eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
547 عکس
161 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۹۶): چند تذکر ضروری: 1) هنگام ورودم به اداره ثبت، ناگهان با آ.سیدعبداله موسوی مواجه شدم (که همانند اولین مواجهه با او در صبح همان‌روز)، مجدداً شروع کرد به جاروجنجال‌های توهین‌آمیز و من هرچی سعی کردم او را به آرامش دعوت کنم، صدایش را بالاتر برد و به هتک حرمت‌های خود ادامه داد! بعد از سال‌ها دوری از آخرین دیدارمان، انتظار سلام و احوالپرسی داشتم ولیکن او بدون توجه به سلام و روی خندان بنده، با هوچی‌گری‌های زیاد با فریاد تکرار می‌کرد که؛ «... من شاه‌پرستم! ... من ضد ولایت‌فقیه هستم! ... مرا به زندان ببرید! ... مرا اعدام کنید! و...» عده‌ای هم که جمع شدند او هیاهوی سیاسی خود را افزایش داد و تشدید کرد! بنظرم آمد که او با کشانیدن مردم به محل و مخاطب قرار دادن بنده بعنوان یک روحانی و شعارهای سیاسی آنهم با لحن خودزنی بدنبال مظلوم‌نمایی برای ایجاد اغتشاش است! یا باید همانجا می‌ایستادم و برایش پرونده امنیتی تشکیل می‌دادم و می‌فرستادمش هولوفدونی و مجازات! یا اینکه بحال خود رهایش می‌کردم و بدنبال کار خود می‌رفتم که راهکار دوم را برگزیدم و وارد اداره ثبت شدم. آقای آبسالان پرسیدند: این کی بود؟! گویا که از دست شما خیلی عصبانی بود! گفتم: از عمه‌زاده‌های منست اما غوغاگری وی ربطی به من نداشت. بنظرم از دیدن برادرش که آنطرف‌تر ایستاده بود، عصبانی شد اما سر من خالی کرد! که آن عصبانیتش هم سر هیچ و پوچ، کاملاً بیهوده است. بر حقی اصرار دارد که کاملاً موهوم است و هیچ ربطی هم به او ندارد. به هم ریختن مشاعر وی از زمانی تشدید شد که تمام پول سنوات و بازنشستگی خود را در «طرح گله‌داری روستا» که توسط «رندان غارتگر روستا» به اجراء درآمد، سرمایه‌گذاری کرد اما آرزوهایش بر باد رفت! الآن هم دلم برایش سوخت. به حرمت سوابق رزمندگی که دارد و فامیلیتی که با هم داریم رهایش کردم وگرنه کاری می‌کردم که تا آخر عمرش صدایش را از پچ پچ بالاتر نبرد! اتفاقاً یکی از اهداف سفرم، جویا شدن نظرات اعضای خانواده مرحوم آ.سیدابراهیم راجع به ماجرای کوچه سیدقاسم بود که اولین مورد آن، به چنین آشوب غمناکی کشید که حتی یک کلمه هم از درددل خود نگفت! می‌دانم در خطا به سر می‌برد و امیدوارم روزی از اوهام خود بیداربشود که دیر نشده باشد. بعدازظهر یا فردای آنروز هم که دیداری با یکی از علمای آوج داشتم، راجع به مشارالیه هم حرف به میان آمد. جنجال سیدعبداله ظاهرا به گوش او هم رسیده بود! ایشان گفتند: در روستای شما فردی هست که مکرراً سراغ من آمده و خواستار آن بود که من ترتیبی بدهم تا با مقام معظم رهبری دیداری داشته باشد! وقتی ازش پرسیدم: به حضرت آقا چه می‌خواهی بگوئی؟ گفت: به فرمانده کل قوای خودم باید بگویم که اصل مطلب، ارتشه! البته سپاه هم لازمه اما ارتش مهمتره! اخیراً هم آمده و اصرار داشت که من، رئیس حوزه علمیه آوج و طلاب را وادار کنم که بریزند در روستا و جلوی تجاوزات یکی از اهالی بایستند که سد معبر کرده! ووو... وقتی هم که از من ناامید شد، گفت: تو هم با دشمنان من هستی! تو هم ...! 😂😂😂🤣🤣🤣 اللهم إشف مرضی المسلمین 2) الزاما onlin نیستم! بسیار پیش می‌آید که با کامپیوترم وارد فضای مجازی شده‌ام و لذا onlin دیده می‌شوم ولیکن رایانه روشنه و من در آشپزخانه مشغول آشپزی هستم یا رفته‌ام بیرون برای خرید و یا برای سخنرانی ووو...! درسته که شما مرا آنلاین می‌بینید اما من واقعا پای کامپیوترم یا اساسا ساعت‌ها در منزل نیستم. بنابراین اگر جوابی به پیام شما نمی‌دهم، بعلت آنست که پیام شما را ندیده‌ام. لطفا دچار سوءتفاهم نشوید🙏 3) در این روزها بعضی از دوستان با تعجب می‌پرسند؛ چرا عصبانی هستم؟! و حال آنکه بنده احساس عصبانیت ندارم و نمی‌دانم چرا چنین برداشتی از لحن من تکرار می‌شود؟! شاید علتش به کم‌حوصله شدن من برمی‌گردد که احتمالاً ناشی از خبر ناگهانی درگذشت یکی از دوستان صمیمی‌ام (سیدعلی قائم‌مقامی که در دهه 50 فرمانده بسیج ما بود و در سال‌های اخیر فرمانده بسیج سازمان آبفا و از مدیران آن) باشد که در آخرین ناهاری که با هم خوردیم، از من ایراد گرفت که مواضع سیاسی نسبتاً تندی دارم! و قرار شد یک شام مهمان من شود و بنشینیم تا صبح هم‌اندیشی کنیم ولیکن بنده آنقدر غرق مشغله‌های خود شدم که از او غافل گشتم و حال آنکه تصمیم داشتم او را بعد از آن گفتگوی مفصل به عضویت در شورای مرکزی حزب وحدت و عدالتم هم دعوت بکنم. افسوس که از دست رفت و طبیعی‌ست که از غم فقدان او قدری بی‌حوصله شده باشم. با همه این احوال اگر با بعضی از دوستان، مواجهه مهربانانه‌ای نداشته‌ام عذرخواهی می‌کنم.🙏 ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور روستا سلام طبق آخرین خبر دریافتی، بازدید میدانی رئیس بنیاد مسکن آوج و هیئت همراه، مجدداً به تعویق افتاده است! کسانی که مایل به شناسائی «کذّاب‌های واقعی و عجول» باشند کافیست که با فرمانده سپاه آوج (سردار ربیعی) تماس بگیرند و از علت این تعوق‌های مکرر جویا شوند. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۹۷): مژده! مژده! مژده! 😂😂 امیدواری! امیدواری! 🤣 یکی دیگر از اهالی، در حال بیدار شدن است!👍✌️😂 برای خوش‌آمدگویی به این سید عزیز، حدود 10 روز قبل توضیحاتی نوشته بودم که شاید برای بیداری بقیه اهالی هم مفید و مؤثر باشد. إن‌شآءالله 👌 دقت شود که تحریر این جوابیه قبل از سفر تحقیقاتی بنده به قزوین، آوج و روستا صورت گرفت که این روزها مشغول گزارش آنها هستم. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آذر ۱۴۰۲ 🙏 گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۹۸): توضیحاتی برای آقاسیدی که در پیام قبلی مورد اشاره قرار گرفت: و علیکم السلام خواب دیدی خیر باشه جوون! معلومه حوصله خواندن کامل پیامهای مرا نداشته‌ای! افسوس! تو دیگه چرا؟!! از دادگاه بدوی نانکلی علیه اموات روستا که ما تا زمان صدور حکم، اصلاً خبر نداشتیم ولی قاضی آن، حکم به «بطلان دعوا» داده بود که اگرچه به نفع اهالی بود ولیکن استدلال غلطی داشت و لذا ممکن بود در دادگاه تجدیدنظرخواهی نانکلی، استدلال غلط قاضی کشف و تأثیرگذار و به ضرر اهالی تمام شود. ولیکن نه وکیل کودن نانکلی متوجه خبط و خطای قاضی شد و نه قاضی کم‌دقت و بی‌حوصله دادگاه تجدیدنظر قزوین!!! (علیرغم آنکه من در پیام شماره ۷۴ در کانال سیدعلاءالدین خود، تحت عنوان «ابهامات مهم‌تر» رأی قاضی، توضیح لازمه را داده بودم! و این دقت خود را در جلسه دادگاه ۱۴۰۲/۳/۳ به اطلاع قاضی پرونده هم رسانیدم تا حواسش را جمع کند که من حواسم خیلی جمع است!) ولیکن با ورود من بعنوان شخص ثالث و ذی‌نفع و ادعای اینکه پدرم (از ۱۸ متهم نانکلی) فوت کرده، پرونده برای تحقیقات بیشتر به دادگاه بدوی آوج، عودت داده شد و لذا «دادگاه بدوی مجدد» ۱۴۰۲/۳/۳ در واقع همان «دادگاه تجدیدنظرخواهی مورد انتظار» تلقی شد که حکم به «عدم استماع» داد و مورد اعتراض نانکلی هم قرار نگرفت! البته اعتراض هم نمی‌توانست بکند. زیرا اساساً دادخواست او غیرقانونی و نامشروع بود و به همین علت هم مخفیانه در صدد فریب دادگاه بود و اگر می‌دانست که من متوجه قضیه شده‌ام و ورود خواهم یافت، اساساً تجدیدنظرخواهی هم نمی‌کرد. دقت کردی؟! نانکلی شکست خورد، هم در دادگاه بدوی خودش و هم در دادگاه تجدیدنظرخواهی خودش. و اما اونی که ما ظاهراً شکست خوردیم، شکایت کیفری ما برای مجازات نانکلی بود که در قزوین گرفتار انواع تخلفات قضایی و اداری شد. از جمله اینکه مرا بعنوان شاکی دوم، همان اول از پرونده حذف کردند و لذا هیچ پیامکی برای من نیامد که بتوانم امور خود را تنظیم و هماهنگ نمایم و میرشجاع هم که از اول گفته بود، درگیر پیگیری آن نخواهد شد و اگر پیامکی هم برای او رفته باشد، مرا در جریان قرار نداد! من هم خوش‌دلانه همچنان منتظر اطلاع‌رسانی دادگاه بودم که خیلی طول کشید و از پیگیری آن غافل شدم و ناگهان خبردار شدم که قاضی پرونده بدون برگزاری جلسه‌ای متوقع و مرسوم، رأی به تأیید قطعی حکم بازپرسی پرونده (نه دادگاه بدوی) مبنی بر «منع تعقیب نانکلی» صادر کرده است که تخلفی آشکار است و حالا من باید چه دوندگی‌ها بکنم تا ثابت کنم که سیستم قضایی قزوین مرتکب چه تخلفاتی شده است! آ.میرشجاع معتقد است؛ همین‌که نانکلی در شکایت خودش شکست خورده و احتمالاً و نهایتاً موفق به اخذ سند دو دانگ امامزاده شده و دیگر نمی‌تواند چهاردانگ سادات را تهدید و تحدید نماید، برای ما کافیست! ولیکن بنظر من، «مشاع» بودن دو دانگ امامزاده با چهاردانگ سادات، «استخوان لای زخم»ی است که بعدها می‌تواند علیه آبادانی و پیشرفت روستا به کار افتد و مانع‌تراشی نماید. بنابراین تا حدود رقبات دو دانگ امامزاده افراز نشود، ما نمی‌توانیم بگوییم؛ کاملاً پیروز شده‌ایم! و او قطعا بمنظور انتقام از ما بابت شکست مفتضحانه‌ای که خورده، هرگز زیر بار افراز دو دانگ نخواهد رفت! مگر اینکه اهالی در صدد مجازات قانونی او برآیند (مطلبی که من در شکایت کیفری خود دنبال می‌کردم) تا تحت فشار، مجبور شود، دو دانگ موقوفه را افراز نماید. همان مطلبی که من در اولین نامه خود از رئیس سازمان اوقاف (۱۴۰۱/۱/۱۵) هم خواسته بودم. و اگر این کار صورت نگیرد، اهالی بویژه سادات در آینده، متضرر خواهند شد و از طرفی اهالی هم که می‌بینی؛ چگونه مظهر غیرت و اراده و آگاهی و همراهی هستند!😱😭🥺😬🙄😡 علیرغم اینکه به خیانت‌های واضح و مرکب شورای خائن روستا واقف شده‌اند باز هم در جلسات شورا به دست‌بوسی و کاسه‌لیسی اعضای پفیوز آن می‌شتابند!! من که در این شش‌دانگ، چیز قابلی ندارم که حالا بخواهم کاسه داغ‌تر از آش بشوم! از لحاظ مسئله حیثیتی هم که به سهم خودم توانستم، نانکلی را به جای خود بنشانم. اگرچه مایل بودم که اساساً او را ریشه‌کن بکنم تا درس عبرتی برای بقیه هم باشد ولیکن مجال پیگیری چندانی ندارم و تا همین مقداری هم که وقت گذاشتم، کلی از کارهای اصلی خودم، دور افتادم. اما اگر شما جوان‌ها همت کنید، حاضرم مشاوره بدهم وگرنه مجال رفت و آمدهای مکرر به قزوین و آوج را ندارم. موفق باشید. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۶ آذر ۱۴۰۲ 🙏 گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۹۹): ۱) بسیار بعید می‌دانم به هر کسی که با اوقاف قرارداد استیجاری ببنده، چنین سندی بدهند. بنظرم این عکس غیرشفافی که آن گورخر ناشناس باشتراک گذاشت، تصویری از سند دو دانگ مشاعی برای خود اداره اوقاف باشد که مشکوک است و باید استعلام شود. ۲) تخصیص وقفی دو دانگ روستا به امامزاده (اگر واقفین؛ خود اهالی باشند نه خوانین مرحومان مغفورانی که اصلاً معلوم نیست وجود یا اصالتی داشته‌اند!) نیازمند «سندی اصیل» و محکم است وگرنه چنانچه مستند شده باشد به یک «صورتجلسه حل اختلاف» (مشهور به وقف‌نامه اصلی!) که آن هم مستند شده به صورتجلسه تعدادی از اهالی با نانکلی، بنظرم لازم هست اما کافی نیست. خصوصاً که چنین سند ضعیفی ممکنست بعداً ابطال گردد. ۳) در چنین وضعیتی که ادعای مجازی (و نه رسمی) اوقاف از طریق به اشتراک گذاشتن گورخرهای رنگرز نانکلی، قابل اعتماد نیست، کسانی بخواهند با اوقاف نانکلی، قرارداد استیجاری ببندند، پولشان را دور ریخته‌اند. این عده که باید آن‌ها را «عجول» نامید، لابد با خود فکر می‌کنند که عقد قرارداد با اوقاف، ضرری ندارد! زیرا فعلاً اموراتشان می‌گذرد و بعد‌ها اگر اوقاف قلع و قمع شد، فرقی با بقیه اهالی نخواهند داشت! و حال آنکه؛ این‌ها علاوه بر حماقتی که در حق خود مرتکب می‌شوند در حق اهالی هم مرتکب خیانت می‌شوند. زیرا کارشان، بدعتی است که موجب سلطه نامشروع نانکلی‌ها بر اهالی می‌گردد که نمونه بارز آن، دخالت بی‌جا در قضیه پارکینگ سیدقاسم است. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۶ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 👌تحریر این جواب☝️قبل از گفتگوی من با ثبت بود.
پیام صوتی صادق.ogg
36.9K
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۰): پیام صوتی نیمه‌کاره صادق‌جنگی برای شورای خائن! این پیام قبل از درج پیام حسن تیسنا در گروه اطلاع‌رسانی شورا درج شده! بنظر می‌رسد که صادق‌جنگی در تنظیم اطلاعیه‌های شورای خائن، ایفای نقش می‌کند! می‌توان نتیجه گرفت که در قضیه دخالت شورای خائن و دهیاری منفعل در پارکینگ آ.سیدقاسم، وی هم نقش تحریک‌آمیزی داشته و دارد! بنظر می‌رسد وی بجای ارسال پیام صوتی خود به pv حسن تیسنا اشتباهاً به گروه اطلاع‌رسانی عمومی شورا ارسال کرده است ولی وسط ماجرا متوجه می‌شود اما یادش می‌رود اثر خطاآمیز خود را از گروه حذف کند! و بدینگونه دم خروس بالا زده است!🤣🤣😂😂 ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۱): پیام صوتی نیمه‌کاره صادق‌جنگی برای شورای خائن! این پیام قبل از درج پیام حسن تیسنا در گروه اطلاع‌رسانی شورا درج شده! بنظر می‌رسد که صادق‌جنگی در تنظیم اطلاعیه‌های شورای خائن، ایفای نقش می‌کند! می‌توان نتیجه گرفت که در قضیه دخالت شورای خائن و دهیاری منفعل در پارکینگ آ.سیدقاسم، وی هم نقش تحریک‌آمیزی داشته و دارد! بنظر می‌رسد وی بجای ارسال پیام صوتی خود به pv حسن تیسنا اشتباهاً به گروه اطلاع‌رسانی عمومی شورا ارسال کرده است ولی وسط ماجرا متوجه می‌شود اما یادش می‌رود اثر خطاآمیز خود را از گروه حذف کند! و بدینگونه دم خروس بالا زده است!🤣🤣😂😂 ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۲): مستند و تناقض اداره ثبت آوج! عطف به پیام‌های؛ https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/970 💠 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/971 چنانکه قابل ملاحظه است؛ 1) وکیل اوقاف نانکلی در فرم طرح دادخواست علیه اجداد متوفای 18 نفره سادات روستا (مجهول‌المکان‌های متهم به موقوفه‌خواری!!) بمنظور ابطال ریشه‌ای اسناد قدیمی اهالی، سهم مشاعی موقوفه را «یک پنجم از یک‌دانگ مشاعی از ششدانگ قریه امامزاده علاءالدین بوئین‌زهرا» قلمداد کرده است! (آن‌هم با این عنوان که اسناد جدیدی کشف کرده است!!!) 2) اداره ثبت آوج در اشعاریه خود با امضای آبسالان (جوابیه استعلام دادگاه آوج) تصریح کرده که اظهارنامه انصاری متقاضی ثبت (ضمن ناقص بودن اسم کوچک وی) فاقد امضای متقاضی و نیز مدیر ثبت بوده است و لذا در «هیئت نظارت»، «قابل طرح نبوده» است. حال؛ آیا عجیب نیست که؛ آن اظهارنامه بی‌مبنا و مشکوک و غیرقابل طرح (و البته قابل ارجاع به مراجع قضایی)، بعد از 82 سال بدون ارجاع به مراجع قضایی، ناگهان در «اسطرلاب نانکلی+آبسالان»؛ هم دارای امضاء معتبر شده و هم میزان سهم مشاعی آن به دو دانگ ارتقاء یافته است؟!! بنظر شما کجای کار می‌لنگد؟! بنظر بنده؛ سند صادره اداره ثبت آوج برای موقوفه بودن دو دانگ امامزاده، قابل ابطال است و بنده اگر عمری داشته باشم این کار را دنبال خواهم کرد. و نیز «مجازات مجید نانکلی» یادتان نرود که؛ ما نیازمند «سند غیرقابل ابطال» برای «وقفیت دو دانگ امامزاده علاءالدین» هستیم. ..ادامه دارد ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (ق ۲۰۲): صادق و ما ادریک ما صادق!!! (۰۳) صادق‌جنگی، طبق شکایات مستقیم خودش (و غیرمستقیم با تحمیر پسران مرحوم سیدابراهیم!) بدون ارائه هیچ‌گونه مدرکی، ادعا کرده که زمین زراعی معوضه ۳۰۰ متری خارج از بافت روستا با ۱۵۰ متری مسکونی (فی‌مابین مرحوم آ.سیدابراهیم و آقازین‌الدین) ۶۰۰ متر بوده است! 👌بنده در سفر اخیرم شخصا در محل حضور یافته و متراژ زمین مورد معاوضه را حدود ۳۰۰ متر دیدم فلذا صادق‌جنگی دروغ بافته است. ولیکن بدترین قسمت ماجرا آنجاست که وی ادعا می‌کند که آن زمین، مشاعی بوده فلذا فرزندان مرحوم آ.سیدشفیع هم در آن سهم دارند! و چون در آن سهیم هستند پس در «پارکینگ آ.سیدقاسم» هم شریک هستند! بنظرم واجب‌ترین کار برای فرزندان سیدابراهیم (قبل از شکایت‌های بی‌ثمر علیه برادرشان) تعیین تکلیف ادعای واهی صادق‌جنگی است. اگر تقسیم‌نامه فی‌مابین سیداسماعیل و سیدشفیع که سیدابراهیم هم به هر حال آنرا پذیرفته بود، مقبول بازماندگان آن‌مرحومین نیست، بی‌حرمتی به پدران است و اگر مقبول است (که به همین دلیل هم فرزندان مرحوم سیداسماعیل زمین‌های پدری خود را فروخته‌اند) ادعای مذکور واقعاً چه وجاهتی دارد؟! مفهوم ادعای صادق‌جنگی؛ تهمت به مرحوم سیدابراهیم است که اقدام به «معاوضه زمین مشاعی» نموده است که شرعاً و عرفاً و قانوناً غلط بوده! آیا بهتر نیست فرزندان خوش‌غیرت سیدابراهیم قبل از هر مطلبی، این «مدعی کذّاب و فتنه‌جو» را بر سر جای خود بنشانند؟ دفاع از حیثیت پدری مهمتر است یا...؟! ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲