✍اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مى كند، چنانكه قارون مى گفت: «انّما اوتيته على علم عندى»(19) يا قدرت او را مغرور مى كند، چنانكه فرعون مى گفت: «اليس لى ملك مصر»(20) يا علم او را مغرور مى كند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتيناه آياتنا فانسلخ منها»(21) ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مى شود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمى شود، چون همه را از خداوند مى داند نه خود. چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا من فضل ربّى»(22) و حضرت يوسف گفت: «ربّ قد آتيتنى من الملك و علّمتنى من تأويل الاحاديث»(23) آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا.(24) «أن رآه استغنى»
#طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مى شناسد، نه استدلال مى پذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مى دهد.
19) قصص، 78.
20) زخرف، 51 .
21) اعراف، 175.
22) نمل، 40.
23) يوسف، 101.
24) تفسير نوين.
📗 تفسیر نور