الحمدالله در تابستان و در چالش#چند_از_چند از مرز مطالعه چهل کتاب گذشتم و به مرور نظراتم را خدمتتان ارائه میکنم:
قلابهایی که صیدم کردند 🎏
در ادبیات مردانه و لاتی، اصطلاح معروفی وجود دارد با عنوان «قرار دعوا». معمولا هم اینطور شروع میشود که وقتی دو نفر در جمعی اختلاف پیدا میکنند و کارشان بیخ پیدا میکند، بهجای اینکه در همان جمع و جلوی چشم بقیه با هم دعوا کنند، زمان و مکان خلوتی را مشخص میکنند تا آنجا دخل همدیگر را بیاورند. اما نکته اینجاست که دعوایی که آنجا میشود به مراتب متفاوتتر و سختتر از دعوا در جلوی جمع است؛ چون آنجا دیگر کسی نیست که جدا کند، چون دیگر هر کسی که میآید با کل قدرت و بچهمحلهایش داخل گود میآید، چون آنجا دیگر اگر بخوری و باخت دهی، دخلت آمده و آبرو و شرف برایت نمیماند و به تعبیری بعداً گلدانت میکنند.
اما باز اینکه از سر قرار دعوا، له و لورده بیرون بیایی و گلدان شوی، صدهزار بار شرف دارد به اینکه قرار دعوا بگذاری و حریفت بیاید ولی تو از ترس جیم بزنی. برای این حالت تعبیری بهکار میبرند که مؤدبانهاش میشود: «وجود نکرد سر قرار بیاید».
امروز سیدعلی خامنهای لاتیترین قرار دعوای دنیا را به نمایش گذاشت. روز و ساعت و مکان را از یکهفته قبل اعلام کرد تا اگر حریفش خواست بچهمحلهای بیشتری بیاورد وقت داشته باشد، حتی سر قرار هم یک ساعت بیشتر ماند اما...
اما همان حریفی که بعد از شیاف شدن موشکهای ایران در نقاط مختلفش، کلی لُغز خواند و برای رهبر ایران لاتی پُر کرد که اگر مردی از پناهگاه بیرون بیا تا نشانت دهم دنیا دست کیست، نهتنها خودش و بچهمحل هایش سر قرار دعوا حاضر نشدند، بلکه ۱۹۰۰ کیلومتر آنطرفتر در زیرزمینی خودش را قایم کرد و از ترس شاشبند شد و با تن لرزانش داشت از رسانه تصویر حریفش را میدید که اینبار بدون موشک و قدرت نظامیاش، بلکه با مردمش سر قرار حاضر شده و رجز مردانه میخواند.
اصلا نماز جمعه امروز بر محور بحث عبادی و سیاسی نبود؛ قرار دعوای دو جبهه حق و باطل بود و بحث هم بر سر وجود داشتن یا نداشتن و مرد بودن و نبودن بود که به کل دنیا نشان داده شد. والسلام!
#حالا_بگو_کت_تن_کیه؟
#جلوی_غرش_شیر_مرغ_قدقد_نمیکنه