هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فرزندان شهدای لبنانی همه را حیرتزده کردند / سرود فوق العاده احساسی فرزندان شهدای لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق
در جریان برگزاری برنامه محفل در زینبیه دمشق، یادگاران شهدای لبنانی یک سرود فوق العاده اجرا کردند که گریه حضار را به همراه داشت.
این سروده درخشان و احساسی واکنشهای بسیار زیادی را در بین جریانهای عربزبان به همراه داشته است.
هدایت شده از حیفه نبینی/یک از هزاران
Maah Dar Meh.mp3
9.22M
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۲)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت اول):
به محض #پیروزی_انقلاب اسلامی #ایران در ۱۳۵۷/۱۱/۲۲ بنده همانند هزاران نفر انقلابی دیگر در اندیشه #صدور_انقلاب_اسلامی ایران به جهان بودم تا اینکه در تاریخ ۱۳۵۸/۵/۵ (اقامه اولین #نماز_جمعه تهران به امامت آیةالله #طالقانی) بمناسبتی که در پیام قبلی اشاره کردم، تصمیم خود را گرفتم که از طریق تولید فیلمهای سینمایی به این #امر_مقدس مبادرت بورزم. ولیکن قبل از آنکه موفق بشوم، #جنگ_تحمیلی رخ داد و لذا #تهران را رها کرده و داوطلبانه عازم جبهههای #دفاع_مقدس شدم.
بنده قبل از رفتن به سراغ #رسانه_ملی، در صدد تشکیل یک نهاد خصوصی بودم که با مشارکت #عبداله_علیخانی - که بعداً تهیهکنندگی فیلمهای زرد را دنبال کرد - و با همکاری وزارت #آموزش_و_پرورش و رهنمود شهیدان #رجایی و #باهنر، «مرکز سینمایی فجر» را تأسیس کردم اما نامبرده عضو گروهک چپگرای #پیکار در آمد و ناسازگاری نمود!
البته وی هم اگرچه کارگردان اولین فیلم سینمایی پس از #پیروزی_انقلاب بود (با عنوان #بسوی_ساحل از داستانهای #محمود_حکیمی که به نظر #امام_خمینی هم رسیده بود) اما همانند بنده، نوجوانی ناپخته بود و لذا تحت تأثیر عموهای معلومالحال خود!
تهیهکننده #فیلم_سینمایی بسوی ساحل، (قبل از فیلم بلمی بسوی ساحل)، سپاه پاسداران #شهر_ری بود که حدود ۳۰۰٫۰۰۰ تومان هزینه کرده بود و فرمانده آن (برادر سلیمانی) به همین علت که «کل بودجه سال سپاه ری» را صرف آن فیلم نه چندان هنری کرده بود، توبیخ شده بود!)
آشنائی بنده با ع.ع. بعد از درج مصاحبه #مجله_سروش با وی بود که باعث شد بروم سراغ #سپاه_پاسداران شهر ری و نشانی خانهاش را از #سپاه گرفتم و اولش گمان میکردم او یک سپاهی است!
اما آشنایی او با من، با مطالعه «سناریوی نبرد تا آزادی» بنده با #دکوپاژ_آهنین آن بود و او (که سینماآموخته #کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود) پنداشت که بنده سینما را در سطح عالیتر و حرفهایتری آموختهام! (و حال آنکه بنده #سینما را از کتابهای خودآموز، یاد گرفتم!)
تأثیرپذیری وی از حرفهای بودن سناریوی بنده، باعث شد که با هم برویم دنبال سرمایهگذار و سراغ انواع اسپانسرها هم رفتیم و نهایتاً به این نتیجه رسیدیم که خودمان مؤسسه بزنیم که آنرا «مرکز سینمایی فجر» نامیدیم و...
پدرش را خاطرم نیست چکاره بود اما او بیشتر گرفتار آفت عموهای خود و... بود. وی سه تا عمو داشت که بزرگ آنها از اعضای #ارکستر_سلطنتی_شاه بود و وسطی آنها علیرغم آنکه اخراجی #سپاه_پاسداران #کاشان و نیز اخراجی مجله #پیام_انقلاب بود، با لباس سپاه مشغول سوءاستفادههای خود بود و کوچک آنها نسبتاً انقلابی و سالم بود که با من همکاری داشت از پشتپردههای عبداله!
همکاری من و ع.ع. (به دلیل #مکتبی بودن بنده و لااُبالی بودن او) به جایی نرسید و بعد از یکسال، به شکست انجامید! اما بهانه اصلی دعوای ما به ماجرای عجیب دیگری هم برمیگشت که بد نیست آنرا هم در اینجا بگویم!
در نخستین #سالگرد_پیروزی انقلاب اسلامی ایران، «#وزارت_فرهنگ و #ارشاد_اسلامی» همچنان در پی تغییر و تحولات ساختاری و عنوانی خود بود!
و الآن خاطرم نیست که «وزارت ارشاد ملی» در آن مقطع به «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» تغییر عنوان داده بود یا نه؟ ولیکن برپائی جشن نخستین سالگرد پیروزی #انقلاب_اسلامی، موضوعیت یافته بود.
#سازمان_تبلیغات اسلامی و بالتبع #حوزه_هنری هم هنوز تشکیل نشده بود!
و چنانکه در یادداشتی با عنوان 👈حرفهای پزشکیان؛ نماد گیجفرهنگی ایرانیان👉 اشاره کردم، ما برای تأمین مخارج مرکز سینمایی فجر، سالن اصلی #تئاتر_شهر تهران را اجاره کرده بودیم و فیلم سینمایی #نسل_اژدها را پخش میکردیم!
در خلأ فعالیتی و بلکه در خلاء وجودی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و نیز «سازمان تبلیغات اسلامی» و «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» و بالتبع سرگردانی و فقر انبوه هنرمندان و هنرپیشگانی که به خارج از کشور متواری یا در گوشهای پنهان نشده بودند، «مرکز سینمایی فجر» (بعنوان نخستین NGO فرهنگی هنری) ما چراغ تابانی بود که توجه آنها و بالتبع خواص را به خودش جلب کرده بود!
البته #مراکز_خصوصی دیگری هم در زمینه #فرهنگ و #هنر فعال شده بودند که یکی از آنها #بنیاد_هدا (بنیاد هنر در اسلام) بود که عمدتاً در عرصه واردات فیلمهای سینمایی و دوبله آنها فعالیت داشت.
بنظرم اولین فیلمی که بنیاد مذکور وارد کرد و در سینماها به نمایش گذاشت، فیلم #باراباس بود. بعدها فیلم سینمایی صهیونیستی؛ #محمد_رسول_الله (به کارگردانی #مصطفی_عقاد و بازیگری #آنتونی_کوئین در نقش #حمزه) هم توسط همان بنیاد صورت گرفت که تقریباً هر سال از رسانه ملی هم پخش شده و میشود!
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۳)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت دوم):
در مقطعی که دنبال اسپانسر برای سناریوی بنده بودیم، طی نشستی باتفاق ع.ع. با آقای محمدزاده (مدیرعامل #بنیاد_هدا) هم صحبت مفصلی داشتیم که وی از نوع نگرش هنری-سیاسی و صحبتهای فرهنگی-انقلابی بنده خیلی خوشش آمد (بلحاظ إشرافیتی که به افکار #دکتر_شریعتی و عقاید #شهید_مطهری یافته بودم و...) و تقاضا کرد که بعنوان نماینده آن بنیاد به #فرانسه اعزام بشوم تا به پسر او در گزینش فیلمهای سینمایی مورد نیاز جامعه #ایران_انقلابی، مشاوره بدهم! تا او خودش ماهی یکبار بیاید فرانسه و قرارداد ببندد.
ولیکن بمحض مطرح کردن پیشنهاد او برای پدرم با مخالفت خانوادهام مواجه شدم! همه اعضای خانواده معتقد بودند که رفتن یک پسربچه تازه بالغ به فرانسه و دیدن انواع فیلمهای سینمایی غربی (ولو جهت گزینش برخی از آنها که متناسب برای #جامعه_ایرانی باشد)، اصلاً صحیح نیست! در حالیکه من نوجوانی بودم که میتوانستم گلیم خود را از آب بکشم! ولیکن نهایتاً تسلیم مخالفت شدید خانوادهام شدم که متفقاً زیر بار نرفتند و به صلاح من ندانستند و لذا من هم نرفتم!
حرف حسابشان هم این بود که چه معنی دارد؛ پسر مجرد تازه بالغ یک #سید_روحانی در ۱۷ سالگی خود برود در #بلاد_کفر و فساد و فساق، آنهم نه برای تحصیلات بلکه برای این که بنشیند صبح تا شب، انواع فیلمهای سینمایی فاسد و مفسد غربی و هالیودی را تماشا بکند تا تعدادی را مثلاً گلچین کند که فرضاً مناسب حال و هوای مردم انقلابی سینمارو ایران باشد؟!
غرض این که؛ در آن دوره، از اینگونه جلسات هم برای همافزایی در پیشبرد اهدافمان داشتیم. تا اینکه یک روزی، عموی کوچک ع.ع. به من خبر داد که قرار شده #وزارت_ارشاد، برای برپائی مراسم جشن گرامیداشت اولین سالگرد #دهه_فجر در ایران (یا فقط در تهران؟)، مبلغ ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان به مرکز سینمایی فجر پرداخت نماید! که بعنوان بزرگترین تشکل فعال هنری شناخته شده است!
اما عبداله و دو برادر من (همان رهبر ارکستر #شاه و اخراجی #سپاه) سهتایی تصمیم گرفتهاند که با این پول به #فرانسه فرار کنند!
بنده هم با شنیدن این خبر تلخ، یکراست رفتم سراغ #نماینده_امام در آموزش و پرورش (حاجآقا موسوی و کارپرداز او آقای حاجسیدجوادی) و گفتم؛ اگر این خبر صحیح باشد، بهتر است که شما هم که اینهمه امکانات در اختیار ما گذاشتهاید، در این امر بزرگ، #نظارت و حتی دخالت داشته باشید. زیرا من به علیخانیها اعتمادی ندارم و نگرانم که آن پول هنگفت #بیت_المال، حیف و میل شود!
ولیکن حاجسیدجوادی، ترجیح داد که همان روز هر دو ساختمانی را که در اختیار ما گذاشته بود، پلمپ کند! وقتی من به او معترض شدم که بجای درست کردن ابرو چرا داری چشم ما را کور میکنی؟! عبداله متوجه شد که قضیه آنها لو رفته طلبکار شد و لذا با چاقوکشی انتقامجویانه در صدد کشتن من برآمد که چرا خبرچینی کردهای و...؟! و من با کمک عموی کوچک او از مهلکه گریختم!
بدینگونه شد که مرکز سینمایی ما (فرهنگسرای بزرگی با عضویت صدها هنرپیشه در خیابان سمنان #پیچ_شمرون و روبروی #خانه_سینما ی فعلی) به فروپاشی رسید!
بعد از آن بنده، فیلمنامه خود (نبرد تا آزادی) را بردم برای #رسانه_ملی که بنظرم بهار ۱۳۵۹ بود.
با توجه به قدوقواره نوجوانیام اول مرا فرستادند به «واحد کودک و نوجوان»! در آنجا تشخیص دادند که فیلمنامه بنده فراتر از مفاهیم کودک و نوجوان است و لذا مرا فرستادند به «واحد جوانان» که مجری خوشتیپی هم داشت بنام ناصر عنصری اگه اشتباه نکنم!
در آنجا هم فیلمنامه مرا که مطالعه کردند، گفتند برای «واحد فیلم و سریال»، مناسبتر است و لذا مرا درگیر واحدی نمودند که مراجعین آنجا همه بزرگسال و بعضاً پیرمردها و پیرزنها بودند و من در لابلای آنها بنظر میرسید که بچه آنها باشم!😂🥴
ولیکن در این واحد هم بعد از چندین ماه رفت و آمد، صریحاً و خیلی جدی به بنده اعلام کردند که خمیرمایه فکری شما که #مکتبی بودن است در اثر شما مشهود و لذا مردود است!
و تأکید بنده بر این نکته که تشکیلات بنده (با عنوان انجمن توحیدی مستضعفین بازار) در #انتخابات #ریاست_جمهوری از بنیصدر، حمایت کرده است، به خرج آنها نرفت! به صراحت میگفتند: اگرچه حامی بنیصدر بودهاید اما بنیاد فکری و تربیتی و اعتقادی شما کاملاً مکتبی است و از پلن به پلان فیلمنامه شما مشهود و ملموس است!
البته بنظرم آن حرفها نوعی بهانهجویی هم بود! زیرا در آن مقطع (۱۳۵۸ و قبل از هجوم #صدام به ایران)، بنده نوجوانی ۱۷ ساله بودم و حضورم در جلسات دستاندرکاران و مراجعین به واحد مذکور، چندان به چشم نمیآمد و لذا پی بردم که آن واحد، عمدتاً تحت تأثیر کسانی قرار گرفته که در صدد...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۴)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت سوم):
... که در صدد تصویب #سریال_سربداران بودند و لذا سایر سناریوها را به بهانههای مختلفی از مدار بررسی خارج میکردند! که سناریوی بنده هم مارک مکتبی (طرفداری از #بهشتی و #رجایی!) خورد و مردود شد!!
دعوای مکتبی/لیبرال، مد سیاسی و جناحی آنروزها بود. یکطرف، جریان حزباللهیها با رهبری #شهید_بهشتی و #شهید_رجایی و طرف دیگر جریان لیبرالها به سرکردگی #بنی_صدر و سایر تفالههای غربی بود از جمله #قطب_زاده معدوم که بر صندلی ریاست صداوسیمای #جمهوری_اسلامی ایران، تکیه زده بود!
الغرض؛ همکاری بنده با #رسانه_ملی، بعد از حدود یکسال کش و قوس (در طول ۱۳۵۹ با ماهی دو سه بار مراجعه و پیگیری)، قربانی دعوای مکتبیها و لیبرالها شد و شاید هم حکمتی داشت که باعث فراغت بنده گشت و به راحتی در فروردین ۱۳۶۰ عازم صحنههای نبرد مستقیم با #صدامیان و سایر #دشمنان_ایران در جبهههای #جنگ شدم.
اما قضیه «رد فیلمنامه بنده بخاطر #مکتبی بودن»! موجب #حساسیت_سیاسی بنده شد که ریشه دعوای مذکور را در #نهاد_ریاست_جمهوری ببینم که یکطرف #رجایی بود (با حمایت حزبالله و #شهید_بهشتی) و طرف دیگر آن #بنی_صدر (با حمایت غربزدها و #منافقین) و اتفاقاً این پیامد را هم داشت که بنده از لحاظ #سیاسی به #جریان_مظلوم مکتبی، گرایش پیدا بکنم و دستان خود را از حمایت بنیصدر بشویم.
درآمد من در آنسالها از کارگری در #بازار_تهران بود که «انجمن توحیدی مستضعفین بازار» را هم در جهت براندازی #رژیم_منحوس_پهلوی، قبل از #انقلاب در آن تشکیل داده بودم و در تشدید برخی اعتصابات و تعطیلیهای بازار مؤثر بود و این انجمن بعد از پیروزی انقلاب در لیست حامیان #ریاست_جمهوری بنیصدر هم فعال بود و از آنجا که متأسفانه قائم به شخص بنده بود، با نرفتن بنده به بازار، تمام شد!
ولیکن مرکز اصلی معرکه مکتبیها و لیبرالها، #نهاد_نخست_وزیری بود که #قوه_مجریه در اختیار آن بود (و ریاست جمهوری هم مقامی تقریباً تشریفاتی به شمار میرفت!) که ترکش آن دعوا، مرا در #رسانه_ملی، متوقف کرد!
#بنی_صدر متهم به #لیبرالیزم و #مصدق_گرایی و #غرب_زدگی بود (که البته بود) و #رجایی، متعهد به #مکتبی و #مقلد_امام بودن بود (که بود) و لذا معیار خودی و غیرخودی طرفداران هر دو طیف مذکور، همین گرایشات جناحی آنها بود.
فعالیت سیاسی بنده اگرچه در عرصه طرفداری از بنیصدر (البته صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و مدت کوتاهی هم عضویت در دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیس جمهور) بود که بعد از شرارتهای #میلیشیای_منافقین بویژه در غائله ۱۴ اسفند دانشگاه تهران، خاتمه یافت ولیکن فیلمنامه بنده دارای گرایشات مکتبی، ارزیابی شد و در مجموعه قطبزاده معدوم، مردود اعلام شد!
دو شکست پیاپی (ناکامی در پیشبرد اهداف انقلابیام در قالب «انجمن سینمایی فجر» با علیخانی و تلاش برای ورود به «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» با قطبزاده)، موجب شد که دریابم در عرصهای وارد شدهام که نه تنها چندان آسان نیست بلکه خیلی خشک و جدی است ولو اینکه رؤیایی مینماید! شاید هم نسبت به سن و سالم، توقع بیش از حدی از خودم داشتم و لازم بود که بیشتر احتیاط بورزم!
در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و بنده بسوی جبهه #حق_علیه_باطل شتافتم.
اما ذهنم به شدت مشغول علتیابی دو شکست مذکورم بود! وقایع و مسائل را هر چه بیشتر تجزیه تحلیل میکردم نتیجهای جز این نمیگرفتم که؛
۱) فیلمنامه «نبرد تا آزادی» بنده (که با اقتباس از داستان «نقابداران جوان» و سایر داستانهای استاد #محمود_حکیمی تصنیف کرده بودم) هیچگونه اشکالی نداشت. و صد البته که حماسی-مذهبی (و بالتبع #مکتبی) بود.
داستان نقابداران جوان، در موضوع دلایل اسلام آوردن ایرانیان در صدر اسلام بود و سناریوی بنده در امتداد آن مطلب و در موضوع دلایل وقوع #انقلاب_اسلامی ایرانیان بود. و دنیا هم منتظر و متقاضی این مطلب بود که چرا #ایرانیان به انقلاب اسلامی برخاستند؟ و جواب فیلمنامه بنده این بود که؛ به همان عللی که #دین_اسلام را در صدر اسلام پذیرا شدند.
و بررسی این موضوع؛ اولین اقدام برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهان بود ولیکن رسانه ملی، ترجیح داد برود سراغ #حمله_مغول به ایران و #قیام_سربداران که البته در قالب آنهم میشد به همین سؤال جواب داد.
بنده در شور نوجوانی خود، ارادت خاصی به این استاد داشتم و چندباری هم به ملاقات حضوری او در آموزش و پرورش (خیابان نجاتاللهی-کریمخان) رفته بودم.
«سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده در سال ۱۳۵۶ نیز اقتباسی...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۴)
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت سوم):
... که در صدد تصویب #سریال_سربداران بودند و لذا سایر سناریوها را به بهانههای مختلفی از مدار بررسی خارج میکردند! که سناریوی بنده هم مارک مکتبی (طرفداری از #بهشتی و #رجایی!) خورد و مردود شد!!
دعوای مکتبی/لیبرال، مد سیاسی و جناحی آنروزها بود. یکطرف، جریان حزباللهیها با رهبری #شهید_بهشتی و #شهید_رجایی و طرف دیگر جریان لیبرالها به سرکردگی #بنی_صدر و سایر تفالههای غربی بود از جمله #قطب_زاده معدوم که بر صندلی ریاست صداوسیمای #جمهوری_اسلامی ایران، تکیه زده بود!
الغرض؛ همکاری بنده با #رسانه_ملی، بعد از حدود یکسال کش و قوس (در طول ۱۳۵۹ با ماهی دو سه بار مراجعه و پیگیری)، قربانی دعوای مکتبیها و لیبرالها شد و شاید هم حکمتی داشت که باعث فراغت بنده گشت و به راحتی در فروردین ۱۳۶۰ عازم صحنههای نبرد مستقیم با #صدامیان و سایر #دشمنان_ایران در جبهههای #جنگ شدم.
اما قضیه «رد فیلمنامه بنده بخاطر #مکتبی بودن»! موجب #حساسیت_سیاسی بنده شد که ریشه دعوای مذکور را در #نهاد_ریاست_جمهوری ببینم که یکطرف #رجایی بود (با حمایت حزبالله و #شهید_بهشتی) و طرف دیگر آن #بنی_صدر (با حمایت غربزدها و #منافقین) و اتفاقاً این پیامد را هم داشت که بنده از لحاظ #سیاسی به #جریان_مظلوم مکتبی، گرایش پیدا بکنم و دستان خود را از حمایت بنیصدر بشویم.
درآمد من در آنسالها از کارگری در #بازار_تهران بود که «انجمن توحیدی مستضعفین بازار» را هم در جهت براندازی #رژیم_منحوس_پهلوی، قبل از #انقلاب در آن تشکیل داده بودم و در تشدید برخی اعتصابات و تعطیلیهای بازار مؤثر بود و این انجمن بعد از پیروزی انقلاب در لیست حامیان #ریاست_جمهوری بنیصدر هم فعال بود و از آنجا که متأسفانه قائم به شخص بنده بود، با نرفتن بنده به بازار، تمام شد!
ولیکن مرکز اصلی معرکه مکتبیها و لیبرالها، #نهاد_نخست_وزیری بود که #قوه_مجریه در اختیار آن بود (و ریاست جمهوری هم مقامی تقریباً تشریفاتی به شمار میرفت!) که ترکش آن دعوا، مرا در #رسانه_ملی، متوقف کرد!
#بنی_صدر متهم به #لیبرالیزم و #مصدق_گرایی و #غرب_زدگی بود (که البته بود) و #رجایی، متعهد به #مکتبی و #مقلد_امام بودن بود (که بود) و لذا معیار خودی و غیرخودی طرفداران هر دو طیف مذکور، همین گرایشات جناحی آنها بود.
فعالیت سیاسی بنده اگرچه در عرصه طرفداری از بنیصدر (البته صرفاً در انتخابات ریاست جمهوری و مدت کوتاهی هم عضویت در دفتر هماهنگی همکاریهای مردم با رئیس جمهور) بود که بعد از شرارتهای #میلیشیای_منافقین بویژه در غائله ۱۴ اسفند دانشگاه تهران، خاتمه یافت ولیکن فیلمنامه بنده دارای گرایشات مکتبی، ارزیابی شد و در مجموعه قطبزاده معدوم، مردود اعلام شد!
دو شکست پیاپی (ناکامی در پیشبرد اهداف انقلابیام در قالب «انجمن سینمایی فجر» با علیخانی و تلاش برای ورود به «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» با قطبزاده)، موجب شد که دریابم در عرصهای وارد شدهام که نه تنها چندان آسان نیست بلکه خیلی خشک و جدی است ولو اینکه رؤیایی مینماید! شاید هم نسبت به سن و سالم، توقع بیش از حدی از خودم داشتم و لازم بود که بیشتر احتیاط بورزم!
در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و بنده بسوی جبهه #حق_علیه_باطل شتافتم.
اما ذهنم به شدت مشغول علتیابی دو شکست مذکورم بود! وقایع و مسائل را هر چه بیشتر تجزیه تحلیل میکردم نتیجهای جز این نمیگرفتم که؛
۱) فیلمنامه «نبرد تا آزادی» بنده (که با اقتباس از داستان «نقابداران جوان» و سایر داستانهای استاد #محمود_حکیمی تصنیف کرده بودم) هیچگونه اشکالی نداشت. و صد البته که حماسی-مذهبی (و بالتبع #مکتبی) بود.
داستان نقابداران جوان، در موضوع دلایل اسلام آوردن ایرانیان در صدر اسلام بود و سناریوی بنده در امتداد آن مطلب و در موضوع دلایل وقوع #انقلاب_اسلامی ایرانیان بود. و دنیا هم منتظر و متقاضی این مطلب بود که چرا #ایرانیان به انقلاب اسلامی برخاستند؟ و جواب فیلمنامه بنده این بود که؛ به همان عللی که #دین_اسلام را در صدر اسلام پذیرا شدند.
و بررسی این موضوع؛ اولین اقدام برای صدور انقلاب اسلامی ایران به جهان بود ولیکن رسانه ملی، ترجیح داد برود سراغ #حمله_مغول به ایران و #قیام_سربداران که البته در قالب آنهم میشد به همین سؤال جواب داد.
بنده در شور نوجوانی خود، ارادت خاصی به این استاد داشتم و چندباری هم به ملاقات حضوری او در آموزش و پرورش (خیابان نجاتاللهی-کریمخان) رفته بودم.
«سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده در سال ۱۳۵۶ نیز اقتباسی...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
یاد ایامی
(بخش ۵):
👈بخش قبلی👉
قصه نخستین مرکز فرهنگی هنری
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
(قسمت چهارم):
... «سلحشوران علوی» نامیدن اولین گروه مبارزاتی بنده علیه #رژیم_منحوس_پهلوی (در سال ۱۳۵۶ در محله #شهید_بخارایی جنوب تهران) نیز اقتباسی از عنوان یکی دیگر از داستانهای حماسی-مذهبی همین استاد پر برکت بود (که دو ماه پیش ۱۴۰۳/۶/۳۰ در سن ۸۰ سالگی رحلت کردند) و به نوبه خود در شورآفرینی انقلابی در نسل دهه چهلیها نقش بسزایی داشت.
(در باره دهه چهلیها مقاله مستقلی خواهم نوشت. همانان که نیروهای گهوارهای امام خمینیره نامیده شدند! همان نسل سلحشور بینظیری که دودمان #شاهنشاهی و بلافاصله #صدامیان را بر باد دادند و عرصه زمین را بر #استکبار_جهانی در جهان، تنگتر و تنگتر کردند و #نهضت ادامه دارد.)
۲) در نحوه تبدیل داستان به فیلمنامه (با آن #دکوپاژ آهنین) هم که بنده حرفهای کار کرده بودم و هیچکسی هم از لحاظ شکلی و تکنیکی و فرم به آن ایرادی نداشت.
۳) برای تولید آن بصورت فیلم سینمایی هم آنقدر ارزش و مطلوبیت داشت که بنده و ع.ع. و خیلی از دوستان برای آن یکسال دوندگی بکنیم و تشکیلات نسبتاً معظمی بنام «مرکز سینمایی فجر» را پدید آوریم که تبدیل به اولین #فرهنگسرای_جمهوری اسلامی ایران شد.
⁉️ ولیکن چرا در مقایسه با #سریال_سربداران، پس زده شد؟!
از طرف گروه فیلم و سریال #رسانه_ملی، به بنده نگفتند که فرضاً بودجه و امکانات محدودی داریم و به دلایلی، سریال #سربدران، اولویت یافته است و اثر شما بماند برای فرصتهای بعدی، بلکه صریحاً بخاطر اینکه بافت محتوایی آن، #مکتبی ارزیابی شد، مردود اعلام کردند!
در واقع به زعم خودشان، یک #انگ_سیاسی بدان زدند! و حال آنکه مکتبی بودن محتوای آن، افتخارآمیز بود نه اینکه عیب اساسی غیرقابل اغماضی باشد!
حال میشود تصور کرد که چه دستهایی در کار بودند از طرف قطبزاده تا به تفکرات امثال بنده، میدان ندهند!
اما برای بنده، تجربه جالبی بود و بنده را واداشت تا موضع خودم را تعیین بکنم. یا باید مکتبی بودن را رد بکنم و ادعا بکنم که من مکتبی نیستم و بلکه لیبرالمسلک هستم! و یا باید مکتبی بودن را بپذیرم و پای هزینههای آن هم بایستم. لذا موضوع تحول پیدا کرد به موضوع #حق و #باطل!
این مسئله باعث شد که بنده مکتبی بودن و مکتبیتر شدن را ترجیح بدهم و بحمدالله تاکنون بر همین مدار (ضدیت با هر نوع #پلیدی و #پلشتی) ماندهام و صد البته که هزینههای گزافی هم تاکنون پرداختهام!
آری! در آن مقطع، در اندیشه رهیافتی برای ایجاد مسیری جهت #صدور_انقلاب_اسلامی از طریق #سینما به دنیا بودم که ناگهان #جنگ_تحمیلی صدامیان شروع شد و از کارگری نه چندان مثمر در بازار تهران هم (بعد از ۴ سال) دیگر خسته شده بودم!
لذا بمحض احضار متولدین سال ۱۳۴۱ به #خدمت_زیر_پرچم، رفتم #سربازی! که بعد از آموزشی دو ماهه در پادگان زیبای لشگرک #تهران، به #باختران افتادم و لذا خودم را به پادگان شماره ۲ #کرمانشاه معرفی کردم و بعنوان جمعی گروه ۴۰۴ #مخابرات، مشغول خدمت شدم ولیکن در همان ماه اول به درخواست قرارگاه لشکر ۸۱ زرهی، به قرارگاه مرکزی اعزام شدم که سربازان آن، زندگی خیلی مرفهی داشتند! اما با #روحیه_انقلابی من سازگاری نداشت و لذا چندان دوام نیاوردم و به گروهان خودم برگشتم و اینبار توسط شعبه عقیدتی-سیاسی پادگان جذب و بعنوان مسئول نظارت بر آشپزخانه پادگان (که یکی از اهداف تخریبی نفوذیهای سازمان منافقین برای مسمومیت سربازان بود)، مأمور شدم که رفاهیات بیشتری نسبت به قرارگاه داشت که مهمتر از همه، آنقدر وقت اضافی داشتم که به عضویت #گروه_تئاتر «اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باختران» در آمدم و تقریباً یکروز در میان در تمرینات آن شرکت میکردم و منتهی شد به اجرای نقشی در نمایشی با عنوان «ما تا آخر ایستادهایم» که بمناسبت دهه فجر ۱۳۶۰ در #تئاتر_شهر کرمانشاه، سالن نمایش ایلام، پادگان اللهاکبر اسلامآباد غرب، پادگان ابوذر سرپلذهاب، پادگان هوانیروز کرمانشاه و برخی مساجد کرمانشاه به نمایش در آوردیم.
بعد از اتمام تمرینات و اجرای نمایش مذکور، خوشی سربازی در آشپزخانه پادگان و رفت و آمد آزاد به شهر، زد زیر دلم و داوطلب حضور در #خطوط_مقدم جبهههای #حق_علیه_باطل شدم که به گردان ۱۱۹ تیپ اللهاکبر مستقر در #جبهه_میمک معرفی شدم (۱۳۶۱). اما #جانبازی بنده در #جبهه_سومار اتفاق افتاد (۱۳۶۲) که مصادف شد با اتمام دوره سربازی و احتیاط و به تهران برگشتم.
و در دوره نقاهت خود، وارد #حوزه_علمیه شرق تهران (مدرسه علمیه آیةالله جلالی خمینی) شدم و #سناریست_مکتبی و #سرباز_مکتبی بودنم تبدیل شد به #طلبه_مکتبی و در همان دهه شدم #افسر_مکتبی شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران!
و اما نخستوزیری؛ ...
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
ملتی، قربانی دعوای مادرشوهر!
یکی از مسائل دربار #آخرین_شاه ایران، دعوای #مادر_شاه با #زن_شاه بود که کلکلی بیپایان داشتند!
#تاج_الملوک، برای تحقیر #فرح_دیبا، او را #آخوند_زاده و #سید_زاده خطاب میکرد و اینکه از #نسل_عرب است و عربی که با حمله به #ایران، سلسله #شاهنشاهی_ایران را مدتی دچار اختلال کرد!
ولیکن زن شاه که از نوجوانی، گرایشات چپگرایانه یافته بود و تا آخر عمرش هم بر این پندار بود که «دین؛ افیون تودههاست!»، و حال آنکه خودش افیون تودهها شده بود. زیرا هیچگونه اعتقادی به اسلام و دیانت و حتی دلبستگی نسبی و نسلی خودش به سادات نداشت اما با حضور در #اماکن_مذهبی موجب #تحمیق_ملت میشد و حتی پابرهنه رفتنش به زیارت مقبره #خیام_نیشابوری صرفاً برای #تخدیر_ملت بود و نیز تحتالشعاع قرار دادن واقعه تاریخی پابرهنه رفتن #شاه_عباس به پابوس مرقد #امام_رضا(ع) از اصفهان تا مشهدالرضا!
(البته شاه عباس هم قصد قربتی نداشت بلکه بخاطر انصراف اذهان #شیعیان از #زیارت انقلابآفرین عتبات عالیات بویژه #کربلای_معلی بود!)
در هر حال، آن #عجوزه (زن رضاخان که نهایتاً بعد از گندیدن جسدش در گورستان بیخانمانهای آمریکا دفن شد!!)، برای آزار بیشتر عروسش، عدهای از نویسندگان و هنرمندان را به کار گرفت تا علیه #سادات و نسل #عرب در ایران، #لجن_پراکنی بکنند!
#دو_قرن_سکوت هم در چنان فضای #عرب_ستیزی و #اسلام_ستیزی نوشته شد و مستمسکی شده برای #امت_اسراعیلی جهت ضدیت با #اسلام و #نظام!
اگرچه عربستیزی از #صهیونیزم است.
(زرینکوب چاپ هفتم کتابش را اصلاح کرد)
✍حم
۰۳/۹/۹
🌐حیفه نبینی
🎲محل نظرات
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻 @SMHM212
آینده شوم تهران!
(قسمت ۰۷):
لزومی هم ندارد که #خرابی_تهران را در #بمباران_اتمی دشمنان بیرونی ببینید (لااقل به این زودیها) زیرا اول باید آن #وقایع_محرّمه صورت بگیرد. ظاهراً خرابی آن به غرق شدن این شهر در #لجن متعفنی است که خود پدید می آورند. شاید هم در پی یک #زلزله سنگین رخ بدهد که اتفاقاً یکی از تهدیدات جدی و فعلی این شهر هم است. بنده چند سال پیش شنیدم که حتی گروهی ژاپنی از متخصصین زلزله وقتی دعوت شدند که زلزله احتمالی تهران را مورد بررسی علمی قرار بدهند و قرار بوده که دو ماه در اینجا مطالعه میدانی داشته باشند ناگهان بعد از دو هفته عازم فرودگاه میشوند تا #تهران را ترک کنند. آنها قراردادشان را عملاً ابطال میکنند و میگویند حضور در این شهر دیوانگی است! تهران یک #بمب_ساعتی بیش نیست که هر لحظه ممکن است همه اهالی آنرا معدوم سازد!
[طبق برخی مطالعات؛ طبقات زیرین #شهر_تهران، همانند غار و مغاره، خالی است و پیشبینی میشود که طاقدیسهای آن، روزی درهم شکسته و کل کلانشهر تهران (العیاذ بالله) در قعر زمین که مملو از #لجن است، فرو میرود! و لذا تا تهران از صفحه روزگار، #محو و #اهالی_کثیف و متعفن و #ضد_ولایت آن، #غرق_لجن نشوند، #امام_زمان(عج) هم تشریف فرما نخواهند شد!]
البته اگر #روایات را ملاک تصمیمگیری خود بدانیم فعلاً جای نگرانی نیست زیرا هنوز آن #شورا تشکیل نشده و هنوز #زمزمه_شوم #حذف_ولایت تبدیل به #مصوبه نشده است! و هنوز ... اگرچه سایر مقدمات منتهی به این مسائل در حال شکلگیری هستند و بنده نشانههای آنها را آشکارا میبینم و برای شما هم خواهم گفت. شاید کسی گمان کند که این روایات معتبر نباشند. چه بسا ممکن است که فرضاً روزی کسی آمده به تهران و در اینجا مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش آن قرار گرفته و از جانب دیگران هم حمایتی نشده و دستی هم به قلم داشته و لذا نشسته در وصف این شهر و مردمانش چنین حرفهایی را نوشته! آیا چنین چیزی یا امثال آن در میان بوده است؟ باید عرض کنم که خیر! زیرا بخشی از این روایات در کتبی مثل #غیبت_نعمانی، #کبریت_احمر و #بحار_الانوار درج شدهاند؛ کتابهایی که قبل از بوجود آمدن تهران (بعنوان شهر) تألیف گشتهاند. تهران حدود ۳۰۰ سال است که شهر شده و از خود اسم در کرده وگرنه در زمان نوشتن آن کتابها معلوم نیست حتی یک روستای کوچکی بوده است.
مطلب دیگر #دار_الزوراء نامیدن این شهر در برخی از روایات است و اینکه در تفسیر آن از #بغداد هم اسم برده شده (و جالب آنکه اسم تیم ملی #فوتبال_عراق هم در حال حاضر #الزورآء است!) ولیکن بازهم متأسفم که بهاطلاع برسانم خیر!
این #شهر_شوم، خود تهران است. زیرا #امام_صادق(ع) نشانی دقیقی میدهند و صریحاً میفرمایند: در آینده شهری بنا نهاده خواهد شد در حوالی #شهر_ری (سرزمین و #ملک_ری در آنزمان مشهور بوده و شهر ری وجود خارجی داشته و حتی عمربنسعد (علیه اللعنة) در رؤیای استانداری آن تن به مشارکت و آغاز در قتل #امام_حسین(ع) داد)، #امام آدرس شفافتری میدهند: در دامنه کوهی بلند و «تسمی بالطهران»! تهران نامیده خواهد شد. آیا کوهی بلندتر از کوههای شمال تهران و دامنه #دماوند در حوالی ری سراغ دارید. آری همینجاست. همین شهری که بنده و شما #واعظین آن به شمار میرویم! و فراموش نکنیم که امام صادق(ع) بعد از آدرسيكه ميدهند (در مضمون «في حوالي الري ... تبني ... بلدة ... تسمي بالطهران» يعني در آينده شهري بنياد نهاده خواهد شد در حومه شهر ري و در دامنه كوهي بزرگ كه #طهران ناميده خواهد شد)، در باره طهران فرمودهاند؛ «فـرّوا منـها» (از آنجا فرار كنيد). یعنی هر گونه مقاومتی هم بیفایده است! حال اگر این روایت #صحیح باشد و ما واعظین که مقتدایمان امام صادق(ع) است آیا مکلفیم که این #سخن_امام را به اطلاع #مردم_تهران برسانیم یا خیر؟! و چگونه این کار را به انجام برسانیم؟
فرار از تهران به کجا؟!
سرانجام #بیداری_اسلامی چیست؟
روایات میگویند: «[سید] #یمنی در پی نبرد #سفیانی با وی وارد #عراق میشود و نیروهای یمنی و #ایرانی جهت رویاروی با سفیانی وارد عمل میشوند و از #روایات چنین ظاهر میشود که نقش نیروهای یمن در نبرد سفیانی، نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است؛ زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده میشود که طرف درگیر با سفیانی، مردم مشرقزمین یعنی #یاران_خراسانی و #شعیب هستند و گویا یمنیها پس از یاری رساندن به آنان به #یمن باز میگردند.»
(فرهنگ الفبایی مهدویت؛ موعودنامه/ چاپ۲۴/ مجتبی تونهای/۱۳۹۰/ ص۷۸۵)
... ادامه دارد.
👌تذکر: این مقاله در سال ۱۳۹۰ تألیف شده (که بازنویسی #سخنرانی بنده در همان سال بود که در محل #جامعه_وعاظ انجام گرفت و مورد اعتراض شدید #روحانیون واقع شد!) و نکات داخل کروشه [...] را جهت توضیحات بیشتر، امروز بر آنها افزودم.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۲۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
بلوغهای پنجگانه ایرانیان و
پیشگیری از بلوغ پنجم آنان
با عقیمسازی بلوغ چهارم!!!
در حافظههای رایانهای خود بدنبال مقاله «۵ بلوغ ایرانیان» میگشتم که اسکرینشاتهای آنرا در قالب ۷ قطعه پیدا کردم!
این مقاله را سالها پیش نوشته و در کانال #ملکوت_معراج (که یکی از ۱۲ تا کانال بنده در تلگرام بود) به اشتراک گذاشتم و با فیلتر شدن آن، همه آن صفحات مجازی از بین رفتند!
باز هم دنبال متن مقاله خواهم گشت و اگر یافتم به اشتراک خواهم گذاشت انشاءالله ولیکن عجالتاً به اشتراک گذاشتن همینها هم غنیمت است!
آنچه که اینجا لازمست بیافزایم، اینست که در هر دوره از بلوغهای مذکور، عدهای هم از #سیر_تکاملی خود بازماندند و لذا امروز در ایران با چهار گروه از ایرانیهای نابالغ مواجهیم و بالتبع، نه تنها اشتراک نظر و گفتمانی با هم نداریم بلکه ایبسا در مقابل همدیگر، صفآرایی هم داریم.
#امت_اسراعیلی پارسیزبان، یکی از خطرناکترین گروههای نابالغ ایرانی است که بنام #ایران اما #علیه_ایران با #صهیونیزم_شیطانی همآوا و هماهنگ شدهاند و در صدد براندازی «نهضت+نظام اسلامی» هستند و به علت تهی بودن از اندیشه و خرد و #بصیرت، ظرفیت #بلوغ_پذیری ندارند و لذا دور هم که جمع میشوند، زامبیگونه تبدیل به «کرگدنهای ویرانگر و کروکودیلهای غارتگر» شده و #بی_شرفی خود را به انتهای خود میرسانند! نمونه #توحش آنها را در جنایتی که علیه #آرمان_وردی و #عجمیان و امثال آن دو #شهید مرتکب شدند، دیدیم.
⁉️آیا ایرانیان در بلوغ چهارم خود، سترون خواهند شد؟!
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
هماکنون حرم #حضرت_زینب(س) بدون برق و خاموش است
📌#خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌تعامل طبیعت با رفتار انسانها
وقتی حرم بانوی چهارم #مقاومت؛ زینب(س) خاموش شد، انرژیهای ایرانیها هم دچار اختلال شد! چرا؟!
در یکی از گروههای ایتایی، یکی از کاربرها (احتمالاً در مقام انکار و تمسخر) از قول #کاظم_صدیقی نقل کرد که: «گناه و فساد بسیار در جامعه، باعث آلودگی هوا و شرایط بحرانی کشور شده است»!
بنده در جواب نوشتم:
«بدون تردید تعاملی غیر قابل انکار بین طبیعتی که به فرمان #خالق_متعال است و رفتار انسانها برقرار است، ولیکن توجیه آنها برای عامه مردم با گفتههای امثال صدیقی، قابل هضم نیست و شاید موجب استفراغ هم بشود!»
به ۳ نمونه، اشاره میکنم:
۱) طوفان شن طبس
آمریکاییها در بیخبری ایرانیها، با تعدادی پرنده نظامی وارد #طبس شدند تا ضمن نجات گروگانها چند تا غلط اضافی دیگر هم مرتکب شوند!
#امام_خمینی، شنهای درهم کوبنده آنها را #مأمورین_خدا توصیف کردند.
۲) آتشفشان اروپا
در طی همین ده بیست سال اخیر بود که اروپاییها ورود هواپیماهای ایرانی به فرودگاههای اروپا را (با این بهانه که به علت تحریمها فرسوده و خطرآفرین شدهاند!) ممنوع کردند و لذا #ایران ۷۰ پرواز خود را لغو کرد. بلافاصله یکی از آتشفشانها فعال شد و آنقدر ریزگرد در کشورهای اروپایی پراکند که باعث لغو ۷٫۰۰۰ پرواز اروپایی شد!
۳) زلزله ادلب و ترکیه
باعث شد #غائله_سوریه، تحتالشعاع #طوفان_الاقصی واقع شود! چرا؟!
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۹/۳۰
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
مشت ملت.pdf
225.3K
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
⚠️اختلال در بلوغ چهارم ملت
👈کماکان👉 در جستجوی مقاله «بلوغهای پنجگانه ایرانیان» بودم که به مقاله «مشت ملت» رسیدم! آن مقاله در این مقاله هم تعبیه شده بود.
#مشت_ملت را در سال ۱۳۹۷ تحریر کردم و در آن اشاره کردهام به اینکه مقاله «بلوغهای خمسه ایرانیان» را دو سال قبل از آن (۱۳۹۵) در تلگرام به اشتراک گذاشته بودم. بنابراین میشود احتمال داد که تحریر مقاله بلوغها همزمان با استغراق ایرانیان به مسئله #برجام و مذاکرات ۱+۵ بوده است.
⁉️ چه لزومی داشته که بنده همزمان با #غائله_برجام، بلوغهای خمسه ایران را مطرح نموده و نسبت به تکمیل #بلوغ_چهارم، اظهار نگرانی بکنم؟!
هر علتی که داشته، دال بر این است که در آن مقطع، احساس خوشایندی از جو حاکم بر کشور (از لحاظ عدم تحقق و تجلی منویات #مقام_ولایت) نداشتهام!
زیرا در آستانه نیل به قلهای بودیم که مهمترین محور آن؛ #امنیت_ایران و #جبهه_مقاومت بود که بالاخره در ۱۴۰۰ به #قله_دفاعی (به روش هجومی) رسیدیم. اما در ۱۳۹۷ (سال تحریر مقاله مشت ملت) که #جریان_انحرافی #مشانژاد در صدد کودتا علیه #دولت مستقر (و نیز #قوه_قضائیه) از طریق #مجلس (و توسعه #اغتشاشات خیابانی) بود، به چنین قلهای نرسیده بودیم (که فرضاً بتوانیم همزمان با شخم زدن #اسراعیل، بتوانیم کلیه پایگاههای #غرب_وحشی و اذناب آنها را در سطح جهانی و فضایی، یکجا منهدم سازیم)!
👌 نکته مهم و قابل توجه دیگر این مقاله؛ تشابه وضعیتی است که شش سال پیش هم داشتیم! با این تفاوت که #روحانی باید میماند و پوزیده باید برود! زیرا ...
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۴
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
سفسطهای در امر حجاب
حجاب؛ در ساحت شرع
همانند نماز یک تکلیف و بالتبع یک عبادت و مستوجب ثواب اخروی است.
طفره رفتن از #اقامه_نماز، مستوجب عذاب اخروی است ولیکن در دنیا نمیتوان نماز (نماد عبادت الهی) را بر کسی که إکراه دارد، تحمیل کرد. زیرا عدم اقامه آن به کسی در ظاهر زیانی نمیرساند. #مکلف چه تنها و چه در میان #جمعیت باشد، اقامه یا عدم اقامه آن، قاعدتاً نفع و ضرری به حال کسی ندارد. اما #آثار_اجتماعی_حجاب، همانند نماز نیست. زیرا عدم اقامه آن، به ضرر معنویات دیگران است و حرمت #حریم_بصری دیگران را پایمال میکند و عواقب خطرناکی بدنبال دارد فلذا #حرام_شرعی است.
حجاب؛ در ساحت عقل
رفتاریست مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز که نحوه اقامه آن از شرایط محیطی تبعیت میکند. و از آنجا که عدم اقامه آن، ممکنست موجب إضرار به دیگران باشد، باعث حساسیت میگردد. اطفال و افراد کهنسالی که در هیچکس رغبتی به #ازدواج (احساس و رابطه شهوانی)، پدید نمیآورد، معاف از #حجاب هستند. ولیکن هر کسی (اعم از مؤنث و مذکر و...) که باعث کمترین #احساس_شهوانی در کسی (حتی در محارم به غیر زوجیت) بشود، نه تنها از پوشش لازم (حجاب)، معاف نیست بلکه مستعد مؤاخذه (امر بمعروف و نهی از منکر) است ولو به تحکم و الزام و اجبار. فلذا #حرام_عقلی به شمار میرود.
و اما حجاب در نظام اسلامی
عدم اقامه آن؛ #حرام_سیاسی است. زیرا که موجب اختلال در نظم نظام و تهدیدی علیه بنیانهای مقدس #خانواده است که #نظام_اسلامی (در قالب حکومت یا جمهوریت) مکلف به #صیانت از آن است.
✍حسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۳
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌 پیچیدگیهای بودجهنویسی ایران!
بنده وقتی که (سالها پیش) همین مصاحبه و همین این اعداد و ارقام را دیدم و رفتم دنبال تحقیق مطلب، متوجه شدم که علت چنین اختلافاتی، عمدتاً در روش محاسبه قیمتها با توجه به تنوع #نرخ_ارز بوده است و هر کدام از دستگاههای مذکور، با روش خودش و متناسب با نرخ ارزی که با آن سروکار داشته، محاسبه میکرده است!
اگرچه دست چپاول نفوذیها در همهچیز و همهجای مملکت ما اصلاً قابل انکار نیست! که لازمه شفافیت در آنها ملاحظه تخصصی مجدد «قوانین دائمی» مصوب سالهای ۱۳۲۷ لغایت ۱۳۵۷ است.
یعنی قوانینی در بودجه کشور حاکم است که در طی ۳۰ سال اول تشکیل سازمان برنامه و بودجه وضع شده تحت عنوان دائمی و لایتغیر بگونهای که هیچ دولت و مجلسی وارد حیطه آن قوانین نشده است!
و نیازمند مجلسی شجاع و هوشمند هستیم که بتواند از پس #اصلاحات آن برآید!
همین دیشب در محفلی نیمه تخصصی، بنده طرح مسئله کردم که چرا هر سال صرفاً بخشی از #بودجه_کل کشور در #مجلس_شورای_اسلامی مطرح میشود نه کل گردش مالی کشور؟!
یکی از مقامات عالیرتبه و متخصص #سازمان_برنامه و بودجه فیالمجلس گفت که ما صرفاً درآمدهای رسمی و قانونی کشور را به #مجلس ارائه میدهیم و بودجه فرضاً نهادهای عمومی از قبیل شهرداریها ربطی به #دولت و مجلس ندارد و آنها (اگرچه اشراف اطلاعاتی داریم ولیکن) طبق #قوانین ملی، فرایندهای محاسباتی و تخصیصاتی و نظارتی خودشان را دارند و...
و قرار شد که در نشست بعدی، وارد بررسی جزئیات این مسائل بشویم انشاءالله
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱۱
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
صفحات مجازی عمومی و سراسری:
💠
کانال مقالات مذهبی-سیاسی حسینی منتظر
🆔 @SMHM212
💠
کانال اطلاعرسانی سیاسی حیفه نبینی:
🆔 @chelcheraaqHM
🎲
گروه هماندیشی چلچراغ معارف و احکام
https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
💠
صفحات مجازی ویژه روستا:
💠
کانال اطلاعرسانی سیدعلاءالدین:
🆔 @SayyedAlaaddin
💠
کانال اطلاعرسانی گنبد فیروزه:
🆔 @GonbadeFirozeh
🎲
گروه هماندیشی سیدعلاءالدین
https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4
🌹
بسمه تعالی
با سلام و عرض ادب
به اطلاع هم ولایتی های عزیز و بزرگوار میرساند مورخ ۱۴۰۳/۱۰/۳ جلسه امنای روستا تشکیل گردید و در خصوص رفع مشکل آب روستا تصمیماتی گرفته شد که به زودی به مرحله اجرا در خواهد آمد با امید به همکاری شورای محترم مصوباتی تصویب گردید که در صورتجلسه به محضرتان اطلاع رسانی میگردد که در خصوص شفاف سازی مسائل مالی روستا و همچنین ایجاد صندوق قرض الحسنه نیز تصمیماتی گرفته شد که ابلاغ خواهد شد
به امید همدلی و همکاری وآبادانی هر چه بیشتر روستا
با تشکر امنای روستای امامزاده علاءالدین
☝️از پیامهای دریافتی☝️
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۷۷):
👈بخش قبلی👉
در خصوص این پیام دریافتی☝️(و استدعای بعضی از اهالی راجع به نظر بنده حقیر در خصوص همکاری با این پدیده نه چندان نوظهور روستایی)، بنظرم ۳ نکته، قابل تذکر است که طی پیام بعدی به آنها خواهم پرداخت انشاءالله
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱۱
👈سادات میدان👉
🎲
👈سیدعلاءالدین👉
🌹
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان
💠
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۳۷۸):
👈قسمت قبلی👉
در خصوص 👈پیام مورد اشاره قبلی👉
بنده ۳ نکته را قابل تذکر میدانم:
۱) وجاهت و جایگاه:
این «امنای روستا» (همانند «هیئت امناء امامزاده» و «هیئت امناء مسجد» و امثالهم) وجاهت قانونی ندارد. تا جایی هم که شنیدم، فاقد تأییدیه و مهر و امضاء حتی شورای خائن روستاست و لذا هیچگونه رسمیتی برای ورود به تعاملات با ادارات دولتی هم ندارد.
بنده شناخت چندانی از این افراد ندارم و اینکه واقعاً دنبال چه چیزی هستند؟ و طبق چه فرآیند قابل قبولی خود را بعنوان «امنای روستای امامزاده علاءالدین» نامیدهاند؟!
و اینکه از چه وجاهتی برخوردارند؟
(وجاهت حقوقی و رسمی)
منتخبین یا مؤیَد چه کسانی هستند؟
(فرایند گزینش و عضویت)
زیرمجموعه شورا و دهیار هستند یا مافوق آنها؟
و گستره تصمیمات آنها تا کجاست؟ و چه بردی از قدرت دارند؟ و خلاصه اینکه جایگاه حقوقی این امنای مشکوک، برای بنده و موکلین بنده، کاملاً مبهم است!
با توجه به حضور نانکلی (دشمن روستا) در خانه یکی از سران یکی از همین هیئات غیرقانونی (۱۴۰۳/۸/۱۷)، که قاعدتاً در صدد نفوذیپروری است، بالتبع نمیتوان به این امنای خودخوانده، اعتماد ورزید. زیرا اصلاً بعید نیست که اینها هم همانند شورای خائن و سایر خودفروختگان مکمل نقشههای شوم نانکلی شیاد بشوند.
البته بنده در ظرف همان هفته تشریففرمائی نانکلی اوقاف به روستا در یکی از گروههای روستا اشاره کردم که شاید برای حل و فصل نزاع دو نفر از مستأجرین دو دانگ موقوفه، آمده است و چندان ربطی به ما ندارد. ولیکن با فعال شدن تعدادی از اهالی معلومالحال روستا با عنوان غلطانداز و جعلی امنای فضول روستا، نمیتوان به عواقب تردد مجدد نانکلی، بدبین نشد.
استفاده از عنوان «امنای روستا»، نوعی جعل عنوان و قابل پیگرد قضایی است و آحاد این جمع در مظان اتهام قرار میگیرند. زیرا امکان سوء استفاده وجود دارد و حتی اگر کسان دیگری ذیل این عنوان مرتکب فعل خلافی بشوند، دامن اینها هم گیر خواهد افتاد.
در هر حال اگر واقعاً و صرفاً قصد خدمت به اهالی روستا را دارند، لزومی ندارد که خود را امنای (خودخوانده!) روستا بنامند و چرا خود را بعنوان یک «گروه خیریه» معرفی نمیکنند؟! در اینصورت زمینه بدگمانی و سوءاستفاده جای خود را به اعتماد و تعاون خواهد بخشید.
احتمالاً اهالی محترم بخاطر دارند که قبلاً هم هیئتهای مندرآوردی و خودسری شکل گرفت که بدنبال آقابالاسری برای روستا بودند که ره به جایی نبردند و بعداً معلوم شد که پشتپرده آنها نانکلی مکار بوده است! و لذا بنده طی سخنرانی خود در سال ۱۳۹۵ برای اهالی و مسئولین محلی حاضر در مراسمی، نامشروع و غیرقانونی بودن آن مقدمات غلط را مطرح کردم ولیکن لجاجت اوقاف بویینزهرا برای تحت سلطه گرفتن شوراهای روستا (از همان زمانی که نانکلی به متراژ خانههای اهالی پرداخته تاکنون) و تلاش برای ایجاد کانونهای قدرت دیگر برای سلطه بر اهالی (آنهم با سیاست خالی از سکنه کردن روستا اما با شعار خدمت به روستا!) که نمیتواند بیربط با دفینههای این روستا باشد که همچنان عدهای در حال استخراج آنها و ثروتاندوزی هستند!
فلذا نباید فریب این ظواهر را خورد که عاقبت بخیری ندارد.
۲) احتمال فضولی:
با توجه به اعلام این دسته در مسئله «رفع مشکل آب روستا» و ادعای تصویب تصمیماتی! و حرفهای پراکندهای که به گوشم میرسد، لازمست هشدار بدهم که این عده هیچ وجاهتی برای این قضیه فرضاً در قالب توافق با متجاوز نقاشی و معامله بر سر آبهای سطحی منطقه نقاش ندارند و هرگونه توافق و تعهدی با امثال صفةاله داودی، فاقد هرگونه ارزش حقوقی و عرفی است و بلحاظ این فضولی (تکرار 👈فضولیهای خائنانه امثال کاظمرنگی و حمداله و یداله و...👉) تحت تعقیب قضایی قرار خواهند گرفت.
طبق برخی نگرانیهایی که به بنده منعکس میشود؛ احتمال میرود که اینها هم همانند قبلیها احتمالاً به قصد خودنمایی یا انتفاعی دیگر، بخواهند فرضاً با متجاوز نقاشی معاملهای بکنند تا بخاطر «چاه شجاع»، روستا را از آبهای سطحی نقاش محروم سازند که قطعاً خیانت غیرقابل اغماضی خواهد بود.
باز هم توصیه میکنم بجای استفاده از عناوین غلطانداز و غیرقانونی (از قبیل؛ امنای روستا، امنای مسجد، امنای امامزاده، امنای ...!) از عناوین مناسبتری مثل خیریه، امداد، کمکهای مؤمنانه و امثالهم بهره بگیرند تا شائبه فضولی و سوءاستفاده و بدبینی در بین نباشد.
👌با این تأکید که هیچ حقی هم برای امضای هیچ معاهدهای (نه با ادارات آوج و نه با افرادی مثل صفت و نانکلی و نه اشخاص حقوقی ذیربط و بیربط دیگر) را ندارند که منافع اهالی را تهدید یا تحدید نماید و به خطر اندازد.
و السلام علی من اتبع الهدی
...ادامه دارد.
✍️سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱۲
سادات میدان
🎲
سیدعلاءالدین
💠
یک از هزاران
🌹
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
هدایت به دست کیست؟
پیام این انیمیشن:
«#گاو قبل از اینکه قربانی #گاندو بشود، قربانی #بلاهت خود در اثبات واقعیت به #ابله شد!»
بهچه قیمتی⁉️
#زنجیره_حماقت
#پویانمایی جالبی از نحوه انتقال و تکرار سریالی #حماقت در قالب اصرار به تفهیم حقیقت و واقعیت به #منکر_نفهم!
#مجاهد، گاهی هم قربانی #جهاد_تبیین میشود! یعنی نه تنها مخاطبین، #متنبه نمیشوند بلکه خود #بصیر به باد فنا میرود! زیرا حکایت، حکایت بذر افشانی در شورهزار است که هیچ ثمری ندارد.
#هدایت انسانها به #حقایق_عالم، چنان پیچیده است که حتی #پیامبر_اعظم(ص) هم حریف آن نیست! فلذا لازمه هدایت دیگران به #راه_راست، بیش و پیش از #جهاد_تبیین، #دعای_عاجزانه به درگاه خداست.
#قرآن:
«إنک لا تهدی من أحببت ولکن الله یهدی من یشآء و هو أعلم بالمهتدین» (۲۸/۵۵)
(ای رسول ما، با آنکه تو هادی خلقی) چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است.
«و إذا سمعوا اللغو أعرضوا عنه و قالوا لنا أعمالنا و لکم أعمالکم سلام علیکم لا نبتغی الجاهلین» (۲۸/۵۶)
و چون سخن لغوی (از دشمنان بشنوند از آن إعراض کنند و گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، بروید سلامت باشید که ما هرگز مردم (هرزهگوی) نادان را نمیطلبیم.
👌فلذاست که بازخورد اجتماعی عملکرد #روحانیت_بصیر (#فقهای_راجع) در #جامعه؛ «لعلهم یحذرون» (۹/۱۲۲) است!
امید است...!
اما
تبیین را جهاد باید
تا مؤثر افتد شاید!
آری شاید ...!!
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۱۳
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏