سلام دختری هستم 20ساله که درآستانه #جدایی در دوره ی #عقد با نامزدم هستم, ازدواجم تقریبا اجباری
(به خواستگارم به اختیارخودم جواب #مثبت دادم اما نزدیک عقد خواستم بهم بزنم که پدر و مادرم که کاملا سنتی هستند به دلیل #ابروشون اجازه ندادند) و طلاقم هم تقریبا #اجباری شد. دلیلش هم تصمیم نامزدم مبنی بر جایگزین کردن #دخترخانومی دیگر به جای من که از دوران عقدمون باهاشون #اشنا شدن و در ارتباط بودند...
حالا از من تقریبا یه #جنازه ی متحرک مونده,از همه ی عالم و آدم دلگیرم ,هم از خانوادم هم از #نامزدم, هم از خدا...
فکر میکنم ابروم رفته...
فکر میکنم که #گناهم چی بود؟
منی که تابحال به هیچ #پسری حتی نگاه نکرده بودم چرا بهم #خیانت شد...
چرا انقد که پدر و مادرمو احترام میکردم وقتش که شد ابروشونو به زندگی من #ترجیح دادند چرا منو درست راهنمایی نکردند...
چرا #خدایی که این همه سال بندگیشو کردم سرنوشت منو اینطور #رقم زد...
چرامنو تو همچین #امتحان سختی قرارداد...
جواب و راه حل را در #مشاوره_خانواده دریافت کنید.
http://eitaa.com/joinchat/3491430414C92d605fbab
ارسال سوال #رایگان☝️