فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚀 لحظه پرتاب ماهواره ایرانی "خیام" به فضا/چرا «خیام» توسط روسیه پرتاب شد؟
🔹ایران در سال گذشته با پرتاب ماهواره «نور ۲» توسط ماهوارهبر قاصد، در تزریق ماهوارههای زیر ۵۰ کیلوگرم به مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین موفق عمل کرد.
🔹 در گام بعدی تزریق ماهوارههای تا ۱۰۰ کیلوگرم به مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین تا انتهای ۱۴۰۱ هدف گذاری شد.
🔹ماهواره خیام بیش از ۵۰۰ کیلوگرم وزن دارد؛ بنابر اعلام سازمان فضایی ایران به دلیل درصد بسیار بالای موفقیت پرتابگر سایوز، پرتاب ماهواره خیام به کشور روسیه واگذار شده است.
🔹با توجه به ضریب اطمینان بالای پرتابگر سایوز، بسیاری از کشورهای صاحب چرخه کامل فناوری فضایی که خود توانایی پرتاب ماهواره را دارند نیز از پرتابگرهای روسی استفاده میکنند. / فارس
#خبر_خووووب
#ماهواره_خیام
🇮🇷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 پیام میثم مطیعی از هیأت به تلآویو
▪️ما خودمان را برای رزم آماده کردهایم، بعد شما یک صفحه مجازی را که تعلقخاطری هم به آن نداریم میبندید؟!
💠@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 74 "متاسفم" 🔷 حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم... ۲ سال از بحثی
🌌 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 75
"عشق یا هوس"
🔹مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ...
🌺 حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم.....💖❤️
🔵 امّا فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ... و من در تصمیمم مصمّم ... و من هر بار، خیلی محکم و جدی ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ...
امّا حالا......
🔸 به زحمت ذهنم رو جمع کردم...
–بعد از حرف هایی که اون روز زدیم ... فکر می کردم...
دیگه صدام در نیومد...
👨⚕ –نمی تونم بگم ... حقیقتاً چه روزها و لحظاتِ سختی رو گذروندم ... حرف های شما از یک طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ... داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد ... تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت ... ⚡️
⭕️ _ گاهی به شدت از شما متنفّر می شدم ... و به خاطرِ علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم ... خودم رو لعنت می کردم ...
🌺✅ امّا "اراده خدا" به سمتِ دیگه ای بود ... همون حرف ها و شخصیتِ شما ... و گاهی این تنفّر ... باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم ...
💕 اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش ... شخصیتی که در عینِ تنفّری که ازش پیدا کرده بودم ... نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم.....
🔹دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مکث کرد...
🌷🕋 –من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم ... و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ...
👈🏼 من سعی کردم خودم رو با توجه به دستوراتِ اسلام، تصحیح کنم ... 🌟
و امروز ... پیشنهادِ من، نه مثل گذشته ... که به رسمِ اسلام ... از شما خواستگاری می کنم...💍
⭕️ هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم ... حق با شما بود ... و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیتِ شما، به سمتِ شما کشیده شده بودم ...
❣ امّا احساسِ امروز من، یک هوسِ سطحی و کنجکاوانه نیست... عشق، تفکّر و احترامِ من نسبت به شما و شخصیتِ شما ... من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم....
❇️ و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم ... در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکرِ شما کردم ... و شما صبورانه برخورد کردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم......
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 76
"پاسخِ یک نذر"
🔷 اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم ...
🌺 وقتی از سر میز بلند شدم لبخندِ عمیقی صورتش رو پر کرد...☺️
–هر چند نمی دونم پاسخِ شما به من چیه...امّا حقیقتاً خوشحالم...
بعد از چهار سال و نیم تلاش...بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید...😌
🔸 از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ولی می ترسیدم که مناسبِ هم نباشیم ... 😥
از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابطِ آزاد بود...🇬🇧🔞
و من یک دخترِ ایرانی از خانواده ای نجیب با عفتِ اخلاقی...🇮🇷🌷
و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن...
🏡 برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولو شدم روی تخت...
–کجایی بابا؟ ... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی....😭
بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم...
✅ چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم...
💖 امّا هر چه می گذشت ... محبتِ یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت ... تا جایی که ترسیدم...
–خدایا! حالا اگر نظرِ شما و پدرم مخالفِ دلم باشه چی؟...😥
🌅 روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم...
–خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم مخالفِ دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیعِ امر توئم... 🌷
☎️ و دکمه روی تلفن رو فشار دادم...
✨“همان گونه که بر پیامبرانِ پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمانِ خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگانِ خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلماً به سوی راهِ راست هدایت می کنی”✨
📖 سوره شوری ... آیه ۵۲
🌹و این...پاسخِ نذرِ ۴۰ روزه من بود....
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
🎑 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز
قسمت آخر
"مبارکه ان شاءالله..."
✳️ تلفن رو قطع کردم ... و از شدتِ شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه....
💢 امّا در اوج شادی یهو دلم گرفت...😔
🔹 گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راهِ گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد... 😭
🌷 وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پُر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله...
هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرفِ پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغِ سکوتِ پدر....
🔶 از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سرِ تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم :
–بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دستِ دخترش رو توی دستِ داماد می گذاره ...
تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جوابِ تایید رو از زبونت بشنوم ...
حداقل قبلِ عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...😭
گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم...
☎️ بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ...
🔵 امّا سکوتِ عمیقی، پشتِ تلفن رو فرا گرفت ... اوّل فکر کردم، تماس قطع شده امّا وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه...
بالاخره سکوت رو شکست...
🌺 –زمانی که علی شهید شد و تو ... تبِ سنگینی کردی ... 🤒
من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سرِ قولت موندی و به عهدت وفا کردی...
بغض، دوباره راهِ گلوش رو بست...
–حدود ۱۰ شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دستِ هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه... 😊
گریه امان هر دومون رو برید... 😭
💞 –زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله... ☺️
🦋 دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم...
اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد...تمام پهنای صورتم اشک بود...😭
💖 همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادنِ جوابِ مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن... 😊
✈️توی اولین فرصت اومدیم ایران🇮🇷
⭕️ پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ...
💍✅ مراسمِ ساده ای که ماه عسلش ... سفرِ ۱۰ روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود...
✔️ هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... امّا همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنسِ پدرم باشه ...
💞 توی فکّه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگِ پدرم رو به خودش می گرفت.......
پایان...
🌹@Gilan_tanhamasir
#شهادت_امام_سجاد
🍂قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی...
🍂حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی....
▪️و اینک سالروز پَر كشيدنِ مردی اسـت كه در ساليان دراز ؛ غم عظيم عاشورا را لابه لای بغض هاي مناجات ؛ بـه آسمان هديه كرده اسـت و عاشوراى حسینى ؛ كتاب سرخى بود كه تفسیر ناب آن از زبان امام سجاد «علیه السلام» تراوید....
🏴اللّهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ سَيِّدِ العابِدِینَ...
#محرم
🥀@Gilan_tanhamasir
عرض سلام و ادب خدمت شما سروران گرامی🌺
صبح زیبای تابستونیتون بی وصف و نیکو ، و بر مدار آرامش😊
الهی هر کجای ایران زمین هستید حال دلتون خوب بوده و باشه🌹🍃
⚫️عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری وعزاداری آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و شهادت امام سجاد (علیه السلام) وارث نهضت عاشورا محضر مبارکتان.
#تنهامسیراستانگیلان💞
🥀@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎥صحبتهای شنیدنی #مقام_معظم_رهبری به مناسبت شهادت #امام_سجاد علیهالسلام #محرم 🥀@Gilan_tanhamasir
📚 #معرفی_کتاب |حماسه امام سجاد(ع)
🔻همین الان چشمتان را ببندید و به این فکر کنید که در افکار عمومی چه تصویری از حضرت امام سجاد(ع) شکل گرفته است! متاسفانه بخش اعظم این تصویر، ایشان را یک شخصیت منزوی و منفعل تصور میکنند که پس از حادثه عظیم عاشورا در مدینه و گوشهای از جهان اسلام از وقایع و حوادث منتزع شده و صرفا به عبادت و نیایش مشغول بودهاند.
🔹کتاب «حماسه امام سجاد(ع)» به عنوان یک اثر در تشریح سیره امام سجاد(ع) دقیقا در نقطه مقابل این تصور نادرست است.
🔹 مقطع ۳۴ ساله امامت حضرت امام سجاد(ع) که از عصر عاشورا آ؛غاز شد بخش مهمی از تاریخ ۲۵۰ ساله حیات ظلمستیزانه ائمه معصومین(ع) از پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است. روش و هدایت حضرت زینالعابدین(ع) در دوران اختناقآمیز بنیامیه موجب شد تا جمعیت اندک و ضریه دیده تشیع و نیروهای انقلابی آن در مدت زمان کوتاهی در کمتر از یک قرن به جمعیتی انبوه تبدیل شوند و کار به جایی برسد که کمتر از ۴۰ سال بعد از شهادت آن حضرت، جریان قوی و فراگیر تشیع به سرنگونی حکومت بنیامیه ختم شود.
🔻«حماسه امام سجاد(ع)» حاوی تحلیلهای محققانه حضرت آیتالله خامنهای درباره سیره سیاسی امام سجاد(ع) است. این کتاب حاصل سخنرانیهای متعدد معظمله است که با موضوع بررسی سیره امام چهار شیعیان در سالهای ۱۳۵۲، ۱۳۶۵ و ۱۳۶۱ ایراد شده است. امید که حرکت سیاسی ایشان از سوی عموم جامعه اسلامی به درستی درک شود.
📖 تهیه کتاب:
https://shop.khameneibook.ir/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
صدایِ کربلا ۱۴.mp3
11.34M
#صدای_کربلا ۱۴ ( #حرف_آخر )
#استاد_شجاعی
#حجهالاسلام_قرائتی
▪️عزاداریها که تمام میشوند؛
تازه قیمتیافتگان در مکتب امام علیهالسلام، مشخص میشوند!
- آیا شما در عزاداریها، بدنبال قیمت و قدرت گرفتن بودهاید؟
- آیا هرساله هدفتان از شرکت در این عزاداریها، تنظیم شدنِ جهتگیریهایتان با امام، بوده است؟
💥همه در مکتب امام، تربیت نمیشوند !
🥀@Gilan_tanhamasir
⚫️ سایه درگذشت
🔹یلدا، دختر هوشنگ ابتهاج، از درگذشت این شاعر نامدار گیلانی و ایرانی در 94 سالگی خبر داد. ابتهاج متخلص به «ه.الف سایه»، از شاعران متبحر معاصر است که هم در قالبهای کلاسیک مانند غزل و مثنوی شعر دارد و هم در قالبهای نو.
#هوشنگ_ابتهاج
#شاعر_گیلانی
🥀@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
⚫️ سایه درگذشت 🔹یلدا، دختر هوشنگ ابتهاج، از درگذشت این شاعر نامدار گیلانی و ایرانی در 94 سالگی خبر
🖼 شعر هوشنگ ابتهاج برای امام حسین(علیه السلام)
#هوشنگ_ابتهاج
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
🥀 @Gilan_tanhamasir
🛑کینه میرحسین موسوی از سردار همدانی بخاطر چیست؟!
🔻روز عاشورای امسال، در سالروز شادی و هلهله فتنهگران در روز عاشورای سال ۸۸، #میرحسین_موسوی بیانیهای صادر و به شهید سردار همدانی اهانت کرد و او را بیافتخار دانست! کینه میرحسین از شهید همدانی چیست؟ بخوانید:
🔹خیلیها فکر میکنند که میرحسین موسوی بعد از فتنه ۸۸ حصر خانگی شده؛ در حالیکه میرحسین و کروبی، ۲۰ماه بعداز انتخابات ۸۸ در اسفندماه ۸۹ محصور شدند. دلیل چه بود؟ سال ۸۹ کشورهای عربی دچار انقلابها، آشوبها و جنگهای داخلی شدند.
🔸درست در اثنای آشوب و جنگ در کشورهای عربی، موسوی رسماً بیانیهای برای براندازی منتشر کرد و از سقوط نظام سخن گفت! اتفاقات تونس، مصر، لیبی، یمن علیه دولتهای غربگرا رخ داد اما بعدها به خروج گروهکهای تروریستی داعش و النصره در سوریه و عراق رسید که رسماً از حمله به ایران میگفتند!
🔹حضور مستشاری ایران به درخواست دولتهای عراق و سوریه جلوی پیشروی تروریستها را گرفت و آنها را در هم کوبید. اما #سردار_همدانی چه کرد؟ کینه شتری میرحسین موسوی از یار با وفای #حاج_قاسم چیست؟
ماجرا از این قرار است که شهید پرافتخار همدانی، فرمانده اصلی میدانی مقابله بافتنه ۸۸ بود.
🔸سردار پرافتخاری که هم با شاه پهلوی و ساواک مبارزه کرد، هم با صدام جنگید در سال ۸۸ توانست قریب ۵۰۰۰ نفر از پیادهنظام براندازی مخملی را شناسایی و کنترل کند. خیلی از اینها بعداً جذب منش و روش شهید همدانی شده و عضو بسیج و گردانهای بسیجی شدند و برخی حتی مدافع حرم شدند.
#شهیدهمدانی
#سردارپرافتخار
#سربازولایت
💠@Gilan_tanhamasir
متن نوحه
▪️اسرار نهان را سر بازار كشیدند
آتش به دل عترت اطهار كشیدند
▪️دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست
ناموس خدا را سوی انظار كشیدند
▪️بازار یهود آبروی اهل حرم رفت
از پیرهن پارۀ ما كار كشیدند
▪️با سوت و كف و هلهله و رقص و جسارت
دردِ دل ما را همه جا جار كشیدند
▪️تا خواست، تماشایی مان كرد ستمگر
با بی ادبی در بر حضّار كشیدند
▪️ای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بود
ما را به سوی مجلس كفار كشیدند
▪️ای كاش فقط سنگ به سرها زده بودند
بر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدند
▪️هر بار كه بی عاری شان خنده بما زد
زخمی به دل حیدر كرار كشیدند
▪️ای سهل بگو از صدقه سوخت دل ما
خون از جگر احمد مختار كشیدند
▪️از مردمشان هیزتر اینجا خودشانند
خون بود كه از چشم علمدار كشیدند
▪️با این كه خدا، حافظ ناموس خودش بود
با حرف كنیزی به جگر خار كشیدند
▪️از مجلس بیگانه به ویرانه كه بردند
فریاد سر عصمت دادار كشیدند
▪️ما را پس از آن بزم شراب اشك نمانده
بس چوب به لب های گهر بار كشیدند
▪️با رأس بریده سخن این بود دمادم
یك آیه بخوان، كار به اغیار كشیدند
▪️این شام بلا لكّۀ ننگی است به تاریخ
اسرار نهان را سر بازار كشیدند
📝 محمد ژولیده
🏴@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱#استوری
به مجلس
عزای حسینم
اومدی...
خدا خیرت بده مادر..❤️
(پایانِ ده روز عاشقی ..)
#التماس_دعا
#شبتون_حسینی
🏴@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســلااام و احترام و عطـرپاڪ بهـار محضر شما همراهان و سروران عزیز 🌺
✨صبح زیباتون به زیباایے گلهااے یااس و معطر به شمیم مهر
🤲 الهی صبح امروزتون آغـاز زیبـایی هـاے بیشمـار و زندگیتون پراز خیرو برکت و نگاه خـدا همراهتون باشه
ان شالله حالتون خوب واحوالتون خوبتر باشه
اگر حال خوبی داری، شکرگزار باش و لذت ببر.
و اگر حالت بد است، صبر داشته باش...❄️
روزهای خوب خواهند آمد..🌸
خوشحالیم درخدمت تون هستیم 👌
مستـــدآم بآشیــد و جآواون
#تنهامسیراستانگیلان
🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
❇️ قرائت #زیارت_عاشورا ◾روز سیزدهم 🥀@Gilan_tanhamasir
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
⚠️تلنگــــر
عزیزےنقلمےڪرد:
👈در خواب امام زمان (عج) را دیدم.... ڪہ با دستان مبارڪشان شانہ هایم گرفتہ و فرمودند:
☝️از #جوانیت استفاده ڪن.
از خواب ڪہ بیدار شدم،
بسیار فڪر ڪردم 🤔ڪہ چگونہ مےتوانم از جوانیم استفاده ڪنم⁉️
🏴 ایام #محرم💚🍃 بود و شب رفتم هیئت.
روحانے هیئت در بین سخنانشان گفت:
🔴 جوانان از زمان جوانیتان استفاده ڪنید،👌
کہ یڪے از بهترین استفاده از جوانے
🌟 #خواندنزیارتعاشورا ❣
در هر روز است.
✋ بنده متوجه شدم ڪہ منظور حضرت خواندن هر روزه ے زیارت عاشورا است.
#تلنگر
🥀@Gilan_tanhamasir