⭕️ #آخرین_دولت
❓آخرین دولت بودن به چه معنا است؟
🌸 وقتی میگوییم #حكومت #حضرت #مهدی(ع) آخرین دولت است، هم به این معنی است كه آخرین و مترقیترین اندیشه درباره #حكومت و زمامداری است و هم به این معنی است كه پس از آن، دولت دیگری حاكمیت نمییابد.
💖 امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌼 این امر [حكومت ما #اهل_بیت(ع)] فرا نرسد تا اینكه همه گروهها بر مردم حكومت كرده باشند... آنگاه #قائم(ع) #قیام میكند و #حق و #عدالت را برپا میدارد.»
🌷 از برخی روایات دیگر، مفهوم زمانی را نیز میتوان فهمید و بر این اساس #دولت اهل بیت(ع)، هم از نظر اندیشه، آخرین است و هم از نظر زمانی؛ یعنی نه پس از آن اندیشه جدیدتر و مترقیتری وجود خواهد داشت و نه پس از آن حكومت دیگری شكل خواهد گرفت.
🍃 امام باقر(ع) پس از آنكه در دربار هشام فرمودند: «دولت شما #دولت_حال است و دولت ما #دولت_آینده»، تصریح میكنند كه:
🌷 و بعد از حكومت ما حكومتی نباشد؛ زیرا ما همان كسانی هستیم كه #عاقبت از آنان است، خداوند میفرماید: «سرانجام نیك از آن #ملک_عظیم_خداوندی پرهیزكاران است».
📚 #ملک_عظیم_خداوندی
👤 #عباس_پسندیده
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌱[گـــــوهـرهاے زمیـنـــــی ]🌱
🍃 #پیامبر اڪرم صلی الله علیه وآله فرمود
" من از جبرییل پرسیدم آیا بعد از من به زمین خواهی آمد ؟"
👈 گفت : بلی یا رسول الله بعد از شما ۱۰ مرتبه به زمین نازل خواهم شد .... و ده گوهر از روی زمین خواهم برد ( به دلیل ڪفران مردم ).
✍🏻 پیغمبر فرمودند : " آن گوهر ها چیست ؟"
🌱عرض ڪرد :
◀️دفعه اول که نازل بشوم #برڪت را .
◀️دفعه دوم #رحمت را .
◀️دفعه سوم #حیا را از چشم زنان .
◀️دفعه چهارم حمیت و #غیرت را از مردان.
◀️دفعه پنجم #عدالت را از دل سلاطین .
◀️دفعه ششم #صداقت را از دل دوستان .
◀️دفعه هفتم #مروت را از دل اغنیا .
◀️دفعه هشتم #صبر را از دل فقیران .
◀️دفعه نهم #حکمت را از دل حڪیمـــان.
◀️دفعه دهم #ایمان را از دل مومنین.
🍃هر گاه خداوند #غضب نماید،
#عذابی بر ایشان نازل نڪند .
🔻به جایش نرخ های آنان گران می شود
🔻و #عمرهای ایشان ڪوتاه می گردد
🔻#تجارتشان سود نمی ڪنند
🔻و #میوه هایشان نیڪو نمی باشد
🔻#نهرشان کم آب وباران برایشان دریغ می گردد
🔻و #اشرار بر آنان مسلط می گردد.
📚 مناقب آل بیت النبی المختار(ص)، ص 107، نشر رضی، قم.
#متن_نوشت
#گوهرهاے_زمینی
#نزول_جبرئیل
▪️منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🌴ای یوسف زهرا
سفرٺ کی به سر آیدبا دستِ تو
کی نخل#عدالت ثمر می آید✨
از پیک صبا کی شنوم آمدنت را
کی بانگ انا #المهدیٺ ازکعبه براید⁉️
•| السلامعلیکیاحجتةاللهفیارضه🌿|•
#اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَـــرَج... 🌤
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ...
🌱سلام بر مولایی که
با تیغ #عدالت،
زمین دردکشیده را
از دست ظالمان
نجات خواهد داد...
سلام بر او
و بر روزی که
با دیدن روی ماهش،
دردهای زمین
تسلی خواهد یافت.🌼
🌤 #الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج 🌤
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
#قسمت3⃣4⃣
#امام_هادى(ع) به روى او لبخند مى زند و مى گويد: آيا مى خواهى به تو #بشارتى بدهم كه چشمانت روشن شود؟
#امام مى داند كه #نرجس در اين سفر با سختى هاى زيادى روبرو شده و رنج اسارت كشيده است، اكنون بايد دل او را با #مژده اى شاد كرد.
اى #نرجس! خشنود باش و #خوشحال!
به زودى خداوند به تو #فرزندى مى دهد كه #آقاىِ همه دنيا خواهد شد
و #عدالت را در اين كره خاكى برقرار خواهد كرد.
نرجس مى فهمد كه او مادرِ #مهدى(عج) خواهد شد، همان كسى كه همه #پيامبران به آمدنش مژده داده اند. به راستى چه مژده اى از اين بهتر!
گوش كن!
#نرجس سؤالى مى كند:
ــ آقاى من! پدرِ اين فرزند كيست؟
ــ آيا آن شب را به ياد دارى؟
شبى كه #عيسى(ع) و جدّم، #پيامبر(ص) مهمان تو بودند. آن شب، پيامبر تو را براى چه كسى خواستگارى كرد؟
ــ فرزندت #حسن(ع) را مى گويى!
ــ آرى، تو به زودى همسر او خواهى شد.
اينجاست كه چهره #نرجس از خوشحالى همچون #گل مى شكفد.
خدا سرور مردان جهان را براى #همسرى با او انتخاب نموده است.
#امام_هادى(ع) در انتظار آمدن خواهرش #حكيمه است.
حتماً او را به ياد دارى، همان #بانويى كه مدّتى قبل به خانه اش رفتيم.
#قسمت4⃣4⃣
#حكيمه دارد به اين سو مى آيد.
#امام_هادى(ع) به استقبال خواهر مى رود.
اكنون #امام_هادى(ع) با دست اشاره به نرجس مى كند و به #خواهر مى گويد:
"اين همان #بانويى است كه در مورد آن با تو سخن گفته بودم".
#حكيمه لبخندى مى زند و به نزد #نرجس مى رود و او را در
آغوش مى گيرد.
#حكيمه از شوق، اشكش جارى مى شود. او خدا را شكر مى كند كه
#آخرين_عروس
اين خاندان را مى بيند.
#حكيمه بارها و بارها از برادرش خواسته بود تا مقدّمات ازدواج #امام_عسكرى(ع) را فراهم كند، #حكيمه آرزو داشت تا #عروسِ آن حضرت را ببيند.
#امام_هادى(ع) به او گفته بود بايد صبر كنى تا #نرجس بيايد، فقط اوست كه شايستگى دارد مادر #مهدى(عج) بشود.
#حكيمه خيلى خوشحال است. به چهره #نرجس نگاه مى كند، يك آسمان نجابت و پاكى را در اين چهره مى بيند.
به راستى تو چه كردى كه شايسته اين مقام شدى، #نرجس!
#امام_هادى(ع) از #حكيمه مى خواهد تا نرجس را به خانه خود ببرد و به او احكام #اسلام را ياد بدهد.
#قسمت5⃣4⃣
مدّتى مى گذرد، وقت آن است تا مراسم ازدواج برگزار شود;
#ازدواج_امام_حسن_عسكرى_ع_و_نرجس!
من با خود فكر مى كنم كه حتماً براى اين #ازدواج، جشن باشكوهى برگزار خواهد شد; امّا متوجّه مى شوم كه هيچ #جشنى در كار نيست.
اين #ازدواج به صورت مخفى صورت مى گيرد و فقط چهار نفر در اين مراسم شركت دارند:
#امام_هادى و
#امام_عسكرى(ع) و
#نرجس و #حكيمه.
شايد تعجّب كنى؟ تو تا به حال مراسم #عروسى اين طورى نديده اى؟
#عبّاسيان شنيده اند سرانجام كسى مى آيد كه همه حكومت هاى ظلم و ستم را نابود مى كند.
آنها به خيال خود مى خواهند كارى كنند كه آن #حضرت هيچ نسلى نداشته باشد
امروز #امام_هادى(ع) مى خواهد #ازدواج پسرش مخفى باشد تا دشمنان حسّاس نشوند.
#همسفرم! ماندن ما در اين شهر ديگر به صلاح نيست.
بايد به #وطن خود برويم، مى ترسم #مأموران حكومتى به ما شك كنند. من به تو قول مى دهم كه باز هم به اينجا بياييم.
من در خانه خود مشغول #مطالعه هستم. به تو و خاطرات سفرمان فكر مى كنم. از #آخرين_ديدار ما يك سال گذشته است.
صداى درِ خانه به گوشم مى رسد. بلند مى شوم در را باز مى كنم.
از ديدنت خيلى #خوشحال مى شوم. باور نمى كردم كه اين قدر با #معرفت باشى كه باز هم به من سر بزنى.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
#رمان_مذهبی_واقعی_آخرین_عروس
🌼زندگینامه حضرت نرجس خاتون (س) و تولد حضرت صاحب الزمان (عج)
📚نوشته مهدی خدامیان
#قسمت3⃣4⃣
#امام_هادى(ع) به روى او لبخند مى زند و مى گويد: آيا مى خواهى به تو #بشارتى بدهم كه چشمانت روشن شود؟
#امام مى داند كه #نرجس در اين سفر با سختى هاى زيادى روبرو شده و رنج اسارت كشيده است، اكنون بايد دل او را با #مژده اى شاد كرد.
اى #نرجس! خشنود باش و #خوشحال!
به زودى خداوند به تو #فرزندى مى دهد كه #آقاىِ همه دنيا خواهد شد
و #عدالت را در اين كره خاكى برقرار خواهد كرد.
نرجس مى فهمد كه او مادرِ #مهدى(عج) خواهد شد، همان كسى كه همه #پيامبران به آمدنش مژده داده اند. به راستى چه مژده اى از اين بهتر!
گوش كن!
#نرجس سؤالى مى كند:
ــ آقاى من! پدرِ اين فرزند كيست؟
ــ آيا آن شب را به ياد دارى؟
شبى كه #عيسى(ع) و جدّم، #پيامبر(ص) مهمان تو بودند. آن شب، پيامبر تو را براى چه كسى خواستگارى كرد؟
ــ فرزندت #حسن(ع) را مى گويى!
ــ آرى، تو به زودى همسر او خواهى شد.
اينجاست كه چهره #نرجس از خوشحالى همچون #گل مى شكفد.
خدا سرور مردان جهان را براى #همسرى با او انتخاب نموده است.
#امام_هادى(ع) در انتظار آمدن خواهرش #حكيمه است.
حتماً او را به ياد دارى، همان #بانويى كه مدّتى قبل به خانه اش رفتيم.
#قسمت4⃣4⃣
#حكيمه دارد به اين سو مى آيد.
#امام_هادى(ع) به استقبال خواهر مى رود.
اكنون #امام_هادى(ع) با دست اشاره به نرجس مى كند و به #خواهر مى گويد:
"اين همان #بانويى است كه در مورد آن با تو سخن گفته بودم".
#حكيمه لبخندى مى زند و به نزد #نرجس مى رود و او را در
آغوش مى گيرد.
#حكيمه از شوق، اشكش جارى مى شود. او خدا را شكر مى كند كه
#آخرين_عروس
اين خاندان را مى بيند.
#حكيمه بارها و بارها از برادرش خواسته بود تا مقدّمات ازدواج #امام_عسكرى(ع) را فراهم كند، #حكيمه آرزو داشت تا #عروسِ آن حضرت را ببيند.
#امام_هادى(ع) به او گفته بود بايد صبر كنى تا #نرجس بيايد، فقط اوست كه شايستگى دارد مادر #مهدى(عج) بشود.
#حكيمه خيلى خوشحال است. به چهره #نرجس نگاه مى كند، يك آسمان نجابت و پاكى را در اين چهره مى بيند.
به راستى تو چه كردى كه شايسته اين مقام شدى، #نرجس!
#امام_هادى(ع) از #حكيمه مى خواهد تا نرجس را به خانه خود ببرد و به او احكام #اسلام را ياد بدهد.
#قسمت5⃣4⃣
مدّتى مى گذرد، وقت آن است تا مراسم ازدواج برگزار شود;
#ازدواج_امام_حسن_عسكرى_ع_و_نرجس!
من با خود فكر مى كنم كه حتماً براى اين #ازدواج، جشن باشكوهى برگزار خواهد شد; امّا متوجّه مى شوم كه هيچ #جشنى در كار نيست.
اين #ازدواج به صورت مخفى صورت مى گيرد و فقط چهار نفر در اين مراسم شركت دارند:
#امام_هادى و
#امام_عسكرى(ع) و
#نرجس و #حكيمه.
شايد تعجّب كنى؟ تو تا به حال مراسم #عروسى اين طورى نديده اى؟
#عبّاسيان شنيده اند سرانجام كسى مى آيد كه همه حكومت هاى ظلم و ستم را نابود مى كند.
آنها به خيال خود مى خواهند كارى كنند كه آن #حضرت هيچ نسلى نداشته باشد0
امروز #امام_هادى(ع) مى خواهد #ازدواج پسرش مخفى باشد تا دشمنان حسّاس نشوند.
#همسفرم! ماندن ما در اين شهر ديگر به صلاح نيست.
بايد به #وطن خود برويم، مى ترسم #مأموران حكومتى به ما شك كنند. من به تو قول مى دهم كه باز هم به اينجا بياييم.
من در خانه خود مشغول #مطالعه هستم. به تو و خاطرات سفرمان فكر مى كنم. از #آخرين_ديدار ما يك سال گذشته است.
صداى درِ خانه به گوشم مى رسد. بلند مى شوم در را باز مى كنم.
از ديدنت خيلى #خوشحال مى شوم. باور نمى كردم كه اين قدر با #معرفت باشى كه باز هم به من سر بزنى.
#ادامه_دارد... #آخرین_عروس
https://eitaa.com/GharibtarinEmam