eitaa logo
کانال سید علاءالدین
67 دنبال‌کننده
78 عکس
11 ویدیو
15 فایل
اطلاع‌رسانی در امور روستای امام‌زاده علاءالدین و انجام هماهنگی‌های محلی برای پیشبرد اهداف متعالی اهالی محترم و معزز و...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۱): تذکر مهم: از آنجا که پیامهای ارسالی به «گروه سید علاءالدین» (در موضوع مسائل راهبردی روستای امامزاده علاءالدین که از «کانال سید علاءالدین» فوروارد می‌شوند)، قابل ویرایش نیستند ولیکن همان پیام‌ها در کانال مذکور قابل ویرایش (اصلاح و تکمیل) هستند، فلذا برای بازنشر پیام‌های بنده، نسخه کامل‌تر آن‌ها را از کانال سید علاءالدین استفاده کنید نه از گروه سید علاءالدین. 🙏🌹❤️✌️👌✅ لینک‌های دعوت اهالی روستای امامزاده علاءالدین به؛ ۱) کانال سید علاءالدین (اطلاع‌رسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9 ۲) گروه سید علاءالدین (گفتگوهای ذی‌ربط با مسائل و مباحث روستا و دغدقه‌های مهم اهالی) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4 ۳) گروه چلچراغ معارف و احکام (گفتگوهای آزاد سیاسی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe ۴) کانال چلچراغ معارف و احکام (دیدگاههای حسینی منتظر پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff ۵) گروه «چلچراغ معارف و احکام» در روبیکا: https://rubika.ir/joing/DDBHJACA0QARVBJZNAEWUAVDHIBEZOEF ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی‌ماه ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۲): جواسیس و مزدوران نان‌کلی در امامزاده: رئیس وقت اداره اوقاف بوئین‌زهرا در بند ۴ نامه مورخه ۱۳۹۵/۶/۲۴ خود به دهیار روستا (پاسخ به نامه طعنه‌آمیز مورخه ۹۵/۶/۳ ایشان) اظهار کرده است: «این اداره کاملا به امورات روستا آگاهی و اشراف دارد»! (صرف‌نظر از اینکه؛ فرض می‌کنیم که این ادعای وی، مصداقیت تام و تمام دارد. قاعدتاً باید آگاهی و اشرافیت کامل داشته باشند که چه کسانی از طریق حفاری‌های غیرمجاز امامزاده، به پول و ثروت بادآورده‌ای رسیده‌اند؟! پیگرد آن‌ها چه نتیجه‌ای داشته؟! اگر دستشان خالی باشد آیا جز شراکت‌ورزی با دزدها به چیز دیگری می‌شود فکر کرد؟!) حال آیا ما نباید از خود بپرسیم؛ «آگاهی و اشراف کامل اداره اوقاف به امورات روستا» (که فی‌نفسه نه تنها فاقد اشکال بلکه جای اقبال هم دارد ولیکن) نحوه احاطه کامل اداره مذکور بر امورات روستای ما چگونه امکانپذیر شده است؟! بنده بدون هرگونه تحلیل حاشیه‌ای، تصور می‌کنم «آگاهی و اشراف کامل» اداره اوقاف بر «امورات روستا» نه نتیجه رفت و آمد دائمی کارکنان اوقاف به این روستا و نه نتیجه دوربین‌های مداربسته اوقاف در این روستاست. کاملا معلوم است که نتیجه آگاهی کامل و اشراف اداره اوقاف بر امورات روستا، وجود و فعالیت جاسوسی آن اداره است که نمی‌توانیم نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم. البته اشکالی هم ندارد که چند نفری در نقش جواسیس آن اداره در این روستا در تکاپوی خود باشند ولیکن فرافکنی، فرار به جلو و طلبکاری آن‌ها قاعدتاً قابل تحمل نیست. بدین معنی که چنین افرادی لااقل نباید در جایگاه حتی منشی شورای روستا باشند تا چه رسد به ریاست رسمی آن و حتی عضویت در آن که متاسفانه بعلت بی‌خیالی و عدم دقت و شناخت اهالی روستا تحقق یافته است! و لااقل حال که پرده‌های غفلت و جهالت فروریخته است، چه لزومی دارد که این مسئله، کماکان تداوم یابد؟! که بالتبع موجب جری‌تر شدن اداره مذکور است. برکناری چنین عناصری از گُرده اهالی، حداقلِ واکنش منطقی است که اهالی می‌توانند از خود ابراز دارند. فرضاً که قادر به مقابله با ادارات دولتی نباشیم، آیا قادر به خلع خدمتگزارهای خائن خود هم نیستید؟! بی‌تفاوتی در این قضیه، با شرافت مطلوب چه تناسبی دارد؟! آری، اجازه بدهید صریحاً بپرسم: براستی؛ بی‌شرف کیست؟! در جلسه عمومی اخیر شورای روستا با اهالی که شنیدم با حضور عده‌ای از اهالی (البته با یکساعت تأخیر!) تشکیل شد و قرار بود به شبهات مطرح شده پاسخ داده شود، مسئله عضویت نانکلی (رئیس اداره اوقاف بوئین‌زهرا) در گروه اطلاع‌رسانی روستای امامزاده علاءالدین (با مدیریت اعضای شورای روستا) هم آیا توسط حضار جلسه، مطرح شد؟ و آیا مورد پاسخگوئی قرار گرفت؟ «عضویت نانکلی در گروه مجازی شورا»، شبهه نیست بلکه واقعیتی است که بصورت رسمی تک تک اعضای شورا اولا باید بابت آن از آحاد اهالی، عذرخواهی کنند و ثانیاً باید جوابگو باشند که به چه علتی او را مخفیانه به عضویت گروه در آورده بودند؟! اگر پیام‌رسان مجازی شورا در قالب کانال بود، شاید چندان قابل اشکال نبود ولیکن در قالب گروه فرق می‌کند. زیرا رئیس اوقافی که علیه اهالی، شمشیر خلاف کشیده است، در حضور گروهی به ساختار شخصیتی اعضای گروه و میزان سواد مختلف آن‌ها و شاکله فکری و احساسی آن‌ها پی برده و متناسب با شناخت نسبی مذکور برای تصاحب روستای دارای گنج و دفینه و عتیقه برنامه‌ریزی می‌کند. آیا این مسئله، خیانتی آشکار در حق اهالی روستا نیست؟ «شبهه» به مسئله‌ای اطلاق می‌شود که قرین اشتباه و مشابهت باشد، در اینجا اساسا عنوان شبهه منتفی است و اشتباهی و شباهت چیزی با چیزی ندارد. قاعدتاً این مزدوران نانکلی نمی‌توانند ادعا کنند که فرضا نان‌کلی شباهت اسمی مثلا با فلان قربان‌علی مثلا پسر مَشَدی‌ولی داشت و اشتباها او را بعضویت گروه در آوردیم! یا چون اسمش مجید بود گمان کردیم که فرضا فلان سیدمجید موسوی است! مسئله اینجاست که شماره تلفن همراه او را از کجا گیر آوردید؟ که او را به عضویت گروه در آوردید؟! شنیدم یکی از اعضای شورا ادعا کرده‌اند که عضویت نانکلی در گروه توسط رئیس شورا صورت گرفته است! دیگه بدتر! اگر شماره نانکلی در گوشی ممدشورا (بعنوان امین اوقاف!) ذخیره بوده و توسط وی به عضویت گروه در آمده بود، شاید می‌شد که خودمان را قانع کنیم به اینکه اشتباهی دستش خورده و نانکلی را هم عضو گروه کرده است! ولیکن شماره همراه نانکلی در گوشی حسن‌شورا چه می‌کرده است که او را مرتکب این خیانت بکند؟! از همه این‌ها گذشته، چرا از بابت این خیانت غیرقابل اغماض خود، عذرخواهی نمی‌کنید؟! و به بی‌حرمتی در حق اهالی و حداقل همان‌ها که معمولاً در گروه خود عضوگیری می‌کنید (که خیلی‌هایشان اهل روستای ما هم نیستند!) اصرار دارید؟! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۳): عذرخواهی بابت خبط و خطایا: هر انسان غیرمعصومی در معرض ارتکاب خبط و خطایاست که عاقلانه‌ترین راه برون‌رفت از آن، «توبه» و حتما توأم با «استغفار» است. در قرآن هر جا که سخن از توبه رفته است، از استغفار هم یاد شده. توبه بدون استغفار نداریم. توبه مفهومی از آشتی مجدد دارد و استغفار مفهومی از جبران را در بر دارد. آشتی بدون جبران، ناقص و ناچسب است. «عذرخواهی» از بابت ارتکاب اموری که حق‌الناس را مورد ضربه و آسیب قرار داده است، بعنوان یک اقدام حداقلی، تلفیقی از «آشتی و جبران» در روابط اجتماعی است. و عدم عذرخواهی بمفهوم تداوم قلدری و نافهمی و بی‌شعوری و دیکتاتوری است که بار خطاکار را سنگین‌تر می‌کند. عذرخواهی برای متواضعین، آسان و برای متکبرین و طواغیت، سخت! عذرخواهی اگرچه انسان را در معرض محاکمه و مجازات قرار می‌دهد (زیرا اعتراف به جرم و گناهی است که قاعدتاً عاقبتی از مجازات را بدنبال دارد) ولیکن از ارزش واقعی انسان، چیزی نمی‌کاهد و خلاصه کلام آنکه، بعنوان یک خصیصه اخلاقی و عمل اسلامی، خالی از حکمت نیست. بنده به سهم خودم، معطوف به مکتوبات خود پیرامون مسائل روستا مکرراً از مخاطبین خود تقاضای تصحیح و تکمیل اطلاعات نموده و عذرخواهی کرده‌ام که بعنوان نمونه موارد ذیل، قابل اشاره هستند: در پیام ۰۱) امیدوارم با دقت آن‌ها را در نزد خود تحلیل کنید و چنانچه در جایی دچار اشتباه هستم، تذکر دهید تا دیدگاه خود را اصلاح نمایم ان‌شاءالله در پیام ۰۱) چنانچه کسی، اطلاعات دقیق‌تر و صحیح‌تری دارد لطفا ارائه دهد. در پیام ۰۲) باز هم تأکید می‌کنم که مطمئن نیستم، کلیه اطلاعات بنده از این روستا و تاریخچه آن، دقیق و صحیح باشد فلذا یافته‌های خود را دائما به اشتراک گذاشته و خواهم گذاشت تا اصلاح و تکمیل گردند وگرنه قادر به حل صحیح مشکلات متعدد آن نخواهیم شد. در پیام ۰۹) بعضی از دوستان مکررا به بنده هشدار می‌دهند که مبادا با اطلاعات ناصحیح خود یکطرفه به قاضی بروم! اما اصلا متوجه منظورشان نمی‌شوم! مگر من در کجای مطلبم یکطرفه به قاضی رفته‌ام؟! واقعا بنظر شما آیا کسی که یافته‌های خودش را مرتبا و مکررا به اشتراک عمومی گذاشته و ضمن آنکه پیشاپیش صریحا می‌گوید که یافته‌هایش ممکنست اشتباه باشد و در عین‌حال از مخاطبین خود می‌خواهد که اگر نکته غلط و اشتباهی در کلام او می‌بینند تذکر بدهند تا اصلاح و تکمیل گردد، چنین کسی آیا یکطرفه به قاضی رفته است؟! در پیام ۱۱) لطفا مرا تکمیل اطلاعاتی بکنید. البته بنده از طرق خاصی تکمیل اطلاعات خود را دنبال خواهم کرد و توسط کلیه اهالی محترم هم قابل پیگرد قانونی قرار دادن است تا مبادا بیهوده به کسی/کسانی بدبین بشوم. در پیام ۱۲) اگر کسی اطلاعاتی در این موارد دارد، حتی اگر علیه برادر من باشد، لطفا به اشتراک عموم بگذارد. در پیام ۱۹) بنده بخاطر بی‌دقتی خود در برخی از گزارشاتی که تقدیم عموم اهالی محترم امامزاده نمودم، از کلیه سادات محترم، عذرخواهی می‌کنم و لازمست توضیح بدهم که ... در پیام ؟) درج تاریخ اشتباه ماجرای بزرگداشت امامزاده‌ها؛ بجای ۱۳۹۵ نوشته است سال ۷۵ از بابت این اشتباه، عذرخواهی می‌کنیم. در عین‌حال لازمست هشدار بدهم که؛ لطفا کسی بر اساس یکی دو تا و چند تا از این پیامها، قضاوت نکند و هرگونه ارزیابی صحیح (جامع و کامل) قضایا منوط به اینست که کلیه پیام‌ها که دائما در حال جرح و تعدیل و حک و اصلاح هستند، انجام بگیرد. وگرنه داوری عادلانه نبوده و ره به خطا خواهیم برد. نکته دیگر مطلب آنکه؛ اعضای گروه، بعد از خواندن متن پیام، احساس کرده‌اند که لازمست ۶۰ نفر دیگر هم در جریان مفاد آن پیام قرار بگیرند. ولیکن سؤال این‌جاست که چرا کلیه پیامهای ارسالی را برای آن ۶۰ نفر دیگر که به هر علتی، در گروه عضویت ندارند، ارسال نکرده‌اید؟! لطفاً یا هیچ‌کدام از پیام‌ها را برای کسی ارسال نکنید و یا اینکه همه پیام‌ها را بفرستید وگرنه گناه قضاوت ناقص مخاطبین شما، متوجه شما هم خواهد بود. فتأمل! در پیام ۲۳) راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۲۳): اصلاحیه و عذرخواهی: ... در پیام ۲۵) نان‌کلی چرا چنین احتیاطی را بخرج نداده است؟! اگر کسی اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری راجع به این گزاره‌ها دارد لطفا مرا آگاه سازد. در پیام ۳۴) بنابر این تذکر ضروری، بنده ضمن عذرخواهی از بابت گفته بدبینانه قبلی خود (در قسمت ۲۶)، لازم بود این مطلب را هم متذکر بشوم و از متذکر محترم هم از این بابت تشکر می‌کنم. در پیام ۳۴) فلذا گفته قبلی خود در این‌خصوص را هم اصلاح می‌کنم. در پیام ... و در صورت لزوم و آگاه شدن از اصل مطلب و نگرش و نگارش اشتباه بنده، باز هم پوزش خواهم طلبید. زیرا عیب اصلی؛ عدم تصحیح نگرش و نگارش (و اصرار بر گناه) است نه عدم ارتکاب ای‌کاش متخلفین روستای ما هم اراده کنند که .. ... ادامه دارد. حم دی
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۵): شنیدم که در جلسه عمومی اخیر شورای متخلف، مقرر شده عده‌ای ریش‌سفید از طریق مذاکره مستقیم با بنده، مانع تداوم افشاگری‌های من علیه بعضی از سرهای اژدهای هفت‌سر روستای ما شوند! خیالشان را راحت کنم که وقتی اخوی هم دلخور شدند و توصیه کردند که «فقط پیگیر مسائل اوقاف بشوم و کاری به کار اهالی نداشته باشم که همگی اعضای یک خانواده هستیم و...»، به ایشان عرض کردم، قضایا را من هیبریدی می‌بینم و مسئله «اوقاف» خواه ناخواه گره خورده به «حسن‌آقا»ها و «آقامحسن»ها و «...»های روستا! و اگر قرار باشد که شمشیر عدالت را بالا ببریم، هنگام فرود ممکنست حتی به پر خود شما هم بگیرد و من با هیچکسی تعارف ندارم. یکی از ریش‌سفیدهای روستا (یک روز قبل از جلسه شورا) طی تماسی، بنظرم سعی داشت مذاکره‌ای را شروع و دنبال نماید که متأسفانه ناتمام ماند و لذا بعنوان ادب، برای ایشان فردای آن‌روز پیامی فرستادم که قابلیت انتشار عمومی هم دارد و لذا آنرا هم 👇 عیناً به اشتراک می‌گذارم: «سلام شما که دیروز زنگ زدید، من در مترو در حال بازگشت به منزل بودم که متاسفانه تماس قطع شد و حرفها نیمه‌کاره ماند. من از فرط خستگی و بی‌خوابی ۴۰ ساعته‌ای که داشتم، چندان رمق و تمرکزی نداشتم و مناسب‌تر دیدم که بعد از استراحت تماس بگیرم. اگرچه کاملا متوجه صحبت‌ها و منظور شما شدم. اما غروب که بیدار شدم احساس گرسنگی شدیدی داشتم. زیرا در آن تکاپوی ۴۸ ساعته مجالی پیدا نکرده بودم غذایی بخورم بجز دو سه مرتبه کیک و ساندیس! لذا رفتم آشپزخانه که مصادف با تماس مجدد شما شده و متوجه زنگ گوشیم نشده بودم. بعد از غذا و نماز با شما تماس گرفتم که این‌بار شما بخط نبودید و جواب ندادید. امروز هم ناچارم دنبال پیشبرد حل همان مشکلی باشم که دو سه روزه وقت مرا گرفته و احتمالاً ناچارم از مرقد هم غیبت کنم. در هر حال برای جلسه شما متاسفانه اگر هم بخواهم، مجالی ندارم. ای‌کاش این جلسه پنجشنبه آینده برگزار می‌شد! جمعه‌ها بنده گرفتارم. حتی بعضی از اهالی از جمله آ.سیدسعید شما چند بار خواستند جمعه‌ها مرا ببینند ناچاراً آن‌ها را به مرقد (ساعات قبل از درس یا بعد از درس) دعوت کرده‌ام که معمولاً با ملاحظه دوری مسافت بی‌خیال دیدار شده‌اند! و اما در باب روستا؛ انتقادات جنابعالی به پیام‌های مسلسل بنده، بعضا با انتقادات دیگران هم یکسان است، آن‌ها را در تداوم همان پیام‌ها مورد بررسی و جواب قرار خواهم داد. و اما در باره جناب آقای حسن حسن‌آبادی؛ واقعیت آنست که گفته سال ۹۵ آ.میرشجاع که گفته بود «حسن دارید شلوغ می‌کنید. این کارهای شما به جاهای باریک خواهد کشید»! متاسفانه کاملا تحقق یافته است! یعنی هم وی خیلی شلوغ کرده و هم کارها را به جاهای باریک کشانیده است! دیگه وقتشه که کوتاه بیاد و از خر مراد خود پیاده شود. او بعنوان یکی از تیزهوش‌های روستای ما در جلسه امروز باز هم سعی خواهد کرد که خر مراد خود را براند و لذا با حضور بنده در این جلسه، نیت خیر شما هم ابتر خواهد ماند. بنابراین ضمن احترام به خواهش جنابعالی، متقابلا استدعا می‌کنم اصرار نفرمایید که واقعا هم حتی اگر بخواهم باز هم نمی‌توانم بیایم. و اینکه ایشان تمایلی به گفتگوی مجازی ندارد و بهتر است رو در رو صحبت کنیم، من حرفی ندارم که در جلسه محدودی (که البته حضور اهالی هم بعنوان مستمع آزاد بلامانع باشد) یک شبانه‌روز کامل و بلکه دو سه روز پیاپی صحبت کنیم. زیرا قضایای معطوف به ایشان و شورای متخلف روستا در دو سه ساعت جمع نمی‌شود! ولیکن مشروط به اینکه ایشان استعفاء بدهد وگرنه حب بقای ریاست وی، مانع از تفاهم ما خواهد شد. ایشان باید انتخاب کند؛ تداوم ریاست تحمیلی خودش یا تفاهمی که تداوم کار و زندگی وی در این روستا را تأمین کند. حفظ هر دو برای وی قطعا ثقیل است! و الامر الیکم 🙏🌹✅❤️✌️» بنابراین، پیش‌شرط بنده برای مذاکره با مسائل برخی از اهالی روستا، استعفای آقای حسن حسن‌آبادی از عضویت شورا است. البته صرفاً برای مذاکره نه هیچ چیز دیگر! مطالبه چیزهای دیگر، قاعدتاً بهای خاص خود را دارند! و الامر الیکم ضمناً از آنجا که نوشته‌های بنده معمولا کدینگ است و هم پیامها شماره دارند و هم محتویات و فرازهای هر پیام دارای شماره اصلی و فرعی و فرعی‌تر هستند، لذا هیئت مذاکره‌کننده پیشاپیش لیستی باید تهیه کند و از کلی‌گویی مطلقا پرهیز کند و دقیقاً باید با شماره‌های مندرج در پیام‌های بنده، نشانی بدهد که کدام حرف بنده برای اعتراض یا انتقاد، مد نظرشان است. بدون اشاره دقیق به فرازهای آدرس‌دار قاعدتاً وارد هیچ گفتگوئی نخواهم شد. اگر قرار به کلی‌گویی باشد، گماشته اوقاف و هوادارانش در گروهش تاکنون کم نگذاشته‌اند! عدم اشاره دقیق به هر قسمت از هر پیامی، مشخص نخواهد کرد که ... ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی‌ماه ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۴): ای‌کاش متخلفین و مجرمین روستای ما هم اندکی از تکبر و تفرعن خود فاصله گرفته و با تواضع و فروتنی از اهالی، عذرخواهی می‌کردند. بنده اشتباهات خود را به رخ کشیدم و بابت آنها از مخاطبینم، مکرراً عذرخواهی کردم. چه اشکالی دارد، اعضای شورا و سایر متخلفین نیز بیایند، بابت خطایای خود از مردم، عذرخواهی کنند. خطاهایی که همگان بر آنها واقفیم و قابل انکار و استنکاف نیستند. معمای بزرگ من، میزان غیرت شماست! شما اگر غیرت داشتید و از «رانت‌خواری عضویت در شورا» می‌توانستید صرف‌نظر کنید، قاعدتاً بمحض «لو رفتن عضویت نانکلی در گروه»، هر سه نفرتان باید از سمت خود استعفاء می‌دادید. هیچ جلسه حضوری قادر به ماله‌کشی این خیانت و سایر خیانت‌های شما نیست. استعفای دسته‌جمعی هر سه عضو شورا و نیز دهیار محترم، آبرومندانه‌ترین راه برون‌رفت از این رسوائی است، اگر عقلانیت و غیرتی در شما باشد وگرنه این لکه ننگ هرگز از دامن شما پاک نخواهد شد و هرگونه فرافکنی هم پلشتی و بلکه پلیدی شما را آشکارتر خواهد ساخت. و اما بعد؛ ۱) طویله‌های گران‌بها: شنیدم که فروشندگان خانه‌های روستایی از معامله خود پشیمان شده‌اند! بویژه آن‌ها که خانه‌هایشان در منطقه قدیمی روستا بوده است و علی‌الخصوص خانه‌هائی که طویله و انبارهای قدیمی و زاغه‌ای داشته‌اند! بنده مسئله حفاری‌ها و عتایق و دفائن را مطرح نکردم که حالا سر طویله‌ها مردم به جان هم بیافتند! محض رضای خدا معاملات خود را به هم نزنید حتی اگر بیوت خود را مفت فروخته باشید. آنهایی هم که باهوش‌تر بودند، لازم نیست، دور املاکی را که خریده‌اند، دیوارهای بلند بکشند تا کسی متوجه حفاری پنهانی آنها نشود! توصیه می‌کنم هر کسی همان ملک و زمینی را که در اختیار دارد، حفاری نماید و مهم آنست که مسئولین برخی ادارات دریابند که در این روستا دیگر طلاجات و جواهراتی مدفون نیست که برای تصاحب آن‌ها نقشه‌های ترکیبی بکشند و اهالی را به رنج و محنت اندازند. ۲) وحدت پوشالی! بنده منکر یک خانواده بودن اهالی نیستم ولیکن منکر اختلافات هم نیستم. غیر از آ.سیدمیرشجاع و پسرش، دیگرانی هم در این روستا کتک‌های شدیدی خورده‌اند و مشاجرات تندی هم صورت گرفته است که با وجود آن‌ها نمی‌توان ادعا کرد که در این روستا وحدت برقرار است. وانگهی، وحدت بدون عدالت، پشیزی ارزش ندارد. بنده همیشه بدنبال ثقلین سیاسی؛ «وحدت بشرط عدالت» و «عدالت بشرط وحدت» بوده‌ام. حتی در سال ۱۳۷۷ که دوستانی اصرار داشتند بنده هم در تأسیس یک حزب سیاسی، با آن‌ها مشارکت نمایم، بر همین «ثقلین سیاسی» تأکید کردم و آن‌ها هم پذیرفتند و حتی عنوان حزب را هم «وحدت و عدالت» گذاشتیم و در وزارت کشور به ثبت رسانیدیم. «وحدت و عدالت» اصلی‌ترین مؤلفه‌های بنیادین حضرت امیرالمؤمنین؛ علی‌بن‌ابیطالب (علیهماالسلام) است. آن‌حضرت؛ همچنان‌که «أبَرمرد عدالت» بودند، «أبَرمرد وحدت» هم بودند و هیچکدام را قربانی دیگری نساختند. وحدتی که عدالت را قربانی خود کند و یا عدالتی که وحدت را قربانی خود کند، هیچ ارزشی ندارد. در این روستا هم نمی‌توانیم به وحدت وفا کنیم و به عدالت جفا ورزیم. وحدت بدون عدالت، پوشالی است و عدالت بدون وحدت، فروپاشی است. در جایی که شاهد یکه‌تازی اژدهای هفت‌سر و بلکه هشت‌سری هستیم، نه عدالتی هست و نه وحدتی و حداقل بنده تمایلی به خودفریبی ندارم. مغز متفکر شورا و آفریننده شاهکارهای ادبی، علت انحلال گروه اطلاع‌رسانی شورا در ایتا را «مضر اتحاد و هم‌اندیشی» تشخیص دادن پیامهای روشنگرانه بنده قلمداد کرد! از کدام اتحاد و هم‌اندیشی حرف می‌زنید؟! اتحاد بین چه کسانی با چه کسانی؟! هم‌اندیشی چه کسانی با چه کسانی؟! اتحاد بین شاخه‌های اژدهای هفت‌سر با همدیگر؟! هم‌اندیشی نان‌کلی با مزدوران نانکلی و سایر اراذل و اوباش محلی؟! بنظر می‌رسد، مسئله از دو حال خارج نباشد؛ ۱) شماها خیلی وقیح تشریف دارید! ۲) اهالی (العیاذ بالله) گاگول تشریف دارند! بنده شقّ سومی سراغ ندارم. ۳) تصحیح اشتباه؛ با توجه به فرازی از پیام شماره ۴۲، تذکر داده شد که؛ مرحوم سیدحسن‌بابا قصد داشته سیداحمد و فرزندان او را از امامزاده دور کند نه سیداشرف و فرزندان او را. اما چه اتفاقی می‌افتد که بجای سیداحمد و اولادش، سیداشرف و اولادش این روستا را ترک می‌کنند، هنوز بر بنده مکشوف نیست بجز همان خبری که قبلا بدان اشاره کرده بودم یعنی ترس از نوچه‌های خان‌های محلی بابت دختران جوانی که سید اشرف و اولادش داشته‌اند. ولیکن با این سؤال بی‌جواب که؛ پس چرا شاخه‌ای از آن‌ها کار و زندگی در نیریج را ترجیح می‌دهند؟! و همچنین در روستای قوزلو را؟! آیا روستاهای مذکور مورد تهدید نوکرهای خوانین ظالم نبوده‌اند؟! در هر حال، از بابت این بی‌دقتی خود عذرخواهی می‌کنم. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی‌ماه ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۶): تهمت نان‌کلی علیه اجداد سادات! (بخش ۱): چنانکه مستحضرید؛ اداره اوقاف بوئین‌زهرا (به ریاست آقای نانکلی) در مورخه ۱۴۰۰/۱۰/۲۳ طی صورت‌جلسه‌ای با تعدادی از اهالی روستای امامزاده علاءالدین، در بند اول آن پذیرفته بود که وقف‌نامه اصلی و ناسخ(۱۲۹۹قمری) را ملاک عمل و تفاهم قرار دهد ولیکن در مکاتبات بعدی خود عملاً آن برجام را پاره کرده و دور ریخت! از جمله آنکه، در مورخه ۱۴۰۱/۵/۱۲ با استناد به وقفنامه جعلی و منسوخ(۱۲۹۷قمری) اقدام به طرح شکایت علیه ۱۸ نفر از اموات روستا (و قریب باتفاق از سادات و همگی هم مجهول‌المکان!) دارای مضمونی از بهتان و افتراء نموده است! که قاعدتاً این هتک‌حرمت و اهانت وی، مستقلاً قابل پیگرد حقوقی قرار دادن است و با ضریب اشخاصی که مورد اهانت قرار داده مستحق حد قذف (صدها ضربه شلاق مجازات) است. آنها عبارتند از (بترتیب الفباء): ۱) سید ابوالقاسم حسینی فرزند سیدمحمود ۲) سید اسحاق حسینی فرزند سیدمحمدعلی ۳) سید افضل حسینی فرزند سیدزین‌العابدین ۴) سیده ام‌البنین حسینی فرزند سیدابراهیم ۵) سیده تاج‌ماه موسویان فرزند سیدمحمد ۶) سید تقی حسینی فرزند سیداحمد ۷) سید حسین موسوی فرزند سیداسداله ۸) سید حیدر حسینی فرزند سید اشرف ۹) سیده خاور حسینی فرزند سیدابراهیم ۱۰) سید سیف‌الله حسینی فرزند سیدمحمدعلی ۱۱) سید صفدر موسوی فرزند سیدیوسف ۱۲) سید علی‌اکبر موسوی فرزند سیدیوسف ۱۳) سید قدرت‌الله موسویان فرزند .. ۱۴) محبوبه برجلو فرزند شوذب ۱۵) سید محمود حسینی فرزند سیداحمد ۱۶) سید موسی حسینی فرزند سیدمحمدعلی ۱۷) سید میربابا حسینی فرزند سیدمحمدعلی ۱۸) سید نقی حسینی فرزند .. اتهام این مرحومین و مرحومات طبق مفاد نامه اوقاف به دادگاه آوج؛ «درخواست صدور اسناد مالکیت رسمی در قالب اظهارنامه‌های ثبت املاک بنام خویش» است که «بدون در نظر گرفتن موقوفه بودن امامزاده» کرده‌اند! فلذا اداره اوقاف تقاضای «ابطال اظهارنامه‌های آنان» نموده و خواستار «پرداخت خسارات» و نیز «هزینه‌های دادرسی» و همچنین «حق‌الزحمه نماینده حقوقی اداره» شده است! آحاد فرزندان و نوادگان اشخاص مذکور (همچون بنده) می‌توانند با ارائه مدارک هویتی خود، محتویات پرونده را ملاحظه و یادداشت‌برداری نمایند. عجیب‌تر اینکه؛ وکیل حقوقی اداره اوقاف بوئین‌زهرا (آرش آریافرد فرزند محمدحسن) مساحت ۶۱ هکتاری محل دعوا را یک هکتار مشاعی قلمداد کرده است! حال صرف‌نظر از لزوم تحت تعقیب قرار دادن آقای نانکلی بخاطر «دروغ‌های شاخدار متعدد»ی که برای فریب دادگاه، در پرونده درج کرده است، باید از اداره اوقاف وی پرسید که؛ اولاً) اگر اهالی این روستا «یک هکتار» درخواستی شما را به شما تقدیم کنند، آیا دست از سر اهالی این روستا بر می‌دارید؟! ثانیاً) چرا علیرغم تفاهم خود با اهالی مبنی بر ملاک عمل و تفاهم قرار دادن وقفنامه ۱۲۹۹ سعی در گمراه‌سازی دادگاه نموده و صرفا وقفنامه منسوخ و جعلی ۱۲۹۷ را به محضر دادگاه ارائه داده‌اید؟! چه ریگی به کفش‌تان است؟! ثالثاً) اموات مذکور را (که از زمره مالکین واقعی چهاردانگ روستا بودند)، چرا مورد تهمت و افتراء و هتک‌حرمت خود قرار داده‌اید؟! با استناد به یک ورق‌پاره جعلی؟! بازی بازی، پیش قاضی/قازی هم معلق‌بازی؟! رابعاً) وقتی قبر آن‌ها (و منازل وارثان آنان) کاملاً مشخص است، چرا آن مرحومان و مرحومات را مجهول‌المکان معرفی کرده‌اید؟! و اینکه آگهی‌های رسمی شما را ندیده و لایحه‌ای نداده‌اند؟! خامساً) همان «امین» خودتان هم (که نوه پسری و دختری چند تن از اموات مذکور است و در معالجه دخترتان در تهران خودش و خانه‌اش در خدمت به شما بوده)، آیا مجهول‌المکان بوده است و اجدادش را باید متهم به «خیانت به موقوفه» و اقدام به حرام‌خواری بکنید؟! سادساً) چرا مساحت بیش از ۶۱ هکتاری شش‌دانگ روستا را به یک هکتار تقلیل داده‌اید؟! در حالی که «دو دانگ موقوفه امامزاده» حداقل ۲۰ هکتار است. آیا دنبال آن هستید که بعد از تصاحب ناحق شش‌دانگ بیش از ۶۱ هکتاری روستای امامزاده، موقوفه آن را فقط ۱ هکتار قلمداد کنید تا زمینه لوطی‌خوری ۶۰ هکتار الباقی برایتان فراهم گردد؟! سابعاً) شما در این پرونده مرتکب سه جرم بزرگ شده‌اید: ۱) تهمت و افتراء به سادات محترم ۲) دروغ مجهول‌المکان بودن ۱۸ نفر از متوفیان ۳) فریب دادن دادگاه با ارائه مدارک جعلی و اطلاعات غلط و حتی عدم اشاره به متوفی بودن آنان! (تا مبادا دادگاه وارثین آنان را بطلبد!) «أین تذهبون»؟! بنظرم نانکلی (به ازاء جرائم قذفی و غیرقذفی و توهین مذکور) باید هزاران ضربه شلاق بخورد. لذا بر آحاد بازماندگان سادات مذکور فرض است که با وکلای خودشان مشورت کرده و علیه نانکلی اقدام به «شکایت جمعی» نمایند. بنده در اول صف، منتظر بقیه هستم ان‌شاءالله ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ‌۱۴۰۱
«زکات عقل؛ تحمل نادان‌ها است.» (سخنی از امام علی علیه السلام) ✅ کانال‌های در پیام‌رسان ایتا 💠 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @SMHM212
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۷): تهمت نان‌کلی علیه اجداد سادات: (بخش ۲): بنظرم؛ نانکلی شکایت مورخه ۱۴۰۱/۵/۱۲ خود علیه اموات روستا را عطف به بند دوم صورتجلسه موسوم به استمهال یکساله (مورخه ۱۴۰۰/۱۰/۲۳) مورد اقدام قرار داده است! که عبوری آگاهانه و البته نامعقول از بند اول آنست و نشانه «بی‌منطقی و رذالت اخلاقی و عدم پای‌بندی وی به کلیه اصول و شئونات ذی‌ربط» مدیر اوقاف بوئین‌زهرا است. (۲- در خصوص ابهام بوجود ٱمده اسناد و مدارک اصلاحات ارضی و ابطال اسناد مذکور، به استناد ابطال قانونی اسناد و فروش رقبات رفع ابهام گردد.) رجوع کنید به پیام شماره ۳۰ بنده. یکی از علل مخالفت بنده با صورتجلسه مذکور (از همان لحظه مشاهده مفاد آن) همین بند بود. ولیکن اخوی گمان می‌کرد، نانکلی قادر به عبور از بند اول آن نخواهد شد تا برسد به بند دوم آن! در حالی‌که او فردی رذل و سوءاستفاده‌چی است و علت اصلی شادمانی و شتاب وی بسوی اداره‌کل قزوین (بمحض امضاء تعدادی از اهالی) برای ثبت رسمی آن بعنوان یک سند اداری، همین بند بوده است که گمان می‌کرده فتح قاف کرده است! اگرچه ما او را پشیمان خواهیم کرد و مزدوران او هم (اگر توبه و جبران نکنند) باید از این روستا رانده شوند. وی از تاریخ آغاز طرح شکایت خود (۱۴۰۱/۵/۱۲) لغایت ۱۴۰۱/۸/۲۲ (روز برگزاری دادگاه) به مدت ۱۱۰ روز مشغول تکمیل مدارک خود بوده است. ولیکن نهایتا دادگاه حکم به «بطلان دادخواست» نانکلی داده است که علت آن، «محکمه‌پسند نبودن دادخواست» بوده است ولیکن وی به حکم دادگاه بدوی اعتراض کرده و لذا در مرحله تعقیب تجدیدنظرخواهی حکم است! و اما تحلیل شکایت یکطرفه نانکلی مکار علیه اموات ما: ۱) در هیچ‌کجای پرونده اشاره نشده که همه «خوانده‌ها»، متوفی هستند و اظهارنامه‌های ثبتی آنها مربوط به بیش از یک قرن پیش بوده است تا قاضی هم طبق القاء نانکلی، همه آن‌ها را «مجهول‌المکان» (= کلاهبردار) تصور کند! ۲) صرف‌نظر از اصل شکایت نانکلی علیه اجداد سادات (۱۷ سید و سیده بعلاوه یک نفر عام و احتمالاً مرتبط با سادات) نحوه انجام شکایت است که بسیار موهن و مکارانه بوده است و نیازمند تحت تعقیب قرار دادن و اشد مجازات اوست. ۳) این اقدام نانکلی متوجه قریب باتفاق اهالی (اعم از سادات و غیرسادات) است و لذا اکثریت اهالی روستا باید وارد این میدان بشوند. بعنوان مثال؛ مرحوم «سیدمحمود» (فرزند سیداحمد)، جد مادری بنده، حاج‌محمدعلی داودی، خود ممدشورا و بسیاری دیگر از سادات و غیرسادات است که توسط نانکلی عهدشکن بی‌ریشه، مورد اتهام حرام‌خواری و موقوفه‌خواری قرار گرفته است! و الباقی متهمین نانکلی اگرچه از سادات هستند ولیکن دفاع از حیثیت آنان بلحاظ وابستگی‌های نسبی و سببی، بر عهده قریب باتفاق اهالی (بجز مزدوران نانکلی) است و نشانه غیرت و شرافت. شما اهالی محترم اگر از شش‌دانگ روستا دست بکشید از این هجمه حیثیتی هرگز نباید حتی نوک‌سوزنی، کوتاه بیائید و تا نانکلی و مزدوران او را به اشدّ مجازات نرسانید نباید آرام بگیرید وگرنه بهتر است بروید کلمات سید و امامزاده را از مدارک هویتی خود حذف کنید! ۴) اجداد نسبی و سببی ما (اکثریت اهالی این روستا) بفراخور ظرفیت‌های خویش، سرشار از ایمان و تقوا و پرهیزکاری بودند و بنده شخصا محال می‌دانم در صدد تصرف حتی یک وجب از مال حرام یا موقوفه بوده باشند. باز بعنوان مثال؛ مرحومه «سیده تاج‌ماه موسوی»، (یکی از ردیف‌های لیست متهمین نانکلی) که متهم به «موقوفه‌خواری» (حرام‌خواری) شده است! در حالی‌که این بانوی مؤمنه، نه تنها اراضی و املاک خود در این روستا را رها کرد، بلکه ثروت عظیم و ارثیه گرانبهای شوهر خود (حاج باب‌الله که از تجار معتبر و ثروتمند بازار فرش تهران بود) را هم رها کرد و مدتی «مجاور حرم حسینی» در کربلا و سپس «مجاور حرم رضوی» در خراسان شد و از دنیا و مافیها بریده بود و مرحوم ابوی هر شب در نمازهای شب خود او را جزو چهل مؤمن و متقی دعا می‌کرد. حال چنان شخصیت سراسر معنوی، متهم به حرام‌خوارگی توسط نانکلی شده است! قطعا بسیاری از اهالی (از جمله بنده) که برای زیارت امام رضا(ع) عازم مشهد شده‌اند، خاطرات نیکی از او داریم که به آموختن آداب زیارت اهتمام داشت. حتی دختر او هم مرحومه «کربلائی خدیجه» (والده همسر مرحومه بنده) هم متأثر از مادرش، به دنیا و مافیها بی‌رغبت بود! نانکلی چنین اشخاصی را مورد تهمت موقوفه‌خواری قرار داده است! ۵) ذکر نکته آخر این پیام؛ مرحوم سیدصفدربابا هم یکی از ۱۸ متهم نانکلی است که با ارائه اظهارنامه ثبتی نامشروع، اقدام به تصرف عدوانی موقوفه امامزاده کرده است! حال باید از شیاطین شایعه‌ساز پرسید؛ آن‌مرحوم، مالکین ۴دانگ امامزاده را چگونه تا آخر عمر نفرین می‌کرده که همزمان، خودش اقدام به موقوفه‌خواری کرده بود؟! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی‌ماه۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۸): تهمت نان‌کلی علیه اجداد سادات: (بخش ۳): حکم دادگاه بدوی (مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۶) در باره شکایت نانکلی: «دادگاه با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه مفاد دادخواست تقدیمی و اظهارات خواهان بشرح فوق و صرف‌نظر از اینکه خواندگان تماماً مجهول‌المکان معرفی شده و علیرغم دعوت از طریق نشر آگهی حضور نیافته و دفاعی ارائه ننموده‌اند، نظر به اینکه مراتب از اداره ثبت اسناد و املاک استعلام گردیده و اداره ثبت نیز در پاسخ اعلام نموده که اساساً هیچکدام از خواندگان نسبت به قریه امام‌زاده، اظهارنامه‌ای نداده‌اند و نظر به اینکه اساساً اظهارنامه‌ای ارائه نشده تا قابل ابطال باشد و مستندی نیز برای آن ارائه نشده است، خواسته، غیرثابت تشخیص و به استناد ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم بطلان دعوا صادر و اعلام می‌گردد. رأی صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظر استان قزوین می‌باشد.» چنان‌که قابل ملاحظه است؛ دادگاه بدوی، «حکم بطلان دعوا» را صادر کرده است ولیکن نانکلی مجددا اعتراض به حکم مذکور را تحت تعقیب حقوقی خود قرار داده است و قاعدتاً امیدوار است که دادگاه تجدیدنظر به نفع او حکم نماید که اگر چنین اتفاقی بیافتد، نانکلی در واقع تیشه به ریشه زده است و کلیه املاک و اراضی ۱۸ متوفای لیست نانکلی و بازماندگان آنان (کل شش‌دانگ روستا) در ید تصرفی نانکلی قرار گرفته و کلیه بازماندگان آنان، یا باید این روستا را برای همیشه ترک نمایند و یا با ذلت تن به قرارداد استیجاری با او بدهند و در هر حال باید «خسارات تصرف عدوانی چند قرن اجدادی خود» را به اوقاف بپردازند که مفهوم آن، بدهکاری فرزندان و نوادگان و نتیجه‌ها و حتی ندیده‌های شما به اوقاف هم خواهد شد! مگر آنکه کلی دوندگی بکنید تا شاید تخفیفات ویژه بگیرید! در هر حال بنظر بنده؛ شما اگر بخواهید می‌توانید قید کل شش‌دانگ روستا را بزنید ولیکن حق ندارید نسبت به آبروی اجدادی خود (و بالتبع آینده بازماندگان خودتان) بی‌تفاوت باشید و اجازه بدهید اراذلی مثل نانکلی و مزدورانش حیثیت شما را به تباهی بکشند. شما به وضعیت امروز خود فکر نکنید بلکه به آینده فرزندان و نوادگان خود بیاندیشید که فردا روزی اگر بخواهند در این مملکت، مقامی کسب نمایند و کاره‌ای بشوند، آیا اگر در رزومه آن‌ها این باشد که پدرانشان، موقوفه‌خوار و حرام‌خوار بوده‌اند آیا مایه محرومیت و سرافکندگی ابدی آن‌ها نخواهد گشت؟! «مسئله حیثیتی» که می‌گفتم، همین است وگرنه جنبه مادی قضیه برای بنده (و تقریباً نیمی از اهالی) در حد صفر و بلکه زیر صفر است. بنده شخصاً در این روستا دو قطعه زمین دارم (یکی باغی در خزالان که اساساً در محدوده شش‌دانگ امامزاده نیست و مرحوم ابوی آنرا طی قراردادی از یک نیریجی گرفت و آباد کرد که اینک متاسفانه بعلت تنبلی بنده تقریبا همه‌ درخت‌های انگور آن خشک شده‌اند و حتی یک خوشه هم از آن، محصولی قابل برداشت نیست و دیگری قطعات کوچکی در پلاک ۱۱۸ (آقداش ملک نقاش) است که آنها را هم ابوی خریداری نموده است) و لذا هیچ‌کدام هیچ‌ربطی به شش‌دانگ امامزاده ندارند. البته قطعه زمینی حدود ۲۵۰ متری هم در ورودی روستا از ارثیه ابوی برای بنده بود که بعلت تقاضای عموزاده‌ام؛ آ.سیدمحمود به او واگذار کردم تا برای خانه‌اش حیاطی داشته باشد (که آنرا هم شنیده‌ام شورای روستا خودسرانه برای احداث خانه بهداشت در نظر گرفته است!) در هر حال بنده در شش‌دانگ (بالای ۶۰۰/۰۰۰ مترمربعی) این روستا حتی باندازه یک قبر هم زمین صاف ندارم! اگرچه دو قطعه از زمین‌های تپه قوزی و ساقالاخ که هر دو در شیب تندی هستند و بعد از انتقال آب چشمه ساقالاغ برای آب شُرب اهالی، همه درخت‌های آن‌ها که با زحمات فراوان ابوی بار آمده بودند، خشک شدند و حتی کرت‌های آنها نیز طی این سالها از بین رفته‌اند و خلاصه اینکه از لحاظ اقتصادی به کفر ابلیس هم نمی‌ارزند! در هر حال همان‌ها را هم به امامزاده می‌بخشم! بنده شاید تنها کسی از اهالی این روستا هستم که در این شش‌دانگ، حتی یک اتاقک هم برای خود نساخته و ندارم. الغرض؛ این روستا برای بنده صرفا جنبه یادگاری اجدادی و بالتبع ملاحظات هویتی و نیز حیثیت تاریخی دارد و بس و از کل شش‌دانگ روستا چیزی در اختیارم نیست. البته بقیه اهالی هم وضعیتی کم‌وبیش مثل بنده دارند. و اما کسانی هم که مرتبا به بنده ایراد دارند که؛ پرداختن به گذشته‌ها موجب سرخوردگی اهالی از پیامهای شما می‌شود و بهتر است از آینده هم سخنی بگوئید، لازمست توجه کنند که وقتی امثال نانکلی، اجداد ۱۵۰ سال گذشته ما را از قبرشان به دادگاه فرا می‌خوانند، ما چگونه می‌توانیم به گذشته‌ها نپردازیم؟!! اما قول می‌دهم که در پیام‌های بعدی خود از راه آینده هم سخن برانم ان‌شاءالله ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۶۹): ۹ دروغ بزرگ نانکلی علیه اجداد سادات؛ (بخش۴): لطفا قبل از حرکت بسوی آوج، سزامند است که از طریق تلفن ۳۴۶۲۲۲۹۶-۰۲۸ با شعبه اول دادگاه عمومی تماس گرفته و بابت نحوه اطلاع از دادنامه شماره ۱۴۰۱۲۲۳۹۰۰۰۲۳۷۱۴۷۶ (و سایر محتویات پرونده شماره ۱۴۰۱۲۲۹۲۰۰۰۰۶۷۷۴۵۰) کسب راهنمایی کنید. و اما قبل از بررسی ابهامات نهفته در حکم دادگاه، توجه شما را به عبارات عجیب، کاملا کذب و حقه‌بازانه معطوف به دادخواست نانکلی جلب می‌کنم: «دو موقوفه محمدحسین‌خان و محمدکاظم‌ در روستای امامزاده علاءالدین وجود دارد که شامل زمینهای کشاورزی می‌باشد و وقف عام می‌باشد و متولی ندارند و موقوفه متصرفی است که در تصرف اداره اوقاف است ولی طبق بررسی به عمل آمده؛ خواندگان به اداره ثبت اظهارنامه ثبت املاک به شماره‌های اعلامی داده‌اند و در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی می‌باشند در حالی‌که سابقه ثبتی آنجا به نام اوقاف می‌باشد و هدف از طرح دادخواست نیز حفظ حقوق موقوفه و جلوگیری از صدور سند معارض می‌باشد»!!!!! و اما بررسی دقایق و نکات این گزارش از پرونده و استلالات دادگاه مبتنی بر القائات و ادعاهای دروغین اوقاف نانکلی: ۱) احتمالاً منظور از «دو موقوفه»؛ چهاردانگ سادات+دودانگ امامزاده است و بعید است منظورش «دو دانگ موقوفه» باشد. ۲) عبارت «وقف عام می‌باشد» یکی از دروغهای شاخدار نانکلی در این پرونده است. زیرا بنا بر حتی همان وقفنامه جعلی، هر دو موقوفه، خاص است (خاص سادات خاص و خاص امام‌زاده) نه عام. ۳) عبارت «متولی ندارند» یکی دیگر از دروغهای نانکلی در این پرونده است. زیرا ایضاً طبق حتی وقفنامه جعلی، متولی چهاردانگ، نسلاً در نسل سادات بوده‌اند و متولی دو دانگ، قبل از انقلاب، نسلاً در نسل انصاری‌ها بوده‌اند و بعد از انقلاب، اوقاف قزوین، تولیت آنرا تصاحب کرده است. ۴) عبارت «در تصرف اداره اوقاف است» یکی دیگر از دروغ‌های نانکلی در این پرونده است. زیرا چهاردانگ هرگز در تصرف اوقاف نبوده است. مگر آنکه منظورش تصرف دو دانگ موقوفه باشد که آنهم فیه نظر! ۵) عبارت «خواندگان به اداره ثبت، اظهارنامه ثبت املاک داده‌اند»، اگر منظورش؛ قصد خواندگان، تجاوز به دو دانگ موقوفه امامزاده است که تهمت و بالتبع قابل مؤاخذه و مجازات است. زیرا چنین ادعای کذبی، مورد تأیید اداره ثبت هم قرار نگرفته و دادگاه هم نپذیرفته است. و اگر منظورش؛ قصد خواندگان به چهاردانگ معطوف است که هیچ ربطی به اوقاف ندارد و لذا این ادعای اوقاف فضولی بی‌جا در امور سادات است و پاسخ دندان‌شکنی می‌طلبد. زیرا آنان برای تثبیت قانونی و رسمیت بخشیدن به مالکیت اجدادی خود اقدام کرده‌اند که قاعدتاً اداره ثبت اسناد هم در یکی دو قرن پیش، تقاضای آنها را معطوف به چهاردانگ خود آنان، پذیرفته و بنچاق و اسناد منگوله‌دار هم برای آنان صادر کرده است و کپی اظهارنامه‌های موجود در پرونده هم همین مطلب را تأیید می‌کند. فلذا نانکلی مرتکب افتراء و بالتبع اهانت شده و بابت این توهین باید تحت تعقیب قرار گیرد و صد البته که نمی‌تواند ادعا کند از «صورتجلسه ۱۲۹۹ قمری در مضمون حل اختلاف مالک و وقف» بی‌اطلاع بوده است. ۶) عبارت «خواندگان ... در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی می‌باشند» یکی دیگر از تهمت‌های مکارانه نانکلی علیه اجداد سادات و‌ سایر اهالی است. زیرا عبارت «در صدد ... می‌باشند» داری فعل زمان حال است نه ماضی بعید. اموات متعلق به یکی دو قرن قبل که استخوان‌هایشان هم در حال پوسیدن است، چگونه می‌شود که گفت «در صدد می‌باشند»؟!! نانکلی با این عبارت کذابانه خود، قصد القاء این مسئله را داشته که قاضی محترم، به غلط گمان کند که خواندگان هم‌اکنون زنده (اما مجهول‌المکان!) و مخفیانه در حال پیگیری ثبت موقوفه بنام خود هستند! ولیکن اداره اوقاف اقدام مخفی و خلاف آنها را «اخیرا کشف کرده» است!!! زهی به اینهمه بی‌شرمی! ۷) عبارت «سابقه ثبتی آنجا به نام اوقاف می‌باشد» از دیگر دروغ‌های نانکلی است. زیرا این ادعای وی مورد تأیید اداره ثبت نیست که متعاقبا در این خصوص، مفصلا توضیح خواهم داد. ۸) عبارت «هدف از طرح دادخواست حفظ حقوق موقوفه و جلوگیری از صدور سند معارض می‌باشد» نان‌کلی در این پرونده، دارای دو دروغ دیگر است. یکی اینکه وی هنوز نتوانسته است، نه تنها موقوفه بودن چهاردانگ سادات بلکه حتی موقوفه بودن دو دانگ امامزاده را به اداره ثبت، اثبات نماید. دوم آنکه، نانکلی خودش در صدد کسب نامشروع و غیرقانونی سند معارض می‌باشد ولیکن قضیه را دقیقا معکوس جلوه داده و دغل‌کاری وی کاملا آشکار است و در واقع در این پرونده، مفسد بودن خود را اثبات نموده است و قاعدتاً وجود چنین مدیرانی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران مایه ننگ و خجالت هستند! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ۱۴۰۱
آیت الله قاضی طباطبایی ره : ‏لقمه حرام انسان را دشمن دین می‌کند همانطور که ٣٠ هزار حرام خوار در روز عاشورا با امام حسین علیه السلام دشمنی کردند. لقمه شبهه ناک هم انسان را شبهه افکن در دین می‌کند. 📡 @News_Fath
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۰): عصای چوبین و سخت بی‌تمکین نانکلی! (بخش ۵): قصه دو دانگ موقوفه امامزاده در تعامل ادارات اوقاف و ثبت؛ (طبق إشعاریه مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۴ اداره ثبت اسناد و املاک در پاسخ به استعلامیه دادگاه): ۱) در تاریخ ۱۳۲۰/۲/۴ فردی بنام ابراهیم انصاری فرزند مرتضی اظهارنامه شماره ۴۸۲۰ را تسلیم اداره ثبت آوج می‌کند که فاقد امضای خود و امضای مدیر ثبت است! وی (بعنوان مدعی تولیت امامزاده) بدنبال ثبت دو دانگ موقوفه امامزاده بنام خودش بوده است ولیکن مراحل بعدی را پیگیری نمی‌کند! ۲) طی ۲۰ سال بعد از آن تقاضا (یعنی ۱۳۴۰/۱۲/۲۴) اداره ثبت پس از انجام برخی اقدامات اداری از قبیل آگهی‌های نوبتی و تحدیدی و مراجعه به اداره ثبت احوال قزوین، متوجه می‌شود که نام کامل متقاضی، «محمدابراهیم» است فلذا مجددا اقدام به تجدید آگهی‌های نوبتی و تحدیدی می‌کند ولیکن باز هم از جانب متقاضی هیچ بازخوردی دریافت نمی‌کند! ۳) اداره اوقاف که (احتمالاً از زمان آخرین کدخدای روستا در دوران قبل از انقلاب!) جایگزین متولی دو دانگ گردیده است، در تاریخ ۱۳۸۹/۷/۱۹ متوجه می‌شود که دو دانگ موقوفه امامزاده فاقد «سند رسمی و ثبتی» است و لذا طی نامه شماره ۶۳/۳/۱۴۶۸/الف خود از اداره ثبت (وارده به شماره ۸۹ در مورخه ۱۳۹۰/۱/۱۵) خواستار تغییر نام «دهنده اظهارنامه» از «ابراهیم انصاری» به «محمدحسین‌خان و محمدکاظم‌» می‌شود!! ۴) اداره ثبت آوج مراتب را ظرف دو روز طی نامه شماره ۲۴۷۴ خود به اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین، منعکس می‌کند. ۵) اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین طی نامه ۱۲۷/۱۰۶۱ - ۱۳۹۱/۲۸۰۱ پاسخ می‌دهد که موضوع مذکور قابل طرح در هیئت نظارت نبوده و لذا از طریق مراجع قضایی اقدام گردد که مراتب طی نامه شماره ۱۹۷ مورخه ۱۳۹۱/۲/۳ به اداره اوقاف بوئین‌زهرا اعلام می‌گردد. ۶) نامه‌های؛ ۱۱۸۴۸ - ۱۳۴۶/۷/۱۵ به سازمان اصلاحات ارضی، ۱۱۶/۹۶/۳۱۹۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۷ به اوقاف بوئین‌زهرا، ۲۰۷ - ۱۳۹۰/۱/۲۱ به اداره کل ثبت استان قزوین، ۲۹۴۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ به دفترخانه ۴۴ و ۱۸۷۳ - ۱۳۸۹/۴/۱۷ به دفترخانه ۴۴ مکاتبات اداره ثبت آوج در موضوع اظهارنامه «موقوفه قلمداد کردن دو دانگ امامزاده توسط انصاری» بوده است که نتایج هیچ‌کدام در پرونده منعکس نمی‌باشد! (بنابراین اداره اوقاف تا همین امروز، فاقد «سند قانونی مبنی بر موقوفه بودن دو دانگ امامزاده» بوده است و تنها مدرک آن، «ورق‌پاره‌های جعلی بجای مانده از ابراهیم انصاری» است که اینک اداره اوقاف بوئین‌زهرا آنرا پیراهن عثمان علیه اهالی امامزاده علاءالدین قرار داده است!) ۷) برابر صورتمجلس شماره ۵۶۴۳ - ۱۳۸۵/۱۲/۱۷ پلاکهای فرعی ۷۰ و ۷۱ از پلاک اصلی ۱۱۷ مجموعا بمساحت ۱۳۶۲۵۰۰ (۳۱۸۴۰ + ۱۳۳۰۶۶۰) مترمربع بعنوان اراضی ملی بنام «سازمان جنگل‌ها و مراتع» ثبت و صادر شده است!! علی‌ای‌حال؛ اداره اوقاف بوئین‌زهرا قبل از آنکه بتواند «موقوفه بودن دو دانگ امامزاده» را بنام خود به «ثبت رسمی» برساند، بدنبال «ابطال قانونی اسناد ثبتی چهاردانگ روستا» از طریق «ابطال ناحق اظهارنامه‌های قانونی و مشروع اجداد سادات» افتاده است!!! آن‌هم با توسل به ۹ دروغ بزرگ!!! که با اشاره به «جمع‌بندی قاضی دادگاه» (بدوی آوج) از ادعاهای دروغین «نانکلی کذّاب»، آنها را در پیام شماره ۶۹ خود بر شمردم. در واقع «دستاورد حقوقی مجید نانکلی» از سال ۱۳۹۴ که مشغول حماسه‌آفرینی چکمه سفید (با مساعدت خائن‌ترین فرد روستا) در امامزاده بوده است و بلکه از سالها قبل از آن (تقریبا در طی ۹ سال؟) عبارت است از انتساب ۹ دروغ بزرگ به اجداد سادات امامزاده علاءالدین که کل دادخواست وی، توسط دادگاه بدوی «حکم ابطال» دریافت کرد! بیچاره‌تر از نان‌کلی، «مزدوران» او هستند که حیثیت و آینده خود را به دم او بسته‌اند و بدبخت‌تر از آن‌ها «جُهّال»ی هستند که در اطراف مزدوران علیه بنده و سایر خادمین روستا پارس می‌کنند! حال بگمانم متوجه شدید، چرا می‌گفتم مستأجرین (زارعین سابق) نباید به اداره اوقاف، حتی یک ریال، اجاره بدهند و بلکه هر آنچه داده‌اند (و صرف مصالح امامزاده نشده است) باید پس بگیرند وگرنه مدیون واقفین خواهند بود و در عبور از صراط قیامت، متوقف خواهند شد. 👌 اگرچه بعید است، اطلاعاتی بیش از آنچه که بنده در گزارشم آوردم، به دست آورید ولیکن از باب اطمینان خاطر خودتان، پرونده را ملاحظه کنید، شاید مفید باشد. و نکته آخر این پیام؛ از آنجا که تجدیدنظرخواهی خواهان (با امضاء نانکلی) ۱۴۰۱/۰۹/۱۰ درج شده است لذا اگر پرونده مورد اشاره در روزهای پایانی آذرماه به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده باشد، قاعدتاً باید مترصد تعیین روز دادگاه تجدیدنظر از طرف قاضی ذی‌ربط باشیم که شاید تاکنون معین و ابلاغ شده باشد. آیا کسی از اهالی، اطلاعی دارد؟! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۱): مکرهای نانکلی علیه فدک سادات؛ (بخش ۶): اگر خاطرتان باشد در انتهای پیام شماره ۰۹ خود نوشته بودم: «ضمنا همین الآن (۱۴۰۱/۸/۲۲) که مشغول نوشتن این پیام هستم، شنیدم که اداره اوقاف طی دادخواستی از دادگاه آوج خواستار «ابطال کلیه اسناد صادره در خصوص املاک و اراضی روستای امامزاده» شده است و دادگاه مذکور چنین پرونده مفتوحی را در دستور کار خود قرار داده است! قاعدتا اگر دادگاه به نفع اوقاف رأی صادر کند، کلیه اهالی روستای امامزاده علاءالدین (اعم از سادات و عوام)، «غاصب موقوفات» محسوب خواهند شد و بالتبع اگر با اوقاف «قرارداد اجاره» نبندند، از روستا اخراج خواهند گردید. فلذا لازمست، کلیه اهالی هم «هرچه زودتر» دست به اقدام مقابله قانونی نمایند و دادگاه را قبل از صدور حکم متوقف سازند. پیشنهاد می‌کنم هرچه زودتر سه نفر (به نمایندگی از سادات حسینی، سادات موسوی و سایر اهالی) انتخاب و به دادسرای آوج معرفی شوند. همین امروز که فردا دیر است!» اگرچه آن گزارشی که در روز برگزاری دادگاه دریافت کرده بودم، اصل قضیه صحیح بود (بجز نام وکیل و اینکه قرار نبوده حکمی صادر شود!) ولیکن نمی‌دانم چرا سادات محترم به توصیه مندرج در آن پیام، هیچ‌گونه ترتیب‌اثری ندادند! ولیکن خدا با شما بود و دادگاه «حکم به بطلان دادخواست نانکلی» داد. آری! شما در غفلت بودید و فقط خدا هوای شما را داشت! حال هم هشدار می‌دهم که دادگاه تجدیدنظر را نباید دست‌کم گرفت. فلذا لازمست نماینده/نمایندگانی را انتخاب کنید که پیگیر مواجهه حقوقی و هوشمندانه با دادگاه مذکور باشد/باشند. ضمناً در بند پایانی پیام شماره ۱۲ خود نوشته بودم: «تذکر داده شد که جلسه دیروز دادگاه آوج در موضوع این روستا معطوف به بررسی حقوقی بند دوم «صورتجلسه استمهال» پارسال بوده است (که بنده گفته بودم باید هرچه زودتر ابطال شود و کسی گوش نکرد!) که به درخواست وکیل اوقاف (سلماسی یا سلمانی؟) برگزار شد و از آنجا که بنای قضاوت و صدور رأی نداشته، به اهالی هم اطلاع داده نشده است! ولیکن بنده بر این تصور هستم که لااقل امین اوقاف باید حضور می‌داشت تا بتواند اهالی محترم روستا را هم توجیه نماید. من احتمال می‌دهم وکیل اوقاف احتمال ناکامی می‌داده که نخواسته کسی از اهالی مطلع شود! وگرنه لااقل یکی از کسانی که آن صورتجلسه را امضاء کرده بودند باید در جریان می‌گذاشت. در هر حال بنظرم امین اوقاف وظیفه دارد در این خصوص اطلاع‌رسانی نماید که اساسا چه ضرورتی داشته و چرا خود او هم در جریان قرار نگرفته است؟! و اگر در جریان بوده چرا اهالی را در جریان قرار نداده است؟!» اما حدس ۵۰ روز قبل بنده هم (عدم اطلاع به اهالی - حتی به امین خودشان! - بعلت احتمال شکست در دادگاه) کاملا درست بود و اینکه آنهمه نقشه‌های شیطانی‌شان نقش بر آب شد ولیکن این اقدام مذبوحانه نانکلی نباید بی‌مجازات بماند و بلکه درس عبرتی باشد برای آنها که نمی‌فهمند؛ «هر که با آل علی در افتاد، ور افتاد»! آیا کسی خبر دارد که «امین نانکلی» بالاخره چه گزارشی از دادگاه مذکور ارائه داد؟ و بعد از جلسه اخیر شورای روستا (در شهر ری) که یکی از مجیزه‌گوهای وی (فردی بنام Maysen که جرأت نمی‌کند خود را معرفی کند!) در گروه ممدشورا نوشته «... و تشکر ویژه از آقای سید محمد حسینی (امین موقوفه) که بیاناتشون نشانگر رفع رجوع مسائل وقفی بود...»!!!، آیا کسی خبر دارد که این «رفع و رجوع مسائل وقفی در بیانات امین موقوفه» دقیقاً چه بود و چیست؟! آیا راجع به «شمشیر از پشت زدن نانکلی» هم در «بیانات» ایشان چیزی بود؟! لطفاً اگر کسی اطلاعی دارد، به اشتراک بگذارد یا به بنده اطلاع بدهد. و اینکه برنامه وی برای «مقابله با نیرنگ‌های مکارانه نانکلی در دادگاه تجدیدنظر» چیست؟! (توصیه: هرچه زودتر برنامه مؤثر خود را به اشتراک بگذار تا شاید خطاهایت جبران شود) و اما برنامه پیشنهادی بنده: حال که بر لایحه ۱۰۰٪ دروغ (کلا ۹ عبارت و هر ۹ تا دروغ!) و تهمت و سراسر دغل و نیرنگ نانکلی فریبکار واقف شدید، هرچه زودتر باید چند مطلب را در دستور کار خود قرار بدهیم: ۱) بایکوت مزدوران نانکلی و پیگیری انحلال هرچه سریع‌تر شورای خائن روستا (از طریق تجمع چشمگیر در مقابل فرمانداری آوج) و تحت تعقیب قرار دادن هر سه عضو مجرم شورا. ۲) حضور حداکثری کلیه خانواده‌های روستا در مقابل اداره کل اوقاف قزوین با پلاکارد و شعار و انعکاس رسانه‌ای بمنظور تقاضای عزل سریع نانکلی از مدیریت اوقاف بوئین‌زهرا. ۳) تحت تعقیب کیفری قرار دادن مجید نانکلی و بلکه سیدمصطفی مجیدی (مدیرکل اوقاف قزوین) بلحاظ خساراتی که در طی سال جاری بر اهالی تحمیل کرده‌اند، قبل از آنکه بتوانند دادگاه تجدیدنظر استان را با دروغهای متعدد خود تحت تاثیر قرار بدهند. و الامر الیکم ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ۱۴۰۱
«راه طی شده و باقیمانده»: بنده، تنها شخص روحانی و غیررسمی ایران هستم که هنگام چاپ تمبر اختصاصی برای وی، عکس او در کنار تصاویر مقامات رسمی کشور درج شده است که در هفته تعاون ۱۳۹۳ انجام یافت! لطفاً برای تفصیل مطلب، به پیام شماره ۷۸ از سلسله مقالات «راه طی شده و باقیمانده» بنده مراجعه کنید. ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی‌ماه ۱۴۰۱ لینک‌های دعوت اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین به؛ ۱) «کانال» سید علاءالدین (اطلاع‌رسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9 ۲) «گروه» سید علاءالدین (گفتگوهای ذی‌ربط با مسائل و مباحث روستا و دغدقه‌های مهم اهالی) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4 ضمیمه پیام 78 در کانال سید علاءالدین: https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/246 و پیام شماره 094 در کانال گنبد فیروزه: https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/215
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۸): نقش تعاونی در آینده روستا؛ (بخش ۰۱): در پیام شماره ۶۸ خود قول داده بودم که صرفاً در بیان گذشته‌ها گیر نکنم و از آینده هم سخن برانم. این پیام می‌تواند سرآغاز چشم‌انداز بنده به آینده روستا تلقی شود. (در باره «چشم‌انداز» بزودی خاطره و مطلبی را به اشتراک خواهم گذاشت ان‌شاءالله) و اما بعد؛ بنده، تنها شخص روحانی و غیررسمی ایران هستم که هنگام چاپ تمبر اختصاصی برای وی، عکس او در کنار تصاویر مقامات رسمی کشور درج شده است که در هفته تعاون ۱۳۹۳ انجام یافت! دلیل آن، فعالیت چشمگیری بود که آن سال در زمینه «توسعه امر تعاونی» در کشور داشتم که مورد اهتمام جدی شهید بهشتی بود و تنها منادی بعد از او، مقام معظم رهبری بوده و هستند. و متأسفانه هیچکدام از دولتهای جناح‌های چپ و راست نه تنها خدمتی به امر تعاونی نکردند بلکه تا توانستند آنرا منکوب ساختند! نشان به آن نشانی که مشانژاد خائن، با ادغام وزارت تعاون در وزارت کار و..، امر تعاونی را مضمحل ساخت و روحانی خائن هم حتی در سطح تبلیغاتی هم در هفته تعاون با اعضای اتاق بازرگانی (دار و دسته مسئول دفترش؛ دکتر نهاوندیان) که بخش خصوصی به شمار می‌رود، نشست گذاشت و حتی یک کلمه در باره امر خطیر تعاونی حرفی نزد! سهم تعاونی در اقتصاد کشور که حداقل باید یک‌سوم باشد، متأسفانه تاکنون نتوانسته از ۶٪ (و بقولی ۸٪) بالاتر برود! طراحی و مشارکت فعال در امور اجرائی تأسیس و تشکیل کاملا مدرن و پیشرفته «شرکت تعاونی توسعه و عمران تهران» (بعنوان أَبَر تعاونی خاورمیانه) دارای قابلیت عضوگیری حداقل ۱۲/۰۰۰/۰۰۰ نفر از اهالی تهران، کاری بود که کل سال ۱۳۹۳ مرا به خود اختصاص داد و اگر دولتمردان خائن دولت روحانی، کارشکنی نمی‌کردند، هم‌اکنون ما قادر بودیم، ماهی چند میلیون تومان به حساب کلیه اهالی تهران واریز نمائیم تا هیچگونه نیازی به یارانه دولتی و.. نداشته باشند. این حرکت عظیم اقتصادی ما متاسفانه نیمه‌کاره باقی مانده است و ظاهراً دولت رئیسی هم فرصتی برای بازیابی آن ندارد! (با اینکه بنده در ستاد خیزشهای مردمی رئیسی با عنوان «بازرس ویژه» موجب پیشگیری و درهم شکستن توطئه تبلیغاتی علیه آ.سیدابراهیم در انتخابات ریاست جمهوری بودم) در هر حال، توصیه می‌کنم تا راهی دیار باقی نشده‌ام، از ظرفیت‌های اطلاعاتی، خلاقیتی و مدیریتی بنده برای ایجاد و توسعه تعاونی کارآفرین‌محور روستای خود استفاده کنید. و از همین طریق از آ.سیدعلی حسینی (فرزند مرحوم حاج‌سیداسداله) مجددا استدعا می‌کنم، برنامه تأسیس و تشکیل تعاونی علاءالدین را بیش از این به تعویق نیافکند و اگر مجالی ندارد، سهم بنده (و احتمالاً سایر عموزاده‌ها) از محل آن ۸۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان اولیه را تسلیم کسی بکند که بتواند به این امر مهم اهتمام بورزد. حال اگر شما تعاونی را تأسیس کردید، آنگاه بنده هم، همه‌جانبه در خدمت آینده روستا خواهم بود ان‌شاءالله. تعاونی با تبدیل مالکیت زمین‌های کوچک اهالی به سهام (در زمان عضویت آن‌ها و در قالب قراردادهای موقت) قادر خواهد شد که بهره‌برداری از اراضی را بصورت گسترده‌تر و مکانیزه دنبال نماید که بسیار بصرفه‌تر و کارآمدتر از فرآوری‌های انفرادی و خانوادگی از آنهاست. ضمنا ناگفته نماند که بنده بعنوان «طراح ثانویه و تکمیلی بانک اسلامی پارسه» که آنرا بانکی «کارمحور»، طراحی کرده بودم (که ایضاً بعلت برخی کارشکنی‌های خودی و دولتی، متأسفانه از سال ۱۳۹۲ متوقف گردیده!) ولیکن تلفیقی از سیستم کارمحورانه بانک و نیز «بنیاد اقتصاد ولائی» (از دیگر طراحی‌های تشکیلات‌محور بنده) و همچنین تعاونی مدرن و پیشرفته و همگی کاملاً آی.سی.تی‌ک (ict) قاعدتاً می‌توانم تعاونی روستایی را بگونه‌ای طراحی نمایم که نخستین تعاونی منحصربفرد در سطح جهانی باشد. و ناگفته نماند که مدتی هم بنده در جایگاه مدیر «مرکز انتقال تکنولوژی پارک علم و فناوری دانشگاه تهران» (و مدیر تولید بودجه قبل از استعفاء) مشغول بودم و همان‌ مقطع استاد پروازی کارآفرینی و نوآوری «سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری» هم بودم. بعد از آن که در جایگاه مدیرمسئول «خانه نوآوران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران» دهها اختراع فنی و مهندسی و نیز ابتکارات علمی و آموزشی داشتم که یکی از آنها «مهارت‌آموزی اختراع و ابتکار» است و قادرم دیگران را هم به این مهارت مسلط گردانم و کلیه اهالی روستا را تبدیل به انسانهای مخترع بکنم. بنابراین با اطمینان خاطر (و بدون حسادت، تمسخر و خنده‌دار قلمداد کردن ادعاهای بنده و گارد گرفتن‌های عجیب و غریب و...!) می‌توانید روی ظرفیت مشاوره‌های نوآورانه در عرصه‌های کارآفرینی بنده حساب باز کنید. البته تا زمانی که درگیر پروژه‌های جدید خود نشده‌ام! وگرنه که ممکنست مجال کافی برای خدمتگزاری نداشته باشم! ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی۱۴۰۱
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۲): ماجراجوئی‌های نانکلی علیه امامزاده؛ (بخش ۷): در فراز پایانی پیام شماره ۷۱ کلیه دعاوی آقای نانکلی را ۱۰۰٪ دروغ قلمداد کرده بودم و اینکه در هر ۹ عبارت وی، دروغ و تحریف به کار رفته است. ولیکن در دقتی مجدد، متوجه شدم که عبارات وی ده‌گانه است و یکی از آن‌ها را با اندکی غمض عین، می‌توان صحیح تلقی کرد. در واقع آن‌چه که بجرأت می‌توان کذب و دروغ تلقی کرد ۹۰٪ ادعاهای وی است. تنها ادعای وی که «خلاف واقع» نیست، عبارت؛ «خواندگان به اداره ثبت اظهارنامه ثبت املاک به شماره‌های اعلامی داده‌اند و در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی می‌باشند.» است بشرطی که بجای «می‌باشند» وی تلقی به «بوده‌اند» بکنیم! آری متوفیان از سادات (اجداد پدری و مادری اکثریت اهالی) ضمن مراجعه به اداره ثبت اسناد و املاک آوج و ارائه اظهارنامه ثبت املاک، در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی «بوده‌اند». این عبارت کاملاً درسته ولیکن معطوف به املاک مشروع و قانونی خودشان بوده است و هیچ ربطی به دو دانگ موقوفه نداشته است. مضافاً که اگر اثبات شود که «حدود مندرج در اظهارنامه‌های مورد دعوا» معطوف به دو دانگ امامزاده بوده که بعد از «زارعین» اولیه (که بعنوان حقوق‌بگیران خوانین محلی، مأمور به کار زراعت در «مزرعه امامزاده» بوده‌اند) در اختیار «مستأجرین» قرار گرفته است، می‌توان مطمئن شد که موقوفه بودن دو دانگ امامزاده اساساً واقعیت نداشته و این شیاع محلی، ناشی از تحریفات مدعی تولیت (محمدابراهیم انصاری) بوده است! که جرأت نکرده (طبق جوابیه رسمی اداره ثبت به استعلام دادگاه) اظهارنامه ثبتی خود را امضاء کرده و دنبال نماید! چنانکه هم‌اکنون اداره اوقاف هم هیچ مدرک رسمی و معتبری برای اثبات موقوفه بودن دو دانگ امامزاده ندارد. فلذا ضمن غیرقانونی و نامشروع بودن کلیه اقدامات نانکلی در تحت فشار قرار دادن مالکین چهاردانگ برای الزام آنها به قرارداد استیجاری، کلیه اقدامات اداره اوقاف در طی پنجاه سال اخیر علیه مستأجرین دو دانگ هم غیرقانونی بوده است، مگر آنکه بتواند «اصالت صورت‌جلسه حل اختلاف مالک و وقف ۱۲۹۹ قمری» (مشهور به وقف‌نامه اصلی) را اثبات نماید وگرنه با اتکاء به اختلاس‌نامه منسوب به ملاعبدالجواد، هیچ‌گونه حقی برای اداره اوقاف، قابل تصور نیست. بنابراین بر کلیه بازماندگان نسبی و سببی ۱۸ خوانده نانکلی واجب است هرچه زودتر (قبل از دادگاه تجدیدنظر) شکوائیه‌ای فرضا شبیه متن ذیل، تقدیم دادگاه نمایند: بسمه تعالی محضر محترم ریاست دادگاه عمومی بخش آوج سلام علیکم احتراماً به استحضار می‌رساند؛ اداره اوقاف بوئین‌زهرا طی دادخواست بدوی خود (مورخه ۱۴۰۱/۵/۱۲ دارای کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۱۱۹۱۳۷۲۰۵ با پیوست ۲۵ برگ)، علیرغم اطلاع کامل از مفاهیم وقفنامه ۱۲۹۹ قمری، ضمن ارائه نسخه تایپ‌شده‌ای از وقفنامه جعلی و منسوخ ۱۲۹۷ قمری به محضر آن دادگاه محترم (جهت فریب دادگاه!)، تلویحاً اقدام به ایراد تهمت سنگین «موقوفه‌خواری» (و حرام‌خواری) به اجداد ما سادات حسینی و موسوی و اجداد مشترک سادات و غیرسادات روستای امامزاده علاءالدین نموده است. همان ۱۸ نفر خوانده‌ای که همگی ده‌ها سال است به رحمت خدا رفته‌اند و خواهان (آقای نانکلی) آنان را مجهول‌المکان معرفی کرده است!! با عنایت به شرح لایحه و مدارک پیوست، استدعای رسیدگی عاجل به ایراد بهتان و هتک حرمت سادات توسط آقای مجید نان‌کلی را داریم. وی علیرغم «حکم بطلان دعوا» توسط دادگاه بدوی (در مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۲)، با توسل به دروغ‌ها و اطلاعات غلط و ناقص خود، بدنبال فریب دادن دادگاه تجدیدنظر نیز است و بر اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین، تا حدودی مشخص گشته که وی بدنبال نیات مشکوکی (متفاوت از صرفاً اهداف اداری خود) است. در خصوص اهداف ماجراجویانه وی متعاقباً لایحه مستقلی تهیه و تقدیم خواهیم کرد ولیکن فعلاً خواستار محاکمه و مجازات وی بابت توهین نسبت به اجدادمان هستیم. تعجیل در این قضیه بخاطر شایعاتی است که با اهدافی شوم، پیشاپیش در این روستا پخش شده و کلیه سادات را «حرام‌خواره‌های افغانی!» جلوه می‌دهند! جهت اشرافیت بر مسائل روستای امامزاده علاءالدین (متناظر با رفتار اداره اوقاف بوئین‌زهرا) عجالتاً پرینتی از پیام‌های معطوف به اطلاع‌رسانی در کانال مجازی روستا، به ضمیمه این دادخواست، تقدیم حضورتان می‌گردد. فرزندان و نوادگان سادات مورد اهانت و افتراء آقای نانکلی؛ ۱- آقای ... ۲- خانم ... (منظور از شرح لایحه و مدارک پیوست، کلیه محتویات مندرج در کانال سیدعلاءالدین در پیام‌رسان ایتا است که پرینت همه آن‌ها باید ضمیمه شکوائیه شود) ... ادامه دارد. سیدمحمدحسینی(منتظر) دی ۱۴۰۱ «کانال» سید علاءالدین (اطلاع‌رسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۳): ماجراجوئی‌های نانکلی علیه امامزاده؛ (بخش ۸): اصلاحیه: ۱) پیرو مفاد پیام شماره ۷۲ لازم است؛ کلیه اهالی معطوف به دو دانگ امامزاده نیز از طریق مراجعه به مراجع قضایی، تکلیف متصرفات خود را تعیین نمایند. با تقدیم دادخواستی فرضاً بدین شرح: «محضر محترم ریاست دادگاه عمومی بخش آوج سلام علیکم احتراماً به استحضار می‌رساند؛ اداره اوقاف بوئین‌زهرا (و قبل از آن؛ قزوین) به مدت دهها سال بدون ارائه هیچگونه سندی، اقدام به اخذ بهره موقوفانه از بابت اراضی و املاکی از ما نموده است که از طریق اجدادی در اختیار ما قرار گرفته است. در حالی‌که اداره ثبت اسناد و املاک، تاکنون موقوفه بودن روستای امامزاده علاءالدین را تأیید نکرده است. استدعای رسیدگی عاجل به این مسئله و تعیین تکلیف وضعیت مالکیتی خود نسبت به دو دانگ این روستای کوهستانی داریم. امضاء: مستأجرین دو دانگ موقوفه امامزاده ۱) آقای ... ۲) آقای ... ۳) آقای ... ۲) در پیام شماره ۵۴ نوشته بودم: «و اما آخرین خبر دریافتی از آوج؛ علی‌الظاهر دادگاه آوج، «درخواست اداره اوقاف مبنی بر ابطال اظهارنامه ثبتی» را رد کرده است. (اگر دادگاه بدوی آنرا می‌پذیرفت، گام مهمی برای اداره اوقاف جهت تصرف شش‌دانگ روستا تلقی می‌شد) البته از جزئیات حکم بی‌اطلاعم ولی امیدوارم در دادگاه تجدیدنظر هم درخواست مذکور مردود شود (که البته رد خواهد شد. زیرا مدارک اوقاف، فاقد ارزش حقوقی است) و در هر حال، لازمست امین اوقاف (اگر واقعا امین اهالی هم است!؟)، هرچه زودتر آنرا به دست آورده و به اهالی روستا اطلاع‌رسانی نماید.» آخرین خبر دریافتی مذکور در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۲۸ صورت گرفته و حال آنکه حکم دادگاه در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۶ ابلاغ شده است. خبردار شدن بنده با حدود یک ماه تأخیر پس از صدور حکم، اصلا خوب نیست. زیرا هیچ مجالی هم برای آمادگی یافتن جهت دادگاه تجدیدنظر نداشته‌ایم! سرعت عمل دوستانی که همکاری می‌کنند، خیلی ضعیفه! فقط خدا باید به دادمان برسه! ۳) در پیام ۶۷ بنده نوشتم؛ «دادگاه حکم به «بطلان دادخواست» نانکلی داده است» و حال آنکه دادگاه «حکم بطلان دعوا» را صادر کرده است. از بابت این بی‌دقتی، عذرخواهی می‌کنم. ۴) اداره اوقاف بوئین‌زهرا طی بند سوم نامه شماره ۹۵/۸۵۴۴۴۷۳ مورخه ۱۳۹۵/۶/۲۴ خود، اظهار (و اعتراف) داشته است که؛ «تولیت موقوفاتی مثل موقوفه امامزاده علاءالدین، از اختیارات ولی‌فقیه است.» لذا دخالت نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین، عطف به اعلان مذکور در مسئله اختلافی مانحن‌فیه، متوقع و متبرک است. فلذا اهالی محترم باید استدعای امعان‌نظر آن مقام معزز را داشته باشند تا سعه نظر ایشان، موجب حل و فصل این مشکل بنیادی روستای امامزاده علاءالدین گردد. ان‌شاءالله. ۵) معطوف به عبارت بنده در پیام شماره ۵۴ (مبنی بر اینکه؛ سادات و زارعین اولیه روستا، روحشان هم از دفینه‌های احتمالی خوانین در این روستا خبر نداشته است!) تذکر داده شد که؛ دفینه‌ها صرفاً متعلق به دفن مخفیانه خان‌ها نبوده است. زیرا سادات؛ مورد وثوق کلیه اهالی نیریج و سایر روستاهای همجوار بوده‌اند و بعنوان نگهدارنده امانات مردم، قابل اطمینان و اعتماد همگانی بوده‌اند. فلذا امانات مردم را معمولاً در املاک و اراضی مزروعی خود پنهان می‌کردند ولیکن به مرور زمان با فوت امانت‌دهنده و گیرنده، ای‌بسا به فراموشی سپرده می‌شد! بنابراین سادات و خادمین آنان نه تنها روحشان از بسیاری از دفینه‌ها خبر داشته بلکه بعضاً خودشان مباشر آن‌ها بوده‌اند. از بابت این بی‌دقتی و بی‌خبری خود ایضا عذرخواهی می‌کنم. ۶) شنیده‌ام در این روستا عده‌ای از خدا بی‌خبر و بی‌غیرت، مشغول آب‌دزدی، برق‌دزدی، حفر چاههای غیرمجاز و تجاوز به حریم اراضی و املاک دیگران و... هستند! حتی یکی از آن‌ها برای خود استخری داره که در زمستان هم داغه! این پلشتی‌ها را باید در بی‌غیرتی اولا اعضای شورا و دهیار و آنگاه بی‌غیرتی سادات و سپس بی‌غیرتی کل اهالی دید! مگر نمی دانید نتیجه این بی‌غیرتی‌ها (در تداوم حرام‌خواری‌های مختلف)؛ دین‌ستیری متخلفین و مجرمین است که نهایتاً دودش به چشم خود اهالی خواهد رفت؟ این یک قاموس الهی است که «تارکین نهی از منکر» آثار شومی از بی‌تفاوتی خود در همین دنیا دارند که گریبانگیر همگان می‌گردد. گزارش این‌گونه تخلفات به بنده رافع تکلیف دینی و اجتماعی شما نیست. لازمست بعد از تذکرات مستقیم و مؤثر به متخلفین و مجرمین، تک تک تخلفات تک تک اهالی را به دهیار روستا گزارش مکتوب بدهید و رونوشتی از آنرا به فرمانداری آوج و صد البته اداره و سازمان ذی‌ربط. تا شاید در قیامت، از شرّ آن‌ها خلاص شوید. ... ادامه دارد. حسینی منتظر دی ۱۴۰۱ «کانال» سید علاءالدین (اطلاع‌رسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین راه طی شده و باقیمانده؛ (قسمت ۷۴): ابهامات پرونده: من احتمال می‌دهم، مشخصات برخی از خواندگان در پرونده را اشتباه درج کرده‌اند! فرضاً «مرحوم سید موسی حسینی» را «سید مرتضی حسینی» تایپ کرده‌اند! یا نام خانوادگی بانو سیده تاج‌ماه را موسویان تایپ کرده‌اند! من گمان داشتم که او حسینی بوده است. همچنین گمان می‌کردم سیده خاور، خواهر سیده تاج‌عمه است! فلذا هر دو را حسینی می‌دانستم و حال آنکه در لیست نانکلی، اولی موسویان و دومی حسینی است! البته اخوی، ایشان را موسوی می‌داند. در هر حال، اگر در مشخصات ۱۸ متوفای لیست اوقاف، خطاهایی سراغ دارید و چنانچه اطلاعات بیشتر و دقیق‌تری از این ۱۸ نفر دارید لطفاً اطلاع دهید یا به اشتراک بگذارید. و اما ابهامات مهم‌تر: در حالی‌که ۳۹ برگه کپی (۱۹ برگه در مورخه ۱۴۰۱/۰۵/۰۴ با کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۱۱۹۱۳۷۲۰۵ مطابقت اصل با سند دفتر ۹۵۳۱۸۰۰۳ و ۲۰ برگه کپی در مورخه ۱۴۰۱/۰۹/۰۸ با کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۵۷۳۴۸۷۹۶۲ مطابقت اصل با سند دفتر ۹۷۳۱۸۰۱۷) از «اظهارنامه ثبت ملک» در داخل پرونده وجود دارد (که توسط اوقاف تقدیم دادگاه شده است) که به امضاء و تأیید ۱۸ نفر از اجداد سادات رسیده‌اند و طبق ادعای وکیل اوقاف؛ «اخیراً کاشف گردیده»! و لذا شش‌دانگ روستا «تحت مالکیت اداره اوقاف می‌باشد»! (= عدم تملک چند صدساله سادات و وابستگان!) و ارزش منطقه‌ای ملک ۲۱/۰۰۰/۰۰۰ ریال (و در برگه‌ای ۲۵۲/۰۰۷/۰۰۰ ریال!) تقویم شده است! و‌ میزان سهم مشاع: یک پنجم از یک‌دانگ مشاع از ۶دانگ قریه امامزاده علاءالدین، درج شده است! (و اطلاع‌رسانی ذی‌ربط «از طریق نشر آگهی» به اموات، صورت گرفته است و اینکه «علیرغم ابلاغ از طریق نشر آگهی حضور ندارند و لایحه‌ای نیز ارائه ننموده‌اند»!!) ریاست محترم دادگاه بدوی، (مستند به استعلامیه از اداره ثبت)، در حکم خود برای اعلام «بطلان دادخواست» استدلال نموده است که؛ «اساساً هیچکدام از خواندگان، نسبت به قریه امامزاده اظهارنامه‌ای نداده‌اند و نظر به اینکه اساساً اظهارنامه‌ای ارائه نشده تا قابل ابطال باشد و مستندی نیز برای آن ارائه نشده است، خواسته [دادخواست اوقاف] غیر ثابت [غیرقابل اثبات] تشخیص و... حکم بطلان دعوا صادر و اعلام می‌گردد»! و اما تفسیر این حکم؛ ۱) اگر قاضی محترم بجای عبارت «قریه امامزاده» عبارت «موقوفه امامزاده» را به کار می‌برد، به مفهوم آن بود که این روستا دارای بخشی بعنوان «موقوفه» است و ۱۸ خوانده مذکور، قصد تصاحب آنرا داشته‌اند! و حال آنکه اساسا این روستا رسما هیچ موقوفه‌ای ندارد و اداره اوقاف هم هنوز نتوانسته موقوفه بودن حتی یک وجب این روستا را به اداره ثبت اسناد و املاک، اثبات نماید تا چه رسد به اینکه مشاع است یا نیست و یا اینکه چند چندم است! ۲) استعلام دادگاه در خصوص لزوم دخالت اداره اوقاف بوده است که قاعدتاً ابتدائاً باید موقوفه بودن (و آنگاه مشاع بودن) آن را اثبات نماید که نکرده است. چنانکه اداره ثبت هم اشعار داشته است که اساساً اظهارنامه فرد مدعی «تصدی بر دو دانگ مشاع از شش‌دانگ وقف امامزاده علاءالدین» مسئله کاملاً ابتری در طی ۸۱ سال اخیر (از ۱۳۲۰/۰۲/۰۴) بوده است. لذا قاضی هم به درستی استنباط کرده است که «اساساً اظهارنامه‌ای ارائه نشده تا قابل ابطال باشد»! فلذا «حکم بطلان دعوا» را صادر کرده است. کلمه «دعوا» نکته مهمی است. مفهوم آن، اینست که اساساً اصل دعوا (میان اوقاف و اهالی) منتفی است نه صرفا دادخواست نانکلی در مسئله اظهارنامه‌ها! گیریم که ۱۸ نفر بصورت زنده هم اظهارنامه ثبتی داده باشند، هیچ ربطی به اوقاف ندارد و در صلاحیت آن نیست که کمترین دخالتی بورزد یا ایجاد تشکیک نماید. ۳) می‌ماند تعارض ظاهری عبارت قاضی و اداره ثبت؛ ۳/۱- اداره ثبت، اظهارنامه ثبتی اوقاف (اعم از اینکه توسط ابراهیم انصاری صورت گرفته باشد یا اداره اوقاف) را بی‌پایه و قابل انکار را مد نظر قرار داده است که «کالعدم» است. ۳/۲- قاضی محترم بجای آن که اشعاریه اداره ثبت در خصوص «دهنده اظهارنامه ثبتی موقوفه» را مورد تصریح قرار دهد، آنرا به اظهارنامه ثبتی «۱۸ خوانده»، تعمیم داده است تا «اصل دعوا» را منتفی سازد! ولیکن تکلیف «اصالت اظهارنامه‌های خواندگان (۱۸ نفر) در اداره ثبت که تصاویر آن‌ها در پرونده دادگاه هم موجود است»، چه می‌شود؟! این مسئله هیچ ربطی به اداره اوقاف ندارد. البته اداره ثبت آوج را اگر با آن‌ها مشکلی باشد، قاعدتاً مسئله را به «اداره‌کل ثبت اسناد و املاک قزوین» ارجاع می‌دهد تا در «هیئت نظارت» مورد بررسی قرار بگیرد که تاکنون چنین اتفاقی، رخ نداده است. ارجاع مذکور (چنانکه در پیام شماره ۷۰ توضیح دادم) نسبت به اظهارنامه آقای انصاری رخ داده و ارجاع اوقاف به مراجع قضایی هم رخ داده است. بنابراین دلواپسی برخی از اهالی در این‌خصوص، وجاهتی ندارد. .. ادامه دارد. حسینی(منتظر) دی۱۴۰۱
نامه به دادگاه 10 نفره در ورقه معمولیA4.pdf
131.5K
متن شکوائیه 10 نفره به دادگاه علیه آقای نانکلی در اندازه A4
نامه به دادگاه 20 نفره در ورقه بزرگ A3.pdf
142.3K
متن شکوائیه 20 نفره به دادگاه علیه آقای نانکلی در اندازه A3
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفاتشان.pdf
121.8K
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفات خود از دو دانگ موقوفه امامزاده
نامه به دادگاه 10 نفره در ورقه معمولیA4.docx
16.3K
متن قابل تغییر شکوائیه 10 نفره علیه نانکلی در اندازه A4 معمولی
نامه به دادگاه 20 نفره در ورقه بزرگ A3.docx
17.6K
متن قابل تغییر شکوائیه 20 نفره علیه نانکلی در اندازه A3 بزرگ
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفاتشان.docx
14.4K
متن قابل تغییر استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفات خود از دو دانگ موقوفه امامزاده