eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
547 عکس
161 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۷): به سر عقل آمدن نسبی شورای روستا! در خصوص «اطلاعیه شماره یک» شورای خائن روستا (که نیازمند نقادی فرازهای مختلف آنست و در مجالی که پیدا بکنم به آن خواهم پرداخت) عجالتاً چند نکته را حائز توجه می‌دانم: ۱) ظاهراً قرار است اطلاعیه‌های خود را شماره‌گذاری و کدبندی کنند. لذا باید به فال نیک گرفت. ۲) ادبیات این اطلاعیه، متفاوت از ادبیات تمام اطلاعیه‌ها و نوشته‌های بیسوادانه قبلی اعضای شورا در سالهای گذشته است! فلذا احتمال می‌دهم توسط وکیل نانکلی تنظیم شده است! به همین علت هم آن‌را «حقوقی‌ترین پیام شورا» تلقی کردم ولو اینکه دو تا غلط املایی هم دارد! ۳) با دیدن آن خیلی خوشحال شدم و استقبال کردم و در کانال و گروه‌های خودم هم به اشتراک گذاشتم. زیرا که خیلی مشتاقم بدانم دشمنان من کیستند؟ و بی‌صبرانه منتظرم آن‌ها را در صحن دادگاه چهره به چهره ببینم! هرچه باشد شکایت علنی و رسمی آن‌ها بمراتب بهتر از اینست که در قالب «ناشناس‌های خناس»ی که بصورت ناگهانی در فضای مجازی ظاهر شده و پس از عرعر کردن و چارجفتک انداختن، گم‌وگور می‌شوند و آخرش هم معلوم نمی‌شود کدام گورخرزاده‌ای بود! و اینکه آن حرامی اگر پدری دارد واقعاً کیست؟! ۴) ای‌کاش زودتر از این‌ها اقدام به این عمل معقول می‌کردند و اینهمه مدت، معطل هماهنگی با شکایت نانکلی نمی‌ماندند. البته برای بنده بهتر، که رئیس و مرئوسین را یک‌جا مورد عنایت خود قرار بدهم! فقط امیدوارم اتهاماتشان مثل نانکلی، سخیف نباشد! ...ادامه دارد. ✍ حسینی(منتظر) ۲۷ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۸): خوداظهاری بعد از هبه‌نامه‌ها ۱) ۱۳۸۱/۴/۳ = وقوع زلزله، تخریب خانه‌های موسوی‌ها (سیدابراهیم و سیدحسین) و داودی‌ها (زین‌الدین و محمدعلی) و واگذاری باریکه ۴ متری غرب مخروبه سیدابراهیم به سیدقاسم (در قالب هبه‌نامه اول جهت معبری ماشین‌رو) و تأیید مالکیت سیدقاسم بر آن در فرم خوداظهاری سیدابراهیم توسط رئیس شورای محل (میرشجاع) در مورخه ۱۳۸۲/۶/۲۹ که «طرح هادی» بصورت غیرقانونی آن‌را در امتداد ملک مخروبه سیدحسین (میرزایی‌ها) معبر تلقی می‌کند! ۲) ۱۳۹۵/۴/۲۷ = دهیار وقت (میرشجاع) در باره «ملک سیدقاسم»، رسماً نامه عجیبی (دو قسمتی!!) نوشته است: تایپی: «بخشی از ملک جناب آقای سیدقاسم موسوی که در طرح هادی فعلی به عنوان معبر آمده است در گذشته ملک مسکونی بوده و هیچ گونه معبری از آن عبور نمی‌کرده است» دستی: «ملک فوق‌الذکر تا قبل از زلزله سال ۱۳۸۱ منزل مسکونی بوده و پس از تخریب و خاکبرداری بصورت راه در آمده و به همین دلیل مسئولین طرح و نقشه بنیادمسکن در طرح هادی راه (معبر) مطرح گردیده است» (عین چنین نامه‌ای را برای میرزایی‌ها هم می‌توانسته بنویسد تا ملک ایشان، ستاره‌دار نگردد) ۳) ۱۳۸۲/۳/۳۱ = تنظیم سند مثلثی؛ مشتمل بر: ۳/۱- قول‌نامه معوضه‌ای ۳/۲- هبه‌نامه دوم برای پسر آ.سیدابراهیم ۳/۳- هبه‌نامه برای دختر آ.زین‌الدین 👌هر دو هبه‌نامه، قبل از ۱۳۸۲/۶/۲۹ (خوداظهاری سیدابراهیم) بوده است. 👈یعنی که هر دو هبه‌نامه، مؤید سیدابراهیم بودند. 👈یعنی که دومی ناسخ اولی نیست. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۱۹): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۴۱): 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم (۱۲) ورود پوچ میرشجاع به کوچه جهنمی! به گواهی عالم و آدم (و بر همگان مبرهن است که)؛ ۱) در مقطع زمانی قبل از زلزله (۱۳۸۱/۴/۳) در محل تلاقی خانه سیدابراهیم با خانه‌های داودی‌ها (زین‌الدین و محمدعلی) و در محل تلاقی خانه زین‌الدین با موسوی‌ها (سیدحسین و سیدابراهیم) اساساً هیچ‌گونه معبری نبوده و تماماً مسکونی بوده است. (ممکنست کسانی که اهل روستا نبوده‌اند یا فراموشکار هستند و یا آنزمان بچه بوده‌اند و یا اینکه خیلی بی‌شرف تشریف دارند، چنین ادعای کاملاً پوچی را داشته باشند که در اینجا معبری بوده آنهم دارای سابقه طولانی!!!) ۲) در مقطع زمانی «بعد از زلزله و قبل از آواربرداری» و خاکبرداری و تسطیح محل تلاقی خانه‌های مذکور، اگرچه دیگر مسکونی بحساب نمی‌آید ولیکن دارای مالک حقیقی بوده و بلحاظ آوارهای ساختمانی نه برای کسی، قابل رفت و آمد بوده و نه برای لوله‌گذاری آب و کابل‌کشی برق و امثالهم امکان‌پذیر بوده است. ۳) در مقطع زمانی ایام منتهی به تاریخ ۱۳۸۲/۶/۲۹ (که خوداظهاری سیدابراهیم به تأیید میرشجاع با مهر و امضاء وی بعنوان رئیس شورای محلی غیررسمی، رسیده است و دو فقره هبه‌نامه از طرف سیدابراهیم برای سیدقاسم تنظیم شده است) باز هم به علت وجود آوارهای ساختمانی، «محل تلاقی قدیم» و «موهوبه جدید به سیدقاسم»، هنوز هم معبر مناسبی برای ایاب‌‌وذهاب کسی یا عبور تأسیساتی از قبیل آب و برق نبوده است. ۴) در مقطع زمانی بعد از واگذاری مالکیت محل تلاقی آوارهای خانه‌های مذکور در قالب هبه‌نامه‌های سیدابراهیم به سیدقاسم، تدریجاً آواربرداری و خاکبرداری محل توسط «مالک جدید» این نقطه آغاز و تسطیح می‌گردد و عبور و مرور پیاده و سواره و نصب تأسیسات آبی و برقی، امکان‌پذیر می‌شود که قاعدتاً در باره مشروعیت و مقبولیت مستفدین از آن، تنها کسی که حق تصمیم‌گیری دارد، شخص سیدقاسم بعنوان مالک جدید آنست و دیگر به هیچ‌کسی، هیچ‌ربطی ندارد. مالکیت سیدقاسم بر این باریکه ۴ متری در مدرک خوداظهاری سیدابراهیم و تأییدیه میرشجاع بعنوان نماینده غیررسمی اهالی بر آن، نیز مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین ادعای امروز میرشجاع مبنی بر اینکه؛ «لوله‌گذاری در زمان حیات سیدابراهیم بوده و هیچ ارتباطی به هیچکسی ندارد»+«کابل برق فرد دیگری از همان کوچه در زمانی که سیدابراهیم در قید حیات بوده، صورت گرفته است [و لابد هیچ ارتباطی به هیچکسی ندارد!!!]» (بندهای ۹ و ۱۰ پیام ۲۱۴) چنانچه بمفهوم «انکار مالکیت شخصی سیدقاسم» باشد، اساساً ظلم و غلط و خلاف تأییدیه دیروز خود اوست. بنابراین اگر میرشجاع به علت مرض فراموشی (ناشی از کهولت سنی) و نسیان سوابق قضیه (ناشی از ضربات وارده بر سر وی در حمله تروریستی) و از روی جهالت به فرآیند طی شده این ملک یا العیاذبالله ناشی از لجاجت موهوم و غرض مشکوک (ناشی از وادادگی در برابر نفس اماره!)، اقدام به تنیدن تار نوزدهم بر این باریکه جهنمی می‌نماید، قطعاً آب در هاون می‌کوبد! و مرزهای شرع، قانون و عرف را در هم می‌ریزد! و باید پاسخگوی دستگاه عدالت دنیوی و اخروی باشد. بنابراین آب‌کشی آبفا و برق‌کشی دیگران در این ملک فقط و فقط به سیدقاسم مربوط است و لاغیر و هیچ ربطی به سیدابراهیم و سایر وراث آن‌مرحوم ندارد و به همین علت هم جناب آ.محمدجعفر برای عبور از این قسمت، از سیدقاسم، اجازه و حلالیت می‌طلبیده است. بنابراین لطفاً خودتان را از این پارکینگ شخصی سیدقاسم بیرون بکشید و بیش از این خود را مضحکه تیزهوشان دنیا و گرفتار جهنم آخرت، نکنید. 👌 مالکیت سیدقاسم بر «کوچه آ.زین‌الدین»، همزمان (بدون حتی یک‌ثانیه اختلاف و فاصله) با عقد قرارداد تعویض زمین ۳۰۰ متری آ.سیدابراهیم با زمین ۱۵۰ متری آ.زین‌الدین، انجام پذیرفته است. اینطور نبوده که سیدابراهیم طی قراردادی زمین خود را به زین‌الدین واگذار کرده است و سپس در صدد واگذاری معوضه آن به پسرش سیدقاسم بر آمده باشد. این معبر شخصی بمحض «سلب مالکیت از زین‌الدین و خود سیدابراهیم در قالب هبه‌نامه» به مالکیت سیدقاسم در آمده است. بنابراین نمی‌توان آنرا حتی باندازه یک ثانیه، «کوچه سیدابراهیم» تلقی کرد ولو اینکه چنین تخصیصی با اراده و مشیت خود آن‌ها انجام پذیرفته است. و به همین دلیل هم وقتی سیدقاسم خود را مالک آن می‌داند، شروع به آواربرداری از آن‌جا می‌کند و متاسفانه بعد از خاک‌برداری پر زحمت و پر هزینه سیدقاسم، سروکله کفتارها و عنکبوت‌ها پیدا می‌شود و بنده اینک در جستجوی بیستمین عنکبوت تار تن در این کوچه جهنمی هستم! در پایان، ملاحظه نصیحت مندرج در بند سوم پیام ۲۰۹ خود در کانال گنبد فیروزه را مجدداً به همگان، توصیه می‌کنم. ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾ وَ مِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾ وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾ [وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ] گفته شده «نفاثات» به معنی نفوس خبیثه و ارواح شرور است. عده‌ای گفته‌اند که به معنی گروه‌ها و یا زنان جادوگری است که در رشته‌ها و کارها گره می اندازند و آن را افسون می‌کنند و در آن می‌دمند تا در جان‌های دیگران تأثیر گذارند. در کتاب تفسیر البحر المحیط آمده است: «نفاثات، همان زنان هستند و یا اشخاص (نفوس) و یا گروه‌های جادوگری که در کارها و رشته‌ها گره می‌اندازند و در آن می‌دمند و آن را افسون می‌سازند (1) ... و طلب پناه نمودن از شرّ آنها در حقیقت استعاذه از شرّی است که آنان انجام می‌دهند و خداوند آدمیان را دچار آن می‌کند.(2) در کتاب روح المعانی در ارتباط با همین آیه می‌خوانیم: یعنی پناه بردن از شر اشخاص جادوگری که گره در رشته‌ها و کارها ایجاد می‌کنند و در آن می‌دمند. «نفاثات» صفت است برای (نفوس) و این به خاطر آن است که صفت (نفاثات) مؤنث است و لذا موصوف این کلمه نیز حتماً چیزی مطابق آن بوده است اما تأثیر جادو به علت وجود نفوس خبیثه و ارواح شر و سیطره و تسلط آن‌ها برای نفوس است ... الف و لام در (النفاثات) یا برای عهد است به این معنی که با جادوگران آشنایی و عهدی وجود داشته و مخاطب نسبت به آنها ناآگاه نبود است و یا برای استغراق است، به این معنی که این لام و الف اشاره‌ای است به شمولیت شر و فراگیر بودن آن نسبت به تمامی افراد وسوسه‌گر، به این معنی که این وسوسه‌گران شرورند و با بدی، سرشت و طبیعت‌شان آغشته شده است و لذا از همگی آنها باید به خدا پناه برد.(3) این که چرا این کلمه به صورت جمع مؤنث آمده (نفاثات) و به صورت جمع مذکر نیامده و گفته نشده «النفاثین» به خاطر آن است که در آیه قصد عمومیت شمولیت شده است، چرا که «النفاثات» می‌تواند هم شامل زنان جادوگر باشد و هم ارواح شورای شرور و گروه‌ها و جماعاتی که این کار را انجام می‌دهند. یعنی «النفاثات» هم مردان و زنان را شامل می‌شود و هم گروه‌ها دیگری که این کاره هستند، اما اگر می‌گفت: «نفاثین» تنها گروه‌ها و اشخاص مذکر را شامل می‌شد و شرها و بدی‌های دیگران در این استعاذه مطرح نمی‌شد. پی‌نوشت‌ها: 1. البحر المحیط ج 8 ص 531. 2. این که آیا «نفاثات، را به معنی زنان جادوگر، ترجمه کنیم و یا اشخاص و گروه‌های جادوگر؛ بستگی این دارد که موصوف این کلمه را چه چیزی در نظر بگیریم: النساء النفاثات و یا الجماعه و یا النفوس النفاثات. در زبان عربی می‌توانیم برای جمع مؤنث و با جمع مکسر غیر عاقل از صفت جمع مؤنث استفاده کنیم. 3. روح المعانی ج 30 ص 282. منبع مقاله : سامرایی، فاضل صالح؛ (1392)، درآمدی بر تفسیر بیانی قرآن کریم، مترجم: حمیدرضا میرحاجی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی «... وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ» قرآن/سوره فلق/آیه ﴿۴﴾ قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۲۰): فراتر از تعارض منافع!! (بخش۴۲) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۱۳) تفاوت عنکبوت و نفاثات! قرآن در مواجهه با «تارهای عنکبوت»، آن‌را «اوهن البیوت» نامیده ولیکن در مواجهه با «نفاثات حسود»!، توصیه به «استعاذه» می‌کند! در بحث کوچه جهنمی، بنظر می‌رسد، ابعاد و اعماق فاجعه فراتر از «تارهای عنکبوتی» است و شاید با «دمندگان در گره‌ها» مواجهیم که از آن‌ها باید به «پروردگار فلق» پناه برد! بنده تاکنون حدود «بیست دمنده» آشکار در «آتش کوچه جهنمی» را شناسایی و معرفی کرده‌ام که به نحو شگفت‌انگیزی مشغول تنیدن تارهای عنکبوتی آتشین خود بر پارکینگ سیدقاسم هستند! ⁉️ من در پیام شماره ۱۸۷ گنبد فیروزه خود پرسیدم: «اگر یکطرف کوچه حیدربابا متعلق به آن‌مرحوم بوده، طرف دیگر آن هم متعلق به مرحوم آ.سیدابراهیم بوده و اینکه چرا این‌جا منحصر به حیدربابا شده نه صفدربابا؟!» ⁉️ حال در کوچه سیدقاسم هم جای این سؤال هست که شما «عنکبوت‌های کرمو» چرا اصرار و اصرار و اصرار دارید که این کوچه مشترک را «کوچه سیدابراهیم» بنامید و حال آنکه نیمی از آن به «آ.زین‌الدین» تعلق داشته است؟! آیا غیر از اینست که صرفاً بدنبال کِرم‌ریختن در این‌جا هستید؟! ⁉️ و سؤال آخر؛ آیا اگر آ.سیدقاسم، «داماد آ.زین‌الدین» نبود، باز هم چنین کوچه‌ای پدید می‌آمد؟! هرگز! فلذا اینجا فقط «کوچه آ.سیدقاسم» است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸ آذر ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
حضرت امام رضا (علیه‌السلام) را چرا «غریب‌ الغربآء» نامیده‌اند؟!! به معنای غریب غریبان است و كسی را گویند كه از همه غریب‌تر است. در خصوص علت بروز و شیوع این لفظ (غریب الغربا) در مورد امام رضا (در لسان عامة مردم پس از شهادت ایشان، اساس آن همان روایاتی است كه در خصوص شهادت و مكان دفن ایشان وارد شده است. از رسول خدا (روایت گردیده: "پاره‌ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد و هر غمناكی كه او را زیارت كند، خداوند غمش را بر طرف گرداند و هر گناهكاری كه او را زیارت كند،‌ البته گناهانش را بیامرزد."(۱) امیرالمؤمنین علی (نیز در این باره می‌فرماید: "به زودی مردی از فرزندان من در خراسان بوسیله زهر كشته خواهد شد كه نام او همنام من و نام پدرش نام پسر عمران (موسی) است، آگاه باشید كسی كه او را در غربتش زیارت كند،‌ خداوند گناهان او را بیامرزد."(۲) در حدیث معتبر از امام رضا (روایت گردیده كه فرمود: "زود باشد كه كشته شوم به زهر، به ظلم و ستم و مدفون شوم در كنار هارون‌الرشید، و بگرداند خداوند تربت مرا محل تردد شیعیان و دوستان من، پس هر كه مرا در این غربت زیارت كند، واجب شود بر او كه من او را زیارت كنم در روز قیامت."(۳) هنگامی كه مأمون قصد خود را آشكار و پیشنهاد ولایت‌عهدی امام را مطرح كرد، امام نپذیرفت. تا آنكه اصرار كرد و عاقبت امام را تهدید به كشتن كرد. امام فرمود: حال كه چنین است، خداوند مرا از اینكه خود را با دست خود به نابودی كشانم، بازداشته، ناگزیر می‌پذیرم، بشرط اینكه هیچ عزل و نصبی به دست من صورت نگیرد.(۴) مأمون با اینكار می‌خواست از قیام و شورش علویان كه حكومت او را تهدید می‌كردند، جلوگیری كند و علاوه بر آن به گمان باطن خویش، واقعیّت امام را به مردم نشان دهد. در حالی‌كه خود بیش از همه به زهد و تقوی و قداست امام رضا (اعتراف داشت، می‌خواست به مردم وانمود كند كه قضیه زهد و تقوای ایشان، آن‌گونه كه می‌پندارید نیست، زیرا امام برای رسیدن به حكومت، تظاهر به زهد می‌كند. او قصد داشت با بدنام كردن امام، چنین وانمود كند كه پیشوای مكتبی شما، با پذیرفتن ولایت عهدی قصد رسیدن به حكومت و قدرت را دارد. در عین‌حال خود مأمون در انظار مردم، به شدّت تظاهر به دین و علاقه‌مندی به اهل بیت می‌كرد. و امام (از نفاق و مكر و فریب او آگاه بود. یكی از دلایل پذیرش ولایت‌عهدی از سوی امام،‌ در حقیقت بر ملا كردن چهرة واقعی مأمون برای مردم بود. خضوع و خشوع و متانت امام در میان مردم و عمل به سیره و سنت رسول خدا، حقیقت باطنی امام را بیش از پیش برای مردم آشكار ساخت و حسادت مأمون به امام، در مدّت كوتاه ولایت‌عهدی ایشان و عاقبت به شهادت رساندن این امام هُمام، نقاب از نفاق و ایمان دروغین مأمون برگرفت. طبق روایت، امام طی اقامت كوتاه خویش در خراسان، پیوسته دچار درد و رنج و اندوه بود و آرزوی مرگ می‌كرد. و نیز نقل گردیده كه روزهای جمعه، هرگاه از مسجد باز می‌گشت، می‌فرمود: "پروردگارا اگر گشایش كارم از‌ آنچه در آن قرار دارم، مرگ است، هر چه زوتر مرگم را فرا برسان." تحمل مأمون و اطرافیانش و آمد و شد میان آنها و نشست و برخاست با آنان و سوءاستفاده مأمون از وجود مقدس امام در جهت اغراض و مصالح حكومت، همه اینها مایه دل‌آزردگی و ناراحتی و ناخشنودی امام، تا سرحدّ مرگ بود. امام(ع) در موقعیتی قرار داشت كه هم از بُعد مكانی غریب بود و هم از بُعد عقیدتی. هم مجبور بود از دوری خانواده و یاران و مكانی كه به آن علاقه‌مند بود (مدینه)‌، دلتنگ باشد و هم در میان گروهی بسر برد كه هیچ سنخیّتی از نظر فكر و مرام و عقیده به آنان احساس نمی‌كرد و در عین‌حال ناظر اعمال ریاكارانه‌شان بود و از نیرنگ و نفاق درونی آنان نیز به خوبی آگاه بود. اینها وجود مقدس امام را بشدت آزار می‌داد. لذا عنوان غریب‌الغربا، مصداق چنین غربتی است. پی‌نوشت‌ها: ۱. تحفة الزائر، بنقل از مفاتیح الجنان ۲. كامل الزیارات، باب ۱۰۱،ص۹۱۹ ۳. مفاتیح الجنان ۴. بحارالانوار، ج۴۹،ص۱۴۴، بنقل از امامان شیعه و جنبشهای مكتبی، علامه مدرّسی، ص۲۶۳. ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
حضرت امام رضا علیه‌السلام را چرا «غریب الغرباء» نامیده‌اند؟! ۳- انکار امامت حضرت توسط برادران، شیعیان و نمایندگان پدر بزرگوارش!!! دوران امامت امام موسی (علیه السلام) بخصوص در اواخر عمر شریفشان دوران خفقان بوده است و امام علیه السلام نمی‌توانست به راحتی امام بعد از خود را به شیعیان معرفی کند. این خفقان به قدری بود که زمانیکه یزید بن سلیط از شیعیان او از ایشان خواستند که همانند پدرشان امام صادق (علیه السلام) از جانشین بعد از خود سخن بگوید ایشان گفند «ان ابی علیه السلام کان فی زمان لیس هذا زمانه» یعنی زمان من با زمان پدرم متفاوت است و فقط پس از اصرار یزید لب به سخن می‌گشایند. همین رویه را ما در بعضی احادیث «باب الاشاره و النص علی ابن الحسن الرضا علیه السلام» بی شک مهمترین عامل آن هارون الرشید و سیاستهای او بود از طرف دیگر در این زمان امام کاظم علیه السلام وکلایی برای بعضی از حقوق شرعیه‌ای که شیعیان برای امام می‌پرداختند معین ساخت و اموال زیادی نزد بعضی از این وکلا جمع شد. برای مثال نزد زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار دینار نزد علی بن حمزه سی هزار دینار زمانیکه امام کاظم علیه السلام به شهادت رسیدند آنها به خاطر اینکه اموال را به صاحب اصلی ندهند، ادعا کردند که موسی بن جعفر(ع) زنده است و غایب شده و روزی به عنوان قائم برای بر پا ساختن عدل و مساوات به روی زمین باز خواهد گشت! چرا که در صورت اقرار به امامت حضرت رضا علیه السلام ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند، از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه امامت امام رضا علیه السلام را انکار کرده و از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر استفاده کردند. این آغاز مظلومیت و غربت امام رضا علیه السلام آن هم بعد فراق پدر بود داستان مکاتبه امام رضا علیه السلام با عثمان بن عیسی شاهد مظلومیت و غربت ولایت است. از احمد بن حماد روایت است که گفت؛ عثمان بن عیسی رواسی در مصر یکی از کارگزاران امام علیه السلام بود و اموال بسیاری از امام از جمله شش کنیز نزد او به امانت بود امام رضا علیه السلام درباره کنیزکان و اموال به او پیغام فرستاد ولی عثمان در پاسخ نوشت؛ پدرت نمرده است امام علیه السلام به او پاسخ دادند: او مرده و میراث او را قسمت کرده‌ایم و در صحت خبر مرگ او تردید نیست امام بدین نحو بر عثمان اتمام حجت فرمود اما عثمان بن عیسی در جواب نوشت: اگر پدر تو نمرده تو را در این اموال حقی نیست و اگر چنانچه می‌گویی مرده است او به من دستوری نداده که چیزی از این اموال را به تو بدهم و من کنیزکان را آزاد کرده به شوی داده‌ام و چون امام کاظم علیه السلام به همان دلیل خفقان، امام بعد از خود را با صراحت تمام برای عوام مردم مشخص نکرده بودند، لذا بسیاری از عوام فریب سران واقفیه را خورده و واقفی شدند و همین خود بر غربت امام علیه السلام افزوده بود . ۴- انکار امام جواد علیه السلام به عنوان فرزند آن‌حضرت توسط عموها و عموزاده‌ها!! غربت در بین خویشان حتی عموها و عموزاده‌ها از ایشان نمی‌پذیرفتند که امام جواد علیه السلام فرزند ایشان است! خوب تامل کنید که چه غربتی از این بالاتر است که بستگان نزدیک، فرزندی اولاد انسان را نپذیرند؟! عاقبت گفتند: باید نسب‌شناس بیاوریم امام علیه السلام قبول نکردند چرا که فرمودند: حضرت رسول اکرم علیه السلام از نسبت دادن اولاد به تایید نسب‌شناس منع کرده‌اند، اما آنها تنها شرط برای پذیرفتن را رای نسب‌شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند چون ممکن است هیبت شما نسبت‌شناسان را تحت تاثیر قرار دهد، نباید در جمع ما باشی بلکه باید مثل یک کشاورز ساده با لباس مندرس و کلاه حصیری و... در مرزعه مشغول کار و بیل زدن باشی! امام علیه السلام به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود مجبور به پذیرش شدند. نسب‌شناسان آمدند و بستگان نزدیک امام جواد علیه السلام را آوردند و به آنها گفتند شما بگویید این فرزند کدام یک از ما است؟ آنها نیز پاسخ دادند: هیچ‌کدام وقت خروج چشمان‌شان به امام(ع) در مزرعه افتاد و گفتند به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می‌کند و دلایل خود را نیز بیان داشتند سپس این عموها و عموزاده‌ها که نه امام(ع) می‌شناختند و نه حرمتی برای او قائل شده بودند مجبور به پذیرش و عذرخواهی شدند و در همین‌جا بود که امام را گریاندند. علامه طهرانی در این باره می‌گوید: در این صورت آیا امامی که برای معرفی فرزند خود به برادران و عموهای خود که نزدیک‌ترین افراد به او هستند مجبور به گریه می‌شود و دلش می‌شکند و به قول قیافه‌شناسان که خود بدان راضی نیست تن در می‌دهد، غریب نیست؟ ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏