هدایت شده از تو بایدی!
افتاده بود زندان.
شکنجهها امانش را بریده بود.
با خودش گفت:
"بگذار نامه بنویسم برای امام،
هم برای آزادیام دعا کند،
هم از آقا پول بخواهم."
نامه نوشت.
اما خجالت کشید پول بخواهد.
خیلی زود جواب نامه به دستش رسید:
ظهر امروز، نمازت را در خانهات خواهی خواند!
همان شد که امام فرموده بود.
آزادش کردند.
به خانه که رسید نامهای دید، همراه صد دینار طلا.
نامه را باز کرد.
دستخط امام عسکری علیهالسلام بود:
هر وقت نیازی داشتی از من خجالت نکش!
°•الكافي، ج۱، ص۵۰۸•°
(برگرفته از کانال زیبای التجا)
♡اللهمعجللصاحبناالفرج♡
#قصههاینگفتهیمادربزرگ
#معدن
@tobayadi☔️ "!کانال "تو بایدی
به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز ِعصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام، چه کسی را دعا میکند؟؟!!!!
تحقق ِکدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
°•فلاح السائل، ص۲۰۰•°
°•بحارالانوار، ج۸۳، ص ۸۰•°
#قصههاینگفتهیمادربزرگ
#معدَن
#امام_کاظم علیهالسلام
#باب_الحوائج #زندانی_بغداد
@tobayadi🖤 "!کانال "تـو بایدے
وقتی میگویند تو وارثِ تمام صفات پدرانت هستی یعنی:
رحمتِ پیغمبر
شجاعت ِحضرت امیر
نورِ فاطمهی زهرا
کرامت ِامام مجتبی
غیرت ِاباعبدالله
عبادتِ زین العابدین
علم ِباقرالعلوم
صداقت گفتارِ شیخنا امامصادق
حِلم و صبر موسیابنجعفر
مهربانی ِامام رضا♡
جود و کرَم ِجوادالائمه
هدایت گری امام هادی
و زیباییِ پدرت حسن عسکری
و تمام نگفته هاو ندانسته های من
همه و همه
یکجا و همزمان در وجود ِتوست!🌷
💚آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری💚
#حضرت_صاحب #معدن
#قصههاینگفتهیمادربزرگ
#دلم_میگه #یه_جرعه_شعر
@tobayadi👤 "!کانال "تـو بایدے
عرض کرد:
گاهی اوقات بی دلیل دلم میگیره...
دلیلش چیه آقا جان؟
امام صادق علیهالسلام جواب داد:
شیعیان از اضافهی گِل ما اهلبیت خلق شدن
وقتی ما دلگیر و غمگین میشیم
دل شیعیان ما هم گرفته میشه...
○ بعد از شنیدن این حدیث هر وقت دلم میگیره برای دل شما دعا میکنم...♡ ○
اللهمعجللولیکالفرج 🤲🏼
#قصههاینگفتهیمادربزرگ
@tobayadi👤 "!کانال "تـو بایدے
به شوق دیدار امام، مسافر بغداد شده بود.
به هر زحمتی بود، خودش را رساند.
امام، تازه از نماز ِعصر فارغ شده بود.
نشسته بر سجاده، رو به قبله، دستهایش سمت آسمان.
مناجات امام را میشنید:
«خدایا!... در فرج منتقم شتاب کن!
و آنچه را به او وعده دادهای، به انجام رسان!»
با خودش گفت:
«امام، چه کسی را دعا میکند؟؟!!!!
تحقق ِکدام مژده را از خدا میخواهد؟»
سوالش را پرسید.
امام کاظم علیهالسلام فرمود:
«او، مهدی ما آل محمّد است...
پدرم فدای او باد!
صورتی گندمگون دارد؛
اما با این حال، زردی شبزندهداری در چهرهاش پیداست!...
شبهایش با رکوع و سجود به صبح میرسند...
اوست چراغ روشنِ تاریکیها...
پدرم فدای او باد که روزی به امر خدا قیام خواهد کرد...»
°•فلاح السائل، ص۲۰۰•°
°•بحارالانوار، ج۸۳، ص ۸۰•°
#قصههاینگفتهیمادربزرگ
#معدَن
#امام_کاظم علیهالسلام
#باب_الحوائج #زندانی_بغداد
@tobayadi🖤 "!کانال "تـو بایدے