eitaa logo
شعرهای قاسم صرافان
882 دنبال‌کننده
104 عکس
79 ویدیو
0 فایل
شعر، شعرآیینی، شعرعاشقانه، ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به آستان حضرت : صدای ذکر تو، شب را فرشته باران کرد حضور تو، لب «شیراز» را غزل‌خوان کرد «کرم نما و فرود آ که خانه، خانه‌ی توست» بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد چه اشک‌ها که ضریحت به گونه‌ها جاری، چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد چه لحظه‌ها که نگاه تو، جان حافظ را به جرعه‌ای غزل، از جام غیب مهمان کرد چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش رواق و صحن تو را هم گلوله‌باران کرد شهید راه رضایی، شهید صحن توایم تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد به قلب تو، غم دوری ست از برادر و آه! فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد کانال اشعار: @GhasemSarafan
در دین‌شان، عشق علی شرک است، سوزاندن اطفال، توحیدست رحمان کجا؟ شیطان بی‌رحمی است، ربی که وهّابی پرستیده‌ست انگار از آیات قرآنش، از آن خدای مثل شیطانش از سیره و سبک بزرگانش!! جز فتنه و آتش، نفهمیده‌ست مفت است پیش مفتی‌اش جان‌ها، فتوای کشتار مسلمان‌ها شیخی که رحمت را، ولایت را، از معنی آیات دزدیده‌ست سر می‌بُرد، از هر که سر خم کرد، بر آستان عشقِ وجه الله سر را ولی مثل سگان هر روز، بر چکمه‌ی ارباب ساییده‌ست قرآنِ روی نیزه را خوانده‌ست، سرمستِ تیر حرمله مانده‌ست با «هند»، مشروب و جگر خورده‌ست، با شامیان، تا صبح رقصیده‌ست در این جهانی که عمو سامش، دم می‌زند از صلح، معلوم است خدمتگزار «لات» هم خود را، خدمتگزار کعبه نامیده‌ست هی چنگ می‌اندازد و انگار با کودکان هم بر سرِ جنگ است این گرگ اگر وحشی‌تر از پیش است، یعنی که بیش از پیش ترسیده‌ست موجی خروشان از عدن آمد، بوی خوش عشق از یمن آمد امروز اویسی کز قَرَن آمد، مانند سلمان، سر تراشیده‌ست مستضعفان و صالحان بی‌شک، میراث داران زمین هستند بگذار این شب بگذرد، فردا از آنِ فرزندان خورشید است کانال اشعار: @GhasemSarafan
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی @GhasemSarafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهلت ثبت نام تا ۱۷ آبان ماه جهت ثبت نام به سایت: www.salis110.ir مراجعه فرمایید و یا با شماره تلفن: ۰۹۲۰۱۳۹۸۱۱۰ تماس حاصل فرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ایرانی مقدم» نماهنگی تقدیم به شهید حسن طهرانی مقدم با شعر و شعرخوانی: تهیه شده در @GhasemSarafan
34.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ "کهکشان عشق" 🇮🇷با یاد 370شهید حماسه 25 آبان سال 61 اصفهان 🎼 گروه سرود ندای رضوان 🎤با حضور خواننده انقلابی جواد معینی 🎙و خواننده نوجوان طاها رضایی 🌸 💠 مجموعه رسانه ای راوین
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی عقیلةالعرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است آن شیرزن که زینت شیر خدا شود، باید امیر قافله‌ی کربلا شود از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیده‌اید؟ غرش، به سبک حیدر کرّار دیده‌اید؟ زن دیده‌اید از همه‌ی شهر، مردتر؟ از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟ زن دیده‌اید در سخنش، برق ذوالفقار؟ بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟ زن دیده‌اید اسوه‌ی هر مرد و زن شود؟ زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟ شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...» با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد «از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است» این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است! هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ست یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ‌ست آن زهره‌ای که چادرِ زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغِ حیاست، کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنساست، بی سر و سامانی‌اش مبین چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیریش چون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیریش روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود @GhasemSarafan
هدایت شده از 🤝امیدان آینده🤝
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ زیبای "آرمان" 👥 کاری از گروه سرود آل یاسین(ع) 🔹 نوجوانان پایگاه بسیج شهید سهیلی - تهرانسر 🔸 شاعر : قاسم صرافان 💔 ❤️تقدیم به همه‌ی شهدای مدافعان امنیت و همه‌ی مادران شهدا...❤️ ⬅️ انتشار با شما... ❤️ ❤️ ✅🆔 t.me/omidane_ayande ✅🆔 eitaa.com/omidane_ayande ➡️ Instagram.com/omidane_ayande
فتنه را هم روز روشن، در خیابان دیده‌ام من هم میان کینه‌های کهنه، پنهان دیده‌ام من فتنه را در شعرِ بی‌دردی و در ابیات بی‌رگ در قرائت‌های بی‌‌غیرت ز قرآن دیده‌ام من فتنه را در قلب ایمان‌های خالی از سیاست، در سیاست‌های بی‌ تدبیر و ایمان دیده‌ام من فتنه در هیات، میان بی‌ولی‌ها سینه می‌زد فتنه را در حوزه‌‌ی سردرگریبان دیده‌ام من فتنه، در بی‌دردیِ داراست، در عهدِ نداری فتنه را در فقرِ ایمان، در غم نان دیده‌ام من فتنه را دیروز وقتی از جنوب شهر رفتم تا شمال شهر، در طول خیابان دیده‌ام من فتنه را در خنجری از پشت، با دست خودی‌ها، فتنه را در جازدن، در نقض پیمان دیده‌ام من فتنه را در ضربه‌ی شمشیر در محراب کوفه فتنه را در جام زهری در جماران دیده‌ام من گونه‌ای از فتنه را دلشاد از اندوه لبنان، گونه‌ای را در صف تهمت به مردان دیده‌ام من فتنه را همراه و دوشادوش تکفیری به میدان با زبانی تیزتر از تیغ عریان، دیده‌ام من فتنه را در فتنه و در بازی قدرت مصمّم، روبروی ظالم اما، سست و لرزان دیده‌ام من این طرف، دیوار افراط است، آن سو، چاه تفریط فتنه را هم پشت این، هم در دلِ آن دیده‌ام من @GhasemSarafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 صلی الله علیک یا فاطمه.. 🖥 نماهنگ بسیار زیبای گوهر فاطمی، تولید شده در ترنم ولایت.. شاعر: قاسم صرافان آهنگساز: رضا ثقفی تهیه کننده و کارگردان: حسین رضایی 📺 پخش شده از شبکه های تلویزیونی ▪️ ترنم ولایت صدای ایمان امید هدایت 🆔 @Tarannom_Velayat_ir
30.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) کاری از گروه همخوانی بشری شاعر فارسی : قاسم صرافان شاعر عربی : ایمان طرفه آهنگساز : سید محمد هادی قاسمی تنظیم : امید روشن بین میکس و مسترینگ : فرید قهرمانپور سرپرست : محمدرضا قدیانی تصویربرداران : محمد امین عباسی _ علیرضا قدیانی _ محمدصادق خانبخش تدوین : علی کاشانی ممتاز گروه همخوانی بشری @GhasemSarafan
دریایی و دل دادی یک روز، به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو، دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، اینست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی» @GhasemSarafan
سلام الله علیها و بر همه مادران و بانوان مبارک 🌹🌹🌹 @GhasemSarafan
سلام الله علیها و بر همه مادران و بانوان مبارک 🌹🌹🌹 @GhasemSarafan
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹طلَعَ البَدرُ عَلَینا🔹 عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی «همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی تو، چرخیدنِ بی‌عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌ برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ «من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بی‌شک که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خروش قلمم را، برسانم به قیامی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2145@ShereHeyat
دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانه‌ی خورشید، عجب ماه تمامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ @GhasemSarafan
دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانه‌ی خورشید، عجب ماه تمامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ @GhasemSarafan
شانه می‌زد تا به گیسوی علی، بنت اسد می‌شنید از هر سرِ مو: «قل هو الله احد» مست شد از عطر جاری در هوای خانه‌‌اش به! چه عطری! خوش به حال شانه و دندانه‌اش شانه می‌زد حلقه حلقه، شانه می‌زد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو می‌رسند عشاق حق و حلقه بر در می‌زنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر می‌زنند عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد» مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکته‌ی باریک تر از مو، هنوز عاشق تیغ تو را، با هر خم ابرو چه کار؟ مست را با نکته‌ی باریکتر از مو، چه کار؟ پیچ و تاب راه عشق ، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی حیدر است سر «سبحان الذی اسرا»، شبِ گیسوی توست آیه‌ی «انا فتحنا»، نقش بر بازوی توست تیغِ کج، شد عاشقانت را «صراط المستقیم» یک دعا ما را ست، آن هم: «یا علی و یا عظیم» من نه آن اللهی‌ام، مولا! نه این اللهی‌ام جای من، امن است در ایمان، «امین اللهی‌»ام عاقلان در مکه، گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّهُم» هستی، علی‌! از همان روزی که پیمان، پایِ خُم بستی، علی! می‌‌کِشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، می‌شویم «السّابقونَ السّابقون» می‌شویم السابقون، در عشقِ تو مولا! به صف می‌شویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف @GhasemSarafan
آه ای نگار من! که به مکتب نرفته‌ای ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیده‌ای @GhasemSarafan
مانده‌ام، احمد پیمبر بود یا عطار عشق؟ بس که سلمان‌ها مسلمان کرد بابوی علی 🌷 روزمکارم_اخلاق_مبارک ❤️ @GhasemSarafan
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیده‌ای مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیده‌ای؟ افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان تو پای عشق را به حقیقت کشیده‌ای «تبت یدا»... ابی‌لهبان شعله می‌کشند تا «لا» به لب، به خرمن بت‌ها رسیده‌ای رويت سپيده‌ايی‌ ست، که شب‌های مکه را... خالت پرنده‌ای‌ ست، رها در سپيده‌ای اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد با چشمکی، ستاره و ماه آفريده‌ای باران گيسوان تو، بر شانه‌ات که ريخت هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيده‌ای راهب نگاه کرد ... وَ آرام يک ترنج افتاد از شگفتی دست بريده‌ای مستند آیه‌ها، عرق عقلِ اوّلند یا از درخت معرفت، انگور چيده‌ای آه ای نگار من! که به مکتب نرفته‌ای ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیده‌ای بالاتر از بلندی روح‌الامین، امین! تا خلوت خدا، تک و تنها پريده‌ای حق با تو، با صدای علی حرف می‌زند سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیده‌ای؟ دستت به دست ساقی و جایی ندیده‌ام توحید را، چنین که تو در خُم چشیده‌ای بر شانه‌ی تو رفت و کجا می‌توان کِشد عالم، چنین که بار امانت کشیده‌ای؟ دريای رحمتی و از امواج غصه‌ها، سهم تمام اهل زمين را خريده‌ای حتی کنار اين غزلت هم نشسته‌ای خط، روی واژه‌های خطايم کشيده‌ای گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است محبوب من! در اشک به دفتر چکیده‌ای گفتند از جمال تو، اما خودت بگو از ‌آن محمدی که در آيينه ديده‌ای @GhasemSarafan
مانده‌ام، احمد پیمبر بود یا عطار عشق؟ بس که سلمان‌ها مسلمان کرد بابوی علی 🌷 روزمکارم_اخلاق_مبارک ❤️ @GhasemSarafan
آه ای نگار من! که به مکتب نرفته‌ای ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیده‌ای @GhasemSarafan
بسمه تعالی پویش ملی با همکاری همه شما مهدی یاوران با هدف ترویج کمی و کیفی جشن های مهدوی از ساعت 5 عصر جمعه 12 اسفند تا پایان ماه شعبان برگزار می گردد ضمن شرکت در پویش در اطلاع رسانی و پخش آن یاری گر ما باشید جهت دریافت توضیحات و تولیدات رسانه ای به لینک زیر مراجعه کنید https://eitaa.com/joinchat/3622043979C8c78da12b2