در نيمه هاي شامگهـان، آن زمان که ماه
زرد و شکـسته، مي دمد از طرف خاوران
استاده در سياهي شب، #مريمِ سپـيد
آرام و سرگـردان
بستان به خواب رفـته و مي دزدد آشکار
دست نسيم عـطر هـر آن گـل که خرم است
شب خفـته در خموشي و شب زنده دارِ شب
چشمانِ #مريم است
مهـتاب، کم کمک ز پس شاخه هاي بـيد
دزدانه مي کشد سر و مي افکـند نگـاه
جوياي #مريم است و هـمي جويدش به چشم
در آن شب سياه
شب دلکـش است و پـرتو نمناک ماهـتاب
خواب آور است و مست
اندر سکوت خرم و گـوياي بوستان
مه موج مي زند چو پـرندي به جويـبار
مي خواند آن دقـيقه که #مريم به شـستـشو است
مرغـي ز شاخسار
@Glorious_poem
۹ خرداد،
درگذشت #فریدون_توللی، شاعر معاصر