🌟سرگشته ی مسیر عبور برادری 🌟تو از تمام فاطمیان زینبی تری 🌟چون آمدی ، قم به ‌قدومت مدینه شد 🌟معصومه ای و نائب زهرای أطهری 💐سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم تهنیت باد. 🌹اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌹

🌷 سرنوشت عاق والدین پیرمردي همراه پسرش به محضر پیغمبر اسلام (ص) رسید در حالی که چشمانش گریان بود، عرض کرد: یا رسول الله ! این پسـر من است. او را از کودکی پرورش داده و همه نیازمندي هاي او را برآورده ام. اکنون او جوان، نیرومند و سرمایه داراست و من پیرمردی ناتوان و فقیرم. او حتی به اندازه بخور و نمیر هم کمکم نمی کند. رسول خدا (ص) به جوان فرمود: چرا به پدرت کمک نمی کنی؟ جوان گفت: چیزي ندارم. حضرت به پدر فرمود: تو چه می گویی؟ آیا پسرت راست می گوید؟ عرض کرد: نه، یا رسول الله! فرزندم دروغ می گوید. الان انبارهایش پر از گندم و جو و کشمش و خرما است. پیامبر به جوان فرمود: آیا حرفهاي پدرت را تصدیق میکنی؟ عرض کرد: اي رسول خدا! من توان مالی ندارم. همین قدر می توانم خانواده ام را اداره کنم. رسول خدا فرمود: جوان خدا ترس باش! و به پدرت یاري برسان، او زندگی اش را در راه تو فدا کرده است. سپس فرمود: براي این که به شـما سـخت نگـذرد، یک ماه خرج او را من می دهم، یک ماه تو بـده، خداونـد به تو پاداش می دهد. آنگاه پیغمبر گرامی (ص) به اسامه دستور داد خرج یک ماه پیرمرد را پرداخت نمود و پیرمرد به خانه اش برگشت. پس از یک ماه خرجش که تمام شد، نزد پسرش آمد و کمک خواست. پسر کمک نکرد و گفت: چیزي ندارم. پیرمرد بار دیگر نزد پیغمبر (ص) آمد و از پسرش شکایت نمود. رسول خدا جوان را احضار کرد و فرمود: چرا به حال پدرت نمی رسی؟ جوان دروغ قبلی اش را تکرار کرد و گفت: چیزي ندارم. پیامبر(ص) فرمود: جوان! امروز به غروب نمی رسی مگر اینکه تو از پدرت فقیرترخواهی بود. جوان از محضـر رسول خدا (ص) برگشت. ناگهان همسایه ها سراسیمه به نزدش آمدند و گفتند: ما از بوي گند انبارهایتان آسایش نداریم. جوان وحشت زده و شـتابان به سـراغ انبارها رفت، ناگاه دیـد درون همه آنها گندیده است. کارگرانی را که با مبلغ زیاد اجیر کرد، متاع گندیده انبارها را به خارج از مدینه بردند ... و بـدین گـونه در مـدت کوتـاهی هم سـرمایه هـا را از دست داد و همـان گونه که پیـامبر (ص) فرموده بود، فقیرتر از پدرش گشت. از شدت غم و اندوه مریض شد و سلامتی و نشاط جوانی را نیز از دست داد. پیامبر (ص) از حال جوان که آگاه شد فرمود: اي کسانی که عاق پـدران و مادران خود هستیـد! عبرت بگیریـد. همان طور که آن جـوان، تمـامی سـرمایه اش را در ایـن دنیـا از دست داد، در آن دنیـا نیز زنـدگی بهشـتی را از دست داد و به جـاي آن زنـدگی جهنمی را براي خویش تهیه نمود. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 38 http://eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195

#حدیث_مهدوی 💎امام زمان(عج): در حق یکدیگر استغفارکنــــید اگر طلب مغفرت و آمرزش برخى از شما براى يكديگرنبود تمام اهل زمیــــــــن هلاك مى گشتنـــــــد 📚"دلائل الامامة،ص297" 〰➿〰➿〰➿〰➿〰 💎امام زمان عليه السلام: ⭕️درهاى سئوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهدشد. 📝بحارالانوار 53: 181. http://eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195

#تشرفات #ویژه_جمعه_ها #حکایت_وصل_مهدی_عج🌴 💥علامه نورى در كتاب «نجم الثّاقب» نقل مى‏كند: سيّد جعفر پسر سيّد بزرگوار سيّد باقر قزوينى كه داراى كرامات بود، گفت: من با پدرم به مسجد سهله مى‏‌رفتيم، نزديك مسجد سهله كه رسيديم، به پدرم گفتم: اين حرفها كه مردم مى‌‏گويند، هر كس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود حضرت «ولىّ عصر» (عليه السّلام) را مى‏‌بيند، معلوم نيست اصلى داشته باشد! پدرم غضبناك شد و گفت: چرا اصلى نداشته باشد؟ اگر چيزى را تو نديدى! اصلى ندارد؟ و مرا بسيار سرزنش كرد، به طورى كه من از گفته خود پشيمان شدم. ✨💫✨ در اين موقع وارد مسجد سهله شديم، در مسجد كسى نبود، ولى وقتى پدرم در وسط مسجد ايستاد كه نماز استغاثه را بخواند، شخصى از طرف مقام حضرت «حجّت» (عليه السّلام) نزد او آمد، پدرم به او سلام كرد و با او مصافحه نمود. پدرم به من گفت: اين كيست؟ گفتم: آيا او حضرت «بقيّة‌‏اللّه» (عليه السّلام) است! فرمود: پس كيست؟ من از جا حركت كردم و به اطراف دنبال او دويدم ولى احدى را در داخل مسجد و در خارج مسجد نديدم. 📚ملاقات با امام زمان 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة http://eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195

#ایها_العزیز #روزهای_چشم_براهی ❤️ #یا_صاحب_الزمان_عج❤️ جوانان برای خرسندی ات جان در دایره ی شهادٺ گذاشتند و مردان مان موب در ساحٺ انتظار، سپید ڪردند و پیران مان بی تاب لحظه ی دیدارٺ از سرای دنیا ڪوچیدند؛ و دریغا که نیامدی یا مهدی #شبتون_مهدوی🌙✨💫@Ghiammhdiyaran

#صبحت‌بخیرمولای‌من 🏝امروز برایتان از کنج نرگس‌زارِ چشم به‌راهی‌های دلم ، یک سبد گل چیده.ام و آمده ام تا بگویم : ... با تمام رو سیاهی‌ام ...با تمام ناسپاسی‌ام ... با تمام سر به هوایی‌ام دوستتان دارم . یادم هست که جیره‌خوار سفره‌ی شما هستم یادم هست که تمام لحظه‌هایم در پرنیان دعا و نگاه شما بخیر می‌شود یادم هست که پدرم هستید🏝 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج (قیام مهدیاران...) کپی‌ حلال eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195 @Ghiammhdiyaran

🔻هر صبح با حضرت منجی عجل الله تعالی فرجه الشریف عهدی می بندیم (قیام مهدیاران...) کپی‌ حلال eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195 @Ghiammhdiyaran

•|🕊🌿|• ♥️دعـــــــــــــــــای عهــــــــــــــــــــــــــــــد♥️☝️ نیـٰازۍنیست‌حتۍگفتنِ‌ اوضـٰاع‌دلتنگے..؛ بخوان‌از‌چشـم‌هـٰایم‌آرزوۍ یك‌نگاهت ‌را♥️..(: دلٺنگ_چهره_ات😭 @Ghiammhdiyaran

💌از ساحل غزه: درود بر شما بيروت #درود_بر_شرفتان #درود_بر_غیرتتان (قیام مهدیاران...) کپی‌ حلال eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195 @Ghiammhdiyaran

💚🌺🍃 🌺 ❇️ سلام سرباز امام زمانم ❣ 💠 برای بزرگ‌مردی که اخلاق محمدی و خوی جعفری داشت همچون رسول مهربانی‌ها دائم به فکر این‌ و آن بودی با کودکان، هرجا که می‌رفتی همچون پیمبر مهربان بودی ای جعفری‌خو، مؤمن عاشق ای وعده‌هایت یک‌ به‌ یک صادق تو زینت و یار امام خود تو در تن این خاک، جان بودی 📝 محمدتقی عارفیان #حاج_قاسم (قیام مهدیاران...) کپی‌ حلال eitaa.com/joinchat/1945370823Cf888d71195 @Ghiammhdiyaran

🌷 سرنوشت عاق والدین پیرمردي همراه پسرش به محضر پیغمبر اسلام (ص) رسید در حالی که چشمانش گریان بود، عرض کرد: یا رسول الله ! این پسـر من است. او را از کودکی پرورش داده و همه نیازمندي هاي او را برآورده ام. اکنون او جوان، نیرومند و سرمایه داراست و من پیرمردی ناتوان و فقیرم. او حتی به اندازه بخور و نمیر هم کمکم نمی کند. رسول خدا (ص) به جوان فرمود: چرا به پدرت کمک نمی کنی؟ جوان گفت: چیزي ندارم. حضرت به پدر فرمود: تو چه می گویی؟ آیا پسرت راست می گوید؟ عرض کرد: نه، یا رسول الله! فرزندم دروغ می گوید. الان انبارهایش پر از گندم و جو و کشمش و خرما است. پیامبر به جوان فرمود: آیا حرفهاي پدرت را تصدیق میکنی؟ عرض کرد: اي رسول خدا! من توان مالی ندارم. همین قدر می توانم خانواده ام را اداره کنم. رسول خدا فرمود: جوان خدا ترس باش! و به پدرت یاري برسان، او زندگی اش را در راه تو فدا کرده است. سپس فرمود: براي این که به شـما سـخت نگـذرد، یک ماه خرج او را من می دهم، یک ماه تو بـده، خداونـد به تو پاداش می دهد. آنگاه پیغمبر گرامی (ص) به اسامه دستور داد خرج یک ماه پیرمرد را پرداخت نمود و پیرمرد به خانه اش برگشت. پس از یک ماه خرجش که تمام شد، نزد پسرش آمد و کمک خواست. پسر کمک نکرد و گفت: چیزي ندارم. پیرمرد بار دیگر نزد پیغمبر (ص) آمد و از پسرش شکایت نمود. رسول خدا جوان را احضار کرد و فرمود: چرا به حال پدرت نمی رسی؟ جوان دروغ قبلی اش را تکرار کرد و گفت: چیزي ندارم. پیامبر(ص) فرمود: جوان! امروز به غروب نمی رسی مگر اینکه تو از پدرت فقیرترخواهی بود. جوان از محضـر رسول خدا (ص) برگشت. ناگهان همسایه ها سراسیمه به نزدش آمدند و گفتند: ما از بوي گند انبارهایتان آسایش نداریم. جوان وحشت زده و شـتابان به سـراغ انبارها رفت، ناگاه دیـد درون همه آنها گندیده است. کارگرانی را که با مبلغ زیاد اجیر کرد، متاع گندیده انبارها را به خارج از مدینه بردند ... و بـدین گـونه در مـدت کوتـاهی هم سـرمایه هـا را از دست داد و همـان گونه که پیـامبر (ص) فرموده بود، فقیرتر از پدرش گشت. از شدت غم و اندوه مریض شد و سلامتی و نشاط جوانی را نیز از دست داد. پیامبر (ص) از حال جوان که آگاه شد فرمود: اي کسانی که عاق پـدران و مادران خود هستیـد! عبرت بگیریـد. همان طور که آن جـوان، تمـامی سـرمایه اش را در ایـن دنیـا از دست داد، در آن دنیـا نیز زنـدگی بهشـتی را از دست داد و به جـاي آن زنـدگی جهنمی را براي خویش تهیه نمود. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 38 @Ghiammhdiyaran

️✨🍃🍂🌺🍃 🍃🍂🌺🍃 🍂🌺🍃 🌺🍃 #صبح_بخیر 🧡✨روز آمــــده 🌼✨تا که عشق ابراز کنی 🧡✨لبخند زنان پنجره را باز کنی 🌼✨هـــــر روز تـــــو 🧡✨یک منظره از زیبایی ست 🌼✨بـــــا "نــــام خــدا" 🧡✨گــر روز خـود آغـاز کـنـی 🌼✨سلام صبحتون پر از عطر خدا 🧡✨و بخیر و خوشی و پراز برکت و شادی . #امام_زمان #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج@Ghiammhdiyaran