eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
918 ویدیو
329 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرام موهایش را دوست دارد_صدای اصلی_85076.mp3
13.48M
🍃 پدرام موهایش را دوست دارد 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💕 من نبودم دستم بود 💕 راستش من عادت داشتم به وسایل های داداشم دست درازی کنم. یعنی چی می خواند و چی می خورد، و یا چی تو کیفش قایم می کند. یا حتی چی تو سرش می گذرد. داداشم یه روز گفت: بالاخره یه روز دعوای حسابی با تو می کنم. تا دیگر هوس نکنی بفهمی چی توی سرم می گذرد. نمی دانم داداشم از کجا همه چیز را می فهمد. یک روز داشتم شکلاتم را از جیبم در می آوردم. یک هو نمی دانم چه جوری دستم خورد به میز و بعد پایم هم لیز خورد. همه چیز ریخت ریخت روی زمین و پخش و پلا شد. دست پاچه شدم خواستم جمع کنم که داداشم را بالای سرم دیدم . گفتم نمی خواستم به وسایلت دست بزنم. داداشم گفت: دستا بالا، بر نگرد. تفنگ رو به روی من بود. هول شدم گفتم: به من نزن، من می ترسم. به جایش به من دست بند بزن. دستام را بردم جلو. داداشم گفت: نه خیر، دستت را کوتاه می کنم تا دیگر دست درازی نکنی. گفتم: نه هر کاری بگویی انجام می دهم. داداشم خندید و کفت: هر کاری، گفتم: بله هر کاری. داداشم گفت: چند تا شیرین کاری کن تا بخندیم. اگر خندیدم می بخشمت. من هم دو تا انگشت سبابه راست و چپی دستم را گذاشتم گوشه لبم. لبم را کش دادم و زبانم را از تو حلقم بیرون آوردم. داداشم نخندید که هیچ، عصبانی هم شد و گفت: آهان، زبان درازی کردی! من پشت دستم را داغ می کنم تا تورا ببخشم. تومن را دست انداختی. گفتم: این شیرین کاری بود. اصلا به جای شیرین کاری اتاقت را مرتب می کنم. داداشم داد زد: اِهکی! باز هم می خواهی من را دست به سر کنی؟ داداشم دوباره گفت: دستا بالا! راست راستکی فکر می کرد من دزد هستم و او پلیس. بعد دستم را از پشت با نخ کتانی اش بست و من را برد پیش مامان و بابا و همه ماجرا را برایشان تعریف کرد. بابام گفت: چرا به وسایل دست زدی؟ گفتم: من نبودم. بابام گفت: پس کی بود؟ گفتم: دست بود، دستم توی جیبم بود. جیبم رو شلوارم بود. شلوارم توی پام بود. توی جیب شلوارم بود. خواستم شکلات ها را در بیاورم که خوردم به میز. و بعد همه چیز ریخت روی زمین. حالا نمی دونم تقصیر من بود یا پام. که یک مرتبه صدای خنده بابام و مامانم و داداشم بلند شد. می خندیدند و دست می زدند. بابام گفت: خواب این قصه قشنگی بود حالا داداشت این قصه را می نویسد و به معلمش می دهد. من هم خنده ام گرفت و گفتم: پس قصه تمام شد، دستم را باز کنید تا من هم برای قصه ای که ساختم دست بزنم، دست بسته که می شود. داداشم گفت: فعلا با من بیا، و دست بسته من را بردش به اتاقش. بعد هم گفت: تو اتاق را تمیز کن من هم پیچ میز را سفت می کنم. تازه فهمیدم نه تقصیر دستم بود نه تقصیر پام. تقصیر پایه میز بود. آخر پایه میز لق بود 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ترجمه سوره حمد با شعر کودکانه:👇 💫 بسم الله الرحمن الرحيم💫 سپاس براي خداست 🤗 خدايي که بي همتاست 😇 بخشنده و مهربان 😍 خالق هر دو جهان 🌌 ما او را مي پرستيم 🙏 از او ياري مي گيريم 💪 به ما عنايت نما 😍 ما را هدايت فرما ✌️ راهي که راه خوبهاست 😊 نه بد راه گمراهان 🙃 ما بنده ي او هستيم 😌 وقتي تو غم اسيريم 😣 نشون بده راه راست 😇 نه راه زشت شيطان👹 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔵 پیش‌نیاز دینداری آسان کودکان کافی است قبل از عقاید دینی، فرزندانمان را بار بیاوریم خواهیم دید مؤمن شدن و دینداری چقدر برای ما آسان و دلچسب خواهد شد. ✍️استاد_پناهیان 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
(سرخ و سفید و تپلم)👶 سرخ و سفید و تپلم مامان می گه مثل گلم شیرین زبونی می کنم بابام می گه که بلبلم وقتی که دامن می پوشم مامان می گه عروسکم ادابازی درمی آرم بابام می گه بانمکم من نه گلم نه بلبلم من آدمم مثل شمام شکل خودم رو می کشم کنار مامان و بابام 🌐 کانال شعر، قصه و کلیپ کودکان👇 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍 آموزش در مطلب بعدی👇👇
20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
اشاره به بخشی از آیه۱۵۹ سوره آل عمران 🍃عنوان قصه: مسافرت یک روزه👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مسافرت یك روزه_صدای اصلی_304136.mp3
8.77M
🍃اشاره به بخشی از آیه۱۵۹ سوره آل عمران 🍃عنوان قصه: مسافرت یک روزه وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سیب قرمز بهاره روی مبل نشست تلویزیون را روشن کرد ابروهایش را در هم کرد گفت:«اه باز هم که این برنامه را نشان می دهد» بلند شد دفتر نقاشی اش را آورد و مشغول کشیدن نقاشی شد. نیما کنار بهاره نشست و گفت:«درخت قشنگی کشیدی می خواهی کمکت کنم چندتا سیب هم بکشی؟» بهاره ابروهایش را توی هم کرد و گفت:«خودم بلدم» نیما سرش را پایین انداخت، به اتاقش رفت، با دفتر نقاشی و مدادرنگی هایش برگشت، نقاشی اش که تمام شد دفتر را به مادر داد و گفت:« نقاشی ام چطور است؟» مادر دستی سر نیما کشید گفت:«خیلی عالی شده چه سیب های قرمز و قشنگی آفرین پسرم» بهاره هنوز داشت با ابروهای درهم نقاشی می کشید، یک دفعه دفتر را کنار گذاشت زانوهایش را بغل کرد و گفت:«اه باز هم نشد» مادر نگاهی به بهاره کرد و گفت:«چی نشد؟» بهاره سرش را بلند کرد و گفت:«سیبم، هرکاری می کنم گرد نمی شود» مادر نگاهی به نیما کرد و گفت:«نیما جان به خواهرت کمک میکنی چندتا سیب بکشد؟» نیما سرش را پایین انداخت گفت:«خواستم کمک کنم خودش نخواست گفت بلد است» و مشغول تماشای تلویزیون شد. بهاره هنوز اخم هایش توی هم بود به نیما نگاه کرد و گفت:«ببخشید داداشی می شود کمک کنی سیب بکشم؟» نیما لبش را جمع کرد و گفت:«نه من برای خواهر اخمو هیچ کاری نمی کنم» کنار بهاره نشست و با لبخند ادامه داد:«اخم هایت را باز کن تا کشیدن سیب را به تو یاد بدهم» بهاره اخم هایش را باز کرد و خندید، لپهایش مثل سیب های نقاشی قرمز شد. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا