eitaa logo
دانلود
شب زود بخواب_صدای اصلی_442603-mc.mp3
6.9M
🌼عنوان قصه:شب زود بخواب 🌸«هدی» همراه «عزیزجون» به پارک رفته و مشغول بازی کردنه. عزیزجون به هدی یادآوری می‌کنن که دیگه وقت رفتنه و هوا داره کم‌کم تاریک می‌شه، ولی هدی دوست داره کمی بیشتر در پارک بمونه... 🌼این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد می‌ده که خدای مهربون شب رو آفریده‌ تا ما بتونیم بعد از یک روز پر از کار و مشغله در سکوت و آرامش استراحت کنیم تا روز بعد شاد و سرحال دوباره به کارهامون برسیم. 🌸در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه ی ۲۳ سوره‌ی مبارکه‌ی «روم» اشاره می‌کنن. 🍃خداوند در این آیه‌‌ می‌فرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ. و یکی از آیات او همین است که شما در شب و روز به خواب رفته (و بیدار می‌شوید) و از فضل خدا (یعنی روزی) طلب می‌کنید. در این امر هم دلایلی (از قدرتش) برای قومی که (سخن حق) بشنوند پدیدار است.» 🌸🌸🌸🌸 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
رفتن به بیمارستان_صدای اصلی_443203-mc.mp3
8.92M
🌼عنوان قصه:رفتن به بیمارستان 🌸هدی و پدر و مادرش، برای عیادت عموش که قلبش رو عمل کرده، به بیمارستان رفته بودند. هدی براش سؤال پیش اومده که چرا با این‌که پزشک‌ها کارشون رو انجام دادن، باید برای عموش دعا کنه؟ 🍃این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد می‌ده که در هنگام بیماری، برای بهبودی علاوه بر دعا کردن و چشم امید به کمک خداوند داشتن، باید به پزشک هم مراجعه کنن؛ چراکه پزشک با کسب علم و دانش و عقل و توانایی که خداوند به او عطا کرده، به بهبود ما کمک می‌کنن. 🍃 در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه های ۷۸، ۷۹ و ۸۰ سوره‌ی مبارکه‌ی «الشعراء» اشاره می کنن. 🍃خداوند در این آیه ها می‌فرماید: « ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ (۷۸) وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ (۷۹) وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ (۸۰). آن کس که مرا آفریده و هم‌او راهنمایی‌ام مى ‌کند (۷۸) و آن‌کس که به من خوراک مى‏‌دهد و سیرابم مى‏‌گرداند (۷۹) و چون بیمار شوم او مرا درمان مى‌‏بخشد (۸۰).» 🌸🌸🌸🌸 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
D1738446T17958064(Web)-mc.mp3
3.5M
☆خبر نبر؛ خبر نیار ☆ «هدی» امروز اومده خونه‌ی «عزیزجون». اون کمی ناراحت و بی‌حوصله است. عزیزجون دلیل ناراحتیش رو می‌پرسن. هدی هم تعریف می‌کنه که چه اتفاقی افتاده. هدی و «سمانه» و «مریم» سه تا دوستن که قرار بوده دیروز توی باشگاه ورزشی تمرین تنیس کنن، اما... . کودکان با شنیدن این داستان یاد می‌گیرن که هرگز در زندگی دیگران تجسس نکنن. در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه‌ی دوازدهم سوره‌ی مبارکه‌ی «حجرات» اشاره می کنن 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
کتابخانه‌ ی فامیلی_صدای اصلی_446192-mc.mp3
9.45M
🌼عنوان قصه: کتابخانه ی فامیلی 🌸«هدی» و «عزیزجون» مشغول صحبت کردن باهم‌دیگه‌ هستن. اونا درباره‌ی اینکه نباید زباله‌ها رو توی خیابون بریزن باهم حرف می‌زنن. عزیزجون می‌گن برای اینکه کاری فرهنگ‌سازی بشه، باید اول از خودمون شروع کنیم... 🌸این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان یاد می‌ده که خداوند در قرآن کریم به ما سفارش کرده‌اند برای تاثیرگذاری درست هر کار صحیحی اول از خود، خانواده و اقواممون شروع کنیم. 🍃 در این قسمت از برنامه‌ی «یک آیه، یک قصه» عزیزجون به آیه‌ی ۲۱۴ سوره‌ی مبارکه‌ی «الشعراء» اشاره می کنن. 🌼خداوند در این آیه‌ می‌فرماید: «وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ.» ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺖ ﻋﻠﻨﻲ‌ﺍﺕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﻦ 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6
D1739065T14538584(Web)-mc.mp3
2.68M
🌪️عزیز جون و هدی خانم به طبیعت رفته بودن و اونجا چادر زدن ... اما ناگهان هوا طوفانی شد .. عزیز جون از هدی خواست تا کمکش کنه و با هم چادر رو جمع کنن. 👧🏻اما هدی دلش می خواست همچنان توی طبیعت بمونه و خیلی از دست باد شاکی بود .... 📒 قصه های خوب 🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2436694493Cff093c29a6