#نوجوونانه
#گیلدخترونه
🔸اجازه🔸☝️
من اصلا علاقه به طلا نداشتم و ندارم.
گوشوارهی خواهرم شکسته بود و من گوشوارم رو به خواهرم دادم چون میترسید گوشش بگیره و بره دوباره گوشش رو سوراخ کنه.
بعد مامانم برای تولدم برام گوشواره هدیه گرفت و من فقط گوشوارم رو دوست داشتم چون هدیه بود.
بعد که شنیدم میشه طلا هدیه داد به جبههی مقاومت، دنبال موقعیت بودم که بدمشون.
نمیخواستم کسی بفهمه که دارم گوشوارههام رو میدم. چون اصلا فکر نمیکنم کار مهمی کرده باشم و میخواستم این کار ارزش کوچیک خودش رو داشته باشه. بعد چون باید مادر و پدرم راضی میبودن بهشون گفتم.
به مادرم هم گفتم به کسی نگن. پدرم گفتن باشه ولی معلوم بود من رو جدی نگرفته بودن.
صبح حدود ساعت هشت رفتم و گوشوارههام رو هدیه دادم.
بعد اومدم خونه و به پدرم گفتم و پدرم گفتن «قبول باشه»😊
ما حاضریم از مهمترین وسیلههامون بگذریم تا جبههی مقاومت موفق بشود.
من به شخصه کار مهمی انجام ندادم ولی اگه این کار جمعی باشد، قطعا تاثیر بیشتری میگذارد.
و به عنوان یک نوجوان به بقیه هم توصیه میکنم که یه همچین کاری انجام بدن و اصلا به این فکر نکنن که چیزی که دارم میدم واقعا به جبهه مقاومت میرسه یا نه.
ما اگه نیّتمون درست باشه قطعا عمل ما تاثیر گذار خواهد بود✊
✍🏻زینب ناصری| رشت
۱۹ آبان ۱۴۰۳
#مقاومت_طلایی_گیلان
#ایران_همدل
📥 ارسال روایت ها: (از طریق پیامرسان)
@pas_az_baaraan
• گیْـل دُختْ 𓂃 ִֶָ @Giil_Dokht
• کانالِ دختـرانِ انقلابیِ گیلان 🌿