#استادعشق
#قسمت_صدوبیست_وهفتم
#کتابخوانی
🔹آنها تجهيزات را، برای شما می آورند، و راه می اندازند، و بعد فاكتوری به شما می دهند. شما هم مبلغ فاكتور شده را، روی چك می نويسيد، تحويل آن كمپانی می دهيد. به اين ترتيب آزمايش های شما، با سرعت بيش تری، پيش می روند.
🔸«توضيح پروفسور، مرا شگفت زده كرد، و از ايشان پرسيدم: بسيارخوب، ولی اين جا اشكالی وجود دارد، و آن امضای چك های سفيد اين دسته چك است! اگر كسی از اين چك سوء استفاده كرد، شما چه خواهيد كرد:
🔹« با لبخند بسيار آموزنده ای چنين پاسخ داد: بله، حق با شماست. ولی بايد قبول كنيد، كه درصد پیشرفتی،كه ما در سال بر اساس اين اعتماد به دست می آوريم، قابل مقايسه با خطايی كه ممكن است اتفاق بیفتد، نيست.
🔸«اين نكته، تذكر يك واقعيت بزرگ و آموزنده بود. نكته ای ساده، كه متأسفانه ما در كشورمان، نسبت به آن بی توجه هستيم.
🔹 « يك روز كه در آزمايشگاه، مشغول كار بودم، ديدم همين پروفسور از دور مرا به شكلی غير معمول، نگاه می كند. وقتی متوجه شد، كه من از طرز دقت او نسبت به خودم متعجب شده ام،
🔸با لبخند بسيار جذابی كنارم آمد، وگفت: آقای دكتر حسابی، شما تازگی ها چقدر صورتتان شبيه به افراد آرزومند شده است: آيا به دنبال چيزی می گرديد، يا گم گشته خاصی دارید؟
ادامه دارد...