eitaa logo
" ققنوس". مرضیه موفق
147 دنبال‌کننده
269 عکس
87 ویدیو
2 فایل
بر واژه های آتشین زبان پارسی،آنقدر بال می زنیم تا از خاکسترمان، ققنوسهای شعر، به پرواز در آیند. @sheida_54
مشاهده در ایتا
دانلود
از سمت گنبد تو کریمانه می‌رسد هرروز صبح رزق تمام مجاوران https://eitaa.com/Goghnooos
شکستم بی صدا در خود نوشتم داستانم را نوازش میکنی نبض پریشان جهانم را ؟ نشستم زخم هایم را شمردم گریه در گریه که من پس داده ام عمریست اینجا امتحانم را منی که گم شدم در کوچه های غفلت دنیا گرفتی از شب دلتنگی باران نشانم را کبوتر های ایمانم اسیر پنجه ی کفرند عوض کن آه ای همسایه رنگ آسمانم را نخواهم رفت از این در دست خالی تا تویی درمان بسوزاند اگر این درد مغز استخوانم را گره وا میکنی از کار هر افتاده در دامی بیاور دام و اهلی کن تمام آهوانم را دو رکعت خواهش آوردم به رسم سایلی امشب به سمت قبله ی چشم تو میگویم اذانم را منم یک ساعت دیوانه روی شانه ی ایوان که برکت میدهد دستان تو اینجا زمانم را سرم خالیست از حال و هوای گریه , پر کن از شراب ناب سقاخانه اقا استکانم را سلام آورده ام از سمت این تاریکی مطلق سلامم را تو پاسخ گوی و روشن کن جهانم را https://eitaa.com/sher_zad
بسم الله النور خزان زد باغ های سبز زیتون های نوبر را به جان نخل ها انداخت دردی گریه آور را بهار آورد با خود مژده ی روییدن اما دید میان دشت ،خون غنچه های سرخ پرپر را وطن مردیست هر شب با لباس رزم در میدان که می جوید میان کشته هایش شور باور را کسی که سنگ ها عمریست هم پیمان او هستند ولی با بوسه مرهم می نهد بال کبوتر را کسی در کوچه های زندگی با مرگ می جنگد وطن جا می دهد در سینه اش یک داغ دیگر را الا ای بادهای هرزه دنبال چه می گردید خبر داغ است و آتش می زند دیوان و دفتر را به جوش آیید ای خون های تازه در رگ دنیا نمی بینید آیا این نبرد نابرابر را فلسطین گر چه زخمی کهنه دارد بر جگر اما نمی اندازد از پا باد این بید تناور را بخوان با یاد بغض مسجد الاقصی نمازت را دعا کن با صلابت رد کند این خان آخر را می آید یک نفر یک روز و بالا میبرد با نور به روی بام دنیا پرچم الله اکبر را
میلاد پیامبر مهرو رحمت گرامی 🍀🍀🍀 درخت تشنه ی باران و کویر تشنه ی دریا بود بهار واژه ی غمگینی به روی ساحت لبها بود تب خزان زده دنیا را ،نسیم در دل طوفان حبس بنفشه تشنه گل دادن میان دامن صحرا بود پرید پلک زمین و بعد به روی نور بغل وا کرد از آسمان خبری امد ،که راه روشن فردا بود ستاره ها همه دل بستند به جلوه های نگاهی نو سپیده غرق قنوتی با دو دست گرم تمنا بود وزید سمت حرا عطرت ،و کوه عاشق نامت شد نزول سوره ی لبخندت برای شهر تسلا بود اذان سبز حضورت را به گوش ظلمت شب خواندی میان روح زمان جاری طنین اشهد ان لا ..بود مسیر بکر نجاتی تو ،بهاری از صلواتی تو خدا در آینه ی چشمت شبیه معجزه پیدا بود یتیم مکه نه! با مهرت پدر برای جهان بودی حجاز بی گل روی تو یتیم خانه ی دنیا بود
در خاطره های روشنت خنده منم از عاطفه ‌و الهه شرمنده منم ققنوس شدی که رد شوی از امروز "معصوم" ترین شاعر آینده منم https://eitaa.com/sher_zad
بهشت اینجاست اینجا گوشه ای از صحن آزادی میان انقلابی که تو بی شک راهمان دادی میان عطر گلدان های دلگرم نگاه تو تو که تنها امید شاخه های سبز شمشادی تو که با دستهای مهربان و لطف بی حدت پناه یک زن درمانده در صحن گهرشادی صدای شادی نقاره می آید بهشت اینجاست میان لحظه ی سبز اذان در  گوش نوزادی دو دست‌گرم آغوشی که در هر پنجره باز است میان بغضهای نشکن هر قلب فولادی میان گریه های مستجاب چشم زائر ها کنار  لحظه های بی قرار مملو از شادی پناه آورده ام امشب به این آرامش مطلق.. دلم گرم است در این خانه آبا و اجدادی