eitaa logo
دانلود
❤️ مادر مامان دارم برگ گله خوشگل و ناز و تپله پیرهن رنگی می‌پوشه مثل گلای سنبله چشاش دو تا ستاره که نور ازش می‌باره یه روز اگه نباشه خونه صفا نداره وقتی میام کنارش می‌خنده مثل گلها همیشه مهربونه دوسش دارم یه دنیا مامان من بهترین مامانِ روی زمینه می‌خوام همش بخنده غم تو دلش نشینه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
💐 به نام خدای قصه های قشنگ 💐 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊 نی نی و مامان می خواستن با هم برن خونه ی مامان بزرگ👶🧕 مامان، نی نی رو بغل کرده بود ولی نی نی دوست داشت خودش راه بره. نی نی اشاره می کرد به زمین و غر می زد . مامان نی نی رو روی زمین گذاشت و گفت حالا بدو برو. نی نی یه خورده رفت ولی یه دفعه یه گنجشک توی کوچه دید و ایستاد و تماشا کرد. 🐧 مامان حواسش به گنجشک نبود. هی صدا می زد نی نی بیا دیگه چرا وایسادی؟ نی نی با انگشتش گنجشکو به مامان نشون داد ولی مامان بازم گنجشکو ندید . مامان خسته شد و گفت وای نی نی چرا راه نمیای خسته شدم. گنجشک پرید و رفت . نی نی دوباره دنبال مامان راه افتاد . نی نی چند قدم بدو بدو رفت ولی یه دفعه یه سنگ کوچولو رفت توی کفشش. نی نی وایساد و دیگه راه نرفت. مامان دست نی نی رو گرفت و کشید و گفت بچه چرا راه نمیای؟ نی نی گفت آخ آخ . و هی کج کج راه رفت. مامان خم شد پای نی نی رو ببینه. ولی وقتی کفش نی نی رو دراورد سنگه خودش افتاد. به خاطر همین مامان سنگو ندید گفت نی نی پات که سالمه. کفشات هم تمیزن . آخه چرا اذیت می کنی راه نمی ری ؟😒 نزدیک خونه ی مامان بزرگ که رسیدن مامان در زد ولی نی نی یه مورچه اسبی روی زمین دید و نشست و می خواست اونو بگیره .🐜 مامان رفت تو خونه مامان بزرگ و هی صدا زد نی نی بیا دیگه نی نی چرا نشستی رو زمین . نی نی چقد امروز تنبلی ! نی نی هی مورچه اسبی رو به مامان نشون می داد و می گفت ای ... ای ... ای مامان اومد ببینه نی نی چی می گه و به چه چیزی اشاره می کنه . ولی وقتی مامان اومد مورچه اسبی رفت توی سوراخ دیوار . مامان هر چی نگاه کرد هیچی ندید. دیگه خسته شد و نی نی رو بغل کرد و برد تو . نی نی دوست داشت هنوز با مورچه اسبی بازی کنه و هی جیغ می زد و پاهاشو تکون می داد. مامان توجهی نکرد و نی نی رو برد و گذاشت تو بغل مامان بزرگ و گفت وای عزیز از دست این بچه ی تنبل خسته شدم .همش می خواد یه جا وایسه یا بشینه . مامان بزرگ نی نی رو بغل کرد و بوسید و گفت قربون نی نی تنبل خودم برم . نی نی خندید و خودشو برای مامان بزرگ لوس کرد.😊 اون روز نی نی تا شب خونه ی مامان بزرگ بازی و شیطونی کرد و به مامانش نشون داد که تنبل نیست.😉   📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
معلم معلم مثلِ مادر مهربونه یه خانومِ یه بانویِ نمونه لَباش خندونه داره چالِ گونه می خنده تا به دل ها غم نمونه نَوازِش می‌کُنه دونه به دونه من و ریحانه جون و بعدِ پونه نمی گیرم من اینجا هِی بهونه شده مدرسه واسم مثلِ خونه با علم و دانش اون داره میونه به ما هم نورِ علم و می رسونه توقُّع داره شاگردِش بِتونه کتاب های قشنگش رو بخونه معلم قهرمانی بی نشونه که داره صد ستاره روی شونه الهی تا زمین هست و زمونه جهان قدرِ معلم رو بدونه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
4_5926930155514626754.mp3
3.43M
🍃🌸" بهار "🌸🍃 یه گل دو گل ستاره یه گل دو گل بهاره یه گل دو گل هزار گل تو دشت و سبزه زاره الک و دولک کلوچه گلدون گل رو طاقچه یه گل دو گل هزار گل نشسته توی باغچه اتل و متل مربا اینجا و اونجا هرجا یه گل دو گل هزار گل دنیا رو کرده زیبا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
28-Govahi-name-mehrsa.mp3
8.47M
اسم قصه: قصه صوتی گواهینامه مهرسا 🍬 گروه سنی: ۱ تا ۷ سال 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🌸سلام گل های زیبا 🌱چادر به سر با حیا 🌸دلم می­خواد که باشم 🌱دوست شما ­ بچه ها 🌸وقتی که بیرون می رم 🌱منم چادر می­پوشم 🌸مثل یه دختر خوب 🌱در حفظ اون می­کوشم 🌸حجاب برای دختر 🌱نشونه ی وقاره 🌸هرکی که با حجابه 🌱خدا دوستش می داره 🌸وقتی چادر می­پوشیم 🌱فرشته ها میخندن 🌸دست و پای شیطون رو 🌱با خوشحالی می بندن 🌸ما دوست داریم خدا رو 🌱چون خیلی مهربونه 🌸گوش می­کنیم به حرفاش 🌱بی عذر و بی بهونه 🌸همیشه با متانت 🌱همیشه با حجابیم 🌸ما نوگلای خندان 🌱فرزند انقلابیم 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
حواس پنجگانه 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود؟ در جنگلی بزرگ و  سر سبز جیرجیرکی خوش گذران زندگی می کرد کار جیرجیرک این بود که از صبح تا شب زیر سایه ی برگ ها بنشیند وساز بزند و آواز بخواند جیرجیرک هیچ کاری را به اندازه ی آواز خواندن دوست نداشت مخصوصا" آن روزها که هوا خیلی گرم بود دراز کشیدن زیر سایه ی برگ ها واقعا" لذت بخش بود جیرجیرک هم کاری غیراز این نمی کرد اما بر خلاف جیرجیرک همسایه اش مورچه ی سیاه حتی یک لحظه هم استراحت نداشت ، او از صبح که بیدار می شد تا آخر شب کار می کرد بعضی وقت ها آن قدر خسته می شد که قبل از خوردن شام خوابش می برد جیرجیرک هر روز می دید که مورچه چه طور زیر آفتاب داغ تلاش می کرد وداخل لانه اش غذا ذخیره می کرد او همیشه با مسخرگی به مورچه می گفت :چرا این قدر کار می کنی این همه غذا را برای چه می خواهی تو خیلی حریص هستی !بیا مثل من زیر سایه دراز بکش واز زندگی لذت ببر اما مورچه می گفت :نه من برای این کارها وقت ندارم باید تا می توانم برای زمستانم غذا ذخیره کنم زمستان که از راه برسد هیچ غذایی برای خوردن پیدا نمی شود .بعضی وقت ها مورچه از روی دلسوزی به جیرجیرک می گفت :  همسایه ی  عزیز بهتر است تو هم کمی به فکر زمستانت باشی و برای خودت غذا ذخیره کنی اما جیر جیرک اصلا"به این حرف ها گوش نمی داد و می گفت : غذا همیشه هست اما وقت برای ساز زدن همیشه پیدا نمی شود. روزها گذشتند و سرانجام فصل برف و سرما از راه رسید مورچه ی  سیاه که به اندازه کافی برای خودش غذا ذخیره کرده بود با خیا ل راحت داخل لانه اش نشسته بود واستراحت می کرد اما جیر جیرک تنبل نه لانه ای داشت نه غذایی او از گرسنگی داشت می مرد برای همین در خانه مورچه رفت و گفت: مورچه عزیز به من کمک کن آن قدر سردم شده و گرسنه ام که حتی نمی توانم ساز بزنم مورچه با اخم به او گفت : آن موقع که روی برگ ها می نشستی و ساز می زدی باید به فکر این روزها می بودی وبعد در را به روی جیرجیرک بست و جیرجیرک خوش گذران وبی فکر گرسنه و خسته  در برف وسرما سرگردان شد و دیگر هیچ کس او را ندید. هدف : آشنا ساختن بچه ها با صفات مسئولیت پذیری و تلاش و  کوشش در کارها و دور اندیشی . نتیجه گیری : ما هم با الگو گرفتن از صفات خوب دیگران حتی حیوانات باید در کارهای خود پشتکارو کوشش داشته باشیم . 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🔸شعر «مقام معلم» 🌸🌼🍃🌼🌸 بس که مُعظّم بوَد مقامِ معلم بر همه واجب شد احترامِ معلم 🌸🍃 کودک و پیر و جوان و مرد و زنِ ماست بهره‌ور از لطفِ مستدامِ معلم 🌼🍃 نهجِ بلاغه کتابِ حضرتِ مولا پُر بوَد از حکمتِ کلامِ معلم 🌸🍃 ﴿صَیَّرَنی‌عَبد﴾گفت حضرتِ حیدر تا بشناسد به ما مَرامِ مُعلِّم 🌼🍃 روزِ قیامت میانِ عرصه‌ی محشر عقل فرو مانَد از مقامِ معلم 🌸🍃 هست برازنده‌یِ بهشتْ مُسَلّم هر که بوَد در جهان غلامِ معلم 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر: سلمان آتشی امام علی علیه السلام فرمودند: مَن عَلَّمَنی حرفاً قد صَیَّرَنی عبداً هرکس به‌من کلامی‌ بیاموزد مرا بنده خود ساخته است. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6