eitaa logo
🔴مداحی،سخنرانی،جهاد تبیین🔴
2.3هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
17هزار ویدیو
263 فایل
بسم رب الحسین علیه السلام @golchine_maddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن در جمل نرسد اما ... مرحوم شیخ مفید می‌نویسد: 📋 ... فَمَا زَالَ كُلَّمَا أَخَذَ بِخِطَامِ الْجَمَلِ رَجُلٌ قُطِعَتْ يَدَاهُ أَوْ جُذَّ سَاقُهُ حَتَّى هَلَكَ مِنْهُمْ ثَمَانُمِائَةِ رَجُلٍ وَ قَبْلَ ذَلِكَ قُتِلَ حَوْلَ الْجَمَلِ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ 🔻در جنگ جمل هر آن كس كه لگام آن شتر را مى‌گرفت يا دستش قطع مى‌شد يا ساق پايش، تا آنجا كه هشتصد نفر بدين گونه به درک واصل شدند. گفته‌اند در آن روز، فقط هفتاد مرد از قريش به پای آن شتر كشته شدند! 📚الجمل، ص۱۷۳ ✍ هشتصد دست و پا قطع شد تا صدمه‌ای به آن زن شترسوار نرسد ... 🥀 اما وقتی که ده‌ها نفر برای کتک‌زدن دختر پیغمبر «صلی‌الله‌علیه‌وآله» آمدند، «یک‌دست» هم بالا نرفت تا از آن مظلومهٔ مقهوره، دفاع کند ... 🥀 بلکه برعکس ... همهٔ بی‌سر و پاها، شیر شده بودند و به شهادت تاریخ: 📋 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمَها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا که خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۱) 📚مؤتمر علماء بغداد، ص۶۳
🩸با صورت و پیشانی مبارکش، نقش زمین شد ... علامه شيخ يوسف بحراني مي‌نويسد: 📋 لَطَمَها حَتّي خَرَّت لِوَجهِها و جَبِينِها … ▪️آنچنان عمر به صورت مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها سيلي زد، به طوري كه با صورت و پيشانی مبارکش به زمين خورد … 📚الحدائق الناضرة، ج۵ ص۱۸۰ ✍ مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم همه‌ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم ثلث سادات میان در و دیوار افتاد نسل سادات به یک ضربه‌ی پا ریخت بهم گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در رویِ آشفته‌یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم پشتِ در سینه‌یِ سنگین شده هم ارثی شد گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم ...
🩸از هوش رفت و ... وقتی‌که به هوش آمد، دید که دیگر مولا علی علیه‌السلام را برده‌اند ... در نقلی آمده است: 📋 ضَرَبَها عُمَر بِغَمَدِ سَیفِهِ عَلَى كِتْفِهَا حَتَّى أُغْمِىَ عَلَيْهَا ▪️عمر با غلاف شمشیرش آن‌قدر بر کتف مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ضربه زد، تا اینکه آن حضرت از هوش رفت. 📋 ثمَّ أَفَاقَتْ وَ رَأَتِ الدَّارَ خَالِيَةً مِنْ عَلِي علیه‌السلام ▪️وقتی که به هوش آمد نگاهی به خانه انداخت و دید که دیگر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خانه نیست. 📋 فسَألَتْ عَنهُ فَأجابَتْ فِضَّةُ مَعَ سَائرِ النّاسِ بِأنَّ القَومَ أخَذُوا اِبنَ عَمِّك وَ جَرُّوهُ اِلَى البَيعَة .... ▪️پس سوال نمود: مولایم علی علیه‌السلام کجاست؟ فضّه و چند نفر دیگر که در آنجا بودند،گفتند:«پسر عمویت را کشان‌کشان برای بیعت بردند!» 📚مجمع النورين،مرندي، ج۱ ص۸۲ (نسخه خطی) ✍️ باورش سخت است یک زن را چهل نامرد، مرد بر در خانه به جرم با علی‌بودن زدند باورش سخت است اما عاشقان باور کنید ناجوانمردانه زهرا را در آن بَرزن زدند مرتضی می‌دید زهرا را به کوچه عده‌ای با غلاف و تازیانه تا دَم مُردن زدند برگ های صفحه تاریخ هم شرمنده‌اند که در اینجا تازیانه بر تن یک زن زدند باغ وحی از آتش نمرودیان آتش گرفت باغبان می‌دید که آتش بر آن خرمن زدن یاس باغ مصطفی تاب فشار در نداشت بر تنش اما نشان با میخی از آهن زدند فاطمه در پشت در امداد از فضه گرفت وای من! بر پهلوی بانوی آبستن زدند
🩸سرخیِ چشمی که تا زمان دفن هم خوب نشد ... در نقلی آمده است: 📋 ثُمَّ لَطَمَ عُمَر خَدَّها حَتّى احْمَرَّتْ عَينَها ▪️... سپس عمر با دستان نحسش چنان ضربه‌ای به وجه مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها زد که چشمان مبارک آن حضرت سرخ شد. 📚عوالم العلوم ج۱۱ ص۳۷ 🔖 و این «سرخی چشم» ادامه داشت تا آن ساعتی که «اسماء» گوید: 🥀 در حال غسل‌دادن دیدم بی‌اختیار صدای گریه امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه بلند شد. گفتم: حق دارید در گریه کردن در این مصیبت عظمی و بلیّه کبری! لیکن دیدم بی‌اختیار صدای مبارک به گریه بلند شد! سبب آن چه بود؟ 🥀 مولا علی علیه‌السلام فرمود: ای اسماء! در حال غسل دادن نظرم افتاد به صورت فاطمه سلام‌الله‌علیها ؛ دیدم که از ضربت آن بی‌دین کبود شده است و چشم مبارکش‌چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش ورم کرده است چون یک دُملُج (دست‌بند)... 📚انوار الشهاده، ص۴۳۴ ✍ حالی که داری،حال دوران پیمبر نیست از تو چه پنهان حال ما هم از تو بهتر نیست ای لیله القدری که عمرت لیله القدر است انگار زنده ماندنت دیگر مقدر نیست با دیدن تابوتِ خود، همسر که میخندد یعنی دلش دیگر به ماندن پیش شوهر نیست من که نود زخم از اُحُد دارم خبر دارم که هیچ زخمی سخت تر از “زخم بستر” نیست یک پلک تو‌ از ضربه ی سیلی ورم کرده اندازه‌ی چشمان تو با هم برابر نیست حوریه با برگ گلی مجروح میگردد اصلا نیازی به غلاف و میخ، دیگر نیست در را شکستند و به پهلوی تو کوبیدند باور کنم اینها تقاص فتح خیبر نیست؟ اصلا چه بهتر فضه را آنجا صدا کردی مسمار از سینه کشیدن کار حیدر نیست یک گوشه زینب گریه یک گوشه حسین گریه دریا حریف اشک این خواهر برادر نیست سهم حسینت پیرُهن ، پس سهم زینب چه؟ در یادگاری‌های تو یک تکه معجر نیست؟
🩸هیزم‌هایی که داغ امام زمان «ارواحنافداه» را تازه می‌کند... 🔖 رسم است که ابزار قتل و آزار مقتول را از دیدگان اولیاء دَم او دور می‌کنند تا داغ قلبشان تازه نگردد.‌.. 🔎 اما به حکم روایت: 📋 ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ(۱) ▪️آن هیزم‌ها در نزد ما اهل‌بیت، از امامی به امام بعدی به ارث می‌رسد. 👈 عین همان هیزم‌هایی که خانه صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها را به آتش کشیدند، در زمان حاضر در نزد حضرت ولیعصر «ارواحنافداه» است... و خدا می‌داند که با دیدن آن هیزم‌ها چه بر قلب نازنینش می‌گذرد ... 📝 همان هیزم‌هایی که چنان بلایی بر سر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آوردند که خود آن مظلومه فرمود: 📋 فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، ▪️در آنجا (پشت در) با صورت به زمين خوردم، در حالی كه آتش دور و‌ برم شعله می‌کشید و حرارتش صورتم را مي‌سوزاند!(۲) 📌 لغت عرب معنای «تَسْفَعُ» را اینگونه می‌نویسد: أی «تَضرِب» و «تَلطِم»(۳) ✍ یعنی آن‌قدر آتش شعله‌ور بود که گویا زبانه‌های آتش، سیلی به وجه مبارک آن حضرت می‌زد... 📚(۱)دلائل الإمامة، ص۴۵۶ 📚(۲)ارشاد القلوب، ج۲ ص۳۶۲ 📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۴۳ 📚(۳)القاموس المحیط، ج۱ ص۷۲۸. ✍🏻 گیرم آتش به جفا، «در» که نباید می‌سوخت آشیان سوخت، کبوتر که نباید می‌سوخت آتش این‌بار گلستان نشد انگار؛ ولی باغ و بستان پیمبر که نباید می‌سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم، وسط حادثه مادر که نباید می‌سوخت...