eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
830 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6007919061030142989.mp3
5.38M
💢 چقدر حسن ظن داری به خدا؟! خدایا ببخش که....😓 استاد پناهیان 🌺 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿⃟🌺؎•° 4️⃣1️⃣ روز مانده تا عیدالله الاکبر، عید سعید هر روز چشم مان را به نور یکی از روشنایی بخشیم.✨🌱 مبلغ باشیم. 👌🏻@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 استاندار گیلان: هیچ عذر و بهانه‌ای برای توقف پروژه آزادراه قزوین- رشت پذیرفته نیست 🔹 استاندار گیلان بر لزوم تسریع در تکمیل از روند پروژه آزادراه رشت - قزوین تأکید کرد و افزود: هیچ عذر و بهانه ای برای توقف پروژه پذیرفته نیست. 👇👇 https://www.8deynews.com/675921 ☔️@Gilan_tanhamasir
💠دکتر محمد معین گیلانی «از محققان برجسته کشور و پدیدآورنده «فرهنگ معین» یکی از مهمترین لغت‌نامه‌های فارسی » ✍️محمد معین، فرزند عالم ربانی شیخ ابوالقاسم معین، در سال ۱۲۹۷ در محله زرجوب رشت به دنیا آمد در سن شش سالگی مادرش را از دست داد و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش نیز درگذشت. دکتر معین روز یك‌ شنبه‌ 1350 در 53 سالگی دار فانی را وداع گفت و در آستانه اشرفیه در جوار خاک آرامید. ✅نشانها و افتخارات علمی نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۱۶، نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱، نشان درجه دوم سپاس در سال ۱۳۲۷، نشان لژیون دونور، دریافت جایزه Tambour در سال ۱۳۲۲، دریافت نشان هنر و ادبیات از دولت فرانسه در سال ۱۳۴۰، دریافت نشان Order des palmes Academiques از ژنرال دوگل رئیس جمهور فرانسه دریافت نمودند. ✅تکلم با چند زبان دکتر محمد معین به زبانهای اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتینی و سانسکریت صحبت می کرد. ✅پژوهش ها و یاداشت های ماندگار وی مدتها در موزه های کشورهای مختلف:آمریکا، انگلستان، فرانسه، سویس، آلمان، هلند، ایتالیا، سوئد، فنلاند، روسیه و کشورهای دیگر به مطالعه و تهیه یادداشت مشغول بود و پس از تهیه مواد اولیه که بیش از نیمی از عمر پر برکتش را صرف تحقیق و تتبع در لغت فارسی کرده بود به تدوین فرهنگ فارسی کنونی که به نام فرهنگ فارسی معین معروف است همت گماشت و تالیف بیش از 30 کتاب و 100 مقاله نیز در حیات پربار علمی اش ثبت شده است. ☔️@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4 "خواستگاری" 🔹 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ... التماس می کردم خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ... 😭🙏 علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه! 🔺تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت. شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! 👺 طلبه هست؟! آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤 ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم!😠 مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت. مادرم هم بهانه های مختلف می آورد 🔹آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون! ولی به همین راحتی ها نبود. من یه ایده فوق العاده داشتم. 🔺 نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...😏 به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌 این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼 از دستش نده ... 🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. 🔹نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت... کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه!😏 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ... وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... 😃 هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟ ‼️مادرم پرید وسط حرفش ... حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗 اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن! شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ... 💢 ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼 گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍 این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!! 😳😱 💢 برق شادی خانواه داماد رو! 💢 برق تعجب پدر و مادر من رو! پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... 😡 و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم!😏 ✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده .. ادامه دارد .... 🌹@Gilan_tanhamasir
5 "می خوام درس بخونم!" 🔹 اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم!😭 بی حال افتاده بودم کف خونه.. مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت. 🔴پدرم نعره می کشید و من رو می زد... اصلا یادم نمیاد چی می گفت.... 👺 ☎️ چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم، دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه! 🔹مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود: شرمنده، نظر دخترم عوض شده! ✔️ چند روز بعد دوباره زنگ زد و گفت من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواسته علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم. 🔶 علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه. تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره! 💢 بالاخره مادرم کم آورد. اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه عصبانی شد! 😡 بیخود کردن! چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ و.... بعد هم بلند داد زد: هاااااانیه ...😲 این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی! 🔺ادب؟ احترام؟😐 تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی😤 این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم... 🔺 به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... 😢 باشه ولی یه شرط دارم؛ باید بزاری برگردم مدرسه! ادامه دارد ... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❲☺️🔗❳ 💥 یکےگفت🙂° چہ‌دنیاےبدے . ‌. ‌.! حتے🌸‌هم‌خاردارند🌵° دیگرےگفت🙂° چہ‌دنیاےخوبے ‌. ‌. ‌.! حتےشاخہ‌هاے🌹° کہ‌بہ‌آن‌مینگریم👀 🌛 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااام وعرض ادب همراهان همیشگی و ارجمند 😊🌺 ☀️ صبح زیباتون ملموس حضور ناب حضرت دوست و معطر به بوی مهربانی حال دلتــون چطوره؟ الهی سهم دلتــون یک دنیا آسایـــــش خاطر همـــراه با شادکـــامے باشه☺️ اگــــــــردوست سرمایه است خــدا را برایتان آرزو میکــــــــــنم که داشتنش بزرگتــــــــرین سرمایه است🍃🌹 روزتـــون پراز خبرااای خوب حضــــــــورتون همیشگـــــــے مهربانان🍃🌹 💞 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛰🏕دیدن طبیعت زیبا و آبشار های طبقه ای با حوضچه های کم عمق و مناسب در روستای ؛ شهرستان ؛ استان . 🍃⛰ به دلیل قرار گرفتن در موقعیت خاص جغرافیایی که از یک طرف به کوه های زاگرس و از طرف دیگه به جلگه ختم میشه و همچنین عبور رودخانه خروشان دز از وسطش، طبیعتی کم نظیر و بسیار بکر داره😍👌. 🍃🏕⛰یکی از مناطق دیدنی شمال شهرستان طبیعت زیبای روستای گاومیره که در فاصله ۳۵ کیلومتری قرار داره. ⛰🏕 یه رودِ فصلی زیبا و پیچ‌درپیچ ؛ دشت‌های سرسبز روستای رو آبیاری می‌کنه. 🍃🏕⛰در این منطقه؛ دیواره‌های سنگی عظیم مثل یه دژ دست‌ساز قد علم کرده‌ که باعثِ شگفتی و زیبایی بیشترِ منطقه شده😍👌. 🍃🏕⛰بهترین زمان برای بازدید از زیبایی این منطقه فصل بهاره. 🍃🏕⛰در این زمان کوه‌ها و دشت‌ها سرسبز و پر از گل‌های خاکشیر و شقایق و...هستن👌😍. 🌺@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ تقدیم به امام زمان علیه السلام 🌸در هیـاهــــــوی زندگانــــی ها 🍃سپــــری می شـــود جـوانی ها 🌺سالیانی اســــت در فـراقِ بهـار 🍃گِله داریــــم از خـــــزانــــی ها 🌼رازِ پژمــردگــــیِ گل ایـن است 🍃شـده کـــم رنگ ، مهـــربانی ها 🌸بــس که دنیـا تکانـمــان داده 🍃یادمـان رفتـــه ، دل تکانــی ها 🌺روز وشب های آن چه زیبا بود 🍃جبهه و جنگ و جانفشــانی ها 🌼آن زمانــی که خاک می فهـمید 🍃فــــــرق دارند آسمـــــانی هــا 🌸حال و روزِجهان به هم خورده 🍃این خودش هست از نشانی ها 🌺اتّفــاقــــی بـزرگ در راه اســت 🍃فــوقِ اندیشـــه ی جـهــانـی ها 🌼لحظه ی وصلِ یارنزدیک اسـت 🍃بی اثـر نیست ندبه خـوانــی ها 🌸شـیعه دارد یقیـــن به آمـدنـش 🍃لعن و نفرین به بدگـــمانـــی ها 🌺با نگاهـــش به مـا تـوان داده 🍃در تــب و تـابِ ناتـــوانـــی هـا 🌼تا که از یُمنِ اوست رزقِ بـشــر 🍃چه غم از موجِ ایـن گــرانی ها 🌸هر سه شنبه به شوقِ دیدارش 🍃می روم بیـــنِ جمـکــرانـی ها 🌺مطمئنّـم که می رسـد یک روز 🍃با هـمان صـاحـب الــزّمانی ها 📝شعر: استاد رضا یزدی اصل ( ۱۴۰۱/۰۲/۲۶ ) 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿⃟🌺؎•° 3⃣1⃣ روز مانده تا عیدالله الاکبر، عید سعید هر روز چشم مان را به نور یکی از روشنایی بخشیم.✨🌱 مبلغ باشیم. 👌🏻 ❣@Gilan_tanhamasir
🔹 امام خمینی(ره) : قلم ها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتد مسلسل ها کنار می رود و اگر برای خدا و خلق خدا نباشد مسلسل ساز میشود 🗓۱۴تیر بر صاحبان قلم و اندیشه مبارک باد .✒️ 🌷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گمشده در تاریخ 🔹حاج احمد متوسلیان سردار جاویدنشان، فرمانده لشکر ۲۷ رسول الله(ص) در جنگ هشت ساله ایران و عراق، در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ در مسیر طرابلس به بیروت به دست نیروهای حزب فالانژ لبنان به اسارت درآمد. 🌷@Gilan_tanhamasir
🔴 سلیطگی امروز فائزه هاشمی، نتیجه اشرافیت دیروز پدر! 🔹امروزِ ‎، نتیجه اشرافیت سیاسی دیروز پدرش و حزب کارگزاران است. اگر فائزه امروز از ترامپ و سلطنت‌طلبان و رضا پهلوی و مجاهدین خلق و هر براندازی ولو هجنس‌بازان و مفسدان اخلاقی، خیلی راحت حمایت می‌کند و می‌گوید با آنان مشکلی ندارد، بخاطر اشرافیت سیاسی دیروز است.‏ 🔸نتیجه اشرافیت سیاسی و اقتصادی، همیشه و در همه تاریخ، همین سلیطگی و پیمان بستن با ظالمان و فاسدان و هم‌پیالگی با مفسدان اخلاقی و حمله به مظلومان و مستضعفان است. اگر همه علما و نخبگان و مردم، مقابل اشرافیت سیاسی پدر او می‌ایستادند، دیگر اتفاقات بعدی رخ نمی‌داد و حوادث ۸۸ به بعد‏ شکل نمی‌گرفت. 🔹اینکه آقازاده‌ای که نه سوادی دارد،نه مدرک علمی قابل توجهی دارد، نه رزومه مدیریتی موفقی دارد، نه اندیشمندی است، نه فیلسوف است، فقط ناعادلانه، بخاطر آقازادگی پله‌های ترقی سیاسی و اقتصادی را طی کرد و کسی جلوی او نایستاد، کارش به اینجا میکشد و با ترامپ هم‌پیمان میشود!‏ 🔸تاریخ را هم که نگاه می‌کنیم در صدر اسلام همین بود. وقتی علما و بزرگان و مردم، جلوی اشرافیت سیاسی بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را نگرفتند، اشرافیت اقتصادی دوران عثمان شکل گرفت، فاصله‌های طبقاتی شکل گرفت، سابقون اسلام آنقدر خوردند و خوردند و بعد مقابل امیرالمومنین علیه‌السلام ایستادند و بعدها آنگونه مقابل حضرت اباعبدالله علیه‌السلام ایستادند. 🔹سرانجام این خط، به فساد فرهنگی و ترویج رقاصی و فساد اخلاقی و آن فاجعه‌ها در مکه و مدینه دردوران امام سجاد علیه‌السلام کشید و مکه و مدینه، در آن برهه شدند پایگاه فاحشه‌ها و رقاصه‌ها و خواننده‌های زن! خلاصه، این سیر طبیعی است اگر جلویش گرفته نشود. ✍🏻داود مدرسی یان 🌿⃟🌸؎•° @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌌 شب ۶ داماد طلبه! 🔷 .... پدرم با شنیدن این جمله مات و مبهوت شد! می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود.😢 اون شب وقتی به حال اومدم ،تمام شب خوابم نبرد. هم درد، هم فکرهای مختلف 😞 روی همه چیز فکر کردم... 🔹یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ... برای اولین بار کم آورده بودم... 🔺 اشک، قطره قطره از چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم...😭 بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم... ✅ به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه! 🔹از طرفی این جمله اش درست بود، من هیچ وقت بدون فکر تصمیمی نمی گرفتم . 🔹حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود 😒 💢 با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره! 🔹اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟ چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راه این موضوع رو پیدا کردم ... ☎️ یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوستا، همسایه ها و اقوام زنگ زدم... و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت ... - وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ 😳 ما اون شب شیرینی خوردیم ... بله، داماد طلبه هست! خیلی پسر خوبیه...😌 🔹کمتراز دو ساعت بعد سر و کله پدرم پیدا شد. وقتی مادرم برگشت من بیهوش کف خونه افتاده بودم! خلاصه اوضاع روزگار گذشت و خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد... 💢البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد فکر کنم نزدیک دو ماه بعد... ادامه دارد ... 🌹@Gilan_tanhamasir
🌉 شب ۷ "افکار منفی" 🔺 پدرم از داماد طلبه اش متنفر بود. بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد! با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر بعد هم که یه عصرانه مختصر،منحصر به چای و شیرینی !!! 👌🏼 هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت😌 🔷 اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور! 😪 هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی! هر کسی خبر ازدواج ما رو میشنید شوکه می شد. همه بهم می گفتن ،هانیه تو یه احمقی!😏 ⭕️ خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد، تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟😏 💢 هم بدبخت میشی هم بی پول! به روزگار بدتری نسبت به خواهرت مبتلا میشی! دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی! 💢 گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید 😢😰 گاهی هم پشیمون می شدم اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده من جایی برای برگشت نداشتم... 🔹از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود. رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی حتی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی باید همون جا می مردی! واقعا همین طور بود ... 💢 یه روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون، مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره، اونم با عصبانیت داد زده بود و گفته بود: از شوهرش بپرس😠 و قطع کرده بود! 🔺 مادرم به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش، بالاخره تونست علی رو پیدا کنه. صداش بدجور می لرزید با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا می خواستیم اگه میشه برای خرید جهیزیه بریم بیرون...😢 ادامه دارد ... 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝📸 تصویر زیبایی از یه مهمونخونه سنتی در جزیره ؛ ؛ . 🍃🏝مهمونخونه یا مضیفِ (بمعنی مهمونسرا و...)حاج عبدالله ؛ جزیره مینو ؛ ؛ . 🏝این مهمونخونه یکی از زیباترین مضیف‌های سنتیِ کشوره که در باغی بزرگ و زیبا به مساحت ۱۵۰۰۰ متر قرار داره و با انواع غذاهای محلی از مهمونا پذیرایی میکنه👌😍. 🌺@Gilan_tanhamasir