eitaa logo
نکات ناب مذهبی
133 دنبال‌کننده
645 عکس
70 ویدیو
5 فایل
نکات ناب مذهبی در این کانال مطالب مذهبی می زاریم. مدیر کانال https://eitaa.com/OMawlaAli https://eitaa.com/GodGod1
مشاهده در ایتا
دانلود
【عج】 گفتم که خدا مرا مرادی بفرست طوفان زده‏ ام مرانجاتی بفرست فرمود که بازمزمه يا مهدی نذرگل نرگس صلواتی بفرست 【♥️】 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
میگفت:↯ عڪس شهــدا ࢪا زده بود بہ سقف اُتاقش..تا هࢪ زمان از خواب چشم باز میڪند،اولین چیزے که میبینـد، عڪس شهدا باشد..!🌷 ✍🏻به‌ روایت‌ همسرشهیدنویدصفری🕊 ‌- 🌸🍃🧚‍♂🍃🌸 ╭┈──────「🦋」 ╰─┈➤@
 شیعہ‌بایـدمـدرن‌تریـن‌شـیوه‌هاۍتـبلیغ‌را بـراۍ‌رساندن‌پـیام‌حـق‌خـود‌بہ‌دیگران مـورداستفاده‌قراردهـد...📿
🌹بخشی از وصیت نامه شهید حسین همدانی ♦️از آقا حلالیت می طلبم که نتوانستم سرباز خوبی باشم، عشق به ولایت و تبعیت از ایشان، سعادتمندی را به همراه دارد، مثل گذشته بدهکارانقلابیم نه طلبکار 🕊شادی روحش صلوات
https://eitaa.com/OMawlaAli مدیر کانال.
📚 داستان کوتاه مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش می‌گذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار می‌خرند.دختربه جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادندمادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده استمادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهددختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را می‌خرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه می‌گذارد.* مادر گفت: می‌خواستم این را بدانی که ، جاهای مناسب ارزش تو را می‌دانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل می‌شوند ، از تو قدردانی می‌کنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمی‌داند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
♨️ یکی گفت: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! در جواب گفتم: اگه اکثر مردم اشتباه کنن و راه رو اشتباه برن منم باید برم دنبالشون؟! ◽️این حرف درست نیست... ◽️باید دنبال حق و حقیقت رفت... 📖 قرآن می‌فرماید: 💥أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ بیشتر مردم نمی دانند.! 💥أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ بیشتر مردم ناسپاس اند.! 💥أكثر الناس ﻻ‌ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ بیشتر مردم ایمان نمی آورند.! 💥أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ بیشترشان گناهکارند.! 💥أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ بیشترشان جاهلند.! 💥أكثرهم ﻻ‌ ﻳﻌﻘﻠﻮن بیشترشان تعقل نمیکنند.! ❗️پس نه تنها اکثریت نشانه حقانیت نیست بلکه در موارد زیادی اکثریت بر خلاف معیارهای الهی رفتار می کنند. ✅ پس عزیزان در مسیر حق برویم گرچه تعداد افراد ناحق زیاد باشن... خدا را بشناسیم... خدایی ها را بشناسیم... و حقیقت هرچه بود، دنبال آن برویم... والعاقبه للمتقین...
📚 روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می‌گذشت، دید خطیب مردم را موعظه می‌کند. ایستاد و به سخنانش گوش داد. او می‌گفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان انجام نمی شود در صورتی که آنچه که بندگان انجام می‌دهند خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد. دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش می‌سوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است و آتش هم جنس خود را عذاب نمی‌کند. دیگر این که خداوند موجود است؛ ولی نمی‌شود او را دید، در صورتی که این دروغ است و هر موجودی دیدنی است. آنگاه بهلول کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری شد، سپس فرار کرد. خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد. خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟ بهلول گفت: علت را از خود وی سوال کنید. او می‌گوید: بندگان اختیاری ندارند و همه کارها به دست خداست. اگر اعتقاد او چنین است پس سر او را خداوند شکسته و من تقصیری ندارم. او می‌گوید: جنس از هم جنس خود متاثر نمی‌شود و عذاب نمی‌بیند وقتی انسان از خاک است چرا باید از همجنس خود متاثر و ناراحت شود؟ او معتقد است که هر موجودی باید دیده شود. خلیفه از وی سوال کند که آیا این درد که او از این زخم احساس می‌کند دیده می‌شود؟! این را گفت و از نزد خلیفه رفت
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه و پندآموز ✍مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ...
کربلایی عباس ایلکا ( کانال کربلایی عباس ایلکا مداح نوجوان ) متن اشعار کربلایی صوت و فیلم های مداحی کربلایی 🎬 فایـل هـای تـصویـری 🎼 فایـل هـای صوتـی 📅 اطلاع رسانی مراسـمات گزارشات تصویری و صوتی https://eitaa.com/abbasilka1386 ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/Abbasilka