eitaa logo
گلچین تجربه ✍ 📚 🎬
1هزار دنبال‌کننده
709 عکس
1.9هزار ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان اخیرا استاد قرائتی این حرف ها رو بیان کردن که خیلی من رو به فکر فرو برد: «یک بار کسی متلکی به من گفت که اذیت شدم؛ گفت شما آخوندا به اندازه زلیخا عرضه ندارید! گفتم چطور؟ گفت زلیخا یوسف را به زنها نشان داد و آنها دستشان را بریدند اما شماها عرضه نداشتید یوسف دین را نشان نسل نو بدهید!» این حرف خیلی حقه. ما مذهبی ها عرضه نداشتیم و نداریم که زیبایی اسلام رو قشنگی اسلام رو خوشگلی دینمون رو به کل دنیا که هیچی، لا اقل به مردم خودمون نشون بدیم، مردم ما نمیدونن اسلام چقدر قشنگه، چقدر رمانتیکه، چقدر عاشقانست ما مذهبی ها مثل کسی هستیم که یه خونه ۳۰۰ متری ویلایی داره وسط یه باغ پر از درخت، اونم تو بهترین نقطه شهر و میخواد اون خونه رو ۱ میلیون تومن، بفروشه، ولی چون بلد نیست عکس های خوبی از این خونه بگیره و آگهی کنه، هیچ کس نمیاد خونش رو بخره. چون عکس هایی که آگهی کرده اصلا عکس های خوبی نیستن. ما مذهبی ها توی این ۴۰ سال، به هنر اهمیت ندادیم، غافل از این که فقط با زبان هنر، میشه قشنگی ها رو فریاد زد، غافل از این که مردم ما شبانه روز و تمام دقایق عمرشون رو درگیر هنر هستن. وقتی دارن تلویزیون تماشا میکنن، وقتی دارن کتاب میخونن، وقتی تو فضای مجازی دارن عکس تماشا میکنن، فیلم میبینن موسیقی گوش میدن یا متنی رو میخونن یا حتی وقتی دارن بازی میکنن، درواقع دارن با موسیقی، داستان، تصویر و سینما بمباران هنری میشن. همین متنی که شما الآن دارید میخونید، گونه ای از هنره. کدوم یک از ما بچه هامون رو تشویق کردیم که برن سینما یاد بگیرن؟ کدوم یک از ما برادر و خواهر هامون رو به موسیقی درست تشویق کردیم؟ به تئاتر، به بازیگری، به نقاشی، به داستان نویسی؟ ولی همین هنر ها هستند که زندگی مردم ما رو متحول میکنن و روی عمق جانشون تاثیر میذارن. با هنر میشه گنجیشک رو جای قناری جا زد ولی ما به خاطر بی هنری، سیمرغ (دین) رو مثل کلاغ نمایش میدیم. جنگ، جنگ نرمه، جنگ رسانه هاست. جهاد، جهاد تبیینه و سلاح این جنگ، یا شمشیر این جهاد، هنره دوستان. ما باید به هنر مسلح بشیم 😉 @Golchintajrobeh 🎬
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدیویی بسیار زیبا از حرکات جوانان هنرمندی که داخل مترو تهران با اجرای بی نظیر بیت باکس ( ضرب دهانی یا حنجره نوازی ) وخوانندگی سرباز جوان همه را مبهوت کرد! @Golchintajrobeh 🎬
💠داستان بخت با من یار نیست ☘روزی روزگاری نه در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد “بخت با من یار نیست” و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: “ای مرد کجا می روی؟” ☘مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!” ☘گرگ گفت : “میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟” ☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار می کردند. ☘یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت : “ای مرد کجا می روی ؟” مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!” ☘کشاورز گفت : “می شود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم ☘زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است ؟” ☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ. ☘شاه آن شهر او را خواست و پرسید : “ای مرد به کجا می روی ؟” مرد جواب داد: “می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!” ☘شاه گفت : ” آیا می شود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟” ☘مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازهای را که در را ازش سوال شده بود با وی در میان گذاشت و گفت : ☘“از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!” و مرد با بختی بیدار باز گشت… به شاه شهر نظامیان گفت : “تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یک رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شرکت نمی کنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد. ☘و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی که در جنگ ها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد.” ☘شاه اندیشید و سپس گفت : “حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم.” ☘مرد خنده ای کرد و گفت : “بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!” و رفت… ☘به دهقان گفت : “وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست.” ☘کشاورز گفت: “پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو می باشد.” ☘مرد خنده ای کرد و گفت : “بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است!” و رفت… ☘سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت: ☘“سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و کور مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!” خواننده محترم شما اگر جای گرگ بودید چکار می کردید ؟ ☘بله. درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم می کردید، ☘مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد. @Golchintajrobeh 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمال هم نشین در آدمی خیلی سریعتر اثر می گذارد♦️ در روایت داریم: وقتی نسیم و باد، از لنجنزار می گذرد بوی نامطبوع با خود می آورد وقتی از گلستان می گذرد، بوی خوب و عطرآگین با خود می آورد(غرر الحکم صفحه۵۸۲۹) علمای اخلاق تاثیر هم نشین را قطعی می دانند و به ما سفارش کرده اند که از دوستان بد دوری کنید زیرا از خوبی شما کاسته خواهد شد و از بدی طرف مقابلتان نیز کاسته خواهد شد‼️ اثر دوستی با افراد ناباب در دوران کودکی ونوجوانی با شدت بیشتری اثر می کند @Golchintajrobeh 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشتِ تمام آرزوهایت خدا ايستادہ ڪافيست بـہ حڪمتش ايمان داشتـہ باشے تا قسمتت سر راهت قرار ‌گیرد وی را بخوانيد تا شـما را اجابت ڪند شبتون بخیر 🌙 ✍ @Golchintajrobeh 🎬
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼سلام دوستان خوبم 🌷صبحتون بخیر و شادی 🌼توأم با عشق و آرامش 🌷آرامش با ارزش‌ترین 🌼حس دنیاست 🌷براتون زندگی سرشار از 🌼آرامش و تندرستی و 🌷خوشبختی و برکت آرزومندم 🌼امروزتون پر از بهترینها @Golchintajrobeh 🎬 ┗━━ °•🍃🌺🍃🌸🍃🌺 •°━━┛
42.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢دلنوشته: سلام عزیزان یکماه دوستانم پیگیری کردند تا این اثر از طریق صدا وسیمای تهران پخش شود و پس از کلی بهانه های بی مورد ،گفتند اینجور کارها سیاه نمایی میباشد🤔 اینکه چقدر تا بحال هزینه برای چنین کارهایی از جیب شخصی ام نموده ام بماند‼️ ولی اینکه در چنین جایی ،این کار را سیاه نمایی میدانند ،برایم جالب است، به راستی صهیونیسم واقعی کیست!‼️⁉️❗️ من این اثر را به عشق امام غریب خواندم وتقدیم به کودکان مظلوم وبی گناهی میکنم که جز خدا یار ویاوری ندارند.❤️‍🔥 @Golchintajrobeh 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اگر موذن هایتان شهید شدند، صدای اذان از کلیساها بلند خواهد شد! ♦️ کشیش مسیحی به مسلمانان غزه قول داد که اگر موذن ها کشته شوند و او هنوز زنده باشد ۵ نوبت در روز اذان بگوید تا صدای خدا در این سرزمین از بین نرود. @Golchintajrobeh 🎬
‌ 💢داستان ایاز ✍ ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید. نیمه شب، سی نفر با مشعل‌های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغزده می‌شدند. وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنجها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.سلطان گفت: من ایاز را خوب می‌شناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می‌کند تا به مقام خود مغرور نشود. و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد. @Golchintajrobeh 🎬
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید؛ کلیپی که خیلی ها را منقلب کرده است @Golchintajrobeh 🎬
💢 داستان زن خوشبخت خانمی سراغ دکتر رفت و گفت: نمی دانم چرا همیشه افسرده ام و خود را زنی بد بخت می دانم چه دارویی برایم سراغ داری آقای دکتر؟ دکتر قدری فکر کرد و سپس گفت: تنها راه علاج شما این است که پنج نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و اینکه از زبان آنها بشنوی که خوشبخت هستند. زن رفت و پس از چند هفته به مطب دکتر برگشت، اما این بار اصلاً افسرده نبود. او به دکتر گفت: "برای پیدا کردن آن پنج نفر، به سراغ پنجاه نفر که فکر می کردم خوشبخت ترینها هستند رفتم اما وقتی شرح زندگی همه آنها را شنیدم فهمیدم که خودم از همه خوشبخت تر هستم! خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت و مال اندوزی به دست نمی آید. خوشبختی رضایت از زندگی و شکرگزاری بابت داشته هاست نه افسوس بابت نداشته ها! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Golchintajrobeh 🎬
ازپنجره قلبت گاهےنگاه به آسمان بینداز و عشق راازتہ قلبت بہ زندگیت دعوت کن مادراین دنیامهمانیم وخداوندمیزبان پس نگران فردایت نباش اوست که مهمان نوازےمیکند بہ اواعتمادکن شبتون خدائی وامام زمانی ✍ @Golchintajrobeh 🎬