eitaa logo
قرارگاه منتظران
481 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
همان که خواسته ای شد، مسیر عاشقی ام هزار شکر خدا را امامِ صادقی ام💚 🌸 عاشقان عیدتان مبارکباد 🌹✨️🌹✨️🌹✨️🌹✨️🌹✨️🌹✨️ @Gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدنش ضرر نداره 👆جهاد تبیین و تبدیل تهدید به فرصت یعنی این.... خیلی بهتون کمک میکنه واقعیتها رو بدونید عیدتون مبارک🌹 @Gharargahemontazeran 🙏✌️✌️✌️🙏✊✊✊🙏😳😍😡 🙏🇮🇷🇮🇷🇮🇷🙏🇮🇷🇮🇷🇮🇷🙏🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کار شیطان این است همیشه وعده فقر می‌دهد فقر معنوی و فقر مادی، می‌گوید: دنیای تو نمی گیرد، آخرت تو نمی گیرد، خدا تو را نمی آمرزد، بیچاره می‌شوی، بدبخت می‌شوی! تمام این‌ها را باید از ذهن خودمان دور کنیم. شیطان وقتی وعده به فقر داد، می‌گوید: دست به گناه بزن، دست به حرام بزن، دست به امور ناپاک بزن، دست به دزدی و غارت بزن، به کارهای خلاف دست درازی کن. ولی در برابر آن: و الله یعدکم مغفرة منه و فضلا؛ ولی خداوند وعده آمرزش و فزونی به شما می‌دهد. خدای مهربان همیشه دعوت به مغفرت و آمرزش می‌کند، دعوت به خوبی‌ها و نیکی‌ها می‌کند. @Gharargahemontazeran
🚨 | امروز رهبر انقلاب: به دروغ تبلیغ کردند که شیعه انگلیسی یعنی شیعه‌ی ساکن انگلیس. شیعه انگلیسی ممکن است در کشور اسلامی باشد اما مثل انگلیس دعوا درست میکند. شیعه انگلیسی یعنی شیعه‌ی دعوادرست‌کن 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز: آن چیزی که امروز بیش از همه باید روی آن تکیه کنیم مسئله‌ِی مذهبی است؛ شیعه و سنّی. نباید بگذاریم اختلاف عقیده و اختلاف مذهبی به تنازع کشیده بشود. یک چیزهایی است که تنازع ایجاد میکند، باید به طور جدّ مانع بشویم. حالا سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی هم در محافل خودشان وارد بحث شیعه و سنّی شدند، این خیلی چیز خطرناکی است. 🔹 اینهایی که ضدّ اسلامند؛ نه با شیعه خوبند نه با سنّی. اینها وارد بحث شدند. بنده یک وقت گفتم شیعه‌ِی انگلیسی و سنّی آمریکایی؛ بعضی خیال کردند که ما که میگوییم شیعه‌ی انگلیسی، یعنی اینجور تبلیغ کردند به دروغ که شیعه‌ِی انگلیسی یعنی شیعه‌ای که ساکن انگلیس است، نه؛ شیعه‌ی انگلیسی ممکن است در خود کشور اسلامی باشد. منظور الهام‌گیری از انگلیس است؛ یعنی شیعه‌ی دعوا درست کن، سنّی دعوا درست کن. مثل داعش و مثل وهّابی‌ها و امثال اینها که دعوا درست میکنند. مثل تکفیری‌ها؛ اینها اسمشان مسلمان است، ممکن است متعبّد هم باشند به احکام فردی اسلامی اما در خدمت دشمن حرکت میکنند. اینکه اختلاف ایجاد میکند در خدمت دشمن است، فرقی نمیکند در هر جایگاهی باشد، در هر مقامی باشد، در هر کشوری باشد. ما به این عمیقاً اعتقاد داریم. 🔺 ما با کسانی که بعنوان طرفداری از تشیّع احساسات برادران اهل تسنّن را برانگیخته میکردند برخورد جدّی کردیم. این باید همه‌گیر بشود. باید اتّفاق نظر بوجود بیاید. البته در هر دو طرف تندروانی وجود دارند، هم در شیعه افرادی هستند که حالا یا بر اثر اعتقاداتشان یا هر چه تندروی میکنند، در سنّی‌ها هم کسانی هستند که تندروی میکنند، تندروی وجود دارد. ۱۴۰۱/۰۷/۲۲ @Gharargahemontazeran
ادامه..... ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت پانزدهم:معجون 🍏خیلی تشنَم شده بود. دو روز بود یه قطره آب هم نخورده بودم. خونریزی تشنگی مو بیشتر میکرد و لبام مثل دو تکه چوب خشک شده بودن. اطرافمو وارسی کردم و نگاهی به داخل محوطه کردم، چشمم به گالن ۲۰ لیتری فلزی خورد. دو دل بودم برم سمتش یا نه؟ خطر زیادی تهدیدم میکرد و احتمال داشت با خارج شدن از اتاق آماج گلوله و ترکش قرار بگیرم ، اما درنگ جایز نبود و با سینه خیز به طرف گالن رفتم. نزدیک دبه آب که رسیدم دیدم یه ترکش به قسمت پایینش خورده و سوراخ شده. مطمئن شدم اگه آبی هم توش بوده ریخته، ولی به هر حال امتحانش ضرری نداشت. دبه را بلند کردم دیدم کمی سنگینه. دبه رو کشاندم و بردم داخل اتاق. مقدار کمی آب تهش مونده بود. 🍏دیگه ازین بهتر نمی شد. آب رو خالی کردم تو یه لیوان که همونجا پیدا کرده بودم. مقدارِ کمی آب و گلِ بسیار بدبو و متعفن به اندازه یه لیوان تهش مونده بود. خواستم بخورم با وجود اینکه شدیدا عطش داشتم ، نتونستم و قابل خوردن نبود. نزدیکِ یه ماه از شروع عملیات کربلای پنج گذشته بود و آب کاملا گندیده بود. اتاقو گشتم یه قوطی شیر خشک پیدا کردم. قوطی را باز کردم.  لب و دهانم خشک بود و  شیر خشک پایین نمی رفت. آبِ داخل لیوان رو چن دقیقه ای گذاشتم تا ته نشین بشه. مقداری شیر خشک قاطی آب کردم. جاتون خالی معجونی بی نظیر درست شده بود. یاد گرفتن و درست کردن این معجون سخت نیست. 🍏مواد لازم: مقداری گِل نصف لیوان آب گندیده چار الی پنج قاشق شیرخشک با طعم دود و باروت بود. بجای باروت اگه در دسترس نیست میشه از طرقه یا سرِ چوب کبریت استفاده کرد. 🍏بگذریم...دو سه قاشق رو با زحمت خوردم. بسختی از گلوم پایین میرفت. داشت حالم بهم میخورد و ناچار شدم کنارش بذارم. حالا لازم بود بعد از خوردن این معجون نیروزا مقداری استراحت میکردم تا هضم بشه و بتونم فکری برای ادامه راهم بکنم. چن دقیقه ای رو روی همون تخت دراز کشیدم و تو ذهنم نقشه ها و راهای گوناگون رو برای خلاص شدن از این وضع می کشیدم و بررسی می کردم، ولی هیچکدوم از این فکر و نقشه ها به نتیجه مشخصی ختم نمی شد. تو اون شرایط چقد دوست داشتم و آرزو می کردم الان ایرانیا پیشروی می کردن و امدادگرا میومدن منو بلند می کردند و با برانکارد می بردنم عقب.! خب آرزو بر جوانان عیب نیست و منم یک جوون بیست ساله بودم و تو اوج آرزو، خیلی به خودم دلداری می دادم که نا امید نشم و روحیه مو از دست ندم. هی با خودم می گفتم امروز رو هم صبرکن حتما بچه ها میان. ان شاء الله فرجی می شه و پیدا میکنی....    برای خواندن رمان واقعی خاکریز اسارت همین عبارت را جستجو کنید. 🌹قرارگاه منتظران @Gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا رسول الله 🌸✋🍎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام عليك یا ایانا یا صاحب الزمان 🌸✋ سلام امام زمانم 🍎✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند شمارا از شرایطی عبور می‌دهد که هیچ از آن سر در نمی‌آورید... فقط به خاطر اینکه شمارا در جایگاهی برساند که شایسته‌اش هستید... https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌹شما هم همینطورید ؟؟؟ ✍ برخی از ما پیش‌بینی می‌کنیم در کاری سود خواهیم کرد، جلو می‌رویم و زیر زبان می‌گوییم: «خدایا توکل بر تو کردم.» و منتظر هستیم که آن‌چه پیش‌بینی و برنامه‌ریزیِ ماست به‌طور کامل محقق شود. در این‌صورت اگر پیش‌بینی ما محقق شود تأثیری در خداشناسی ما ندارد چون خودمان مطمئن بودیم سود خواهیم کرد؛ اما اگر برعکس شود خیلی زود نتیجه‌گیری غلط کرده و می‌گوییم من توکل کردم چرا چنین شد؟؟ این کار توکل به خود است، توکل به خدا نیست. توکل به خدا آن است که انسان حتی اگر بداند سود کردن در یک کار قطعی است باز سود و ضررش را به خدا بسپارد؛ و از خدا بخواهد اگر در این تجارت برای او ضرر دنیوی و اخروی است، در این تجارت او را شکست دهد. چون در توکل شکست ظاهری است و در باطن پیروزی است. دوستی نقل می‌کرد: در منطقه‌ای از شهر شایع شد که شهرداری طرحی دارد و ما طلا فروختیم قطعه‌ی زمینی آن‌جا بخریم. اما وقتی‌که خواستیم زمین را بخریم، فروشنده مبلغ جزیی بیعانه ما را بالا کشید و ما نتوانستیم آن‌جا، قطعه زمینی بخریم. بعد از مدتی زمین آن‌جا دو برابر شد و ما ته دل گفتیم: خدایا ما که بر تو توکل کردیم چرا برای ما سودی نخواستی؟؟ بعد از 4 سال متوجه شدیم همه قول‌نامه‌ها تقلبی بود و شهرداری طرحی هم در آن‌جا نداشت. آن‌هایی که خریده بودند به یک هزار تومن هم کسی از آن‌ها نمی‌خرید. آن‌جا بود که متوجه شدیم توکل واقعی چیست و اگر کسی توکل واقعی به خدا کند آخرش به یقین سود است. ‌‌‌‌🌹قرارگاه منتظران @Gharargahemontazeran
✍چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما بی نیاز است؟⁉️ 👈روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. 🔺با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ⚠️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم... "وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌ " و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36) 📚الانوار النعمانیه 🌹قرارگاه منتظران @Gharargahemontazeran
💠حدیث زندگی 🎁هدیه دادن پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «من دخل السوق فاشتري تحفة فحملها الي عياله كان كحامل صدقة الي قوم محاويج وليبدا بالاناث قبل الذكور فان من فرح ابنته فكانما اعتق رقبة من ولد اسماعيل ومن اقر بعين ابن فكانما بكي من خشية الله ومن بكي من خشية الله ادخله الله جنات النعيم هر كس به بازار رود و هديه اي براي خانواده اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند كسي است كه براي نيازمندان صدقه مي برد [ . و هنگامي كه هديه را به خانه مي برد]، بايد، قبل از پسران، به دختران بدهد، زيرا كسي كه دخترش را شادمان كند، مانند كسي است كه يك بنده از فرزندان اسماعيل را آزاد كرده است . و هر كس [با دادن هديه اي ] چشم پسري را روشن كند، گويا از ترس خدا گريسته است و هر كس از ترس خدا بگريد، خداوند او را داخل نعمت هاي بهشت كند. 🌹قرارگاه منتظران @Gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاکی که به قیمت جان به دست آمد‼️ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 🌴قسمت شانزدهم: اگر تیر عالم بجنبد ز جای، نبرد رگی تا نخواهد خدای ♻️بعد از ساعاتی استراحت تصمیم گرفتم سرکی به بقیه اتاقای روبرو بکِشم، شاید آبی یا کنسروی پیدا بشه. میترسیدم از اتاق خارج بشم و ترکش بخورم  چون مرتب توپ و خمپاره میخورد تو پایگاه و ترکشا همه جا پخش بودند یا اینکه گشتیای دشمن منو ببینن. با خودم می گفتم نکنه گشتی های دشمن در این اطراف پرسه بزنن، یا با دوربین منو ببینن و افرادی رو بفرستن اسیرم کنن ، بالاخره یخورده که با خودم کلنجال رفتم آخرش تو یه لحظه تصمیم گرفتم اتاقو ترک کنم و با سینه خیز بروم سمت اون طرف. ♻️فکر می کردم داخل اتاق برام امن تره ، ولی خدا به گونه ای دیگه مقرر کرده بود که در مخیله من نمی گنجید. هنوز چند متری از داخل اتاق فاصله نگرفته بودم که صدای انفجاری مهیب تمام وجودم را لرزوند و گرد و خاک زیادی در اطرافم بلند شد و  مقداری خاک و پاره های سنگ و سیمان و آجر در اطرافم فرود اومد. خودم را به زمین چسبوندم که ترکش  نخورم. بعد از چند لحظه که به زمین میخکوب شده بودم سرمو برگردوندم ببینم چه اتفاقی افتاده. متعجب و حیران از و در کمال ناباوری دیدم همون اتاقی که چند لحظه قبل از اون اومدم بیرون، کاملا تخریب شده و سقفش ریخته بود. قسمتی از سقف خورده بود روی همون تختی که روش استراحت می کردم. اینجا بود فهمیدم  شهید شدنی نیستم و ظاهرا تقدیرم جوری دیگه رقم خورده. اینکه دقیقاً همان لحظاتی قبل از اصابت گلوله تو اتاقی که توش بودم این فکر به ذهنم خطور کنه و برای پیدا کردنِ آب و مواد غذایی بروم بیرون ، جز امداد الهی و تقدیرم که زنده موندن بود چیز دیگه ای نمی تونه باشه. گر چه هیچ آب و کنسروی پیدا نکردم ولی حداقل جانم محفوظ موند. ♻️به هر حال روز دوم رو تا شب در اون پایگاه سپری کردم و صبر کردم تا هوا کاملا تاریک بشه. نمازو که خوندم با توکل بر خدا حرکتو شروع کردم. خیلی امید داشتم تاریکی شب و پنهان بودن از دید دشمن کمکم کنه و بتونم بعد از دو شبانه روز خودمو به خط خودی برسونم. گاهی با سینه خیز ، گاهی با نیم خیز و گاهی نیز با دویدن بر روی پای راستم تمام تلاش و توانمو بکار گرفتم. شب تاریک بود و منطقه پر از موانع گوناگون و سیم خارادارای حلقوی. جبهه  هم مقداری آروم شده بود. هیچ نشونه ای که بتونم راهمو پیدا کنم وجود نداشت. نه ستاره ای بود و نه در آن منطقه کوهستانی قرار داشت که راهنمام باشه و نه قطب نمایی داشتم که بتونم مسیر رو تشخیص بِدم. راههای مختلف رو می رفتم و امتحان می کردم و مرتب دور خودم می چرخیدم... 🌹قرارگاه منتظران @Gharargahemontazeran
لطفا نظراتتون رو در مورد خاطرات خاکریز اسارت با ما درمیان بگذارید تا میزان علاقه مندی شما رو در مورد مطالب بدونیم و مطالبی مطابق میل شما بگذاریم 😇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا