🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🖤السلام علیک ایتها الصدیقةالشهیده🖤
📖 کشتی پهلو گرفته
📝 نويسنده: سيد مهدي شجاعي
👈قسمت دهم
...
اما فقدان خديجه در كوران حوادث، چيزي نبود كه براي پيامبر و من تحمل كردني و تاب آوردني باشد دلداري خديجه نبود، اما تيرهاي تهمت و افترا و آسيب و ابتلاي پيامبر همچنان به شدت و قوت خود باقي بود. يك روز ديوانهاش ميخواندند، يك روز ساحرش لقب ميدادند. يك روز دروغگو و عقب ماندهاش ميناميدند و هر روز به وسيلهاي دل مبارك او را ميآزردند. البته اصل و ريشه پيامبر استوارتر و شاخه و برگش در آسمان گستردهتر از آن بود كه عصيانها و كفرانها و تهمت ها و اذيتها بتواند خدشه و خللي در دعوت او پديد بياورد يا ملول و خسته اش كند و از پايش درآورد. او تا بدانجا در دعوت به هدايت ثبات ميورزيد و از دل و جان مايه ميگذاشت كه گاهي خدا به او فرمان توقف ميداد و او را به مواظبت از جسم و جانش ملزم مينمود. آنچه دل پيامبر را ميآزرد، نه آزار دشمنان كه جهالتشان بود، پيامبر نه از آنان، كه بر آنان غمگين ميشد كه چرا تا بدان پايه بر جهالت خويش، پاي ميفشرند، و پا از احصار كفر و شرك بيرون نميگذارند، چرا در فضاي حياتبخش توحيد تنفس نميكنند، چرا حلاوت و شيريني عبوديت را نميچشند و در اين غمخواري، مشاركتي كه ابوطالب موحد و خديجة مهربان با او ميكردند از دست و دل هيچ ايثارگري جز همين دو بر نميآمد. وقتي ابوطالب و خديجه، هر دو در يكسال با پيامبر وداع كردند، پيامبر بسيار بيش از آنچه تصور ميكرد، تنها شد و من اگر ميخواستم فقط دختر او باشم، باري از دوش تنهايي او برنميداشتم. پدرم با آنهمه مصيبت و سختي، نياز به مادر داشت، مادري كه پروانهوار گرد شمع وجود او بگردد و با بالهاي محبت و ايثار، اشكهايش را بسترد و من تلاش كردم كه براي پدرم ـ محبوبترين خلق جهان ـ مادري كنم و موفق شدم. .پدرم مرا به مادري قبول كرد و به لقب «اُم اَبيها«»مفتخرم ساخت و اين شايد يكي از شيرينترين لقبهايي بود كه خدا و پيامبرش به من داده بودند .اين لقب البته آسان به دست نيامد. پشت اين لقب، خون دلها خفته بود و تيمارها نهفته. هيچ كس نميتواند عمق جراحت دل مرا بفهمد، آنزماني كه من پدرم را پريشانحال و آشفتهموي بر درگاه خانه مييافتم يا آزردهپاي و آلودهلباس در آغوشش ميفشردم، يا مجروح و زخم خورده، تيمارش ميداشتم. هر سنگ نه بر پاي او كه بر چشم من فرود ميآمد و هر زخم نه بر اندام او كه بر جگر من مينشست. با اين تفاوت عميق كه دل او، دل پيامبر بود، عظيم و استوار و نلرزيدني و دل من دل فاطمه بود، نازك و لطيف و شكستني .شرايط آنقدر سخت و سختتر شد كه خداوند پيامبرش را دستور هجرت داد مردمي كه به خورشيد با نفرت مينگرند، شايسته شباند. مردمي كه به سوي آفتاب كلوخ پرتاب ميكنند، لایق ظلمتاند. خورشيد، طلوع كردني است. ابرهاي سياه حتي اگر در آغاز مشرق كمين كنند، خورشيد متين و بزرگوار از كنارشان خواهد گذشت و روشنياش را به ارمغان جهانيان خواهد برد. پيامبر شبانه ميبايست از مكه هجرت مي.كرد...
ادامه دارد...
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
نماهنگ علمدار علی.mp3
7.26M
نوحه شبانه 😭
#فاطمیه
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
11.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شنبه
#سلام_بر_اهل_بیت
نگاهی می کنی آقا به حالم؟!
غزل هم می شود دیگر زوالم
زمین با ننگ می چرخد محمد
دوباره معجزه می خواهد عالم
صلي الله عليک یا رسول الله
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
زمین بدون تو گم می کند بهارش را 💔
گرفته است جهان از تو اعتبارش را🖤
السلام علیکِ یا اُم الائمه النُقباءِ النُجباءِ
#به_وقت_سلام
#قرار_عاشقی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
@gharargahemontazeran
خادمان موکب قرارگاه منتظران به وقت اذان ظهر مشهد دعاگوی همه اعضای کانال هستند 😍🙏
ان شالله بزودی روزی دسته جمع
#قرارگاه_منتظران
10223-fa-madarmahtab.pdf
943K
کتاب #مادر_مهتاب
خانم ام البنین سلام الله علیها
#شنبه_های_ام_البنینی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran