📖 #احادیث_داستانی
💢 زلیخا و محبت #پیامبر_اکرم_(ص)
#امام_صادق_علیه_السلام:
زليخا از يوسف(ع) اجازه [ى ملاقات] خواست. به وى گفته شد: اى زليخا! به خاطر رفتارت با يوسف، خوش نداريم تو را نزد او ببريم.
زليخا گفت: من از كسى كه از خدا مىترسد، نمىترسم.
وقتى بر يوسف(ع) وارد شد، يوسف(ع) به وى گفت: «زليخا! چه شد كه تو را رنگ پريده مىبينم؟».
زليخا گفت: سپاس، خداى را كه پادشاهان را بر اثر معصيت، برده گردانيد و بردگان را به خاطر اطاعت، پادشاه گردانيد.
يوسف(ع) به وى گفت: «چه چيزى تو را بدان رفتار، وا داشت؟».
گفت: زيبايىِ چهرهات، اى يوسف!
يوسف(ع) گفت: «چه مىكردى كه اگر پيامبرى را به نام محمّد مىديدى كه در آخر زمان، خواهد بود و او از من، زيباروتر، خوش خُلقتر و دست و دلبازتر است؟».
زليخا گفت: راست مىگويى.
يوسف(ع) گفت: «چگونه دانستى كه من راست مىگويم؟».
زليخا گفت: زيرا هنگامى كه از او ياد كردى، مهرش در دلم افتاد.
آن گاه، خداوند عزَّ وَ جل به يوسف(ع) وحى كرد كه: «زليخا راست مىگويد و من هم او را دوست مىدارم، چون محمّد(ص) را دوست دارد.»
پس از آن، خداوند ـ تبارك و تعالى ـ به يوسف(ع) دستور داد با زليخا ازدواج كند.
📚 علل الشرائع ص ۵۵ ح ۱، حكمت نامه جوان ص ۳۲۶.
🌴 الحمدُ لِلهِ الّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِولایةِ اَمیرِالمؤمنینَ و الائمةِ المَعصومینَ علیهم السلام 🌴
1⃣ 📩 https://eitaa.com/GheyratIRAN
2⃣ 📩 https://www.instagram.com/Hassan.dehghan62
3⃣ 📩 https://twitter.com/HassanDehghan36
4⃣ 📩 https://sapp.ir/gheyratiran