eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 🖤 سید حسن نصرالله به شهادت رسید 🔹حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای شهادت سید حسن نصرالله، دبیرکل این جنبش در حمله رژیم صهیونیستی به ضاحیه جنوبی بیروت را تایید کرد.
*🔖🔰 به مناسبت شهادت سید مقاومت برای آموزگاران ابتدایی* 💠بردن تصویر شهید در کلاس و توضیحاتی متناسب با سن بچه ها درباره حمایت های ایشان از فلسطین 💠بیان توضیحاتی درباره ماجرای فلسطین و دشمنی اسرائیل و تعیین تکلیفی در این زمینه برای مثال کشیدن نقاشی برای بچه های فلسطین 💠پخش سرودهای کودکانه فلسطین در زمان استراحت کلاس 💠چاپ پرچم آمریکا و اسرائیل و چسباندن روی زمین در قسمت درب کلاس که هنگام رفت و آمدها روی آن پا بگذارند 💠انجام دست ورزی یا آموزش اوریگامی با رنگ های پرچم فلسطین و چسباندن کاردستی ها در بخشی از کلاس به شکل پرچم فلسطین 💠طراحی گیفت با تصویر پرچم فلسطین و آیه قرآن متناسب با سن بچه ها درمورد بحث مقاومت (پرس شود و به بچه ها هدیه داده شود که موقع خواندن قرآن به عنوان سرخط از آن استفاده کنند) 💠درست کردن پرچم فلسطین با خمیر بازی در زنگ هنر *💠استفاده از نمادها:* 🔹مشکی پوشیدن و بیان دلیل آن 🔹تصویر پس زمینه گوشی 🔹استفاده از چفیه به عنوان رومیزی میز کلاس 🔹استفاده از پیکسل شهید و پرچم فلسطین روی کیف 🔹استفاده از دفترهایی با طرح و نقشی از مقاومت 🌸🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
🚒🚒🚒🚒🚒 🌸🌼🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لینک کانال جهت ارسال،دعوت و عضویت👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe43
🌸انعکاس رمزی کوچولو برای پدرش که داشت روی زمین کار می‌کرد غذا می‌برد. او فکر کرد یک چهره‌ی نامشخص در پشت سنگ‌های بالای تپه باشد. چون فکر کرد باید آن شخص یک بچه‌ی دیگر باشد او را صدا زد و گفت: "هی!" بازتاب صدا را شنید که از بالای کوه می‌گفت: "هی!" در حالیکه تشخیص نداده بود که این بازتاب صدای خودش است. او فکر می‌کرد که یک بچه‌ی دیگر بالای کوه است که دارد او را اذیت می‌کند. "فقط وایسا و ببین که وقتی بالا آمدم چه بلایی سرت در می‌آورم!" صدا پاسخ داد: "فقط وایسا و ببین که وقتی بالا آمدم چه بلایی سرت در می‌آورم!" رمزی که واقعا عصبانی شده بود با تمام وجود صدا زد: "بیا بیرون و بگذار تو را ببینم، ای ترسو!" زمانی که همان صدا را شنید او به طرف پرتگاه شروع به دویدن کرد. او خیلی زود خسته شد اما نتوانست در آنجا چیزی بیابد. او فکر می‌کرد که آن بچه باید جایی خود را مخفی کرده باشد. از تخته سنگ‌ها بالا رفت در حالی که داشت تمام وقت فریاد می‌زد. او داشت فکر می‌کرد که چه بلایی سر آن بچه در خواهد آورد زمانی که او را به چنگ خود در بیاورد. اما بچه‌ی ترسو هیچ گاه جرات نکرد بیرون بیاید. بعد از مدتی طولانی، به یاد پدرش افتاد. تا الان باید پدرش خیلی منتظرش شده باشد. زمانی که پیش پدرش رسید ماجرا را برای او تعریف کرد. پدرش به او گوش داد و ضرب المثلی را برای او یادآور شد: "آن کس که هرچه را می‌خواهد می‌گوید، هر آنچه که نمی خواهد را می‌شنود." اگر رمزی فقط حدیث بعدی از امیر المومنین علیه السلام را شنیده بود آنطور عمل نمی کرد: «عوّد لسانک حسن الکلام تأمن الملام؛» 🍃«زبان خویش را به سخنان پسندیده عادت ده تا از سرزنش (دیگران) در امان باشی» 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
گُل آبی_صدای اصلی_490233-mc.mp3
5.77M
🌃 قصه شب 🌃 🍃گل آبی در یه دشت بزرگ و سرسبز حیوونای زیادی با خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردن یه روز صبح موش کوچولو برای اینکه دست و صورتش رو بشوره رفت کنار برکه ی وسط دشت؛ اما اون روی برکه یه چیز عجیب دید یه دونه ی سبز که روی آب رشد کرده بود... 🌼 کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که بعضی از گلها روی آب رشد میکنن مثل نیلوفر آبی 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
آموزش گام به گام آیة‌الکرسی ⭐️ گام سوم : لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ 🌸🌸🌼🌸🌸 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ayat3.mp3
147.3K
گام سوم آیة‌الکرسی ⭐️ 🌸🌸🌼🌸🌸 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
. 🕊کبوتر عجول   دو کبوتر بودند در گوشه مزرعه ای با خوشحالی زندگی می کردند. در فصل بهار، وقتی که باران زیاد می بارید کبوتر ماده به همسرش گفت: این لانه خیلی مرطوب است اینجا دیگر جای خوبی برای زندگی کردن نیست کبوتر جواب داد: به زودی تابستان از راه می رسد و هوا گرمتر خواهد شد. علاوه بر این ، ساختن این چنین لانه ای که هم بزرگ باشد و هم انبار داشته باشد خیلی مشکل است. بنابر این دو کبوتر در همان لانه قبلی ماندند تا این که تابستان فرا رسید و لانه آنها خشک تر شد و زندگی خوشی را در مزرعه سپری کردند. آنها هر چقدر برنج و گندم  می خواستند می خوردند و مقداری از آن را نیز برای زمستان در انبار ذخیره می کردند. یک روز، متوجه شدند که انبارشان از گندم و برنج پر شده است با خوشحالی به یکدیگر گفتند: حالایک انبار پر از غذا داریم بنابراین، این زمستان هم زنده خواهیم ماند. آنها در انبار را بستند و دیگر سری به آن نزدند تا این که تابستان به پایان رسید و دیگر در مزرعه دانه به ندرت پیدا می شد. پرنده ماده که نمی توانست تا دور دست پرواز کند در خانه استراحت می کرد و کبوتر نر برای او غذا تهیه می کرد. در فصل پائیز وقتی که بارندگی آغاز شد و کبوترها نمی توانستند برای خوردن غذا به مزرعه بروند، یاد انبار آذوقه شان افتادند، دانه های انبار بر اثر گرمای زیاد تابستان حجمشان کمتر از حجم اولیه شان شده بود و کمتر به نظر می رسید کبوتر نر با عصبانیت به پیش جفت خود بازگشت و فریاد زد: عجب بی فکر و شکمو هستی، ما این دانه ها را برای زمستان ذخیره کرده بودیم، ولی تو نصف انبار را ظرف همان چند روز که در خانه ماندی، خورده ای؟ مگر زمستان و سرما و یخبندان را فراموش کردی ؟ کبوتر ماده با عصبانیت پاسخ داد: من دانه ها را نخوردم و نمی دانم که چرا نصف انبار خالی شده؟ کبوتر ماده که از دیدن مقدار کم دانه های انبار متعجب شده بود با اصرار گفت: قسم می خورم که از همان روزی که این دانه ها را ذخیره کردیم به آنها نگاه نکردم آخر چطور می توانستم آنها را بخورم؟ من در حیرتم چرا این قدر دانه های انبار کم شده است این قدر عصبانی نباش و مرا سرزنش نکن بهتر است که صبور باشی و دانه های باقی مانده را بخوریم شاید کف انبار فرو رفته باشد یا شاید موش ها انبار را پیدا کرده اند و مقداری از آنها را خورده اند شاید هم شخص دیگری دانه های ما را دزدیده است در هرصورت تو نباید عجولانه قضاوت کنی اگر آرام باشی و صبر کنی حقیقت روشن می شود. کبوتر نر با عصبانیت گفت: کافی است من به حرف های تو گوش نمی دهم و لازم نیست مرا نصیحت کنی من مطمئن هستم که هیچکس غیر از تو به اینجا نیامده است اگر هم کسی آمده تو خوب می دانی که آن چه کسی بوده است. اگر تو دانه ها را نخوردی باید راستش را بگویی من  نمی توانم منتظر بمانم و این اجازه را به تو نمی دهم که هر کاری دلت می خواهد بکنی خلاصه، اگر چیزی می دانی و قصد داری که بعد بگویی بهتر است همین الان بگویید. کبوتر ماده که چیزی درباره کم شدن دانه ها نمی دانست، شروع به گریه و زاری کرد و گفت: من به دانه ها دست نزدم و نمی دانم که چه بلایی بر سر آنها آمده است و به کبوتر نر گفت که صبر کن تا علت کم شدن دانه ها معلوم شود اما کبوتر نر متقاعد نشد، بلکه ناراحت تر شد و جفت خود را از خانه بیرون انداخت. کبوتر ماده گفت: تو نباید به این سرعت درباره من قضاوت کنی و به من تهمت ناروا بزنی به زودی از کرده خود پشیمان خواهی شد ولی باید بگویم که آن وقت خیلی دیر است و بلافاصله به طرف بیابان پرواز کرد و پس از مدتی گرفتار دام صیاد شد. کبوتر نر،تنها در لانه به زندگی خود ادامه داد او از این که اجازه نداد جفتش او را فریب دهد، خیلی خوشحال بود چند روز بعد هوا دوباره بارانی و مرطوب شد دانه های انبار دوباره چاق تر و پرحجم تر شدند و انبار دوباره به اندازه اولش پر شد کبوتر عجول با دیدن این موضوع، فهمید که قضاوتش درباره جفتش اشتباه بوده و از کرده خود خیلی پشیمان شد ولی دیگر برای توبه کردن خیلی دیر شده بود و او به خاطر قضاوت نادرستش تا آخر عمر با ناراحتی زندگی کرد. ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گُلی و برگ‌ هایش_صدای اصلی_490237-mc.mp3
5.18M
🌃 قصه شب 🌃 🍃گلی و برگ هایش باد، فصل سرما رو خیلی دوست داره چون میتونه با برگها بازی کنه و به راحتی دور درختی بپیچه و همه ی برگهای اون رو با خودش ببره. یه روز که باد بازیش گرفته بود، از اول شهر شروع کرد به جمع کردن برگ درختها تا اینکه خسته شد و رفت توی یه خونه. 🍁کودکان با شنیدن این داستان یاد میگیرن که میتونن با برگ های رنگارنگ پاییزی برای خودشون یه آلبوم زیبا درست کنن و با دیدنش به یاد قدرت خداوند بیفتن و شکرگزارش باشن. 🌸🌸🌸🌸 کانال تربیتی کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
آموزش گام به گام آیة‌الکرسی ⭐️ گام چهارم: مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ  🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ayat4.mp3
215.9K
گام چهارم آیة‌الکرسی ⭐️ 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4