eitaa logo
گلچین تجربه ✍ 📚 🎬
1هزار دنبال‌کننده
692 عکس
1.8هزار ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین لبخند کدام است👆👆👆☺️ ان شاءالله شرمنده شون نباشیم😥😭 ✍ @Golchintajrobeh 🎬
🖌چند کلمه حرف حساب آفرین به دانشجوی فهیم👏👏 @Golchintajrobeh 🎬
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زنگ تفریح🏃🏃‍♂ کودک خوشحال دیروز...⛹🏇🤼‍♂🚴 باز باران با ترانه.... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ✍ @Golchintajrobeh 🎬
39.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«یار انقلابیم» سرود حماسی انتخابات ۱۴۰۲ شاعر:حمید رمی با اجرای نوجوان دهه هشتادی عطا سعادتی @Golchintajrobeh 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی🙏 به برکت مهدی عج دلهای ماراپر ازنور ایمان بگردان🌷 مارا بسوی بهترین ها هدایت بفرما🌷 اگر بد بودیم مارا ببخش وبه راه راست هدایت بفرما امین🙏 شبتون نورانی🌷 ✍ @Golchintajrobeh 🎬
🔴 نماز شب چهاردهم ماه شعبان برای آمرزش گناهان 🔵 پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : 🟡کسی که در شب چهاردهم از ماه‌ شعبان چهار رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتی سوره حمد را یک بار و سوره والعصر را پنج بار بخواند. خداوند برای او پاداش نمازگزاران از آدم تا روز قیامت را می نویسد و در حالی او را بر می انگیزد که صورتش از آفتاب و ماه درخشان تر است و آمرزیده می شود.. 📚اقبال الاعمال‌ ص ۸۸۴ 🛑 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. 🔵 نماز پر فضیلت شب ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ ماه شعبان فراموش نشه. 🌱🌱🌱🌱🌱 @Golchintajrobeh 🎬
سلام عزیزان هرکس بیداره و‌ تونست این نماز رو بخونه التماس دعااا🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
○~○~○~○~○~○~○~○~○~○~○~○~ ســـلام آقای جهان صبحم را با نام و یاد شما که عزیزترین کسم هستی آغاز میکنم. اگر سلام کردن به شما نبود آفتاب هر روز صبـ☀️ح به چه امیدے سر در آسمان می‌کشید. السلام علیک یا اباصالحَ المهدی (عج) تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود سلام دوستان صبحتون بخیر و شادی🍃 ✍ @Golchintajrobeh 🎬
19.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسخه پیشنهادی رهبری در رابطه با حل مسئله کشف حجاب حجت الاسلام راجی قابل توجه اساتیدی که به دنبال راهکار برای پوشش در دانشگاه بودند. @Golchintajrobeh 🎬
🌸🍃🌸🍃 ✍سيد محمد اشرف علوي مي‏نويسد: « در سفري به مصر، آهنگري را ديدم كه با دست خود آهن گداخته را از كوره آهنگري بيرون مي‏آورد و روي سندان مي‏گذاشت و حرارت آهن به دست وي اثر نمي‏كرد. با خود گفتم اين شخص، مردي صالح است كه آتش به دست او كارگر نيست. ازاين‏رو، نزد آن مرد رفتم، سلام كردم و گفتم: 🔸«تو را به آن خدايي كه اين كرامت را به تو لطف كرده است، در حق من دعايي كن.» مرد آهنگر كه سخن مرا شنيد، گفت: «اي برادر! من آن‏گونه نيستم كه تو گمان كرده‏ اي.» گفتم: «اي برادر! اين كاري كه تو مي‏كني، جز از مردمان صالح سر نمي‏زند.» 🔹گفت: « گوش كن تا داستان عجيبي را دراين‏باره براي تو شرح دهم. روزي در همين دكان نشسته بودم كه ناگاه زني بسيار زيبا كه تا آن روز كسي را به زيبايي او نديده بودم، نزد من آمد و گفت: « برادر! چيزي داري كه در راه خدا به من بدهي؟» من كه شيفته رخسارش شده بودم، گفتم: اگر حاضر باشي با من به خانه‏ ام بيايي و خواسته مرا اجابت كني، هرچه بخواهي به تو خواهم داد. 🔸زن با ناراحتي گفت: به خدا سوگند، من زني نيستم كه تن به اين كارها بدهم. گفتم: «پس برخيز و از پيش من برو.» زن رفت. پس از چندي دوباره نزد من آمد و گفت: نياز و تنگ‏دستي، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار كرد. 🔹من برخاستم و دكان را بستم و وي را به خانه بردم. چون به خانه رسيديم، گفت: اي مرد! من كودكاني خردسال دارم كه آنها را گرسنه در خانه گذاشته ‏ام و بدينجا آمده‏ام. اگر چيزي به من بدهي تا براي آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت كرده‏ اي. 🔸من از او پيمان گرفتم كه باز گردد. سپس چند درهم به وي دادم. آن زن بيرون رفت و پس از ساعتي بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم. زن گفت: چرا چنين مي‏كني؟ گفتم: از ترس مردم. زن گفت: پس چرا از خداي مردم نمي‏ترسي؟ 🔹گفتم: خداوند، آمرزنده و مهربان است. اين سخن را گفتم و به طرف او رفتم.ديدم كه وي چون شاخه بيدي مي‏لرزد و سيلاب اشك بر رخسارش روان است. به او گفتم: از چه وحشت داري و چرا اين‏گونه مي‏لرزي؟ زن گفت: از ترس خداي عزوجل. سپس ادامه داد: 🔸اي مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداري و رهايم كني، ضمانت مي‏كنم كه خداوند تو را در دنيا و آخرت به آتش نسوزاند. من كه وي را با آن حال ديدم و سخنانش را شنيدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم و گفتم: اي زن! اين اموال را بردار و به دنبال كار خود برو كه من تو را به خاطر خداوند متعال رها كردم. 🔹زن برخاست و رفت. اندكي بعد به خواب رفتم و در خواب بانوي محترمي كه تاجي از ياقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: اي مرد! خدا از جانب ما جزاي خيرت دهد. پرسيدم: شما كيستيد؟ فرمود: من مادر همان زني هستم كه نزد تو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتي. خدا در دنيا و آخرت تو را به آتش نسوزاند. پرسيدم: آن زن از كدام خاندان بود؟ 🔸فرمود: از ذريه و نسل رسول خدا (صلّی ‏الله عليه و آله و سلّم). من كه اين سخن را شنيدم، خداي تعالي را شكر كردم كه مرا موفق داشت و از گناه حفظم كرد ... سپس از خواب بيدار شدم و از آن روز تاكنون آتش دنيا مرا نمي‏سوزاند و اميدوارم آتش آخرت نيز مرا نسوزاند. @Golchintajrobeh 🎬