May 11
...خبر دهید بزمی است
میان کربلای غزه بزم عاشقانه است
چقدر قصه هاش فاتحانه است
ولی کجاند راویان فتح او؟!
کجاست مرتضای قصه هاش؟!
گمان کنم جواب آن، من و توایم و هر کدام یک روایتیم
بیا روایت خودت ز غزه باش
و بذر عشق را میان مردمان به قدر خود بپاش
@Ghaze_Bazme_Asheghane
بسم رب الشهداء و الصدیقین
امروزه در این دنیایی که جای حق و باطل عوض شده حقیقتاً دینداری سخت است. چه بسیارند کسانی که جای مهر بر پیشانی آنها پینه بسته است. چه بسیارند کسانی که تمام ایام محرم و صفر را در عزای حسین ابن علی سیاه پوشان بر سر و سینه و صورت خویش میزنند. و چه بسیارند کسانی که دم از علی و ولایت علی میزنند اما، ذرهای به علی و اولاد علی اقتدا نکرده و نمیکنند. علی را اول مظلوم عالم میخوانند اما چشمانشان را در برابر مظلومان عصر خویش به راحتی میبندند و ککشان هم نمیگزد.
اینها اگر از کسانی که در خانه زهرای مرضیه را آتش زدند، جگر علی را خون کردند و فرق مبارکش را در محراب نماز جدا ساختند، بدن مطهر حسن ابن علی را تیرباران کردند و در کرب و بلا سر از تن علیاصغر شش ماهه جدا، بدن علیاکبر جوان را ارباًاربا و بر بدن حسین ابن علی با اسبان تازه نعل شده تاختند، بدتر نباشند؛ بهتر نیستند.
چه زیبا گفت شهید بزرگوار ما دکتر سید محمد حسینی بهشتی: که اگر ما برای حسین گریه میکنیم، گریه مان باید معنا داشته باشد. امروز اظهار ارادت به آستان مقدس حسینی صرفاً به گریستن و زیارت رفتن نیست و اگر مردمی پیدا شوند که در این اظهار ارادت صرفاً به گریستن و زیارت رفتن اکتفا کنند یا جاهل و نادان و بیخبرند، و یا خودشان را گول میزنند.
کجایند متدینین آن دینی که پیامبرش فرمود: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم. کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد مسلمان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. و کجایند آن وجدانهای بیدار که ادامه دهنده راه حسین ابن علی بودند و هستند و شعار هیهات من الذلة حسین را سر داده و میدهند و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون تن به ذلت نداده و نمیدهند.
و اما تمام این حرفها برای چه بود؟ چه شد که دوباره قلم به دست گرفتهام و هرچه مینویسم تمام نمیشود؟ آری، اتفاقات روز، از یک طرف غم مظلومان فلسطینی که این روزها به خاک و خون کشیده شدهاند؛ و از طرفی دیگر کج فهمی اصحاب نِق و آن ذهن بیمارشان که بیش از هرچیز دیگری بر روی مخها راه میروند. کسانی که به هر سازشان برقصی ساز دیگری میزنند، گویا خداوند اینها را صرفاً برای همین امر آفریده است.
چقدر متنزل و نازل و فروافتاده و سقوط کردهاند کسانی که فلسطینیان را فقط برای اینکه جمهوری اسلامی از آنان حمایت میکند محکوم میکنند و چشمشان را بر جنایات رژیم غاصب صهیونیستی میبندند و گاهی بر آن جنایات سرپوش میگذارند. پستتر و سقوط کردهتر از آنان کسانی هستند که ملت مسلمان فلسطین را به خاطر اینکه از اهل سنت میباشند محکوم به مرگ میکنند و هنگامی که خبری از به شهادت رسیدن کودکان و زنان فلسطین میآید قند در دلشان آب میشود.
مگر نه آنکه امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فرمودند: اگر از پای یک زن یهودی خلخال به ظلم و جنایت درآورند، انسان خوب است تا از غصه بمیرد.
حال چگونه میتوان بر این جنایات علیه بشریت چشم پوشید؟ چگونه میتوان از کنار بمباران بیمارستان المعمدانی غزه بی تفاوت و خیلی راحت عبور کرد؟ بیمارستانی که هزاران هزار انسانهای بیگناه به عنوان یک نقطه امن به آن پناه آورده بودند. بیمارستانی که در حیاط آن کودکان و نوجوانان مشغول بازی بودند تا کمی ثانیهها زودتر برایشان سپری شود. و چه زود ثانیهها سپری شد. و حال دیگر از آنان چیزی جز تکه پارههایی که معلوم نیست کدامشان متعلق به کیست باقی نمانده. چه میتوان گفت جز آنکه بگوئیم: بأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت. به کدامین گناه کشته شدید؟
کجاست آن کسی که برای قطع ریشه ستمگران آماده شده است؟
کجاست آن کسی که برای از بین بردن جور و ستم به او امید بسته شده است؟
کجاست نابود کننده فاسقان و نافرمانان و طغیانگران؟
کجاست نابود کننده گردن کشان و سرکشان؟
و کجاست در هم شکننده قدرت متجاوزان؟
ای بقیةالله و ای صاحبالزمان بیا، بیا که: ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ اَیْدِى النّٰاسِ.
بیا که فساد در خشکی و دریا، در شهر و روستا بخاطر کارها و اعمالمان آشکار شده است.
بیا که تنها با آمدن تو این دنیا رنگ آرامش و عدالت به خود میگیرد.
((رضا شهسوار زاده))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
May 11
به نام خدای مظلومان
مظلوم واژه ی عجیبی است؟
به چه کسانی میگویند مظلوم ؟
شاید تا به حال گروه ها ، ملت ها و غشر های مختلفی از مردم دنیا را مظلوم دانسته ایم.
مردم یمن
مردم سوریه
مردم فلسطین و ...
ولی آیا واقعا اینها مظلوم اند .
پرسش مهم این است که مظلومیت را در چه میبینیم؟
در خانه نداشتن ؟!
در آسایش نداشتن ؟!
در هزار زیور و زینت نداشتن ؟!
حال ما با داشتن اینها چه کردیه ایم؟
گاهی فکر میکنم که واژه ی مظلوم بیش تر در حق ما صادق است .
مظلومیت در نبودن
بودن یا نبودن مسئله این است!!!
کمی فکر کنیم ببین کجاییم؟
اصلا چه حضوری داریم ؟
خودم هم نمیفهمم چه میگویم ولی
بی وجودی چیزی غیر از این است که ما دچارش شده ایم؟
حال با نگاه به این مردم سراسر ایمان میتوان بودن را تعریف کرد .
براستی چه گذشته است بر این مردم که اینچنین صبر و مقاومتی نه تنها موجب خستگی نمیشود بلکه دعوتیست به آینده ای روشن از جنس انسانیت.
تازه میتوان مادر بودن را دید
و پدر بودن را فهمید .
انگار سخن گفتن از نسبت ها سخن گفتن از غزه ی عزیز است .
نسبتی دوباره با خود .
پیدا شدن معنای انسان
حقیقتا
بودن یا نبودن مسئله این است .
{هر چه ایم آلوده ایم
آلوده ایم
ای مرد
آه میفهمی چه میگویم
ما به هست آلوده ایم!!}
(((اخوان ثالث)))
براستی چرا کودک فلسطینی از این مصیبت سخت خدارا شکر میکند؟
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم
کربلای دیگری را شاهد هستیم .
این حسین است که سر سلسله ی عشاق و همراهان را هدایت میکند به سوی حق
حقیقتی از جنس پیکار
حال میفهمم
که راز غربت ،قربت است.
به قول شهید آوینی:
{{راز قربت را ، یاران ، در قربانگاه بر سرهای بریده فاش می كنند و میان ما و حسین همین خون فاصله است}}
حال مظلوم کیست ؟
((محمد امین جاودان ))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
May 11
به نام خدا
تصاویر این روزهای غزه که منتشر میشود،نه تنها قلوب مسلمانان و طرفداران مقاومت علیه مستکبران زورگو و قلدران حریص، را به درد میآورد بلکه شاهد آن هستیم که دریایی خروشان از ملتهای گوناگون جهان که حتی بعضاً خودشان در زیر سیطره این وحوش اتو کشیده زندگی میکنند را به جوش آورده و آنان را از مظلوم نماییهای دروغین صهیونیسم که سالیان سال است، به بهانه هولوکاست مجوز هرگونه تجاوز و باج خواهی و تمامیت طلبی از حقوق فلسطینیان را برای خود صادر نموده، آگاه ساخت. ملتهایی که میبینند کودکان مظلومی را که چگونه دستان کوچکشان غرق در خون زلال و پاکشان گشته و قطرات آن زمین پر از درد غزه را سیراب میکند. زمینی که دهها سال است روی آرامش و آبادانی را به خود ندیده، زمینی که سالهاست بغض خفته ای گلویش را میآزارد. بغضی که پس از طوفان الاقصی باز شد و در خشم ملت فلسطین جلوه کرد و دودمان رژیم جنایتکار را به باد داد.
رژیمی که پس از این فجایع و جنایات که امروز در غزه مرتکب میشود، دیگر نه آبرویی برایش نزد مردم حق طلب و روشن ضمیر جهان باقی مانده و نه دیگر پس از آن افتضاح شکست مفتضحانه از شیرمردان حماس و غافلگیر شدنش، اعتبار و ابهتی دارد. شیرمردانی که همان کودکان زخم خوردهای هستند که کودکی خود را با خون و درد و غم ایستادگی پدران و مادرانشان در مقابل ددمنشان فرعون صفت،گذرانده و استخوان در روزگاری ترکاندند چیزی جز تحمل این زورگوییها و شکستها برای اجدادشان نداشته است.
آنان با خود عهد بستهاند که دیگر قلدریهای این گرگ صفتان را تحمل نکنند و انتقام خون اجداد و برادران و خواهرانشان که مظلومانه و غرق در سکوت سنگین و هولناک جهانیان، شهید شدند را از آنان بستانند. آری آنان ایستادهاند حتی به قیمت جان عزیز تک تک عزیزانشان،حتی به قیمت جان کودکانی که خیلیهایشان هنوز نام فلسطین را نمیتوانند بر زبان بیاورند. همونها که بزرگترین دشمنان اسرائیل خونخوار هستند که ضحاکی است که به جای سیر شدن با مغز جوانان با خون کودکان سیراب میشود. تا ضحاک و مارهایش هم با مغز چند جوان برای مدتی سیر میشدند اما اسرائیل کودک کش،هنوز با ریختن خون هزاران کودک نحیف فلسطینی اهل غزه،عطشش فروکش نکرده و جامهای شراب آمریکایی و اروپایی خود را این بار با خون این فرشتگان کوچک پر کرده و سر میکشد.
چهره و دندانهای خون آلود و پلید نتانیاهوی ملعون که برای دوام خود،هزاران مرد و زن و کودک و پیر و جوان فلسطینی را راهی قبر میکند و جنگ را به درازا میکشد،حال تبدیل به یک نماد شرارت مبرهن و واضح از استکباریست که قرنهاست از انقلاب صنعتی تا به امروز جمجمههای مظلومان زیادی همانند سرخ پوستان آمریکا و سیاه پوستان آفریقا و استرالیا و زردپوستان آسیا را خرد نموده آن ها را برای پنهان ساختن بیشرمی و بیشرافتی خود،در اعماق زمین در جایی دور از حافظه بشر امروز دفن نموده است.
اما این بار یک فرق دارد،فرقش آن است که رسانههایی که همواره بازوان پرتوان جبهه استکبار بودند،این بار نتوانستهاند فاجعه و جنایات بزرگی که این روزها در غزه اتفاق میافتد را لاپوشانی کنند و حجم کشتار آنقدر بالاست که نتوانستند آن را تحریف نمایند. دیگر ملتها بیدار شدهاند و از اسرائیل بیزار. اسرائیلی که با مظلوم نماییهای کاذب خود که برآمده از هولوکاست بود تا حدودی در ذهن بشر غربی اعتبار و مشروعیت داشت،امروز دیگر رفتارش و حتی وجودش قابل هضم برای خیلی از انسانهای آزاده جهان و غرب عالم نیست.
حال که همه کم کم دارند از خواب چند صد ساله بشر پسا استعمار و استثمارِ استکبار، بیدارمیشوند،زمزمههای به لرزه درآمدن این ابهت پوشالی جهان غرب به گوش میرسد و ما را به آنکه ملتهای جهان بیدار گشته و خواستار ناجی حقیقی خود یعنی امام عصر (ارواحنا له الفدا) در مقابل این ناجیان کاذب شوند،امیدوارتر میکند و حال به این سخن رهبر حکیمان میرسیم که فرمود:«فلسطین کلید رمز آلود دربهای فرج است.»
پایان
((امیرمحمد صرامی))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
بسم الله قاصم الجبارین
حال و هوای شهر مثل همیشه نیست. حس و حال عجیبی در شهر پیچیده است. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، هرکه را میبینی یا در غم و ماتم و یا در بهت و حیرت فرو رفته است.
خبری آمده است که در عملیات محرم خیل عظیمی از اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا خود را به صحرای کربلا رساندهاند.
در کوچه پس کوچهها و خیابانهای شهر که قدم میگذاری حجلهها میدرخشند و در میان هریک از آنها عکس شهیدی نمایان است.
غوغای عجیبی در شهر برپا شده، همین مردمی که بهترین سرمایه و عزیزترین فرزندانشان را در راه خدا و اسلام و انقلاب و ایران فدا کردهاند اکنون به میدان آمدهاند. به دلیل محدودیت و کمبود فضا برای خاکسپاری شهدا، تعدادی از اهالی با اشتیاق خانههای خود را که در مجاورت گلستان شهدا بود تخلیه کردند و کار تخریب منازل نیز به کمک خود همین مردم انجام و همگی آمادهی میزبانی از پیکر پاک شهیدان شدند.
بالاخره روز تشیع شهدا از راه رسید. ۲۵ آبان ماه ۱۳۶۱، میدان بزرگ حضرت امام(ره) اصفهان، مملو از جمعیت، زن و مرد، پیر و جوان، از ساعت ۶ صبح، همه آمدهاند تا با شهدایشان وداع کنند. از یک طرف پیکر شهیدان به نزدیکی گلستان شهدا رسیده و از طرفی دیگر هنوز از مسجد امام(ره) شهیدان را بیرون میآورند. همگی شعار (شهیدان زندهاند الله اکبر) را سر میدهند و این همان سخن پروردگار متعال است که: وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
ﻭ اینگونه بود که مردم شهید پرور اصفهان ۳۷۰ لاله خونین را در ۲۵ آبان ماه ۱۳۶۱ بدرقه کردند. روزی که صبح آن تشیع شهدا بود و عصر آن اعزام به جبهههای حق علیه باطل.
روزی که حضرت امام خمینی(ره) در وصف آن و مردم اصفهان فرمودند: شما در کجای دنیا میتوانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟ همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود سیصد و هفتاد نفر را تشییع کردند. مع ذالک همین شهید دادهها و داغدیدهها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه میدهند، امروز مردم ما فهمیدهاند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمیشود پیش برد و میدانند که همهی ما باید برای اسلام فدا شویم.
کجایند آن فدائیان راه حق و لبیک گویان ندای هیهات من الذلة اباعبدالله الحسین علیه السلام؟
۱۴۰۲/۸/۲۵
((رضا شهسوار زاده))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر
بسم الله الرحمن الرحیم
براستی چه بر این نوجوان به ظاهر کم سن سال گذشته است که این چنین عهده دار يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ
شده است.
فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ
تازه میتوان معنای صبر و استقامت را در افق آینده نظاره گر بود .
مسئله تحمل سختی ها نیست بلکه زندگی کردن با آن، که ما را متوجه حقیقتی از جنس ایمان میکند .
@Ghaze_Bazme_Asheghane
خون ! بوی خون همه جا پیچیده ، خدایا اینجا کجاست؟ کربلا؟ یا غزه؟ گویی این هزار و ۴۰۰ سال فاصله در آنی هیچ و پوچ شده و این دو با هم آمیخته .
عباس کو؟ رفت برای بچه ها آب بیاورد ، بچه ها همه رفتند ولی او هنوز نیامده ، نکند پیش بچه هاست؟ او هیچوقت دلش طاقت دوری بچه ها را نداشت، آخر هیچوقت از آنها دور نشده بود، خودش هم مثل بچه ها در این زندان کوچک ، بزرگ شده بود. آرزو های دور و درازی برای بچه ها داشت. میگفت هر شب خواب آزادی از این قفس را میبینم ، الان نه خودش هست و نه بچه ها همه پرکشیدند و آزاد شدند. ما ماندیم و این دنیای سراسر سیاهی
تن علی اکبر را ببین ! هر جای بدنش را که دست میزنی جای ترکش است ، این بار برای رفتن نیاز نبود با رقیه خداحافظی کند ، رقیه همان روزهای اول که بیمارستان را زدند خداحافظی کرد و رفت. همان روز پایان علی اکبر بود ، دقیقا همان روز!
قاسم این بار بی اذن حسین رفت ، البته نمیخواست بی ادبی کند فقط مجالی برای خداحافظی نیافت. البته زمان رفتن تنها نبود ، نو عروس هم اصرار داشت تا او را همراهی کند...
این بار هیچ کدامشان تنها نرفتند ، علی اصغر هم تنها نبود، تشنه لب بود ، گلویش شکافته بود ، ولی تنها نبود، دوستانش هم در این سفر همراهیاش کردند. تعداد شان شمردنی نبود ، هر لحظه هم بر تعدادشان افزوده میشد ، گویی دوستان طاقت دوری هم را ندارند.
آنها رفتند ، اما حضورشان بیشتر از ما احساس میشود ، در جای جای دنیا هم احساس میشود ، آنها غایب حاضرند و ما حاضر غایب ...
۱۴۰۲/۸/۲۶
((امیر محمد انورپور))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
بسم رب ........
دیگر نمی دانم با کدام نام پروردگار شروع کنم پروردگار آسمان و زمین؟
پروردگار کوه دشت دریا درخت قلم و...؟
شاید چون همیشه به دیده ها و شنیدهها نسبتش میدهیم نمیبینیم و نمیشناسیم اورا و این بار شاید بهتر باشد بگویم:
بسم رب ........
این بار به آنچه نمیبینیم نسبت میدهم شاید خود، اورا حس کردم خودم دیدمش خداوند و پروردگارم را پروردگار هیچی .
دیگر چیزی را نمیتوان متصور بود دیگر هیچی بهتر از همه چی شده انگار باید هیچی باشه که بتونی به وجود برسی .....
اگه یک روز کسی نمیاومد تو را هیچ کنه و وجود خودش را بر تو تحمیل کنه تو هم نمی اومدی اثبات کنی که هستی و وجود داری .
هیچ تو بر وجود او واقعی تر است و تویی که وجود داری و او به پوچی رسیده و میخواد با نابود کردن تو پوچی خودش را پنهان کنه و بپوشونه ولی تو با مقاومت و وجودی که نشون دادی به همهی جهان فهموندی که اونه که وجودش پوچ شده و یک شهربازی مردگان بیش نیست.
و تو همان دشت بی حاصل زندگانی که نگذاشته اند دشت حاصل خیز خودت را پر رونق کنی وآن را به نمایش جهانیان بگذاری.
اما امروز پس از این اتفاقات که مردگان را هم هوشیار کرده و چشم گشودند و میبینند و میفهمند و حتی آنهایی که خود را به نفهمی میزنند و هنوز سعی بر آن دارند که آن شهر بازی مردگان را سر پا نگه دارند و آنرا الگو وسبک زندگی برتر جهان معرفی کنند و البته خود میدانند که با نبود شهربازی آنها هم نیستند ، پس اصرارشان بی منطق نیست.
اگه تو حال و هوای این روز ها بوده باشی متوجه شدی که دارم چی میگم؟؟
امروز تئوری های جهانی کف میدان هستند و تقابل تمدن ها را نظاره گر هستیم.
ای تو همان که میخواستند هیچت کنند ولی وجودت نمایان شد ای فلسطین
و ای وجود خالی و پوچ اسرائیل و شما انسان ها که میفهمید و دولت مردان تمدن غرب که اصرار بر وجود تو خالی خود و نماینده تمدنتان دارید....
الان شاید بهتر بفهمیم چه گفتم.
امروز نابودی و پوچی تمدن غرب را فرا گرفته و تمدن صبر و مقاومت به تمام وجود رسیده و بعد از این جنگ میشود جهان را دوباره تعریف کرد .
قرار است افول و صعود ببینیم قرار است پیچ تندی را رد کنیم و روی دگر جهان و روی دگر از زندگی را ببینیم
شاید این بار دیگر وقتی وارد شهربازی شدیم با گوش های دراز و دم بیرون نیامدیم و پوچ وخالی نشده باشیم.
و شاید اسمش هم شهر بازی نباشد نباید هم باشد چون دیگر قرار نیست فریب بخوریم باید اسمش شهر واقعیت باشد شهر تفکر و شهر بزرگان و شاید بهترین اسم شهر.......... زندگان
(شهر هیچ زندگان)
((علیرضا کاظمی))
🇵🇸#غزه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#خانهی_مادری
@Ghaze_Bazme_Asheghane
May 11
29.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نتیجه رسیدن برایمان مهم نیست. «جنگ ما جنگ این روایت است». روایت فتح، روایتی است که در آن ابزار مرده و وسیله انتقال پیام نیستند و این معنایی مقدس در ذهن ما نیست. روی زمین می بینیم که شد! میبینیم که تلاشمان در حدی نبود که نتیجهاش این طور بشود، ولی شد. با روایت قدس باید به این تفاوتها فکر کرد. این پدیده است که اجازه می دهد عصای موسی بشود اژدها!
#هیهات
#غزه
#روایت_فتح
کاری از :
((علی اکبر مکاریان ))
@Ghaze_Bazme_Asheghane
aviny_60.mp3
142K
🔷 صوت زیبای شهید آوینی در مستند «روایت فتح»
🔸چرا ما از مرگ می ترسیم؟
#روایت_فتح_آوینی
#روایت_غزه
#روایت_کربلا
@Ghaze_Bazme_Asheghane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 شهید آوینی: «چشم ظاهربین دشمن هرگز وجوه تمایز و تفاوت ما را با خویشتن درنخواهد یافت. او ما را با مقیاسهای کمی میسنجد و این چنین، هرگز نخواهد فهمید که تفاوتها یکسره در این معنا نهفته است که ایمان به معاد، ترس از مرگ را از درون ما رانده است.
🔹شیطان حاکمیت دنیایی خویش را بر ترس و رعب بنا نهاده است و اگر کسی از مرگ نترسد دیگر هیچ راهی برای تسلط یافتن بر او وجود ندارد.»
🔷 ما دیگر از حسین سیدالشهدا آموختهایم که چگونه پیروزی را در خون بجوییم، در شهادت، در خرمشهر، در سوسنگرد.
🔹آری برادر، باید به آنان گفت که ما همان حسینیها هستیم که با گریههایمان همه روزها را عاشورا کردیم و همه سرزمینها را کربلا»
#سید_شهیدان_اهل_قلم
@Ghaze_Bazme_Asheghane
کسانی امروز،مردان واقعی تفکرند که متوجه روح تاریخی باشند که در حال طلوع است و غزه، آینه آن حضور و آن تفکر است تا معلوم شود متفکر واقعی در این زمانه چه کسی است.
✍استاد طاهر زاده
@Ghaze_Bazme_Asheghane
✍غزه و برگشت به ایمانی بیشتر از ایمان دیروز
بنده در مسیر سیر و سلوک ثابت قدم بودم تا اینکه اتفاقی پیش اومد و از حقیقت وجود خودم بسیار فاصله گرفتم به طرزی که جز پوچی چیزی نداشتم اما با به وجود آمدن مسئله ی فلسطین من به یک باره تمام آنچه از دست داده بودم بلکه حتی هزاران برابر بهتر و بیشتر از اون رو در مقاومت مردم مظلوم اما مقتدر فلسطین و رزمندگان القسام دیدم. این روز ها به عینه میبینم که هر آنچه به عنوان یک انسان به دنبال اون بودم رو در فلسطین پیدا کردم از نماز گرفته تا فلسفه ظهور، از خدا گرفته تا حضور اون در زندگی، همه و همه برای من در فلسطین تلالو پیدا کرده و امروز دین من فلسطین و مذهب من غزه است و هر روز صبح به رزمندگان مقاومت قسّام اقتدا میکنم. من آینده ای جز کار برای فلسطین و آزادی قدس نمی بینم. من خدا و اسلام و حضور تاریخی و وجدان و خلاصه و هرآنچه یک انسان باید ببینه رو در فلسطین دیدم.
#بی_نشان
@Ghaze_Bazme_Asheghane
به نام پرودگار حیات
مرگ و حیات
مرگ و زندگی
میگذرد ایام در این شهر ودر هر شهر دیگری میگذرد چون باید سپری شود
اما اینکه چگونه میگذرد نیز مهم است
اینجا اینجایی که ما هستیم همه و همه زنده اند یعنی میبینیم که مردم راه میروند حرف میزنند میخندد گریه میکنند و نشان از حرکت و بودن خود میدهند
اما آیا هستند میخواهم بدانم که آیا واقعا هستند آیا فقط زنده اند یا حیات هم دارند شهر در عین زندگی مرگ است
(هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم؟! چنین چرا بیزار
زمین از آمدن برف تازه خشنود است
من از شلوغی بسیار رد پا بیزار
قدم زدم! ریههایم شد از هوا لبریز
قدم زدم! ریههایم شد از هوا بیزار
اگرچه میگذریم از کنار هم آرام
شما ز من متنفر، من از شما بیزار
به مسجد آمدم و ناامید برگشتم
دل از مشاهدهٔ تلخی ریا بیزار
صدای قاری و گلدستههای پژمرده
اذان مرده و دلهای از خدا بیزار
به خانهام بروم؟ خانه از سکوت پر است
سکوت میکند از زندگی مرا بیزار
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار
فاضل نظری)
آیا شما جایی را سراغ دارین که حیات هم باشد
من جایی را سراغ دارم جایی که این روزها بعد از مدتها آمده تا حیات را معنا کند و آن را به تمام جهان هبه کند
غزه و ملت بزرگفلسطین نواری که شاید در این ایام خیلی ها آن را نوار مرگ نوار نیست و نابودی نامیدند
اما در این نوار از دل ویرانیها آبادیها رشد میکند و نسیم بوی مرگ حیات میبخشد و و عزرائیل همچون دوستی قدیمی امانتش زندگی را میگیرد و حیات مییخشد
حالا این نوار کوچک غزه تمام وجود و حیات است و جایی بیش از اینجا صفا ندارد شب ها با نور موشک و انفجارها شهر روشن میشود و روز ها بچه ها با صدای آژیر آمبولانس چشم به امید شهادت باز میکنند
و شکر میکنند در اینکه در برابر این مصیبت خداوند صبر و مقاومتی بینظیر را برایشان هدیه کرده است و شکر میکنند با قرآن ،گویا که قرآن آنجا دارد معنا میشود گویا نوار غزه شده زبان قرآن و در زیر سایه حق گویا قرآن ناطق شده است و اینجاس ظهور و بروز و حضور حیات انجاس که دشمن هرچه میخواهد تو را نابود و نیست کند تو باز هستی و حتی بیشتر از قبل
مگر کسی شک دارد که شهید حاج قاسم کاری کرد که سردار حاج قاسم نکرد و اینجا فرق حیات و زندگی را این شهید معنا میکند اگر به حیات برسیم پایانی برای خود متصور نیستیم ولی اگر به زندگی برسیم منتظر پایان تلخ مرگ هستیم.
غزه زبان گویا قرآن حیات دارد و پایانی ندارد و هست و حیات دارد و حیات دارد و هست
#محمد_عرفان_مردیها
@Ghaze_Bazme_Asheghane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر زینب به سلامت
سر نوکر به فلک ...
@Ghaze_Bazme_Asheghane
جز شهادت عاشقی را راه نیست
خاک و خون غزه را آن آه نیست
غم به جانِ جان رفته از برای ما چرا؟
او همی رب و درون جان نمیبیند تو را؟
قدس را بنگر چگونه با جنون خونین شده
مادری فرزند در آغوش و او غمگین شده
ای شهادت از سعادت خوب داری آن خبر
گر کُشی ما زندهتر خواهیم شد ای در حضر
کلنا غزه به خون عاشقان سوگند خور
اشک هر کودک نباشد کمتر از زریِّ دُر
یا که فریاد پدر را گوش کن
در طنین بغض او هم کوش کن
جز ندای حمد للهش همی گفتار نیست
این ندای خیبر و یک رقعه از پیکار نیست
مکتب قسّام ما را درس عشق آموخته
جز ز عشق و عاشقی دارد کسی اندوخته؟
ای کتائب ای شهود دست الله کبیر
ای که صهیون باد اندر دست مولایش اسیر
قلب ما با هر تپش نام شما نجوا کند
با ندای نصرٍ أو استشهادتان غوغا کند
صبح ما صبح حماس است و حماسه در برش
وان غروبی جز شهادت نیست اندر آخرش
نیست فرقی در زبان و رنگ و ملیت ز ما
چون شکوه قدس هر آزادهای را آشنا
تقدیم به برادران گرانقدر فلسطینی و حماس به ویژه رزمندگان گردانهای شهید عزالدین قسّام
مهدیه عبیدی
@Ghaze_Bazme_Asheghane
«بسم رب الزهرا»
میدانی گمکرده ام؛
چه چیز را؟
همه بود و نبودم را
نسبت هایم را
وجودم را
و حتی شاید درد هایم را…
میدانی شاید اصلا قصه ما همین فراموشی است
و مگر نگفت او ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ
فراموش کردند و خدا فراموششان کرد
ما قصه مان را فراموش کرده ایم
و به تب تاب افتاده ایم
قصه را که فراموش کنی دیگر برایت در راه بودن معنی ندارد
آری خط پایان برایت مهم میشود...
آری یاد کن قصه ات را
نسبتت با امام مولایت را
نسبتت با برادرانت را
نسبتت با مادر و، اُمَت را
نسبتت با سیر سیل آسای هروزگی ات را
راستی را کجا میشود پیدایش کرد؟؟
آری قصه و نسبت هایت را.
دل تنگم دل تنگ قصه گویی
که برایم قصه بخواند و بنشینم و اشک بریزم و یاد کنم سرآغازم را
درد هایم را چشمانم را
عزم های رفته بر بادم را
دوستان گمشده ام را
گرمای سرد شده ام را
چشمان کورَم را
گوش های کَرَ
و دستان بی قرارم را
°شور عشق جوانی و نوجوانی از دست رفته ام را
خدایم را
امام غایبم را
رهبر تنهایم را
عزم های کورم را
و اشک های خشک شده ام را
کجایی ای قصه گو ؟؟؟
که پیدایت کنم دلتنگم وجودم پریشان و آشفته است...
او که خوب میداند و خوب ما را راه میبرد
ماییم که فراموش کرده ایم
بهر چه آمده ایم و از کجا آمده ایم و به کجا میرویم…
کجاست آن مصحف و قاری گم شده ما
کجاست مُحَمّد مصطفی و ندای قلب نوازش؟
کجاست آوینی جبهه های ما؟
بیا و بار دیگر قصه ما بخوان و از یادمان مَبَر
که بهر چه آمده بودیم و چرا گم شده ایم
و چون اسبی که چشمانش را بسته اند در بیابان تاریک میتازیم
بیا که نمیدانیم به کجا می رویم
و کی می رسیمـ…
بیا و چشمانِمان را باز کن
دستی بر قلب های سردْ ما بزن
و بخوان بنام زهرای مرضیه و حسین و حسن
و ما را بیاب و جان ده
که سرمای مرگ چه نزدیک است
و وه که چه ترسناک و هولناکـ
بیا و شور عشق خالصانه بچه بسیجی های خمینی را در ما زنده کن
چه جایت خالیستْ
ای قصه گوی بیابانِ تاریک ما
چه خوش گفت آن فیلسوف پیر
«که وجودَت را فراموش میکنند ولی عَدَمتْ را هرگز»خدایا چشمانمان را باز و قلبمان را پاکْ و دستانمان را پرتوان و از پرتوی نور خویش بر چشمانمان بتاب که قصه گوی تو باشیم و برای تو باشیم و قصه فراموش شده نسل مان را دوباره بخوانیم بلند با بانگی بلند و رسا «آمین یا رب العالمین» ((یاسر)) @Ghaze_Bazme_Asheghane