هدایت شده از شهید آرمان علیوردی
هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطور که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم، تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم.
🌼 به روایت مادر بزرگوار شهید
#خاطره | #آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
----------
📣 کانال شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy
هدایت شده از شهید آرمان علیوردی
🕊 به رسم ادب...
آخرین سفری که خانوادگی به مشهد مشرف شده بودیم، شب آخر، شب عاشورا بود.
قرار این بود که صبح زود به تهران برگردیم.
برای خداحافظی و آخرین زیارت به حرم رفتیم که موقع برگشت، آرمان همش هر چند قدمی که برمیداشت به رسم ادب تند تند برمیگشت و گنبد امام رضا(ع) رو نگاه میکرد و اشک میریخت...
منم خیلی حواسم بهش بود و هرموقع که آرمان میایستاد و گنبد رو نگاه میکرد منم کنارش میایستادم و میدیدم که یکریز اشک میریزد. دیدن این صحنه و اشکهاش یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و دائم جلوی چشمانمه...
• به روایت از مادر بزرگوار شهید
#خاطره | #آرمان_عزیز
#شهادت_امام_رضا(ع)
#شهید_آرمان_علی_وردی
--------------
📣 کانال رسمی شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy
هدایت شده از شهید آرمان علیوردی
18.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آرمان واقعا مؤمن بود. چندروزی بود آرمان با من میومد میرفتیم بدنسازی. بعد از یه مدت آرمان اومد و گفت: دیگه نمیخوام بیام. گفتم: چرا؟
گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست!
گفتم: من که پول ترم اینجا رو دادم و تا آخرش اینجام. اما آرمان گفت: من دیگه نمیتونم. رفت و یه باشگاه دیگه ثبتنام کرد.
به روایت از دوست شهید آرمان علیوردی
#خاطره | #آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
--------------
📣 کانال رسمی شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy