🔰 دلنوشته: از همان لحظات آغازین زندگی یک کودک، آینده و سرنوشت او نیز رقم میخورد. امروزه تاثیر داستان های مذهبی و سالم روی کودک بر کسی پوشیده نیست. برای اینکه کودک بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل‌ یافته و دارای صفات و ملکات نیکو شود، نیاز به تعلیم و تربیت شایسته دارد. برای ما والدین خوب، آشنایی کودکان با داستان های مفید، مذهبی و کهن بسیار ضروری می‌باشد.

📖 گمشده سلیمه نویسنده: دینا اسدزاده گویندگان: سید هادی حسینی مینا اسدزاده تدوین: فاطمه مؤید 🔻غدیر تمام شد اما... غدیری باشیم و غدیری زندگی کنیم 👈ارسالی یکی اعضای محترم کانال که به صورت کاملا آتش به اختیار و گویا با حداقل امکانات تولید شده است👏 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

#قصه_کودکانه هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

گنجشک و کفشدوزک #قصه_کودکانه #تربیت_فرزند قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

#قصه_کودکانه #ضامن_آهو هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

مهربونی امام حسین🖤 #محرمی #قصه_کودکانه #امام_حسین_ع هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

زنجیر زن کوچولو #محرمی #قصه_کودکانه #امام_حسین_ع هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

وقتی آب میخوریم سلام می دهیم به امام حسین علیه السلام #کودک حسینی قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

🔸شعر دوست بچه‌ها عمو عباس عاشورا سقای کربلا بود رفت تا که آب بیاره او دوست بچه‌ها بود رسید به رود فرات مشک رو پر از آب کرد واسه رسوندن آب به بچه ها شتاب کرد عمو که خودش تشنه بود خواست که آب بنوشه دید که لب‌های خشک بچه‌ها روبروشه به یاد بچه‌های تشنه لب کربلا یه قطره هم آب نخورد عمو عباس باوفا قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

‍ قصه خرگوش و لاک پشت🐰🐢 روزی روزگاری در دشت سبز و زیبایی، حیوان های زیادی زندگی می کردند. در میان آنها خرگوشی بود که فکر می کرد از همه باهوش تر و زرنگ تر است روزی از روزها وقتی حیوان ها، سرگرم بازی بودند خرگوش گفت این بازی ها وقت تلف کردن است . بیایید با هم مسابقه بدهیم ، چه کسی حاضر است با من مسابقه بدهد. لاک پشت که می دانست خرگوش خیلی مغرور و خودخواه شده است گفت من حاضرم . از این حرف لاک پشت ، خرگوش به خنده افتاد حیوان هایی که آنجا بودند از حرف لاک پشت خنده شان گرفت . چون می دانستند که خرگوش خیلی تند می دود و لاک پشت خیلی آهسته. روباه به لاک پشت گفت مطمئن هستی که می توانی با خرگوش مسابقه بدهی. لاک پشت گفت بله مطمئن هستم. داستان خرگوش و لاک پشت با تصویر روباه گفت خب از اینجا شروع کنید هر که زودتر به درخت بالای تپه برسد برنده است. حاضرید؟ خرگوش که آماده ایستاده بود با چند پرش بلند از آنجا دور شد. لاک پشت هم شروع کرد به دویدن. اما قدم های او کوتاه بود و خیلی کند راه می رفت. روباه، سنجاب و دیگر حیوان ها گفتند تندتر برو لاک پشت. اینطوری می خوای مسابقه بدهی. زود باش . ببین خرگوش به کجا رسیده اما لاک پشت که خرگوش را می شناخت . اصلا ناراحت نبود و مطمئن بود که در این مسابقه پیروز می شود. او با پشتکار می دوید تا به درخت بالای تپه برسد. آهسته راه می رفت ، اما می دانست که باید یکسره راه برود و خسته نشود.   خرگوش که به قدم های تند و پرش های بلندش مغرور شده بود در نیمه راه نگاهی به عقب انداخت و دید که لاک پشت هنوز در ابتدای راه است . با خود گفت تا او به اینجاها برسد ، خیلی طول می کشد و می توان روی این سبزه ها دراز بکشم و استراحت کنم . وقتی لاک پشت به اینجا رسید من هم بلند میشوم و با چند. پرش بلند به درخت می رسم و برنده می شوم. خرگوش دراز کشید و خوابش برد. آن هم چه خواب عمیقی. اما لاک پشت با همان قدم های کوتاهش، به خرگوش رسید و از او گذشت و به راهش ادامه داد. مدتی گذشت و لاک پشت به بالای تپه رسید. درست در کنار درخت و انتهای جاده . ناگهان خرگوش از خواب پرید به پایین جاده نگاه کرد. می خواست ببیند لاک پشت به کجا رسیده. اما لاک پشت را ندید . به بالای جاده به درختی که بالای تپه بود نگاه کرد. لاک پشت آنجا ایستاده بود و برای حیوان هایی که در پایین تپه بودند، دست تکان می داد. آن روز همه حیوان ها دیدند که لاک پشت برنده شده بود.   افسوس فایده ای نداشت و خرگوش فهمیده بود که نباید مغرور شود و دیگران را کوچک بشمارد. #قصه_متنی قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

این داستان : یه روز خوب #محرمی #قصه_کودکانه #امام_حسین_ع هر شب یه قصه خوب و شیرین برای کودک دلبند شما🥰 قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6

ماه محرم به ما گُفته امامْ صادق (ع) عزیزم تو شادی های ما خَندون باشید وَ در غَم های ما مثلِ مُحرم شما هم مثلِ ما مَحزون باشید مُحرم فُرصتِ خود سازیِ ماست واسه این از خدا ممنون باشید سُرود و جشن و شادیْ باشه بعداً به دور از گفتهٔ شیطون باشید تو هر مسجد ، تو هر دسته ، تو روضه به یادِ کربلا گِریون باشید به یادِ حضرتِ عباس (ع) و زینب (س) به یادِ مادری دِلخون باشید به یادِ تازیانه ، ضَربِ سیلی به یادِ چِهره ای گُلگون باشید با خِدمت توی هر موکِب یا هِیأت شما هم مَردِ این مِیدون باشید ریا میشه کسی ما رو ببینه مِثه محسن تو کار پِنهون باشید قشنگ نیست که واسه توزیع نَذری شما هم جُزءِ راهْ بَندون باشید نَبَندید راهِ مَردم رو تو کوچه یه موقع آخِرت مَدیون باشید نمازِ صُبحِتون میشه قَضا پس نَباید تا سَحَر بیرون باشید بِبَندید با حسین (ع) تا روزِ مَحشَر یِکی عَهد و بَر این پِیمون باشید که مثل حضرتِ عباس (ع) و زینب (س) شما هم واسه او مجنون باشید به لُطفِ حَق که در جمعِ شهیدان شما هم در بهشت مِهمون باشید به یاد شهید عزیز و گرانقدر « محسن حُجَجی » #شعر_نوجوان #شعر_ماه_محرم #شعر_محرم #شعر_آموزنده #آداب_هیات 🌸🍂🖤🍃 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6