eitaa logo
دانلود
D1737074T14832948(Web)-mc.mp3
6.21M
🧔🏻‍♂پدر خانواده، کشاورز بود و چندان ثروتی نداشت.او دختری داشت به نام گلنار 🧕🏻گلنار، دختر زرنگی بود و بیشتر کارهای خانه را انجام می داد. 👴🏻روزی مرادخان که پیرمردی بداخلاق و طمعکار بود از راه رسید تا طلبش را از خانواده بگیرد. دختر نگران شده بود. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
✨🌈سلام بر امام خوبی ها🌈✨  وقتی که تو بیایی پروانه می شود شاد خوشحال می شود باز از دیدن تو شمشاد وقتی که تو بیایی پر می زنند با هم یک عالمه کبوتر بر دشت سبز و خرم وقتی که تو بیایی با خود می آوری گل همراه تو می آیند گنجشک و سار و بلبل وقتی که تو بیایی با خود شکوفه داری در هر کجا که باشی زیبایی و بهاری ‌‌ 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
🐰📚کتابدار کوچولو📚🐰 یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود خرگوش کوچولویی بود به نام نقلی که خیلی به کتاب خواندن علاقه داشت. او هر روز چند تا کتاب می خواند و از کتابها چیزهای زیادی یاد می گرفت. دوستانش روز تولدش به او کتاب هدیه می دادند. پدر و مادرش هروقت به بازار می رفتند و می دیدند کتاب خوب و مناسب ِ تازه ای چاپ شده و به بازار آمده، آن را برایش می خریدند... نقلی همه ی کتاب ها را با دقت می خواند و آن ها را در یک قفسه در اتاقش می گذاشت. یک روز دید تعداد کتاب هایش آن قدر زیاد شده که دیگر توی قفسه جا نمی شوند. او به فکر افتاد تا قفسه ی دیگری در اتاقش بگذارد اما برای قفسه ی جدید، جای کافی نداشت. دراین فکر بود که با کتابهایش چه کار کند که آهوخانم به دیدنش آمد. آهو خانم معلم مدرسه ی جنگل بود. او به نقلی گفت: « دختر قشنگم، من خیلی خوشحالم که می بینم تو به کتاب خواندن علاقه داری؛ دلم می خواهد بقیه ی بچه ها هم مثل تو باشند. ولی ما توی جنگل کتابخانه ی عمومی نداریم. من می خواهم یک کتابخانه ی عمومی درست کنم و در آن کتاب های خوبی بگذارم تا همه ی بچه ها بیایند و کتاب امانت بگیرند و بخوانند.» آهو خانم به قفسه ی کتابهای نقلی اشاره کرد و ادامه داد: « می بینم که تو کتابهای زیادی داری. راستی وقتی کتابی را می خوانی، با آن چه می کنی؟» نقلی جواب داد: « هیچی، می گذارم توی قفسه ی کتابها تا خراب و کثیف نشود» آهو خانم گفت: « از این کتابها به دوستانت نمی دهی تا بخوانند؟» نقلی گفت: «نه تا حالا کسی از من کتاب نخواسته است». آهو خانم گفت: « نقلی جان، من در مدرسه یک کتابخانه درست می کنم و از تمام حیوانات جنگل می خواهم تا کتاب هایی را که دیگر لازم ندارند به این کتابخانه هدیه کنند. بعد این کتاب ها را به کسانی می دهیم که آنها را نخوانده اند. به این ترتیب همه می توانند با خواندن کتاب های جدید، چیزهای تازه یاد بگیرند.» نقلی فکری کرد و با خوشحالی گفت: «چه فکرخوبی! من با کمال میل به شما کمک می کنم.» آهوخانم و نقلی به مدرسه رفتند. به همه ی حیوانات اطلاع دادند که برای کتابخانه به کتاب نیاز دارند. طولی نکشید که حیوانات جنگل کتابهای اضافی را آوردند و به کتابخانه هدیه کردند. قفسه پر ازکتاب شد. نقلی هم تعدادی از کتابهای قدیمیش را در کتابخانه ی مدرسه گذاشت. از آن روز به بعد بیشتر حیوانات به مدرسه می آمدند و کتابهای کتابخانه را می گرفتند و می خواندند تا چیزهای تازه یاد بگیرند. نقلی هم شده بود کتابدار کتابخانه. او به حیوانات جنگل کتاب امانت می داد و آنها را راهنمایی می کرد تا کتابهایی را که لازم دارند بگیرند و بخوانند. نقلی کتابدار کوچولوی مهربان جنگل بود و همه دوستش داشتند. 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 قصه شب، ایستگاه صلواتی 🎈(قسمت اول) ♦️موضوع قصه: آشنایی با امام زمان علیه‌السلام ✍️ نویسنده: مجتبی ملک‌محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم‌نژاد، سما سهرابی، راحیل سادات موسوی، ملیکا عبدالکریمی و محمد علی حکیمی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
D1738459T13948205(Web)-mc.mp3
9.97M
😍در نمایش «شاهزاده ملیکا» درباره‌ی ماجرای جالب مادر امام زمان، نرگس خاتون، می‌شنویم؛ ❤️ اینکه چگونه از امپراطوری روم به عراق رفت و به همسری امام یازدهم درآمد. موضوعات قصه: 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤸‍♂🏋‍♂🤾‍♂🧘‍♂⛹‍♂🚴‍♂ دستا بالا با خنده انگشتا باز و بسته نگاه کنین ببینین کی خوشحاله کی خسته دستا پایین پاها باز برو جلو با آواز بپر عقب چپ و راست جفت پاهاتو ببند باز بشین و پاشو با یک پا زودی بیا پیش ما جست بزنیم بخندیم همیشه ورزش کنیم دست بزنیم بخندیم آی خنده خنده خنده هرکسی که می­خنده همیشه می­شه برنده💪 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 قصه شب، ایستگاه صلواتی 🎈(قسمت دوم) ♦️موضوع قصه: آشنایی با امام زمان علیه‌السلام ✍️ نویسنده: مجتبی ملک‌محمد 🎤 با اجرای: ناهید هاشم‌نژاد، سما سهرابی، راحیل سادات موسوی و محمد علی حکیمی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
زبان حبابی-@GhesehayeKhoob.mp3
5.67M
🌷 🎙 سادات‌حسینی(ماهی‌پولکی) باهرخواه(مامان‌رضا) اسدزاده(رضا) اسدزاده(راوی) قصه های خوب🌸 👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
از آسمون می‌باره، برف‌های گوله‌ گوله🌨 حیاط ما لیز شده درست مثل سرسره دلم می‌خواست برم من، سر بخورم تو برف‌ها یا شاید هم بسازم آدم برفی زیبا☃️ مامان دلش نمی‌خواد، که من برم تو حیاط به‌خاطر همین هم کلید روی در گذاشت🗝 مامان جونم، عزیزم، آخه منم دل دارم چرا نباید کمی، برف تو دستم بذارم قول می‌دهم بپوشم، کاپشن و شال و کلاه دست نزنم به‌ برف‌ها، بدون دستکش حالا🧤 مامان از من قول گرفت، که حرفش و گوش کنم بدون شال و کلاه، توی حیاط من نرم🧤🧣 حتی اومد کنارم، تا بشه دستیارم برای آدم‌برفی، باید چشمم بذارم⛄️ می‌رم تو آشپزخونه، تا یه هویج بیارم باید که اون هویج و جای بینیش بذارم🥕 دونه‌های انارو می‌تونم من بردارم به‌جای دندون‌های کوچیک اون بذارم دست‌های آدم‌ برفی، خیلی خالی می‌مونه یه‌گل می‌دم تو دستش، یادگاری بمونه💐 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 قصه شب، ایستگاه صلواتی 🎈(قسمت سوم) ♦️موضوع قصه: آشنایی با امام زمان علیه‌السلام ✍️ نویسنده: مجتبی ملک‌محمد 🎤 با اجرای: بهاره دوستی، مهدی، حامد و محمد علی حکیمی، راحیل سادات موسوی و سما سهرابی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6