eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
762 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
63 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و چهارم سلام همسفر 🔺قرار بود بزرگ بشیم ، 🔺قرار بود قد بکشیم ، چقدر
⏪👌 🗓 روز سی و پنجم امروز بی توقع بودن رو تمرین کنیم! بی توقع خوب باشیم بی توقع محبت کنیم بی توقع بد نگیم بی توقع بد نباشیم یه جمله رو بسپریم به ذهنمون: فقط برای خدا ☝️ + "مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم به جز خدا !" + موفق باشی رفیق🌱 🌹@Gilan_tanhamasir
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بشارت نزدیک بودن ظهور امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بعد از انقلاب اسلامی ایران از کلام امام باقر علیه‌السلام أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌤 @Gilan_tanhamasir
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کارِی بسیار تمیز و زیبا اثری زیبا و پر مغز از خواننده‌ی دهه هشتادی بیرجندی احسنت به این‌جوون دهه هشتادی. دوستان تا میتونید منتشر کنید و حمایت کنید از این اثر بسیار زیبا که پر از معانی ارزشمند انقلابی و ایرانی هست.👌👌👏👏 🌹@Gilan_tanhamasir
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از کارشناسان شبکه منو‌و‌تو با اعداد و ارقام ثابت کرد که وضعیت بانوان در ، چندان بد هم نیست ... بقیه هم تلاش داشتند حرفشو قطع کنند.😄 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ✨ سلام دوستان👋 امروز مصادف است با 📚 🙇‍♂تصمیم گرفتیم با همکاری شما عزیزان قدم کوچکی در فرهنگسازی داشته باشیم. قصد داریم به حول و قوه‌ی الهی از امشب مطالعه کتاب رو شروع کنیم و البته به اتمام برسونیم ... ❤️ 👨‍🏫این کتاب در خصوص زندگی‌نامه هستش... زندگی این چهره فاخر و ماندگار سراسر از درد و رنج و است، حتی پدرشون سعی میکنه دو پسرش رو بکُشه😔 ... درد و رنج جزءجدایی ناپذیر زندگی هستش. اما عده‌ای در برابر سختی‌ها تسلیم می‌شن ولی عده‌ای دیگه سختی‌ها رو تسلیم می‌کنند.💪 پرفسور حسابی و برادرش با سختکوشی تمام، به آرزوهای خود که همان خدمت به آب و خاک بود رسیدند. 🇮🇷 ایشون پیشنهاد‌های زندگی ایده‌ال در فرنگ رو رها میکنند و در عمل ثابت می‌کنند که چون ایران نباشد تن من مباد❤️ حتما به همراهی شما در مطالعه فراز و فرود زندگی پروفسور حسابی نیاز داریم ... @Gilan_tanhamasir
استاد عشق (nbookcity.com).pdf
8.03M
📚 کتاب استاد عشق 🔺نگاهی به زندگی و تلاش های پرفسور سید محمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران 📝ایرج حسابی 📒@Gilan_tanhamasir
❣درسهای زندگی 🔸يادم‌ می آید روزی در كلاس درس بودم، ولی اصلا حواسم به درس های معلم نبود، زیرا تمام فكرم، نزد پدرم بود. پدرم شب قبل برای اینكه در حياط بزرگ خانه، از میان برف سنگينی كه باريده، و بر هم نشسته بود، راهی برای رفت و آمد مادرم باز كنند، خیلی تلاش كرده بودند. از اين روی ، همان شب هم سرما خوردند ، و بر بستر بیماری افتادند. 🔹از مدرسه كه به خانه آمدم ، کیفم را در اتاق گذاشتم ، و بعد مثل هميشه به اتاق نشيمن رفتم ، تا به پدر و مادرم سلام بگویم وقتی مادرم پاسخ سلام مرا ندادند، فهميدم اتفاق ناخوشايندی افتاده است، و همین مرا نگران كرد. 🔸اندكی بعد دريافتم، كه پدر دچار تبِ نوبه شده اند؛ بیماری كه پيش تر هم ، بارها گريبان گیر پدرم شده بود. پدر ، روی تخت دراز كشيده بودند ، می لرزيدند و مثل كوره در تب می سوختند.احساس می كردم، تخت شان از شدت لرزه اندامشان به دیوار می خورد. ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🔹با خود گفتم: « این دیگر چه بیماری ای است، كه حتما بايد هر سال به سراغ پدر،بیاید و ایشان را زجر بدهد؟ » بیماري شان سخت بود و تب ، راحتی و سلامت را از ايشان سلب كرده بود. مادر بالاي سر پدر نشسته بودند و مرتب با حوله ای عرق را از پيشانی شان پاك می كردند. 🔸مادر برای معالجه پدر از داروهای گیاهی استفاده می كردند . داروهایی نظير گل بنفشه شیرخشت و ترنجبین . این داروها را با هم مخلوط می كردند و به پدر می نوشاندند. پدر تلخ ترين داروها را بی آن كه واكنشی نشان بدهند می نوشيدند. با همين داروها و معالجات خانگی و رسیدگی های مادر پدر رفته رفته بهبود می يافتند. از داروهای دیگری كه براي معالجه پدر به كار می رفت گنه گنه يا به اصطلاح فرنگی ها كنين بود كه برای درمان مالاريا هم از آن بهره می بردند . 🔹پتو را تا زير چانه شان كشيده و ملافه را دور سرشان پييچده بودند . ساعاتی بعد لرز قطع می شد و همراه با آن صدای سايش و برخورد دندان هایشان نیز به گوش نمی رسید 🔸با دلشوره و اضطرابی كه داشتم مثل هميشه گوشم را جلوتر بردم تا بتوانم ضربان قلب پدر را بشنوم وقتي نفس هايشان را شمردم متوجه شدم حال پدر خيلی بهتر شده بعد نفس آسوده ای كشيدم و با خوشحالی دعا كردم كه ناگهان متوجه شدم پدر در عالم تب دارند با خودشان حرف می زنند . پدر با صدایی محزون اين كلمات را تكرار می كردند «: آيا ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🔸لزومی داشت آقای معزالسلطنه به دو بچه كوچك در يك مملكت غريب آن هم در وسط جنگ جهانی اول گرسنگی بدهند؟ » هر وقت پدر بیمار می شدند يا قلبشان ناراحت بود يا تب و لرز می كردند از خود بی خود می شدند و اين كلمات را با لحنی بسيار آرام و غمگمين تكرار كردند . 🔹خیلی كنجكاو شده بودم كه معنی اين جمله يا این حرف را بفهمم اما با توجه به حال پدر نمی توانستم از ايشان بپرسم. مادر هم هيچ وقت از این معما پرده بر نمی داشتند 🔸زیرا نمی خواستند ماجرايی را تعريف كنند كه به گونه ای مربوط به اقوام پدر شود و يكی از نزديكان پدر نزد ما تحقير یا سبك بشود. وقتی پدر به اين حال می افتادند انگار بيماری ایشان به من و خواهر و مادرم هم سرایت می كرد ما هم حال خوبی نداشتیم 🔹يادم می آید كه آن روز پدرم در ميان هذيان گفتن بيدار شدند و به من و مادر نگاهی كردند و گفتند : افسوس كه سرما خورده ام و نمي توانم آقا بيپی را ببوسم . پدرم به جای اینكه مرا به نام خودم ايرج صدا بزندند اين اسم را كه به عنوان اسم خودی و اسمی كه در منزل مرا صدا می كردند و به معنای اقا پسر بود روی من گذاشته بودند . بعد رو به مادرم كردند و گفتند : با مراقبت های مادر خیلی زود خوب می شود ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir