم آشنایی نامـمان و عاشـقی ناموسـمان چشم­هایِ کینه­‌ور هم، معنیِ دیگر نیافت زِ ابتدا تا انتهـا، جُز مهــر، در قامـوسـمان عشقمان‌چتری‌گشودوبست‌ورفت‌ومانده‌است لایِ دفـترهایِ عاشـق­ــها پرِ طاووسـمـان کُشــته می­‌شــد باز از بادِ اَجــل، حتّی اگــر شعله­‌یِ خورشید روشن بود، در فانوسمان کرد، بخلِ سرنوشت از نوشدارویی، دریغ فرصتِ ماندن نداد، اینبار هم، کاووسمان یک به یک یارانِ غار، از دست رفتند و هنوز حُـکـــم مـی­‌رانَد به مرگ­‌آباد، دقــیانوســـمـان قصّه­‌ی گنگ و کر و ما و جهان می‌­بود، اگر از قفس می­‌شد رها، هم، ناله­ محبوسمان گیرم این رویایِ آخر، ساحتِ آرامش است کو، ولی، یارایِ خواب از وحشتِ کابوسمان؟ « قافیه زنگِ کلام است.» آری اکنون بشنوید: زنگِ حسرت می­‌زند، در قافیه، افسـوسـمان #حسین_منزوی

🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ آلبوم جاودانه‌ی نگاه آسمانی ✅مرغ باغ ملکوت 🎵آهنگساز: علی رحیمیان 🎙خواننده: سیدحسام‌الدین سراج غزل: مولوی مایه‌ی اصفهان✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #فرهنگ #هنر

💌 🎵🎬ترنّمِ غمگین ۱۴٠۳/٠۶/۱۸ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾ #امید #زندگی

پرچـمِ گیسـویِ تو در مُلـکِ جان افراشته لطفِ‌رویت در دلِ خاک و گِلم گُل کاشته بر خــراجِ خنـجــرِ ابروی تو خـونِ دلـم پای سروت ریخته تا قامتت افراشته مـی‌گـریزد از دلِ افـســونگرِ افـسـانه‌ام هرچه مجنون کز خِرد، دستِ‌طلب برداشته لحـظه‌ها در بندِ افکارِ پریشـانِ من است گرچه عمری در پیِ این غائله تب داشته بی‌نصیب از این تکاپو کنجِ عزلت رو مکن ذرّه‌ای مهــر آوَرَد در سـینه، نور انباشته ۱۴٠۴/٠۵/۲۳🌱 -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ #حوصله‌ی_بحر ﴾