شاعر با حسرت نوشته بود :
چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد .
اما من چه بگویم.....
من همان حسرت زده ام ،
که فقط شنیده است ، شنونده ای که تمام ثانیه ها را تصور کرده است . بارها در بین واژه ها راه رفته است . و وقتی به خود آمده دیده در لابلای غصه های واگو شده هزاران بار در غربت بقیع زمین خورده است .
کلمات را یکی یکی مزه می کنم . مزه شوری می دهد . مزه گریه های پنهان حجاج ، وقتی با همان حسرت شنیده ام، به خاک سرد بقیع خیره شده اند.
جملات را یک به یک بو می کشم ، بوی خوشی دارد ، بوی سیب، بوی خاک کربلا، بوی تک به تک ذره هایی که بدن حسین (ع) را در خود جای داده است.
نقطه ها را ، زیر و زبر ها را ، مکث ها همه را باهم دست می کشم ، لمس می کنم ، لطیف است . نرم است . به لطافت چشمی که نظاره گر گنبد خضرا است . حالا حس میکنم همه چیز لطافت نگاه پدری را دارد .
پدری سایه گنبد سبزش هر روزه ، هر شبه و هر لحظه از دور نظاره گر بقیع است
من در بین همه این نادیده ها و حتی ناشنیده ها
اینطور صدایت می کنم
ای غریب بقیع ، ای پنج ساله ی کاروان بی بی زینب (س)، ای راوی شکوه کربلا
چشم من محو نفسی است که ضریح ندیده ات را برایم به رخ می کشد
چشم من محو حریمی که ندیدم هم شد !
به قلم فهیمه حسنی
کارگروه نویسندگان
#شهادت_امام_باقر(ع)
#امام_باقر(ع)
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━--
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
14-rafiei(www.rasekhoon.net)_32.mp3
1.25M
🔖منبر کوتاه🔖
🏴#امام_باقر علیه السلام
🎙استاد #رفیعی
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯