🌹﷽🌹
#قصص_الانبیاء
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 6⃣
#احسن_القصص
قصه های زیبای قرآن
مادر موسي(عليهالسلام) با اين خبر از بيم و ناراحتي هوش از سرش پريد و تنها قلبش براي موسي(عليهالسلام) مي تپيد، نه چيز ديگر، از فرط نگراني نزديك بود راز خود را فاش سازد، ولي خداوند دل او را ثابت نگه داشت و وي را در زمره مؤمنين قرار داد، كه به وعده الهي در بازگرداندن موسي(عليهالسلام) به سوي او اطمينان داشته باشد.
طولي نكشيد كه احساس كردند نوزاد گرسنه است و نياز به شير دارد، به دستور فرعون مأمورين به جستجوي پيدا كردن دايه رفتند، چندين دايه آوردند، ولي نوزاد، هيچ يك از آنان را نگرفت. كودك لحظه به لحظه گرسنهتر و بيتاب تر ميشود، پي در پي گريه ميكند و سر و صداي او در درون كاخ فرعون ميپيچيد و قلب آسيه همسر فرعون را به لرزه درميآورد. مأمورين بر تلاش خود ميافزايند.
ناگهان در فاصله نه چندان دور، به دختري برخورد ميكنند كه ميگويد: من زني از بني اسرائيل را ميشناسم، كه قلبي پر محبت دارد.
او نوزاد خود را از دست داده و حاضر است شير دادن نوزاد كاخ را بر عهده گيرد.
با راهنمايي وي نزد مادر موسي(عليهالسلام) رفتند و او را به كاخ فرعون آوردند، نوزاد را به او دادند.
وي با اشتياق تمام مادر را پذيرفت و از شيره جان مادر، جان تازهاي پيدا كرد، برق خوشحالي از چشمها جستن كرد، مخصوصاً مأموران خسته و كوفته كه به مقصود خود رسيده بودند، از همه خوشحالتر بودند.
همسر فرعون نيز نميتوانست خوشحالي خود را از اين امر كتمان كند. به اين ترتيب خداوند به وعدهاش وفا كرد كه به مادر موسي(عليهالسلام) فرموده بود: «ما او را به تو برميگردانيم».
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 7⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
پس از آن، كودك را به وي سپردند، تا به خانهاش ببرد و به او شير داده و پرستاري و نگهداري كند. و در خلال اين كار، گاه و بيگاه، كودك را به كاخ فرعون ميآورد، تا همسر فرعون ديداري از او تازه بنمايد.
مادر موسي(عليهالسلام) بعد از دوران شيرخوارگي او را به خانه فرعون آورد و كودك را به آنها سپرد، وي در دامن فرعون و همسرش پرورش يافت.
آنگاه كه موسي(عليهالسلام) به حد رشد و بلوغ رسيد و از قدرت جسماني فوق العادهاي برخوردار شد، در يكي از روزها كاخ فرعون را ترك كرده و بيآنكه كسي بداند، به طور ناگهاني وارد شهر شد و در بين مردم عبور ميكرد. ديد دو نفر گلاويز شدهاند و با يكديگر مشاجره و كشمكش دارند، يكي از آنها از بني اسرائيل (قبيله وي و سبطيان) و ديگري از قبطيان (طرفداران فرعون) بود، فرد اسرائيلي از موسي(عليهالسلام
درخواست كمك كرد، از آنجا كه موسي(عليهالسلام ميدانست فرعونيان از طبقه اشرافي هستند و همواره به بني اسرائيل ستم ميكنند به ياري وي شتافت و چنان سيلي بر دشمن او نواخت، كه به زندگي او پايان داد.
اين مطلب در سوره قصص آيه 15 آورده شده است
موسي(عليهالسلام) از كرده خود پشيمان شد و آن را كاري شيطاني شمرد و از گناهي كه مرتكب شده بود، از خداي خود طلب بخشش كرد و نزدش تضرع و زاري نمود تا توبهاش را بپذيرد و او را ياور تبهكاران قرار ندهد و خداوند او را بخشيد و توبهاش را پذيرفت.
روز دوم كه فرا رسيد، موسي(عليهالسلام) در حالي كه بيم داشت راز او فاش گردد، به سمت شهر روانه گرديد، باز ديد يكي از فرعونيان با همان مرد ديروز گلاويز شده و درگير است، آن مرد مظلوم از موسي(عليهالسلام) استمداد نمود،موسي(عليهالسلام) به طرف او رفت تا از ا و دفاع كرده و از ظلم ظالم جلوگيري كند.
ظالم به وي گفت: «آيا همانگونه كه ديروز شخصي را كشتي، ميخواهي مرا هم بكشي، از قرار معلوم تو ميخواهي، فقط جباري در روي زمين باشي و نميخواهي از مصلحان باشي.
موسي(عليهالسلام) متوجه شد كه ماجراي ديروز افشا شده است....
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 8⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
موسي(عليهالسلام) متوجه شد كه ماجراي ديروز افشا شده است و براي اينكه مشكلات بيشتري پيدا نكند كوتاه آمد، ماجرا به فرعون و اطرافيان او رسيد و تكرار اين عمل را تهديدي بر وضع خود گرفتند.
جلسه مشورتي تشكيل داده و حكم قتل موسي(عليهالسلام) صادر شد.
مردي از نقطه دور دست شهر،(از مركز فرعونيان و كاخ فرعون) اطلاع پيدا كرد.
چون از نزديكان فرعون محسوب ميشد و آنچنان با فرعون رابطه داشت كه در اين گونه جلسات مشورتي شركت ميكرد.
آن مرد از وضع جنايات فرعون رنج ميبرد و در انتظار اين بود كه قيامي بر ضد او صورت گيرد و او به اين قيام الهي بپيوندد، ظاهراً چشم اميد به موسي(عليهالسلام) دوخته بود و در چهره او سيماي يك مرد الهي انقلابي مشاهده ميكرد.
به همين دليل هنگامي كه احساس كرد كه موسي(عليهالسلام) در خطر است، با سرعت خود را به او رسانيد و وي را از چنگال خطر نجات داد و گفت:
«اي موسي! اين جمعيت -فرعون و فرعونيان – براي قتل تو، به مشورت پرداختهاند، بيدرنگ از شهر خارج شو، كه من از خيرخواهان تو هستم.»
موسي(عليهالسلام) اين خبر را كاملاً جدي گرفت، به خيرخواهي اين مرد با ايمان ارج نهاد و به توصيه او از شهر خارج شد،
در حالي كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاي تمام قلب خود را متوجه پروردگار كرد و از خداي خود ميخواست كه او را از شر ستمكاران نجات دهد.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 9⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
موسي(عليهالسلام) تصميم گرفت: به سوي سرزمين«مدين» كه شهري در جنوب شام و شمال حجاز بود و از قلمرو مصر و حكومت فرعونيان جدا محسوب ميشد برود.
اما جواني كه در ناز و نعمت بزرگ شده و به سوي سفري ميرود كه در عمرش سابقه نداشته ، نه زاد و توشهاي دارد، نه مركب و نه دوست و راهنمايي، و پيوسته از اين بيم دارد كه مأموران فرا رسند و او را دستگير كرده،
به قتل رسانند.
وضع حالش روشن است.
گرچه سفري طولاني بود و توشه راه سفر را به همراه نداشت، ولي در اين راه، يك سرمايه بزرگ همراه داشت وآن سرمايه ايمان و توكل بر خدا ! لذا هنگامي كه رهسپار شهر مدين شد گفت:
اميدوارم كه پروردگار مرا به راه راست هدايت كند.
موسي(عليهالسلام) چندين روز در راه بود و سرانجام فاصله بين مصر و مدين را در هشت شبانه روز طي كرد، در اين مدت غذاي او گياهان بيابان و برگ درختان بود و بر اثر پياده روي، پاهايش آبله كرده بود، كم كم دورنماي شهر مدين در افق نمايان شد و موجي از آرامش در قلب او نشست.
نزديك شهر رسيد، گروهي از مردم را در كنار چاهي ديد كه از آن چاه با دلو آب ميكشيدند و چارپايان خود را سيراب ميكردند. در كنار آنها دو دختر را ديد كه مراقب گوسفندهاي خود هستند و به چاه نزديك نميشوند، وضع اين دختران با عفت كه در گوشهاي ايستادهاند و كسي به داد آنها نميرسد و يك مشت جوان گردن كلفت، تنها در فكر گوسفندان خويشاند و نوبت به ديگري نميدهند، نظر موسي(عليهالسلام) را جلب كرد.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 0⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
موسي عليه السلام نزديك آن دو دختر آمد و گفت: چرا كنار ايستادهايد؟ چرا گوسفندهاي خود را آب نميدهيد⁉️
دختران گفتند: پدر ما پيرمرد سالخورده و شكستهاي است و به جاي او، ما گوسفندان را ميچرانيم. اكنون بر سر ا ين چاه مردها هستند، در انتظار رفتن آنها هستيم، تا بعد از آنها از چاه آب بكشيم.
موسي(عليهالسلام) از شنيدن اين سخن سخت ناراحت شد، چه بيانصاف مردمي هستند كه تمام در فكر خويشند و كمترين حمايتي از مظلوم نميكنند⁉️
جلو آمد و دلو سنگين را گرفت و در چاه افكند و به تنهايي از آن چاه، آب كشيد و گوسفندهاي آنان را سيراب كرد.
آنگاه موسي(عليهالسلام) از آنجا فاصله گرفت و سپس براي استراحت به سايه درختي رفت. دختران به طور سريع نزد پدر پير خود كه حضرت شعيب پيامبر(عليهالسلام) بود، بازگشتند و ماجرا را تعريف كردند. شعيب(عليهالسلام) به يكي از دخترانش كه «صفورا» نام داشت گفت: هر چه زودتر به پيش آن جوان برو، و او را به خانه دعوت كن تا از وي پذيرايي كنيم و از اين اعمال نيكش قدرداني كنيم.
موسي(عليهالسلام) در زير سايه درختي نشسته بود، كه صفورا دختر زيباي شعيب (عليهالسلام) رسيد، توأم با شرم و حيا خطاب كرد: پدرم تو را ميخواهد و قصد دارد از اين جوانمرديت سپاسگزاري كند.
موسي(عليهالسلام) در حالي كه شديداً گرسنه بود و در مدين، غريب و بيكس به نظر ميرسيد، چارهاي نديد، جز اينكه دعوت شعيب(عليهالسلام) را بپذيرد و در كنار دختر او «صفورا» روانه خانه وي گردد، صفورا جلو افتاد، تا به عنوان راهنما، موسي(عليهالسلام) را به خانهاش راهنمايي كند، ولي هوا متغير بود، باد شديدي ميوزيد، احتمال داشت لباس صفورا از اندام او كنار رود، حيا و عفت موسي(عليهالسلام) اجازه نميداد چنين شود، به دختر گفت: من از جلو ميروم، بر سر دوراهيها و چند راهيها مرا راهنمايي كن.
موسي(عليهالسلام) وارد خانه شعيب(عليهالسلام) شد، خانهاي كه نور نبوت از آن ساطع است و روحانيت از همه جاي آن نمايان، پيرمردي با وقار باموهاي سفيد در گوشهاي نشسته، به موسي(عليهالسلام) خوش آمد گفت.
ادامه داستان در قسمت بعد .
منابع
ریاحین الشریعه جلد 5 صفحه 294
مجمع البیان جلد 7 صفحه 290 به بعد
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
▪️منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 1⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
ازدواج حضرت موسی علیه السلام
☘🌸شعیب ع از موسی ع پرسید :
از كجا ميآيي⁉️
چه كارهاي⁉️ در اين شهر چه ميكني⁉️
هدف و مقصودت چيست⁉️ چرا تنها هستي⁉️
و از اين گونه سؤالات... .
🌸☘ موسي(عليهالسلام) ماجراي خود را براي وي بازگو كرد.
شعيب(عليهالسلام) گفت: نگران نباش‼️
از گزند ستمگران نجات يافتهاي و سرزمين ما از قلمرو آنها بيرون است و آنها دسترسي به اينجا ندارند، تو در يك منطقه امن و امان قرار داري، از غربت و تنهايي رنج نبر، همه چيز به لطف خدا حل ميشود.
☘🌸 شعيب(عليهالسلام) براي پذيرايي از مهمان تازه وارد طعام آورد، ولي موسي(عليهالسلام) دست به طعام نزد‼️
شعيب(عليهالسلام) گفت: مگر به طعام ميل نداريد⁉️
☘🌸 موسي(عليهالسلام) گفت: چرا وليكن ميترسم، اين غذا در برابر عمل و كمك من به دخترانت باشد.
اين را بدان كه من از اهل بيتي ميباشم، كه اعمال اخروي و الهي خود را در برابر تمام مالكيت زمين كه پر از طلا باشد نميدهيم.
☘🌸 شعيب(عليهالسلام) گفت: نه نگران نباش‼️
از اين جهت نيست، بلكه عادت من و اجدادم اين است، كه به مهمان احترام ميكنيم و برايشان اطعام ميدهيم، موسي(عليهالسلام) با شنيدن اين جمله مشغول غذا شد.
🌸☘«صفورا» توانايي، وقار و جوانمردي موسي(عليهالسلام) را ديده و علاقهمند او شده بود و لذا به پدرش پيشنهاد داد: اي پدر‼️
اين جوان را براي نگهداري گوسفندان استخدام كن، زيرا وي فردي نيرومند و درستكار بود. شعيب (عليهالسلام) از دخترش پرسيد: توان و قوت اين جوان معلوم است كه دلو بزرگ را از چاه كشيد، ولي وقار و عفت و امانتش چگونه شناختي⁉️
صفورا گفت: پدر جان‼️
هنگام آمدنم به خانه، او به من گفت: پشت سر من حركت كن، ما از خانوادهاي هستيم كه پشت سر زنان نمينگريم و در هنگام آب كشيدن خيلي مهذّب بود.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
▪️منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 2⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
ازدواج حضرت موسی
🌺 شعيب(عليهالسلام) احساس كرد، صفورا به موسي(عليهالسلام) خيلي علاقهمند است، از پيشنهاد دخترش استقبال كرد، رو به موسي(عليهالسلام) نموده، گفت: من ميخواهم يكي از دو دخترم را به همسري تو درآورم، به اين شرط كه هشت سال براي من كار (چوپاني) كني و اگر هشت سال به ده سال تكميل كني،
محبتي كردهاي، اما بر تو واجب نيست.🌺
🌺به هر حال من نميخواهم كار را بر تو مشكل بگيرم و هرگز سختگيري نخواهم كرد و با خير و نيكي با تو رفتار خواهم نمود.
و ان شاءالله به زودي خواهي ديد كه من از صالحانم.🌺
🌺 موسي(عليهالسلام) درخواست پيرمرد را پذيرفت، به اين ترتيب با صفورا ازدواج كرد و با كمال آسايش در مدين ماند و به چوپاني و دامداري پرداخت، و به بندگي خدا ادامه داد تا روزي فرا رسد كه به مصر باز گردد و در فرصت مناسبي، بنياسرائيل را از يوغ طاغوتيان فرعوني رهايي بخشد.🌺
🌺موسي(عليهالسلام) پس از ده سال سكونت در مدين، در آخرين سال سكونتش روزي به شعيب(عليهالسلام) گفت: من ميخواهم به مصر برگردم و از مادر و خويشانم ديدار كنم در اين مدت كه در خدمت تو بودم در نزد تو، چه دارم؟🌺
🌺 شعيب(عليهالسلام) طبق آن قرار قبلي، آنچه از گوسفندان با آن مشخصات متولد شده بودند، با كمال ميل به موسي(عليهالسلام) داد، او اثاث و گوسفندان و اهل و عيال خود را آماده ساخت، تا به سوي مصر حركت كند.🌺
🌺 هنگام خروجش به شعيب(عليهالسلام) گفت: يك عصايي به من بده كه او را به دست بگيرم،چندين عصا از پيامبران گذشته در منزل شعيب (عليهالسلام) بود، لذا شعيب(عليه السلام) به وي گفت: برو به آن خانه و يكي از عصاها را براي خودت بردار. موسي(عليه السلام) به آن خانه رفت، و يكي از عصاها كه براي حضرت نوح و ابراهيم ع بود برداشت
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 3⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
معجزه های حضرت موسی ع
💕❣موسي عليهالسلام به هنگام بازگشت به مصر راه را گم كرد و نميدانست به كدام سمت برود،در هواي تاريك، حيران و سرگردان مانده كه چه كند، در همين حال بود، كه از فاصله دور از جانب كوه طور آتشي را ديد.
💕❣به خانوادهاش گفت: شما اينجا بمانيد، من آتشي از راه دور ميبينم، بدان سو رفته و مقداري از آن را براي روشنايي يا گرما برايتان خواهيم آورد. و يا از كساني كه آتش را در اختيار دارند راه را سراغ ميگيرم، تا ما را بدان راهنمايي كنند.
سوره قصص آیه 29
💕❣ پس همین كه موسى به نزد آن آتش آمد، (ناگهان) از جانب راست آن درّه، در آن منطقه مبارك و خجسته از (میان) یك درخت، ندا داده شد كه اى موسى! همانا من، اللّه، پروردگار جهانیان هستم.
سوره قصص آیه 30
💕❣«اي موسي! من پروردگار توأم، از اين رو به جهت ادب و تواضع كفشهايت را بيرون آر، چه اين كه تو در سرزمين پاك و مقدسي (طوي) گام نهادهاي، اي موسي! تو را براي نبوت و پيامبري برگزيدم و به آنچه به تو وحي ميشود گوش فرا ده، به راستي كه من خدايم و خدايي جز من نيست،
💕❣ و از تو مىخواهم اینكه عصایت را بیفكنى! پس چون موسى عصا را انداخت ناگهان مشاهده كرد كه آن (عصا) چنان جست و خیز مىكند كه گویا مارى چالاك و كوچك است، پشتكنان فرار كرد و به عقب (هم) نگاه نكرد! (به او ندا رسید كه) اى موسى! پیش بیا و نترس، همانا تو درامان هستى. سوره قصص آیه 31
💕❣ اى موسى! اكنون دستت را در گریبانت فرو ببر (خواهى دید كه) بدون هیچ بیمارى، و نقص و عیبى، سفید و درخشان بیرون خواهد آمد، و براى رهایى از (تعجب و) ترس، بازوى خود را جمع كن، پس این (دو معجزه، دو دلیل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست، به درستىكه آنان گروهى فاسق بودهاند. سوره قصص آیه 32
❣💕 با اين دو معجزه نزد فرعون برو و رسالت الهي را به وي ابلاغ كن، چه اين كه فرعون در سركشي و قدرت طلبي پا از گليم خود فراتر گذاشته است.»
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 4⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🍁🌷 سپس پروردگارش به او فرمود: با اين دو معجزه نزد فرعون برو و رسالت الهي را به وي ابلاغ كن، چه اين كه فرعون در سركشي و قدرت طلبي پا از گليم خود فراتر گذاشته است.
🍁🌷موسي(عليهالسلام عرض كرد: «پروردگارا‼️
من از آنها يك نفر را كشتهام، ميترسم مرا به قتل برسانند، برادرم هارون زبانش از من فصيحتر است، او را همراه من بفرست، تا ياور من باشد و مرا تصديق كند، ميترسم مرا تكذيب كنند. پروردگارا‼️
به من شرح صدر عنايت كن و كارم را آسان گردان و گره از زبانم باز نما تا مردم سخنم را بپذيرند.
🍁🌷خداوند با اجابت خواسته وي هر چه را خواسته بود به وي عطا كرد و فرمود:بازوان تو را به وسيله برادرت محكم ميكنيم و براي شما سلطه و برتري قرار ميدهيم و به بركت آيات ما، بر شما دست نمييابند، شما و پيروانتان پيروزيد.
🍁🌷به اين ترتيب، موسي(عليهالسلام) به مقام پيامبري رسيد، و نخستين نداي وحي در آن شب تاريك و در ان سرزمين مقدس كه با دو معجزه (اژدها شدن عصا و يد بيضاء) همراه بود، از خداوند دريافت نمود و مأمور شد براي دعوت فرعون به توحيد و خداپرستي به سوي مصر حركت كند.
🍁🌷 حضرت موسي(عليهالسلام) به مصر نزديك شد، خداوند به هارون(عليهالسلام) برادر موسي(عليهالسلام) كه در مصر زندگي ميكرد الهام نمود، كه برخيز و به برادرت موسي (عليهالسلام) بپيوند. هارون(عليهالسلام) به استقبال برادر شتافت و كنار دروازه مصر، با موسي(عليهالسلام) ملاقات كرد،همديگر را در آغوش گرفتند و با هم وارد شهر شدند.
🍁💕«يوكابد» مادر موسي(عليهالسلام) از آمدن فرزندش آگاه شد، دويد و موسي(عليه السلام) را در بر كشيد و بوسيد و بوييد. حضرت موسي(عليهالسلام) برادرش هارون (عليه السلام) را از نبوت خود آگاه ساخت و سه روز در خانه مادر ماندند و در آنجا با بني اسرائيل ديدار كرد و مقام پيامبري خود را ابلاغ نموده و به آنها گفت: من از طرف خدا به سوي شما آمدهام، تا شما را به پرستش خداوند يكتا دعوت كنم. آنها دعوت موسي(عليهالسلام) را پذيرفتند و بسيار خوشحال شدند.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 5⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
آغاز مبارزه موسی ع و هارون ع با فرعون
💕🍁از طرف خداوند به موسي(عليهالسلام) خطاب شد: به همراهي برادرت هارون، به سوي فرعون برويد، زيرا او دست به سركشي و طغيان زده و ابلاغ رسالت الهي كوتاهي نكنيد
🍁💕 موسي و هارون(عليهماالسلام) عرض كردند: ما از قدرت فرعون بيمناكيم، كه اين رسالت را به او ابلاغ كنيم، شايد وي خشمگين شده و يا ما را شتاب زده كيفر نمايد.
🍁💕 خداوند به آنها فرمود: از چيزهايي كه تصور كردهايد،بيم نداشته باشيد، زيرا من با شما هستم و ميشنوم و شما را از شر او نگاه خواهم داشت،
🍁💕 موسي(عليهالسلام) به فرعون ابلاغ كرد، كه درباره خدا جز حق نگویید
💕🍁 فرعون از سخن موسي(عليهالسلام) كه تربيت يافته سابق خود بود، در شگفت شد و از موسي(عليهالسلام) خواست که به او اظهار وفاداري کند و پس از آن فرعون، كشته شدن مرد فرعوني را به دست وي، به او يادآور شد و گفت: كسي كه مرتكب گناه قتل شده باشد گناهكار است
🍁💕 موسي(عليهالسلام پاسخ داد: من قصد نداشتم مرد فرعوني را بكشم، بلكه تنها بر او يك سيلي نواختم و نميدانستم كه او در اثر اين سيلي جان ميدهد و ... .
🍁💕 رسالت موسي(عليهالسلام) فرعون را به شگفتي آورد و در ربوبيت الهي با موسي (عليهالسلام) به بحث و مناقشه پرداخت و از او پرسيد: خداي جهانيان كيست؟
🍁💕موسي(عليهالسلام) به فرعون و اطرافيانش گفت: خداي جهانيان، پروردگار آسمانها و زمين است، اگر راز قدرت الهي را در آنها درك كنيد.
💕🍁فرعون متوجه اطرافيان و هواداران خود شد و با تعجب گفت: «الا تستمعون؛ آيا نميشنويد چه ميگويد؟»
موسي(عليهالسلام) سخن خويش را ادامه داد و گفت: خداي شما و خداي پيشينيان شماست، يعني زماني كه فرعون هم به وجود نيامده بود.
🍁فرعون پاسخ داد: موسي(عليهالسلام) ديوانه است و درباره مسائل عجيب و غريب حرف ميزند
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 6⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🌸🍃موسي(عليهالسلام) گفت: حتي اگر نشانه آشكاري براي رسالتم برايت بياورم نميپذيري؟
فرعون: گفت: اگر راست ميگويي آن را بياور!🌸🍃
🌸💕در اين هنگام موسي(عليهالسلام) عصاي خود را به زمين انداخت، ناگهان ديدند كه آن عصا به صورت ماري بزرگ آشكار شد، سپس موسي(عليهالسلام) دستش را در جيب خود فرو برد و بيرون آورد، همه حاضران ديدند دست او سفيد و درخشنده گرديد 🌸💕
🍃🌸فرعون به اطرفيان گفت: اين (موسي عليه السلام) جادوگر آگاه و ماهري است!
🍃🌸او ميخواهد شما را از سرزمينتان با سحرش بيرون كند، شما چه نظر ميدهيد⁉️
اطرافيان گفتند: موسي(عليهالسلام) و برادرش هارون را مهلت بده و مأموراني را در تمام شهر بسيج كن تا به جستجوي جادوگران بپردازند و هر جادوگر آگاه و زبردستي ديدند نزد تو بياورند.
🍃💕 فرعون، مأموران را به گوشه و كنار مصر اعزام كرد، تا جادوگران را نزد او آورند. مأموران وي تعداد زيادي از جادوگران را آوردند، ساحران به فرعون گفتند:
💕🌸🌸در صورتي كه در جادوگري بر موسي(عليهالسلام) پيروز شوند، از او پاداش گرانبهايي ميخواهند،
فرعون نيز پذيرفت و به آنان وعده داد كه آنان در پيشگاه وي از مقامي بس والا برخوردار خواهند شد.
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 7⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🌸🍃 روز موعود ديدار جادوگران با موسي(عليهالسلام) فرا رسيد و جماعت انبوهي به صحنه نمايش آمدند، فرعون و اطرافيان در جايگاه مخصوص قرار گرفتند. در اين هنگام ساحران با غرور مخصوصي به موسي(عليهالسلام) گفتند:🌸
🌸🍃 آيا اول تو عصاي خود را ميافكني يا ما بساط و وسايل جادويي خويش را بيندازيم. موسي(عليهالسلام) با خونسردي مخصوصي پاسخ داد: شما كار خود را آغاز كنيد.🍃
🍃🌸 ساحران، طنابها و ريسمانها و عصاهاي خود را به ميدان افكندند و با چشم بندي مخصوصي، سحر عظيمي را نشان دادند، 🍃🌸
🍃🌸صحنه اي كه جادوگران بوجود آوردند بسيار وسيع و هولناك بود. و به قدري به پيروزي خود مغرور بودند كه گفتند: به عزت فرعون قطعاً ما پيروزيم.🌸🍃
🌸موسي(عليهالسلام) كه تك و تنها همراه برادرش هارون(عليهالسلام) بود، ترس خفيفي در دلش بوجود آمد، كه نكند طاغوتهاي گمراه، پيروز شوند،🍃🌸
🌸در اين هنگام خداوند به موسي(عليهالسلام) وحي كرد: نترس! قطعاً برتري و پيروزي با توست. عصايي كه در دست داري بيانداز، 🌸
🌸موسي(عليهالسلام) عصاي خود را افكند، آن عصا به اژدهاي عظيمي تبديل شد و به جان مارها و اژدهاهاي مصنوعي ساحران افتاد و همه را بلعيد، 🌸
🍃تماشاچيان آنچنان هولناك و وحشت زده شده بودند كه پا به فرار گذاشتند، جمعيت بسياري در زير دست و پاي فرار كنندگان ماندند و كشته شدند،🍃
🌸 فرعون و هواداران او مات و مبهوت شدند و جادوگران دانستند كاري را كه موسي(عليه السلام) انجام داده از نوع سحر نيست.🍃
🍃🌸چون اگر سحر ميبود وسايل آنها را نميبلعيد و نابود نميكرد، بلكه آن قدرت الهي است كه چنين كرده است.🍃
🌸از اين رو ساحران به خاك افتاده و خدا را سجده كردند و گفتند: ما به پروردگار جهانيان، پروردگار موسي و هارون (عليهماالسلام) ايمان آورديم.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 8⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
💕☘فرعون يقين حاصل كرد كه موسي(عليهالسلام) را مغلوب نساخته، بلكه اين موسي (عليهالسلام) است كه بر او پيروز گشته و براي اينكه بر شكست خود پوشش نهد، به جادوگران گفت: 💕☘
💕☘موسي(عليهالسلام) بزرگ و استاد شما بود و او به شما جادوگري آموخت و به همين دليل بر شما پيروز شد.💕☘
💕☘بزودي پي خواهيد برد كه دست و پاهاي شما را بر عكس يكديگر (پاي راست و دست چپ) قطع ميكنم و همه شما را به دار ميآويزم.💕☘
💕☘جادوگران ايمان آورده، گفتند: مهم نيست، هر كار از دستت ساخته است بكن، ما به سوي پروردگارمان باز ميگرديم! ما اميدواريم پروردگارمان خطاهاي ما را ببخشد، كه ما نخستين ايمان آورندگان بوديم.💕☘
💕☘پس از ماجراي پيروزي موسي (عليهالسلام) بر جادوگران، گروههاي زيادي از بني اسرائيل و ديگران به وي ايمان آوردند و موسي(عليهالسلام) طرفداران زيادي پيدا كرد💕☘
💕و از آن پس بين بني اسرائيل (پيروان موسي عليه السلام) و قبطيان (فرعونيان) همواره درگيري و كشمكش بود.☘
💕☘سران قوم، فرعون را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، كه چرا موسي(عليهالسلام) و پيروان او رها و آزاد گذاشته، تا خداي يگانه را بپرستند و دست از پرستش فرعون و خدايانش بردارند و اين كار به نظر آنان، فساد در زمين بود.💕
💕💕☘فرعون آنان را مطمئن ساخت و با اين وعده به آنان گفت: «پسران آنان را ميكشيم و زنانشان را براي بردگي زنده نگاه خواهيم داشت و سپس به عملي كردن تهديد پليد خود پرداخت».💕
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 9⃣1⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🌸🍃طبيعي بود كه بني اسرائيل از ظلم و ستمي كه بر آنها رفته بود، نزد موسي (عليه السلام) شكايت ببرند و آن حضرت، آنان را بر گرفتاري بوجود آمده و كمك گرفتن از خدا براي تحمل آن به صبر سفارش كرد و گفت: از خدا ياري بجوييد و شكيباييي كنيد
🌸🍃فرعون با به كار بستن تمام توان خود براي جلوگيري از فعاليت موسي(عليهالسلام) و طرفدارانش، باز موفق نشد و از مقاومت و ايستادگي در برابر موسي(عليهالسلام) ناتوان گرديد.
🌸🍃لذا با قوم خود نقشه كشتن موسي(عليهالسلام) را كشيد، تا از دعوتش و به گمان آنها از فساد او رهايي يابند.
🍃🌸 فرعون گفت: مرا واگذاريد تا موسي(عليهالسلام) را به قتل برسانم. بيم آن دارم كه آيين شما را تغيير و تبديل دهد و يا در سرزمين ايجاد فساد نمايد.
🍃🌸 در حالي كه براي عملي كردن نقشه كشتن او به تبادل نظر مي پرداختند، مردي مؤمن از آل فرعون كه ايمان خويش را نهان ميداشت، به گونهاي پسنديده و بي پروا به دفاع از موسي(عليهالسلام) پرداخت و به آنان گفت:
🍃🌸شايسته نيست، مردي را كه ميگويد پروردگار من خداست بكشيد، به ويژه كه او معجزاتي دال بر صدق گفتارش براي شما آورده
🌸💥 موسي(عليهالسلام) همواره فرعونيان را به سوي خدا دعوت ميكرد، ولي دعوت و پند و اندرز وي سودي نبخشيد،
💥🌸 بلكه آنان بر سركشي و طغيان خود و آزار و شكنجه مؤمنان ميافزودند، موسي(عليهالسلام) در برابر اين وضعيت در پيشگاه پروردگار خويش عرضه داشت:
🌸💥خدايا‼️
تو، به فرعون و سران قوم او زرق و برق دنيوي و اموال و دارايي و لباس گرانبها و كاخها و بستانها و قدرت و حاكميت بخشيدي، ولي آنها در برابر اين نعمتها عناد و كيفر ورزيده و مردم را از ايمان آوردن به تو باز داشتند.
💥🌸بار خدايا! اموال آنها را نابود ساز و بر قساوت و عناد و کینه آنها بيفزا، زيرا آنان تا زماني كه باچشم خود نبينند گرفتار عذاب دردناك تو شدهاند، توفيق ايمان آوردن نخواهند.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 0⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🌸💕 خداوند به موسي و هارون(عليهماالسلام) فرمود: دعاي شما را مستجاب كردم، بنابر اين هر دو ثابت قدم باشيد...
🌸🌸💕 خداوند دعاي موسي(عليهالسلام) را مستجاب گرداند و فرعون و قوم او را به خشكسالي و قحطي و كاهش محصولات كشاورزي و درختان ميوه كيفر داد،
🌸💕 تا شديد به ضعف و ناتواني خود و عاجز بودن پادشاه و خدايشان فرعون در برابر قدرت الهي پي ببرند و پند عبرت گيرند،
🌸💕ولي سرشت آنان پند پذير نبوده و درس نگرفتند... و غرق در تباهي بودند، از اعتقاد به نشانهها و آيات روشني كه دلالت بر رسالت موسي(عليهالسلام) داشت روگردان بودند، از اين رو به تبهكاريهاي خود ادامه دادند.
💕🌸دراين هنگام بود كه انواع بلاها و ناگواريها بر آنان فرود آمد، از جمله:
🌸💕ـ طوفان، كه املاك و كشتزارهاي آنان را درنورديد.
ـ ملخ كشتزارهاي آنان را نابود كرد.
ـ آفتي به وجود ميامد كه ميوهها را تباه ميكرد و انسان و حيوان را اذيت و آزار ميرساند.
🌸💕با اين بلاهاي گوناگون كه پياپي بر آنها وارد مي شد و تلفات و خسارات زيادي ديده بودند، ولي در عين حال عبرت نگرفتند و باز هم به سركشي پرداخته و انسانهايي گناهكار بودند.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 1⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🍃🌸موسي(عليهالسلام) و پيروانش از ظلم فرعونيان به ستوه آمده بودند و همچنان در فشار و سختي به سر مي بردند، تا اينكه سرانجام از ناحيه خداوند به موسي(عليهالسلام) وحي شد كه از مصر بيرون رود.🍃🌸
🍃🌸موسي(عليهالسلام) و پيروانش شبانه از مصر به سوي فلسطين حركت كردند.
🍃🌸فرعون با خبر شد مأموران خود را به اطراف فرستاد، تا مردم را به اجبار گرد آورده و سپاه بزرگي را تدارك ببيند
🍃🌸 و بني اسرائيل را تعقيب كنند، تا قبل از اينكه به فلسطين فرار كنند به آنها دست يابند.
🍃🌸بني اسرائيل به ساحل دریا رسيدند و از آنجا نتوانستند عبور كنند، لشگر تا دندان مسلح و بيكران فرعون همچنان به پيش ميآمد، و یاران حضرت موسی ع از شدت ترس نمی دانستند چه کار کنند
🍃🌸در آن ميان ياران، موسي(عليهالسلام) به وي گفتند: اي موسي! فرعونيان به ما رسيدند و ما توانايي مقابله و مقاومت در برابر آنان نداريم، اينك پيش روي ما دريا و پشت سرمان لشگر دشمن است، چه بايد بكنيم⁉️
🍃🌸موسي(عليهالسلام) به آنان گفت: بيمناك نباشيد، پروردگارم با من است، و مرا به راه نجات رهنمون خواهد شد.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 2⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
سرانجام دردناک فرعون و قومش
💕🍃 در اين بحران شديد، خداوند با لطف خاص خود به موسي(عليهالسلام) وحي كرد: عصاي خود را به دريا بزن، موسي(عليهالسلام) به فرمان خدا عصا را به دريا زد، آب دريا شكافته شد و زمين درون دريا آشكار گشت،
💕🍃موسي(عليهالسلام) و بني اسرائيل از همان راه حركت نموده و از طرف ديگر به سلامت خارج شدند، فرعون و لشگريانش فرا رسيدند و از همان راهي كه در ميان دريا پيدا شده بود، بني اسرائيل را تعقيب كردند،
💕🍃 غرور آن چنان بر فرعون چيره شده بود، كه به سپاه خود رو كرد و گفت: تماشا كنيد چگونه به فرمان من دريا شكافته شد و راه داد تا بردگان فراري خود (بني اسرائيل) را تعقيب كنم،
💕🍃 وقتي كه تا آخرين نفر از لشگر فرعون وارد راه باز شده دريا شد، ناگهان به فرمان خدا،آبها از هر سو به هم پيوستند و همه فرعونيان را به كام مرگ فرو بردند
💕🍃در همان لحظه طوفاني، كه فرعون خود را در خطر شديد مرگ ميديد، غرورهايش فرو ريخت و درك كرد كه همه عمرش پوچ بوده و اشتباه كرده است.
با چشمي گريان به خداي جهان متوجه شد و گفت:
💕🍃اينك من ايمان آوردم، خدايي جز آن كه بني اسرائيل به او ايمان آوردهاند وجود ندارد، و من هم تسليم امر او هستم.
💕🍃به او خطاب شد: اكنون ايمان ميآوري‼️
در حالي كه يك عمر كافر و نافرمان تبهكار بودهاي⁉️
ما امروز بدنت را پس از غرق شدن به ساحل نجات ميافكنيم تا براي بازماندگانت درس عبرت باشد
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 3⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
زندگی بنی اسراییل بعد از نابودی فرعون
🌸💕 پس از آنكه موسي(عليهالسلام) و يارانش از دريا عبور كرده و نجات يافتند، از آن سوي دريا به سوي بيت المقدس(فلسطين) در حركت بودند،
🌸💕 در مسير راه قومي را ديدند كه با خضوع خاصي اطراف بتهاي خود را گرفته و آنها را ميپرستند.
🌸💕افراد جاهل و بيخرد از بني اسرائيل، تحت تأثير آن منظره بت پرستي قرار گرفته و به موسي(عليهالسلام) گفتند:
🌸💕براي ما نيز معبودي قرار بده، همانگونه كه آنها – بت پرستان – معبوداني دارند.
🌸💕موسي(عليهالسلام) به سرزنش آنان پرداخت و فرمود: شما انسان هايي جاهل ونادان هستيد، اين بت پرستان را بنگريد، سرانجام كارشان هلاكت است و آنچه انجام ميدهند باطل و بيهوده ميباشد، آيا جز خداي يكتا معبودي براي شما بطلبم
🌸💕آيا معجزا ت را با چشم خودتان نديديد⁉️
🌸💕بني اسرائيل به مسير خود به سوي بيت المقدس (فلسطين) ادامه دادند آنها در طی مسیر در بيابان خشك و سوزان، گرفتار عطش و تشنگي خطرناكي شدند، و دیگر هیچ امیدی برایشان باقی نمانده بود .
منابع :
سوره اعراف آیه 138 تا 141
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 4⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
معجزه ای دیگر از موسی علیه السلام
🍃🌸آن ها از تشنگی شدید داشتند تلف میشدند که از حضرت موسی ع خواستند تا از خدای خود برای آنها راه نجاتی قراردهد.
🌸🍃خداوند به موسي(عليهالسلام) دستور داد: تا عصاي خود را به سنگ بكوبد، وقتي زد، دوازده چشمه آب (به تعداد قبايل بني اسرائيل كه دوازده قبيله بودند) از آن جوشيد و هر قبيلهاي از چشمهاي آب نوشيد
🌸🍃آن ها در صحرا با گرماي شديد روبرو شده و چون محلي وجود نداشت، تا به سایه آن پناه ببرند و درختي كه از سايه آن استفاده كنند، نيز نبود،لذا از دشواريهايي كه بدان دست به گريبان شده بودند به موسي(عليهالسلام شكايت كردند
🌸🍃 و موسي(عليهالسلام
به پيشگاه خدا پناه برد و خداوند قطعهاي ابر فرستاد، تا آنها را از گرماي خورشيد حفظ كند
🌸🍃 و آنگاه كه زاد و توشه آنها رو به پايان رفت، يك بار ديگر موسي(عليهالسلام) از خداوند غذا خواست و خداي متعال براي آنها فرستاد
🌸🍃اما با اين وجود قوم بني اسرائيل به اين نعمت الهي قانع نگشتند و از موسي(عليه السلام) غذاهاي گوناگون و بیشتری را طلب كردند،
🌸🍃 آن حضرت نيز خطاب به آنها گفت: شما نعمت آسماني را، با چيزهاي بيارزش عوض كرديد،و ناشکری خدا را کردید
🌸🍃حال براي به دست آوردن آن از صحرا خارج شده و به يكي از شهرهای فلسطین برويد، تا خودتان خواسته های خود را بدست آورید ...
منبع :
سوره اعراف آیه 160 و 161
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 6⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
نازل شدن تورات بر حضرت موسی ع
🌺خداوند فرمود: چون مخالفت كردند، از هم اكنون سرزمين مقدس فلسطين را بر آنان حرام كردم و چهل سال سرگردان در بيابان و صحرا بايد بمانند، بنابراين تو بر اين قوم فاسق تأسف و غم مخور.
🌺چهل سال در آن بيابان ماندند تا آنكه خداوند توبه آنها را پذيرفت.
🌺موسي(عليهالسلام) تا آن عصر، پيرو آيين ابراهيم(عليهالسلام) بود و همان را براي بني اسرائيل تبليغ ميكرد،
🌺بعد از هلاكت فرعون، قوم موسي(عليهالسلام) در انتظار برنامه جديد و كتاب آسماني بودند، تا به آن عمل کنند.
🌺موسي(عليهالسلام) از پروردگار خود كتاب را درخواست كرد، خداي سبحان به او دستور داد: تا به دامنه كوه طور رود، در آنجا سي روز روزه بگيرد و خداي خويش را عبادت كند.
🌺موسي(عليهالسلام) قبل از آنكه براي مناجات خدا بيرون رود، به قوم خود گفت: برادرم هارون را در ميان شما ميگذارم و براي سي روز از ميان شما غيبت ميكنم و به كوه طور ميروم، تا احكام شريعت (و الواح تورات) را براي شما بياورم.
🌺موسي(عليهالسلام) روانه كوه طور شده و سي روز در آنجا ماند و به مناجات و عبادت پرداخت، وقتي سي روز به پايان برد، خدا به او فرمان داد:
🌺براي كامل شدن عبادتش، ده روز ديگر روزه بگيرد و مجموع آن چهل روز گردد. پس از كامل شدن چهل روز خداوند با گفتار ازلي خويش، با موسي(عليهالسلام) سخن گفت و بدين وسيله موسي(عليهالسلام) به مقامي رسيد، كه به واسطه آن بر انسانها امتياز يافت.
🌺در اين هنگام در اثر فرط شوق، از خداي خود درخواست كرد كه خود را بر او متجلي و آشكار سازد تا او را ببيند.
منابع :
سوره مائده آیه 26
سوره اعراف آیه 142 و 143
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 7⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
💥بسيار زيبا و تاثير گذار 💥
🌸سوره اعراف آيه 143
حضرت موسی علیه السلام از خدای خود خواست که او را ببیند
🌸خداوند به او فرمود: هرگز مرا نخواهي ديد، و براي اينكه به وي بفهماند، موسي(عليه السلام) خواسته بزرگي را طلبيده كه كوهها تحمل آن را ندارند به او فرمود:
🌸🌼تو (موسي) تحمل اين تجلي را نداري، ولي من به كوه كه سختتر از توست تجلي خواهم نمود، اگر كوه در جاي خود قرار گرفت و ديدن و هيبت مرا تحمل كرد، تو هم ميتواني مرا ببيني و اگر تحمل نكرد، تو هم به طريق اولي نخواهي ديد.
🌸و آن گاه كه پروردگارش بر كوه تجلي نمود، آن را متلاشي كرده و با زمين يكسان ساخت.
🌸موسي(عليهالسلام) از شدت بيم و ترس از صحنهاي كه ديده بود از هوش رفت. وقتي كه به هوش آمد عرض كرد:
🌸 پروردگارا‼️
تو منزه هستي، من به سوي تو باز ميگردم و توبه ميكنم، من نخستين كسي هستم كه در زمان خودم به بزرگي و عظمت تو ايمان ميآورم.سوره اعراف 143
🌸سرانجام در آن ميعادگاه بزرگ، خداوند شرايع و قوانين آيين خود را بر موسي نازل كرد (تورات) نخست به او فرمود:
🌸اي موسي(عليهالسلام‼️
من تو را بر مردم برگزيدم و رسالات خود را به تو دادم و تو را به موهبت سخن گفتن با خودم نائل كردم، اكنون كه چنين است ، آنچه را به تو دستور دادهام، بگير و در برابر اين همه موهبت، از شكرگزاران باش
🌸و براي مردم در تورات از هر موضوعي اندرزي نوشتيم و از هر چيز، بياني كرديم پس آن را با جديت بگير، و به قومت دستور بده كه به مطالب و دستورات آنها بهتر عمل كنند و آنان كه به مخالفت برميخيزند، كيفرشان دوزخ است. ما به زودي جايگاه و مقام فاسقان را به شما نشان خواهيم داد
🌸به اين ترتيب موسي(عليهالسلام) در ميعادگاه طور، شرايع و قوانين آيين خود را به صورت صفحههايي از تورات از خداوند گرفت و به سوي قوم بازگشت، تا آنها را در پرتو اين كتاب آسماني و قانون اساسي، هدايت كند و به سوي تكامل برساند.
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 8⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🍃🌸 قبل از اين كه موسي(عليهالسلام) براي مناجات با خداي سبحان و نزول تورات از شهر بيرون رود، مردم را در جريان گذاشته بود كه غايب بودن وي از آنها سي روز طول ميكشد،
🌸🍃 وقتي كه به موسي دستور داده شد كه ده روز ديگر بماند، در مجموع چهل روز گرديد. و بازگشتن موسي(عليهالسلام) ده روز به تأخير افتاد،
🌸🍃بني اسرائيل گفتند: موسي (عليهالسلام) به وعدهاي كه به ما داده بود عمل نكرد.
🌸🍃اينجا بود كه انديشه شرارت و تبهكاري در درون سامري برانگيخته شد از آن فرصت استفاده كرد و در غياب موسي(عليهالسلام) و از زمينهاي كه در ميان بني اسرائيل (تمايل به بت پرستي) وجود داشت سوء استفاده كرد
🌸🍃 و قسمتي از زر و زيوري كه زنان بني اسرائيل از مصر با خود آورده بودند، از آنان گرفت و آنها را در آتش ذوب كرد
🍃🌸و از آنها قالب گوسالهاي ريخت و به شيوه خاصي آن را ساخت كه هرگاه در آن باد دميده ميشد از دهان آن، صدايي مانند صداي گوساله خارج ميشد.
🍃🌸سپس اعلام كرد: موسي دروغگو است، ديگر هرگز به سوي شما باز نميگردد اين خدايي كه برايتان ساختم پرستش كنيد.
🍃🌸به اين ترتيب اكثريت قاطع جاهلان بني اسرائيل، از راه توحيد خارج شده و گوساله پرست شدند.
منابع :
سوره اعراف آیه 148
تفسیر نور الثقلین جلد 6
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 9⃣2⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
هارون برادر موسی(عليهالسلام) هر چه قوم را نصيحت ميكرد و آنها را از گوساله پرستي بر حذر داشت، به سخنش اعتنا نكردند، حتي با جوسازي و هياهوي خود نزدیک بوداورابکشد.
خداوند ماجراي گمراهي قوم توسط سامري را، به موسي(عليهالسلام) وحي كرد، وي با ناراحتي و خشم و اندوه زياد از كوه طور به سوي قوم خود بازگشت و به آنان گفت:
آيا پروردگارتان به شما وعدهاي شايسته نداد، تا تورات را به شما عنايت كند، كه هدايت و نور در آن است ⁉️
او به وعده خويش وفا نمود، آيا وعده خدا طولاني شد يا خواستيد كاري ناروا انجام دهيد،تا موجب خشم و غضب پروردگارتان شود؟...
بني اسرائيل گفتند:
ما به ميل و رغبت خويش از وعده به شما تخلف نورزيديم، بلكه سامري اين كار را كرد و ما را گمراه ساخته و فريب داد.
سپس موسي(عليهالسلام) متوجه برادرش هارون(عليهالسلام) شد، در حالي كه موهاي سر و صورت او را محكم ميكشيد، با عصبانيت به اوگفت:
چرا وقتي ديدي اين قوم فريب خورده و به پرستش گوساله رو آوردهاند، از من پيروي ننمودي. مگر هنگامي كه ميخواستم به ميعادگاه بروم، نگفتم جانشين من باش و در ميان اين جمعيت به اصلاح بپرداز و راه مفسدان در پيش مگير تو چرا با اين بت پرستان به مبارزه برنخاستي⁉️
هارون(عليهالسلام) كه ناراحتي شديد برادر را ديد، براي اينكه او را بر سر لطف آورد و از التهاب او بكاهد و ضمناً عذر موجه خويش را در اين ماجرا بيان كند، گفت:
فرزند مادرم‼️
ريش و سر مرا مگير، من فكر كردم، كه اگر به مبارزه برخيزم و درگيري پيدا كنم تفرقه شديدي در ميان بني اسرائيل ميافتد و از اين ترسيدم كه تو به هنگام بازگشت بگويي، چرا در ميان بني اسرائيل تفرقه افكندي و سفارش مرا در غياب من به كار نبستي.
منبع :
سوره اعراف آیه 149 و 150
تفسیر نمونه جلد 1 صفحه 254
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 0⃣3⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🍃💥آنگاه موسي(عليهالسلام) سامري را كه سبب گمراهي آنان شده بود، به شدت مورد نكوهش قرار داد، سامري به موسي(عليهالسلام) پاسخ داد:
🍃💥من در ابتدا به بخشي از آيين تو ايمان آوردم و سپس در آن ترديد كردم و آن را بدور افكندم و به سوي آيين بت پرستي گرايش نمودم و اين در نظر من جالب تر و زيباتر بود!
🍃💥در اين هنگام موسي(عليهالسلام) به او گفت: از نزد من برو، خداوند تو را به گونهاي كيفر دهد، كه در زندگي هر كس به تو نزديك شود پيوسته بگويد با من تماس نگير و دست به من نزنيد،
🍃💥سپس كيفر او را در قيامت به او گوشزد كرد و گفت: تو وعده گاهي (عذابي) در پيش داري، كه هرگز از آن تخلف نخواهي كرد.
🍃💥سپس به سامري گفت: به اين معبودت (گوساله ساختگي) كه پيوسته او را عبادت ميكردي، نگاه كن و ببين ما آن را ميسوزانيم و سپس ذرات آن را به دريا ميپاشيم تا براي هميشه محو و نابود گردد.
🍃💥سپس موسي(عليهالسلام) به سمت گوساله رفت و آن را سوزانده و قطعههاي آن را به دريا افكند.
🍃💥موسي(عليهالسلام) با اين فرمان قاطع، سامري را از جامعه طرد كرد و او را به انزواي مطلق كشاند.
🍃💥و براي چندمين بار، بني اسرائيل را از انحراف و سقوط نجات داد، آنها از كرده خود پشيمان شده و از پروردگار خود طلب آمرزش كردند.
🍃💥خداوند به موسي (عليهالسلام) وحي كرد: توبه آنها زماني صحيح است، كه نفس خويشتن را بكشند يعني هواهاي نفساني را سركوب كرده و آن را از شرارتها و تبهكاريها پاك گردانند و از هر گونه تمايلات نفساني رها سازند. در اين صورت خداوند توبه آنها را خواهد پذيرفت.
منبع : سوره طه آیه 85 تا 97
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🌹﷽🌹
#زندگینامه_حضرت_موسی_ع 1⃣3⃣
#قصص_الانبیاء
قصه های زیبای قرآن
🌸💠هنگامي كه موسي(عليهالسلام) از كوه طور بازگشت و تورات را با خود آورد و آن را به قوم خود عرضه كرد، فرمود:
💠🌸 كتاب آسماني آوردهام، كه حاوي دستورهاي ديني بر حلال و حرام است،دستورهايي كه خداوند آن را برنامه كار شما قرار داده است، آن را بگيريد و به احكام آن عمل كنيد.
💠🌸بني اسرائيل تصور كردند عمل به اين همه وظايف كار مشكلي است و به همين جهت بناي مخالفت و نافرماني گذاردند،
💠🌸 در اين هنگام خداوند فرشتگاني را مأمور كرد، تا قطعه عظيمي از كوه طور را بالاي سر آنها قرار دهند،
_____
💠🌸 فرشتگان چنين كردند، بني اسرائيل با ديدن اين صحنه وحشت زده شده و دست به دامان موسي(عليهالسلام) شدند.
💠🌸موسي(عليهالسلام) به آنها اعلام كرد: اگر پيمان وفاداري به اين احكام ببنديد و به دستورهاي خدا عمل كنيد و از تمرد و سركشي توبه نماييد، اين خطر (عذاب و كيفر) از شما برطرف خواهد شد،
💠🌸آنها تسليم شدند و براي خدا سجده كردند و تورات را پذيرفتند و در حالي كه هر لحظه انتظار سقوط كوه بر سر آنها ميرفت به بركت توبه، آن عذاب از سر آنها برطرف گرديد.
منابع :
سوره اعراف آیه 171
تفسیر نمونه جلد یک صفحه 294
#ادامه_دارد...
🌸اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌸
🌼 منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾🌼
https://eitaa.com/GharibtarinEmam