مرد هیزم شکن و مرغ پرطلایی.mp3
زمان:
حجم:
17M
#قصه_ظهر_جمعه
کتاب: قصه ما همین بود
قصه گو: محمد و فرهاد عسگری منش
داستان امروز،جریان زندگی خیلی از ماهاست...
@Ghesehshabaneh
#قصه_ظهر_جمعه
📔کبوترها و خنجرها
🎙محمدرضا سرشار
🖊داوود غفارزادگان
از اینجا بشنوید👇
https://www.aparat.com/v/mzfrj55
محمدرضاسرشار|قصه ظهر جمعههیزم شکن و درخت بلوط.mp3
زمان:
حجم:
22.94M
در زمانهای قدیم و در گوشه از این سرزمین پهناور خدا پیرمرد هیزم شکنی زندگی می کرد . هیزم شکن در یک کلبه کوچیک روستایی همراه زنش روزگار می گذروند و حسابی هم تنگدست فقیر و بی چیز بود . ..
#قصه_ظهر_جمعه
#هرشب_یک_قصه
@Ghesehshabaneh
محمدرضا سرشاررمال حقه باز.mp3
زمان:
حجم:
7.14M
نام داستان :رمال حقه باز
قصه گو: محمدرضا سرشار
سال انتشار:۱۳۷۳
تقدیم به تمام کسانی که با این صدا خاطره دارن
#هرشب_یک_قصه
#قصه_ظهر_جمعه
@Ghesehshabaneh
عقاب.mp3
زمان:
حجم:
9.56M
#قصه_ظهر_جمعه
امنیت برای همه احساس خوشایندی رو به همراه داره. حتی حیوانات هم خواهان امنیتاند و در محیطهای امن زندگی راحتتری دارن. چه خوبه هر کدوم از ما به سهم خودمون بتونیم بخشی از این امنیت رو به حیوانات هدیه کنیم.
https://eitaa.com/joinchat/3564306654C41f201da1a
هدایت شده از هرشب یک قصه
حاکم عادل.mp3
زمان:
حجم:
14.28M
#قصه_ظهر_جمعه
از قدیم گفتن «حق به حقدار میرسه»؛ یعنی اگر هزار تا اتفاق جورواجور هم بیفته، در نهایت کسی که صاحب حقه، به چیزی که حقشه، میرسه و ظلم پایدار نمی مونه. ماجرای حاکم عادل، همین ماجرا رو در قالب یک داستان شنیدنی بیان میکنه...
https://eitaa.com/joinchat/3564306654C41f201da1a
محمدرضا سرشار گلدان یادگاری.mp3
زمان:
حجم:
5.08M
📚داستان: گلدان یادگاری
🎙قصه گو: محمدرضا سرشار
#قصه_ظهر_جمعه
#هرشب_یک_قصه
@Ghesehshabaneh
میتونی اینجا ناشناس نظرتو بگی👇👇
https://harfeto.timefriend.net/17008073978618
فرهاد عسگری منششهادت درخت.mp3
زمان:
حجم:
11.46M
📔نام کتاب:قصه های شیرین ایرانی
🎙باصدای:فرهاد عسگری منش
با اشتراک گزاری لینک کانال #هرشب_یک_قصه بخشی از یک جریان اثرگذار فرهنگی باشید
#قصه_ظهر_جمعه
@Ghesehshabaneh
مشاوره چاپ کتاب:
https://eitaa.com/joinchat/3027042645C2a9243a7fd
#قصه_ظهر_جمعه
در روزگاران قدیم، شاهی زندگی میکرد که فقط یک دختر داشت و دخترش را از همهی دنیا بیشتر دوست داشت... .
بسیاری از پسران آن سرزمین آرزو داشتند که با شاهزاده خانم زیبا ازدواج کنند، اما شاهزاده خانم هیچکدام از خواستگاران را نمیپذیرفت.
یکی از خواستگاران سمج، پسر وزیر بود که همهی تلاشش را میکرد تا شاهزاده خانم او را برای ازدواج بپذیرد، اما شاهزاده خانم به این خواستگاری هم جواب رد داد.
از این رو وزیر کینهی او را به دل گرفت و نقشهای شوم کشید...
#قصه_ظهر_جمعه را از اینجا بشنوید👇
https://aparat.com/v/lai2g45