آیت الله قاضی طباطبایی ره :
لقمه حرام انسان را دشمن دین میکند همانطور که ٣٠ هزار حرام خوار در روز عاشورا با امام حسین علیه السلام دشمنی کردند. لقمه شبهه ناک هم انسان را شبهه افکن در دین میکند.
📡 @News_Fath
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۰):
عصای چوبین و سخت بیتمکین نانکلی!
(بخش ۵):
قصه دو دانگ موقوفه امامزاده
در تعامل ادارات اوقاف و ثبت؛
(طبق إشعاریه مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۴ اداره ثبت اسناد و املاک در پاسخ به استعلامیه دادگاه):
۱) در تاریخ ۱۳۲۰/۲/۴ فردی بنام ابراهیم انصاری فرزند مرتضی اظهارنامه شماره ۴۸۲۰ را تسلیم اداره ثبت آوج میکند که فاقد امضای خود و امضای مدیر ثبت است!
وی (بعنوان مدعی تولیت امامزاده) بدنبال ثبت دو دانگ موقوفه امامزاده بنام خودش بوده است ولیکن مراحل بعدی را پیگیری نمیکند!
۲) طی ۲۰ سال بعد از آن تقاضا (یعنی ۱۳۴۰/۱۲/۲۴) اداره ثبت پس از انجام برخی اقدامات اداری از قبیل آگهیهای نوبتی و تحدیدی و مراجعه به اداره ثبت احوال قزوین، متوجه میشود که نام کامل متقاضی، «محمدابراهیم» است فلذا مجددا اقدام به تجدید آگهیهای نوبتی و تحدیدی میکند ولیکن باز هم از جانب متقاضی هیچ بازخوردی دریافت نمیکند!
۳) اداره اوقاف که (احتمالاً از زمان آخرین کدخدای روستا در دوران قبل از انقلاب!) جایگزین متولی دو دانگ گردیده است، در تاریخ ۱۳۸۹/۷/۱۹ متوجه میشود که دو دانگ موقوفه امامزاده فاقد «سند رسمی و ثبتی» است و لذا طی نامه شماره ۶۳/۳/۱۴۶۸/الف خود از اداره ثبت (وارده به شماره ۸۹ در مورخه ۱۳۹۰/۱/۱۵) خواستار تغییر نام «دهنده اظهارنامه» از «ابراهیم انصاری» به «محمدحسینخان و محمدکاظم» میشود!!
۴) اداره ثبت آوج مراتب را ظرف دو روز طی نامه شماره ۲۴۷۴ خود به اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین، منعکس میکند.
۵) اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین طی نامه ۱۲۷/۱۰۶۱ - ۱۳۹۱/۲۸۰۱ پاسخ میدهد که موضوع مذکور قابل طرح در هیئت نظارت نبوده و لذا از طریق مراجع قضایی اقدام گردد که مراتب طی نامه شماره ۱۹۷ مورخه ۱۳۹۱/۲/۳ به اداره اوقاف بوئینزهرا اعلام میگردد.
۶) نامههای؛
۱۱۸۴۸ - ۱۳۴۶/۷/۱۵ به سازمان اصلاحات ارضی،
۱۱۶/۹۶/۳۱۹۷ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۷ به اوقاف بوئینزهرا،
۲۰۷ - ۱۳۹۰/۱/۲۱ به اداره کل ثبت استان قزوین،
۲۹۴۷ - ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ به دفترخانه ۴۴ و
۱۸۷۳ - ۱۳۸۹/۴/۱۷ به دفترخانه ۴۴
مکاتبات اداره ثبت آوج در موضوع اظهارنامه «موقوفه قلمداد کردن دو دانگ امامزاده توسط انصاری» بوده است که نتایج هیچکدام در پرونده منعکس نمیباشد!
(بنابراین اداره اوقاف تا همین امروز، فاقد «سند قانونی مبنی بر موقوفه بودن دو دانگ امامزاده» بوده است و تنها مدرک آن، «ورقپارههای جعلی بجای مانده از ابراهیم انصاری» است که اینک اداره اوقاف بوئینزهرا آنرا پیراهن عثمان علیه اهالی امامزاده علاءالدین قرار داده است!)
۷) برابر صورتمجلس شماره ۵۶۴۳ - ۱۳۸۵/۱۲/۱۷ پلاکهای فرعی ۷۰ و ۷۱ از پلاک اصلی ۱۱۷ مجموعا بمساحت ۱۳۶۲۵۰۰ (۳۱۸۴۰ + ۱۳۳۰۶۶۰) مترمربع بعنوان اراضی ملی بنام «سازمان جنگلها و مراتع» ثبت و صادر شده است!!
علیایحال؛ اداره اوقاف بوئینزهرا قبل از آنکه بتواند «موقوفه بودن دو دانگ امامزاده» را بنام خود به «ثبت رسمی» برساند، بدنبال «ابطال قانونی اسناد ثبتی چهاردانگ روستا» از طریق «ابطال ناحق اظهارنامههای قانونی و مشروع اجداد سادات» افتاده است!!!
آنهم با توسل به ۹ دروغ بزرگ!!!
که با اشاره به «جمعبندی قاضی دادگاه» (بدوی آوج) از ادعاهای دروغین «نانکلی کذّاب»، آنها را در پیام شماره ۶۹ خود بر شمردم.
در واقع «دستاورد حقوقی مجید نانکلی» از سال ۱۳۹۴ که مشغول حماسهآفرینی چکمه سفید (با مساعدت خائنترین فرد روستا) در امامزاده بوده است و بلکه از سالها قبل از آن (تقریبا در طی ۹ سال؟) عبارت است از انتساب ۹ دروغ بزرگ به اجداد سادات امامزاده علاءالدین که کل دادخواست وی، توسط دادگاه بدوی «حکم ابطال» دریافت کرد!
بیچارهتر از نانکلی، «مزدوران» او هستند که حیثیت و آینده خود را به دم او بستهاند و بدبختتر از آنها «جُهّال»ی هستند که در اطراف مزدوران علیه بنده و سایر خادمین روستا پارس میکنند!
حال بگمانم متوجه شدید، چرا میگفتم مستأجرین (زارعین سابق) نباید به اداره اوقاف، حتی یک ریال، اجاره بدهند و بلکه هر آنچه دادهاند (و صرف مصالح امامزاده نشده است) باید پس بگیرند وگرنه مدیون واقفین خواهند بود و در عبور از صراط قیامت، متوقف خواهند شد.
👌 اگرچه بعید است، اطلاعاتی بیش از آنچه که بنده در گزارشم آوردم، به دست آورید ولیکن از باب اطمینان خاطر خودتان، پرونده را ملاحظه کنید، شاید مفید باشد.
و نکته آخر این پیام؛
از آنجا که تجدیدنظرخواهی خواهان (با امضاء نانکلی) ۱۴۰۱/۰۹/۱۰ درج شده است لذا اگر پرونده مورد اشاره در روزهای پایانی آذرماه به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده باشد، قاعدتاً باید مترصد تعیین روز دادگاه تجدیدنظر از طرف قاضی ذیربط باشیم که شاید تاکنون معین و ابلاغ شده باشد. آیا کسی از اهالی، اطلاعی دارد؟!
... ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
دی ۱۴۰۱
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۱):
مکرهای نانکلی علیه فدک سادات؛
(بخش ۶):
اگر خاطرتان باشد در انتهای پیام شماره ۰۹ خود نوشته بودم: «ضمنا همین الآن (۱۴۰۱/۸/۲۲) که مشغول نوشتن این پیام هستم، شنیدم که اداره اوقاف طی دادخواستی از دادگاه آوج خواستار «ابطال کلیه اسناد صادره در خصوص املاک و اراضی روستای امامزاده» شده است و دادگاه مذکور چنین پرونده مفتوحی را در دستور کار خود قرار داده است!
قاعدتا اگر دادگاه به نفع اوقاف رأی صادر کند، کلیه اهالی روستای امامزاده علاءالدین (اعم از سادات و عوام)، «غاصب موقوفات» محسوب خواهند شد و بالتبع اگر با اوقاف «قرارداد اجاره» نبندند، از روستا اخراج خواهند گردید. فلذا لازمست، کلیه اهالی هم «هرچه زودتر» دست به اقدام مقابله قانونی نمایند و دادگاه را قبل از صدور حکم متوقف سازند.
پیشنهاد میکنم هرچه زودتر سه نفر (به نمایندگی از سادات حسینی، سادات موسوی و سایر اهالی) انتخاب و به دادسرای آوج معرفی شوند. همین امروز که فردا دیر است!»
اگرچه آن گزارشی که در روز برگزاری دادگاه دریافت کرده بودم، اصل قضیه صحیح بود (بجز نام وکیل و اینکه قرار نبوده حکمی صادر شود!) ولیکن نمیدانم چرا سادات محترم به توصیه مندرج در آن پیام، هیچگونه ترتیباثری ندادند!
ولیکن خدا با شما بود و دادگاه «حکم به بطلان دادخواست نانکلی» داد. آری! شما در غفلت بودید و فقط خدا هوای شما را داشت!
حال هم هشدار میدهم که دادگاه تجدیدنظر را نباید دستکم گرفت. فلذا لازمست نماینده/نمایندگانی را انتخاب کنید که پیگیر مواجهه حقوقی و هوشمندانه با دادگاه مذکور باشد/باشند.
ضمناً در بند پایانی پیام شماره ۱۲ خود نوشته بودم: «تذکر داده شد که جلسه دیروز دادگاه آوج در موضوع این روستا معطوف به بررسی حقوقی بند دوم «صورتجلسه استمهال» پارسال بوده است (که بنده گفته بودم باید هرچه زودتر ابطال شود و کسی گوش نکرد!) که به درخواست وکیل اوقاف (سلماسی یا سلمانی؟) برگزار شد و از آنجا که بنای قضاوت و صدور رأی نداشته، به اهالی هم اطلاع داده نشده است!
ولیکن بنده بر این تصور هستم که لااقل امین اوقاف باید حضور میداشت تا بتواند اهالی محترم روستا را هم توجیه نماید.
من احتمال میدهم وکیل اوقاف احتمال ناکامی میداده که نخواسته کسی از اهالی مطلع شود! وگرنه لااقل یکی از کسانی که آن صورتجلسه را امضاء کرده بودند باید در جریان میگذاشت.
در هر حال بنظرم امین اوقاف وظیفه دارد در این خصوص اطلاعرسانی نماید که اساسا چه ضرورتی داشته و چرا خود او هم در جریان قرار نگرفته است؟! و اگر در جریان بوده چرا اهالی را در جریان قرار نداده است؟!»
اما حدس ۵۰ روز قبل بنده هم (عدم اطلاع به اهالی - حتی به امین خودشان! - بعلت احتمال شکست در دادگاه) کاملا درست بود و اینکه آنهمه نقشههای شیطانیشان نقش بر آب شد ولیکن این اقدام مذبوحانه نانکلی نباید بیمجازات بماند و بلکه درس عبرتی باشد برای آنها که نمیفهمند؛ «هر که با آل علی در افتاد، ور افتاد»!
آیا کسی خبر دارد که «امین نانکلی» بالاخره چه گزارشی از دادگاه مذکور ارائه داد؟ و بعد از جلسه اخیر شورای روستا (در شهر ری) که یکی از مجیزهگوهای وی (فردی بنام Maysen که جرأت نمیکند خود را معرفی کند!) در گروه ممدشورا نوشته «... و تشکر ویژه از آقای سید محمد حسینی (امین موقوفه) که بیاناتشون نشانگر رفع رجوع مسائل وقفی بود...»!!!،
آیا کسی خبر دارد که این «رفع و رجوع مسائل وقفی در بیانات امین موقوفه» دقیقاً چه بود و چیست؟!
آیا راجع به «شمشیر از پشت زدن نانکلی» هم در «بیانات» ایشان چیزی بود؟!
لطفاً اگر کسی اطلاعی دارد، به اشتراک بگذارد یا به بنده اطلاع بدهد.
و اینکه برنامه وی برای «مقابله با نیرنگهای مکارانه نانکلی در دادگاه تجدیدنظر» چیست؟!
(توصیه: هرچه زودتر برنامه مؤثر خود را به اشتراک بگذار تا شاید خطاهایت جبران شود)
و اما برنامه پیشنهادی بنده:
حال که بر لایحه ۱۰۰٪ دروغ (کلا ۹ عبارت و هر ۹ تا دروغ!) و تهمت و سراسر دغل و نیرنگ نانکلی فریبکار واقف شدید، هرچه زودتر باید چند مطلب را در دستور کار خود قرار بدهیم:
۱) بایکوت مزدوران نانکلی و پیگیری انحلال هرچه سریعتر شورای خائن روستا (از طریق تجمع چشمگیر در مقابل فرمانداری آوج) و تحت تعقیب قرار دادن هر سه عضو مجرم شورا.
۲) حضور حداکثری کلیه خانوادههای روستا در مقابل اداره کل اوقاف قزوین با پلاکارد و شعار و انعکاس رسانهای بمنظور تقاضای عزل سریع نانکلی از مدیریت اوقاف بوئینزهرا.
۳) تحت تعقیب کیفری قرار دادن مجید نانکلی و بلکه سیدمصطفی مجیدی (مدیرکل اوقاف قزوین) بلحاظ خساراتی که در طی سال جاری بر اهالی تحمیل کردهاند، قبل از آنکه بتوانند دادگاه تجدیدنظر استان را با دروغهای متعدد خود تحت تاثیر قرار بدهند.
و الامر الیکم
... ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
دی ۱۴۰۱
«راه طی شده و باقیمانده»:
بنده، تنها شخص روحانی و غیررسمی ایران هستم که هنگام چاپ تمبر اختصاصی برای وی، عکس او در کنار تصاویر مقامات رسمی کشور درج شده است که در هفته تعاون ۱۳۹۳ انجام یافت!
لطفاً برای تفصیل مطلب، به پیام شماره ۷۸ از سلسله مقالات «راه طی شده و باقیمانده» بنده مراجعه کنید.
... ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
دیماه ۱۴۰۱
لینکهای دعوت اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین به؛
۱) «کانال» سید علاءالدین (اطلاعرسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
۲) «گروه» سید علاءالدین (گفتگوهای ذیربط با مسائل و مباحث روستا و دغدقههای مهم اهالی) در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4
ضمیمه پیام 78 در کانال سید علاءالدین:
https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/246
و پیام شماره 094 در کانال گنبد فیروزه:
https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/215
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۸):
نقش تعاونی در آینده روستا؛
(بخش ۰۱):
در پیام شماره ۶۸ خود قول داده بودم که صرفاً در بیان گذشتهها گیر نکنم و از آینده هم سخن برانم. این پیام میتواند سرآغاز چشمانداز بنده به آینده روستا تلقی شود.
(در باره «چشمانداز» بزودی خاطره و مطلبی را به اشتراک خواهم گذاشت انشاءالله)
و اما بعد؛
بنده، تنها شخص روحانی و غیررسمی ایران هستم که هنگام چاپ تمبر اختصاصی برای وی، عکس او در کنار تصاویر مقامات رسمی کشور درج شده است که در هفته تعاون ۱۳۹۳ انجام یافت!
دلیل آن، فعالیت چشمگیری بود که آن سال در زمینه «توسعه امر تعاونی» در کشور داشتم که مورد اهتمام جدی شهید بهشتی بود و تنها منادی بعد از او، مقام معظم رهبری بوده و هستند.
و متأسفانه هیچکدام از دولتهای جناحهای چپ و راست نه تنها خدمتی به امر تعاونی نکردند بلکه تا توانستند آنرا منکوب ساختند!
نشان به آن نشانی که مشانژاد خائن، با ادغام وزارت تعاون در وزارت کار و..، امر تعاونی را مضمحل ساخت و روحانی خائن هم حتی در سطح تبلیغاتی هم در هفته تعاون با اعضای اتاق بازرگانی (دار و دسته مسئول دفترش؛ دکتر نهاوندیان) که بخش خصوصی به شمار میرود، نشست گذاشت و حتی یک کلمه در باره امر خطیر تعاونی حرفی نزد!
سهم تعاونی در اقتصاد کشور که حداقل باید یکسوم باشد، متأسفانه تاکنون نتوانسته از ۶٪ (و بقولی ۸٪) بالاتر برود!
طراحی و مشارکت فعال در امور اجرائی تأسیس و تشکیل کاملا مدرن و پیشرفته «شرکت تعاونی توسعه و عمران تهران» (بعنوان أَبَر تعاونی خاورمیانه) دارای قابلیت عضوگیری حداقل ۱۲/۰۰۰/۰۰۰ نفر از اهالی تهران، کاری بود که کل سال ۱۳۹۳ مرا به خود اختصاص داد و اگر دولتمردان خائن دولت روحانی، کارشکنی نمیکردند، هماکنون ما قادر بودیم، ماهی چند میلیون تومان به حساب کلیه اهالی تهران واریز نمائیم تا هیچگونه نیازی به یارانه دولتی و.. نداشته باشند.
این حرکت عظیم اقتصادی ما متاسفانه نیمهکاره باقی مانده است و ظاهراً دولت رئیسی هم فرصتی برای بازیابی آن ندارد! (با اینکه بنده در ستاد خیزشهای مردمی رئیسی با عنوان «بازرس ویژه» موجب پیشگیری و درهم شکستن توطئه تبلیغاتی علیه آ.سیدابراهیم در انتخابات ریاست جمهوری بودم)
در هر حال، توصیه میکنم تا راهی دیار باقی نشدهام، از ظرفیتهای اطلاعاتی، خلاقیتی و مدیریتی بنده برای ایجاد و توسعه تعاونی کارآفرینمحور روستای خود استفاده کنید.
و از همین طریق از آ.سیدعلی حسینی (فرزند مرحوم حاجسیداسداله) مجددا استدعا میکنم، برنامه تأسیس و تشکیل تعاونی علاءالدین را بیش از این به تعویق نیافکند و اگر مجالی ندارد، سهم بنده (و احتمالاً سایر عموزادهها) از محل آن ۸۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان اولیه را تسلیم کسی بکند که بتواند به این امر مهم اهتمام بورزد.
حال اگر شما تعاونی را تأسیس کردید، آنگاه بنده هم، همهجانبه در خدمت آینده روستا خواهم بود انشاءالله.
تعاونی با تبدیل مالکیت زمینهای کوچک اهالی به سهام (در زمان عضویت آنها و در قالب قراردادهای موقت) قادر خواهد شد که بهرهبرداری از اراضی را بصورت گستردهتر و مکانیزه دنبال نماید که بسیار بصرفهتر و کارآمدتر از فرآوریهای انفرادی و خانوادگی از آنهاست.
ضمنا ناگفته نماند که بنده بعنوان «طراح ثانویه و تکمیلی بانک اسلامی پارسه» که آنرا بانکی «کارمحور»، طراحی کرده بودم (که ایضاً بعلت برخی کارشکنیهای خودی و دولتی، متأسفانه از سال ۱۳۹۲ متوقف گردیده!) ولیکن تلفیقی از سیستم کارمحورانه بانک و نیز «بنیاد اقتصاد ولائی» (از دیگر طراحیهای تشکیلاتمحور بنده) و همچنین تعاونی مدرن و پیشرفته و همگی کاملاً آی.سی.تیک (ict) قاعدتاً میتوانم تعاونی روستایی را بگونهای طراحی نمایم که نخستین تعاونی منحصربفرد در سطح جهانی باشد.
و ناگفته نماند که مدتی هم بنده در جایگاه مدیر «مرکز انتقال تکنولوژی پارک علم و فناوری دانشگاه تهران» (و مدیر تولید بودجه قبل از استعفاء) مشغول بودم و همان مقطع استاد پروازی کارآفرینی و نوآوری «سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری» هم بودم. بعد از آن که در جایگاه مدیرمسئول «خانه نوآوران سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران» دهها اختراع فنی و مهندسی و نیز ابتکارات علمی و آموزشی داشتم که یکی از آنها «مهارتآموزی اختراع و ابتکار» است و قادرم دیگران را هم به این مهارت مسلط گردانم و کلیه اهالی روستا را تبدیل به انسانهای مخترع بکنم.
بنابراین با اطمینان خاطر (و بدون حسادت، تمسخر و خندهدار قلمداد کردن ادعاهای بنده و گارد گرفتنهای عجیب و غریب و...!) میتوانید روی ظرفیت مشاورههای نوآورانه در عرصههای کارآفرینی بنده حساب باز کنید. البته تا زمانی که درگیر پروژههای جدید خود نشدهام! وگرنه که ممکنست مجال کافی برای خدمتگزاری نداشته باشم!
... ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
دی۱۴۰۱
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۲):
ماجراجوئیهای نانکلی علیه امامزاده؛
(بخش ۷):
در فراز پایانی پیام شماره ۷۱ کلیه دعاوی آقای نانکلی را ۱۰۰٪ دروغ قلمداد کرده بودم و اینکه در هر ۹ عبارت وی، دروغ و تحریف به کار رفته است.
ولیکن در دقتی مجدد، متوجه شدم که عبارات وی دهگانه است و یکی از آنها را با اندکی غمض عین، میتوان صحیح تلقی کرد. در واقع آنچه که بجرأت میتوان کذب و دروغ تلقی کرد ۹۰٪ ادعاهای وی است.
تنها ادعای وی که «خلاف واقع» نیست، عبارت؛ «خواندگان به اداره ثبت اظهارنامه ثبت املاک به شمارههای اعلامی دادهاند و در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی میباشند.» است بشرطی که بجای «میباشند» وی تلقی به «بودهاند» بکنیم!
آری متوفیان از سادات (اجداد پدری و مادری اکثریت اهالی) ضمن مراجعه به اداره ثبت اسناد و املاک آوج و ارائه اظهارنامه ثبت املاک، در صدد ثبت ملک به نام خود و اخذ اسناد رسمی «بودهاند». این عبارت کاملاً درسته ولیکن معطوف به املاک مشروع و قانونی خودشان بوده است و هیچ ربطی به دو دانگ موقوفه نداشته است. مضافاً که اگر اثبات شود که «حدود مندرج در اظهارنامههای مورد دعوا» معطوف به دو دانگ امامزاده بوده که بعد از «زارعین» اولیه (که بعنوان حقوقبگیران خوانین محلی، مأمور به کار زراعت در «مزرعه امامزاده» بودهاند) در اختیار «مستأجرین» قرار گرفته است، میتوان مطمئن شد که موقوفه بودن دو دانگ امامزاده اساساً واقعیت نداشته و این شیاع محلی، ناشی از تحریفات مدعی تولیت (محمدابراهیم انصاری) بوده است! که جرأت نکرده (طبق جوابیه رسمی اداره ثبت به استعلام دادگاه) اظهارنامه ثبتی خود را امضاء کرده و دنبال نماید!
چنانکه هماکنون اداره اوقاف هم هیچ مدرک رسمی و معتبری برای اثبات موقوفه بودن دو دانگ امامزاده ندارد.
فلذا ضمن غیرقانونی و نامشروع بودن کلیه اقدامات نانکلی در تحت فشار قرار دادن مالکین چهاردانگ برای الزام آنها به قرارداد استیجاری، کلیه اقدامات اداره اوقاف در طی پنجاه سال اخیر علیه مستأجرین دو دانگ هم غیرقانونی بوده است، مگر آنکه بتواند «اصالت صورتجلسه حل اختلاف مالک و وقف ۱۲۹۹ قمری» (مشهور به وقفنامه اصلی) را اثبات نماید وگرنه با اتکاء به اختلاسنامه منسوب به ملاعبدالجواد، هیچگونه حقی برای اداره اوقاف، قابل تصور نیست.
بنابراین بر کلیه بازماندگان نسبی و سببی ۱۸ خوانده نانکلی واجب است هرچه زودتر (قبل از دادگاه تجدیدنظر) شکوائیهای فرضا شبیه متن ذیل، تقدیم دادگاه نمایند:
بسمه تعالی
محضر محترم ریاست دادگاه عمومی بخش آوج
سلام علیکم
احتراماً به استحضار میرساند؛
اداره اوقاف بوئینزهرا طی دادخواست بدوی خود (مورخه ۱۴۰۱/۵/۱۲ دارای کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۱۱۹۱۳۷۲۰۵ با پیوست ۲۵ برگ)، علیرغم اطلاع کامل از مفاهیم وقفنامه ۱۲۹۹ قمری، ضمن ارائه نسخه تایپشدهای از وقفنامه جعلی و منسوخ ۱۲۹۷ قمری به محضر آن دادگاه محترم (جهت فریب دادگاه!)، تلویحاً اقدام به ایراد تهمت سنگین «موقوفهخواری» (و حرامخواری) به اجداد ما سادات حسینی و موسوی و اجداد مشترک سادات و غیرسادات روستای امامزاده علاءالدین نموده است.
همان ۱۸ نفر خواندهای که همگی دهها سال است به رحمت خدا رفتهاند و خواهان (آقای نانکلی) آنان را مجهولالمکان معرفی کرده است!!
با عنایت به شرح لایحه و مدارک پیوست، استدعای رسیدگی عاجل به ایراد بهتان و هتک حرمت سادات توسط آقای مجید نانکلی را داریم.
وی علیرغم «حکم بطلان دعوا» توسط دادگاه بدوی (در مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۲)، با توسل به دروغها و اطلاعات غلط و ناقص خود، بدنبال فریب دادن دادگاه تجدیدنظر نیز است و بر اهالی محترم روستای امامزاده علاءالدین، تا حدودی مشخص گشته که وی بدنبال نیات مشکوکی (متفاوت از صرفاً اهداف اداری خود) است. در خصوص اهداف ماجراجویانه وی متعاقباً لایحه مستقلی تهیه و تقدیم خواهیم کرد ولیکن فعلاً خواستار محاکمه و مجازات وی بابت توهین نسبت به اجدادمان هستیم. تعجیل در این قضیه بخاطر شایعاتی است که با اهدافی شوم، پیشاپیش در این روستا پخش شده و کلیه سادات را «حرامخوارههای افغانی!» جلوه میدهند!
جهت اشرافیت بر مسائل روستای امامزاده علاءالدین (متناظر با رفتار اداره اوقاف بوئینزهرا) عجالتاً پرینتی از پیامهای معطوف به اطلاعرسانی در کانال مجازی روستا، به ضمیمه این دادخواست، تقدیم حضورتان میگردد.
فرزندان و نوادگان سادات مورد اهانت و افتراء آقای نانکلی؛
۱- آقای ...
۲- خانم ...
(منظور از شرح لایحه و مدارک پیوست، کلیه محتویات مندرج در کانال سیدعلاءالدین در پیامرسان ایتا است که پرینت همه آنها باید ضمیمه شکوائیه شود)
... ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
دی ۱۴۰۱
«کانال» سید علاءالدین (اطلاعرسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۳):
ماجراجوئیهای نانکلی علیه امامزاده؛
(بخش ۸):
اصلاحیه:
۱) پیرو مفاد پیام شماره ۷۲ لازم است؛ کلیه اهالی معطوف به دو دانگ امامزاده نیز از طریق مراجعه به مراجع قضایی، تکلیف متصرفات خود را تعیین نمایند.
با تقدیم دادخواستی فرضاً بدین شرح:
«محضر محترم ریاست دادگاه عمومی بخش آوج
سلام علیکم
احتراماً به استحضار میرساند؛
اداره اوقاف بوئینزهرا (و قبل از آن؛ قزوین) به مدت دهها سال بدون ارائه هیچگونه سندی، اقدام به اخذ بهره موقوفانه از بابت اراضی و املاکی از ما نموده است که از طریق اجدادی در اختیار ما قرار گرفته است. در حالیکه اداره ثبت اسناد و املاک، تاکنون موقوفه بودن روستای امامزاده علاءالدین را تأیید نکرده است.
استدعای رسیدگی عاجل به این مسئله و تعیین تکلیف وضعیت مالکیتی خود نسبت به دو دانگ این روستای کوهستانی داریم.
امضاء: مستأجرین دو دانگ موقوفه امامزاده
۱) آقای ...
۲) آقای ...
۳) آقای ...
۲) در پیام شماره ۵۴ نوشته بودم:
«و اما آخرین خبر دریافتی از آوج؛
علیالظاهر دادگاه آوج، «درخواست اداره اوقاف مبنی بر ابطال اظهارنامه ثبتی» را رد کرده است.
(اگر دادگاه بدوی آنرا میپذیرفت، گام مهمی برای اداره اوقاف جهت تصرف ششدانگ روستا تلقی میشد)
البته از جزئیات حکم بیاطلاعم ولی امیدوارم در دادگاه تجدیدنظر هم درخواست مذکور مردود شود (که البته رد خواهد شد. زیرا مدارک اوقاف، فاقد ارزش حقوقی است) و در هر حال، لازمست امین اوقاف (اگر واقعا امین اهالی هم است!؟)، هرچه زودتر آنرا به دست آورده و به اهالی روستا اطلاعرسانی نماید.»
آخرین خبر دریافتی مذکور در تاریخ ۱۴۰۱/۹/۲۸ صورت گرفته و حال آنکه حکم دادگاه در تاریخ ۱۴۰۱/۸/۲۶ ابلاغ شده است.
خبردار شدن بنده با حدود یک ماه تأخیر پس از صدور حکم، اصلا خوب نیست. زیرا هیچ مجالی هم برای آمادگی یافتن جهت دادگاه تجدیدنظر نداشتهایم!
سرعت عمل دوستانی که همکاری میکنند، خیلی ضعیفه! فقط خدا باید به دادمان برسه!
۳) در پیام ۶۷ بنده نوشتم؛ «دادگاه حکم به «بطلان دادخواست» نانکلی داده است» و حال آنکه دادگاه «حکم بطلان دعوا» را صادر کرده است.
از بابت این بیدقتی، عذرخواهی میکنم.
۴) اداره اوقاف بوئینزهرا طی بند سوم نامه شماره ۹۵/۸۵۴۴۴۷۳ مورخه ۱۳۹۵/۶/۲۴ خود، اظهار (و اعتراف) داشته است که؛ «تولیت موقوفاتی مثل موقوفه امامزاده علاءالدین، از اختیارات ولیفقیه است.»
لذا دخالت نماینده ولیفقیه در استان قزوین، عطف به اعلان مذکور در مسئله اختلافی مانحنفیه، متوقع و متبرک است. فلذا اهالی محترم باید استدعای امعاننظر آن مقام معزز را داشته باشند تا سعه نظر ایشان، موجب حل و فصل این مشکل بنیادی روستای امامزاده علاءالدین گردد. انشاءالله.
۵) معطوف به عبارت بنده در پیام شماره ۵۴ (مبنی بر اینکه؛ سادات و زارعین اولیه روستا، روحشان هم از دفینههای احتمالی خوانین در این روستا خبر نداشته است!) تذکر داده شد که؛ دفینهها صرفاً متعلق به دفن مخفیانه خانها نبوده است. زیرا سادات؛ مورد وثوق کلیه اهالی نیریج و سایر روستاهای همجوار بودهاند و بعنوان نگهدارنده امانات مردم، قابل اطمینان و اعتماد همگانی بودهاند. فلذا امانات مردم را معمولاً در املاک و اراضی مزروعی خود پنهان میکردند ولیکن به مرور زمان با فوت امانتدهنده و گیرنده، ایبسا به فراموشی سپرده میشد! بنابراین سادات و خادمین آنان نه تنها روحشان از بسیاری از دفینهها خبر داشته بلکه بعضاً خودشان مباشر آنها بودهاند.
از بابت این بیدقتی و بیخبری خود ایضا عذرخواهی میکنم.
۶) شنیدهام در این روستا عدهای از خدا بیخبر و بیغیرت، مشغول آبدزدی، برقدزدی، حفر چاههای غیرمجاز و تجاوز به حریم اراضی و املاک دیگران و... هستند! حتی یکی از آنها برای خود استخری داره که در زمستان هم داغه!
این پلشتیها را باید در بیغیرتی اولا اعضای شورا و دهیار و آنگاه بیغیرتی سادات و سپس بیغیرتی کل اهالی دید!
مگر نمی دانید نتیجه این بیغیرتیها (در تداوم حرامخواریهای مختلف)؛ دینستیری متخلفین و مجرمین است که نهایتاً دودش به چشم خود اهالی خواهد رفت؟
این یک قاموس الهی است که «تارکین نهی از منکر» آثار شومی از بیتفاوتی خود در همین دنیا دارند که گریبانگیر همگان میگردد.
گزارش اینگونه تخلفات به بنده رافع تکلیف دینی و اجتماعی شما نیست. لازمست بعد از تذکرات مستقیم و مؤثر به متخلفین و مجرمین، تک تک تخلفات تک تک اهالی را به دهیار روستا گزارش مکتوب بدهید و رونوشتی از آنرا به فرمانداری آوج و صد البته اداره و سازمان ذیربط. تا شاید در قیامت، از شرّ آنها خلاص شوید.
... ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی ۱۴۰۱
«کانال» سید علاءالدین (اطلاعرسانی حم در مسائل راهبردی فقط روستا) در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3702653133Ccc2fe714b9
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۴):
ابهامات پرونده:
من احتمال میدهم، مشخصات برخی از خواندگان در پرونده را اشتباه درج کردهاند!
فرضاً «مرحوم سید موسی حسینی» را «سید مرتضی حسینی» تایپ کردهاند!
یا نام خانوادگی بانو سیده تاجماه را موسویان تایپ کردهاند!
من گمان داشتم که او حسینی بوده است.
همچنین گمان میکردم سیده خاور، خواهر سیده تاجعمه است! فلذا هر دو را حسینی میدانستم و حال آنکه در لیست نانکلی، اولی موسویان و دومی حسینی است!
البته اخوی، ایشان را موسوی میداند.
در هر حال، اگر در مشخصات ۱۸ متوفای لیست اوقاف، خطاهایی سراغ دارید و چنانچه اطلاعات بیشتر و دقیقتری از این ۱۸ نفر دارید لطفاً اطلاع دهید یا به اشتراک بگذارید.
و اما ابهامات مهمتر:
در حالیکه ۳۹ برگه کپی (۱۹ برگه در مورخه ۱۴۰۱/۰۵/۰۴ با کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۱۱۹۱۳۷۲۰۵ مطابقت اصل با سند دفتر ۹۵۳۱۸۰۰۳
و ۲۰ برگه کپی در مورخه ۱۴۰۱/۰۹/۰۸ با کد رهگیری ۱۴۰۱۲۲۰۵۷۳۴۸۷۹۶۲ مطابقت اصل با سند دفتر ۹۷۳۱۸۰۱۷) از «اظهارنامه ثبت ملک» در داخل پرونده وجود دارد (که توسط اوقاف تقدیم دادگاه شده است) که به امضاء و تأیید ۱۸ نفر از اجداد سادات رسیدهاند و طبق ادعای وکیل اوقاف؛ «اخیراً کاشف گردیده»! و لذا ششدانگ روستا «تحت مالکیت اداره اوقاف میباشد»! (= عدم تملک چند صدساله سادات و وابستگان!) و ارزش منطقهای ملک ۲۱/۰۰۰/۰۰۰ ریال (و در برگهای ۲۵۲/۰۰۷/۰۰۰ ریال!) تقویم شده است! و میزان سهم مشاع: یک پنجم از یکدانگ مشاع از ۶دانگ قریه امامزاده علاءالدین، درج شده است! (و اطلاعرسانی ذیربط «از طریق نشر آگهی» به اموات، صورت گرفته است و اینکه «علیرغم ابلاغ از طریق نشر آگهی حضور ندارند و لایحهای نیز ارائه ننمودهاند»!!) ریاست محترم دادگاه بدوی، (مستند به استعلامیه از اداره ثبت)، در حکم خود برای اعلام «بطلان دادخواست» استدلال نموده است که؛ «اساساً هیچکدام از خواندگان، نسبت به قریه امامزاده اظهارنامهای ندادهاند و نظر به اینکه اساساً اظهارنامهای ارائه نشده تا قابل ابطال باشد و مستندی نیز برای آن ارائه نشده است، خواسته [دادخواست اوقاف] غیر ثابت [غیرقابل اثبات] تشخیص و... حکم بطلان دعوا صادر و اعلام میگردد»!
و اما تفسیر این حکم؛
۱) اگر قاضی محترم بجای عبارت «قریه امامزاده» عبارت «موقوفه امامزاده» را به کار میبرد، به مفهوم آن بود که این روستا دارای بخشی بعنوان «موقوفه» است و ۱۸ خوانده مذکور، قصد تصاحب آنرا داشتهاند!
و حال آنکه اساسا این روستا رسما هیچ موقوفهای ندارد و اداره اوقاف هم هنوز نتوانسته موقوفه بودن حتی یک وجب این روستا را به اداره ثبت اسناد و املاک، اثبات نماید تا چه رسد به اینکه مشاع است یا نیست و یا اینکه چند چندم است!
۲) استعلام دادگاه در خصوص لزوم دخالت اداره اوقاف بوده است که قاعدتاً ابتدائاً باید موقوفه بودن (و آنگاه مشاع بودن) آن را اثبات نماید که نکرده است. چنانکه اداره ثبت هم اشعار داشته است که اساساً اظهارنامه فرد مدعی «تصدی بر دو دانگ مشاع از ششدانگ وقف امامزاده علاءالدین» مسئله کاملاً ابتری در طی ۸۱ سال اخیر (از ۱۳۲۰/۰۲/۰۴) بوده است. لذا قاضی هم به درستی استنباط کرده است که «اساساً اظهارنامهای ارائه نشده تا قابل ابطال باشد»! فلذا «حکم بطلان دعوا» را صادر کرده است.
کلمه «دعوا» نکته مهمی است. مفهوم آن، اینست که اساساً اصل دعوا (میان اوقاف و اهالی) منتفی است نه صرفا دادخواست نانکلی در مسئله اظهارنامهها!
گیریم که ۱۸ نفر بصورت زنده هم اظهارنامه ثبتی داده باشند، هیچ ربطی به اوقاف ندارد و در صلاحیت آن نیست که کمترین دخالتی بورزد یا ایجاد تشکیک نماید.
۳) میماند تعارض ظاهری عبارت قاضی و اداره ثبت؛
۳/۱- اداره ثبت، اظهارنامه ثبتی اوقاف (اعم از اینکه توسط ابراهیم انصاری صورت گرفته باشد یا اداره اوقاف) را بیپایه و قابل انکار را مد نظر قرار داده است که «کالعدم» است.
۳/۲- قاضی محترم بجای آن که اشعاریه اداره ثبت در خصوص «دهنده اظهارنامه ثبتی موقوفه» را مورد تصریح قرار دهد، آنرا به اظهارنامه ثبتی «۱۸ خوانده»، تعمیم داده است تا «اصل دعوا» را منتفی سازد!
ولیکن تکلیف «اصالت اظهارنامههای خواندگان (۱۸ نفر) در اداره ثبت که تصاویر آنها در پرونده دادگاه هم موجود است»، چه میشود؟!
این مسئله هیچ ربطی به اداره اوقاف ندارد. البته اداره ثبت آوج را اگر با آنها مشکلی باشد، قاعدتاً مسئله را به «ادارهکل ثبت اسناد و املاک قزوین» ارجاع میدهد تا در «هیئت نظارت» مورد بررسی قرار بگیرد که تاکنون چنین اتفاقی، رخ نداده است.
ارجاع مذکور (چنانکه در پیام شماره ۷۰ توضیح دادم) نسبت به اظهارنامه آقای انصاری رخ داده و ارجاع اوقاف به مراجع قضایی هم رخ داده است.
بنابراین دلواپسی برخی از اهالی در اینخصوص، وجاهتی ندارد.
.. ادامه دارد.
حسینی(منتظر)
دی۱۴۰۱
نامه به دادگاه 10 نفره در ورقه معمولیA4.pdf
131.5K
متن شکوائیه 10 نفره به دادگاه علیه آقای نانکلی در اندازه A4
نامه به دادگاه 20 نفره در ورقه بزرگ A3.pdf
142.3K
متن شکوائیه 20 نفره به دادگاه علیه آقای نانکلی در اندازه A3
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفاتشان.pdf
121.8K
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفات خود از دو دانگ موقوفه امامزاده
نامه به دادگاه 10 نفره در ورقه معمولیA4.docx
16.3K
متن قابل تغییر شکوائیه 10 نفره علیه نانکلی در اندازه A4 معمولی
نامه به دادگاه 20 نفره در ورقه بزرگ A3.docx
17.6K
متن قابل تغییر شکوائیه 20 نفره علیه نانکلی در اندازه A3 بزرگ
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفاتشان.docx
14.4K
متن قابل تغییر استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفات خود از دو دانگ موقوفه امامزاده
سلام بر کلیه اهالی روستای امامزاده علاءالدین
از آنجا که در بی خبری از روند دادگاه تجدیدنظر نانکلی علیه اهالی روستا به سر می بریم، چنانچه وی به هر شکلی موفق به کسب نتیجه دلخواه خود بشود، کل ششدانگ روستا را از کف خواهید داد.
لذا لازمست هرچه زودتر فرمهای پیوست (شکوائیه علیه نانکلی و استفساریه از دادگاه در موضوع موقوفه بودن یا نبودن حتی یک وجب از روستا) را تکمیل کرده و هر چه سریعتر تحویل دادگاه آوج بدهید.
موفق باشید.
سلام
در کانال هیئت امامزاده یا سایر کانالها و گروههای مثلا اطلاعرسانی شورای روستا آیا از شکست نانکلی، خبری درج شد؟ کسی اطلاعی دارد؟
آیا کسانی و حتی کسی علیه اهانت نانکلی به اجداد پدری و مادری خود، شکایتی را طرح و دنبال کرد؟
یا اینکه اکثریت اهالی تحتالشعاع مزدوران نانکلی از ناکامی اوقاف در دادگاه بدوی، ناراحت هستند؟!
چرا هیچکدام از اهالی و حتی سادات، بابت خبر شکست نانکلی، به همدیگر تبریک نگفتند؟!
بنظرتون عجیب نیست؟!
نکنه من آدرس روستا را اشتباهی آمدهام؟!!!؟
چطوره من هم بروم به نانکلی کمک بکنم که در دادگاه تجدیدنظر موفق بشه تا حسابی از خجالت این مردم بیخیال و ... در بیاد؟!
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
15 دی 1401
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۵):
پیرو اشاره به ارجاعات اداره ثبت آوج در فراز پایانی پیام شماره ۷۴ لازم به تأکید است؛
ارجاعات مذکور، شامل اظهارنامههای سادات ۱۸گانه نشده است. زیرا هیچ ضرورتی نداشته است.
بلی! اگر اداره اوقاف، مدرک محکمهپسندی میتوانست (پیرو ارجاع آن اداره به مراجع قضایی توسط اداره کل ثبت استان قزوین) به دادگاه ارائه بدهد و موقوفه بودن حتی یک وجب از روستا را اثبات نماید، آنگاه میتوانست به بهانه مشاع بودن مالکیت روستا، اظهارنامههای سادات را مخدوش جلوه داده و دنبال ابطال آنها بیافتد. چنانکه بنده در نامه ۱۴۰۱/۱/۱۵ خود به ریاست سازمان اوقاف، اشاره کرده بودم که «اگر شما مشاع بودن ششدانگ روستا را اثبات نمائید، لاجرم باید کلیه اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک معطوف به امامزاده علاءالدین را ابطال نمائید!»
و در زمان تحریر این مطلب، هرگز گمان نمیکردم، اداره اوقاف واقعا بخواهد دست به چنین اقدام جسورانهای بزند!
ولیکن در کمال ناباوری، دیدیم که مخفیانه این حرکت مذبوحانه را دنبال کرد و نهایتاً هم مفتضحانه شکست خورد. زیرا دستش به هیچ مدرکی بند نیست. و اگر اهالی روستا، خاماندیشانه تسلیم جوسازیهای مزدوران نانکلی شده و اقدام به عقد قرارداد استیجاری با اوقاف مینمودند، آنگاه گزک دست نانکلی میافتاد که هنوز هم از توطئه دست بردار نیست!
در اینجاست که علت پاسخ ندادن اوقاف به نامههای بنده هم روشن میشود. زیرا هرگونه جواب مکتوبی که میدادند به ضررشان تمام میشد. بنده حتی نامه دوم خود را خیلی تند و تحریکآمیز نوشتم تا شاید پاسخی بدهند که جرأت نکردند زمینه اقدام غیرقانونی و بالتبع محاکمه خود را فراهم سازند.
و اما اینکه گماشته نانکلی (با عنوان توخالی امین موقوفه!) در شاهکار ادبی خود نوشته؛ «... بعد از آن نامه نگاریهای ایشون [حسینی منتظر] آغاز شد همراه با پیامهای مجازی
نه نامه های ارسالی ایشون افاقه کرد که تا آنجا که من اطلاع دارم مضامین نامه قابل جواب دادن نبوده ...»!
البته منظور وی از عبارت «مضامین نامه قابل جواب دادن نبوده»، بیارزش جلوه دادن نامههای بنده در جهت تحقیر بنده است و حال آنکه «قابل جوابدادن نبودن» نامههای بنده علت حقوقی داشت و بنده واقف بودم که چه جواب بدهند و چه ندهند، به ضررشان تمام خواهد شد. البته جواب ندادنشان، زحمت مرا بیشتر کرد!
و اما نحوه مواجهه «گماشته اسمی» نانکلی نسبت به نامههای بنده، نشان از جهالت وی به عمق مسائل دارد و البته نباید بر وی خرده گرفت. زیرا فهم وراثتی و نژادی خود را قربانی دسیسههای شیاطین محلی کرده است! همچون یوسف رضایی که تحت تاثیر اراذل و اوباش روستا قرار گرفته و فاجعه آفرید.
همه اینها قربانیان شیاطینی شدهاند که گمان میکنند، باهوش و زیرک هستند و حتی سادات را أحوَل مینامند!!
و حال آنکه مکر شیطان فرجام پوچی بیش ندارد.
التماس توبه و جبران!
ضمناً؛ در پیام شماره ۳۱ خود نوشته بودم؛ «نامه مورخه ۱۴۰۰/۱۲/۴ اداره اوقاف بوئینزهرا به دهیار و شورای روستا (که امروز به اشتراک گذاشتم) مقدمه فاسدی دارد و صرفا در حیطه «دو دانگ موقوفه» قابلیت تبعیت دارد نه در حوزه چهاردانگ سادات.
ادعای واهی اداره اوقاف بوئینزهرا در نامه مذکور: «روستای امامزاده اعلا الدین [علاءالدین] به پلاک ۱۱۷ اصلی بخش ۱۰ قزوین برابر اسناد و مدارک و جریان ثبتی به میزان ۶ دانگ تحت تملک موقوفه میباشد»!»
حال با عنایت به إشعاریه اداره ثبت آوج در جواب استعلام دادگاه بدوی در موضوع دادخواست ابطال اظهارنامههای ۱۸ تن از اجداد پدری و مادری قریب باتفاق اهالی، لازم است مطلب خود را اصلاح کنم به اینکه؛ «ادعای واهی اداره اوقاف در حیطه «دو دانگ موقوفه» هم قابلیت تبعیت ندارد» (البته از لحاظ قانونی نه شرعی)!
و اما کلام آخر این پیام؛
پیرو ناکامی و شکست اداره نانکلی در دادخواست بیسروصدای وی در دادگاه بدوی که بنده چندین پیام خود را به خبر و تحلیل آن اختصاص دادم، این سؤال پیش میآید که؛
در کانال هیئت امامزاده یا سایر کانالها و گروههای مثلا اطلاعرسانی شورای روستا در فضای مجازی، آیا از شکست نانکلی، خبری درج شد؟ کسی اطلاعی دارد که به اشتراک بگذارد یا به بنده برساند؟
آیا علیرغم توضیحات مفصل و توصیه بنده، کسانی (و حتی کسی) علیه اهانت نانکلی به اجداد پدری و مادری خود، شکایتی را طرح و دنبال کرد؟
یا اینکه اکثریت اهالی تحتالشعاع مزدوران نانکلی از ناکامی وی در دادگاه بدوی، ناراحت شدند؟!
چرا هیچکدام از اهالی و حتی سادات، بابت خبر شکست نانکلی، به همدیگر تبریک نگفتند؟!
بنظرتون عجیب نیست؟!
نکنه من آدرس روستا را اشتباهی آمدهام؟!!!؟
(چطوره من هم بروم به نانکلی کمک بکنم که در دادگاه تجدیدنظر موفق بشه تا حسابی از خجالت این مردم بیخیال و ... در بیاد؟!🤨)
... ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی۱۴۰۱
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۶):
طبق گزارش مستند بنده در پیام شماره ۳۱ خود در ایتا؛ آقای مجید نانکلی (رئیس اداره اوقاف بوئینزهرا) طی نامه رسمی ۱۴۰۰/۱۲/۴ خود به دهیار و شورای بیخاصیت روستا صریحاً در تکرار هجمه نامشروع و غیرقانونی رئیس قبلی، ادعا کرده است: «روستای امامزاده علاءالدین برابر اسناد و مدارک و جریان ثبتی به میزان ۶ دانگ تحت تملک موقوفه میباشد»!
این ادعای پوچ و بدون سند و مدرک معتبر وی، دروغی بسیار بزرگ و توهینآمیز است. زیرا مفهوم آن؛ اتهام موقوفهخواری و بالتبع حرامخواری به اهالی است.
(رئیس قبلی اوقاف هم طی نامهای در سال ۱۳۹۵ همین اراجیف را رسما نوشته بود و متقابلاً دهیار وقت (آ.سیدمیرشجاعالدین) هم در رد ادعای دروغین او نامههائی را نوشته بود که همگی تاکنون بدون جواب ماندهاند!)
چرا کذب و اراجیف؟!
با مراجعه به إشعاریه اداره ثبت اسناد و املاک آوج (در جواب استعلام دادگاه رسیدگی کننده به دادخواست اداره اوقاف بوئینزهرا) که شرح مفاد آنرا مفصلاً در پیام شماره ۷۰ خود گزارش کردم، میبینیم:
۱) اسناد و مدارک اداره اوقاف در باره موقوفه بودن ششدانگ روستا عبارت است از متن تایپ شدهای از اختلاسنامه منسوب به ملاعبدالجواد که ظاهراً در سال ۱۲۹۷ قمری بمنظور تأمین ناندانی نسلاً در نسل او تنظیم شده است! و در بین اهالی روستا به وقفنامه جعلی مشهور است که بنحو ناشیانهای، فاقد کلیه شئونات وقفنامه است. و چیزی بجز پیراهن عثمان برای غصب فدک سادات نیست!
۲) اظهارنامهای مبنی بر موقوفه بودن دو دانگ امامزاده با تولیت فردی بنام ابراهیم انصاری که نه خودش امضاء کرده و نه مدیر وقت اداره ثبت و ۲۰ سال هم طول کشیده تا معلوم شده که نام کامل وی محمدابراهیم بوده و در هر حال هیچگاه پیگیر اظهارنامه مذکور هم نشده است.
فلذا قاضی دادگاه هم در توجیه حکم بطلان دعوای نانکلی علیه امامزاده علاءالدین، صریحا اشاره کرده است که؛ «اساساً اظهارنامهای ارائه نشده است تا قابل ابطال باشد»!
آری! کل «اسناد و مدارک و جریان ثبتی» مورد اتکاء نانکلی کذّاب و بدعهد همین است:
اظهارنامهای که بدون امضاء رها شده و تقاضای بیجائی که اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین، حاضر نشده آنرا در هیئت نظارت مطرح کند و آنرا به مراجع قضایی ارجاع داده که آن ارجاع هم ابتر مانده است!
و وقفنامهای که نه اصلی دارد و نه اصالتی!
فقط کپی یک متن تایپ شده که با آن یک چوب کبریت هم به کسی نمیدهند!
در واقع اداره اوقاف نانکلی، بجز حیلهگری ناشیانه هیچ چیزی در چنته ندارد و تسلیم چنین فردی شدن، نهایت سفاهت و سفلگی است.
البته شکایت علیه نانکلی دو علت دارد؛
۱) تهمت تلویحی حرامخواری به اجداد اهالی (که جنبه کیفری دارد و جرم وی کاملا واضح و آشکار است و بسرعت قابل رسیدگی و مجازات است)
۲) تحمیل انواع مضایق اداری بر اهالی (که جنبه حقوقی دارد و نیازمند حل موقوفه بودن یا نبودن کل یا جزء امامزاده است که نهایتاً به جریمه مالی و محدودیتها و انفصالات اداری وی خواهد انجامید و قاعدتاً قبل از دادگاه تجدیدنظر مطلوب وی، چنین مجالی را نداریم و باید تعجیل بورزیم.
بنابراین؛ اهالی میتوانند علیه نانکلی دو نوع شکایت را مطرح و پیش ببرند:
۱) شکایت کیفری (به علت توهین تلویحی وی به اجداد اهالی یعنی موقوفهخوار و حرامخوار جلوه دادن اجداد اهالی)
۲) شکایت حقوقی (به علت تحمیل بخشنامههای غیرقانونی خود بر ادارات آوج بمنظور ایجاد انواع مضایق خدماتی جهت اجبار آنان به تسلیم ناحق وی شدن که فرجامی بجز اخراج آنها از روستا ندارد.)
و اما دو دانگ موقوفه امامزاده؛
از لحاظ «قانونی» هیچ مدرکی مبنی بر ثبوت و اثبات آن نداریم ولیکن از لحاظ «شرعی»، صورتجلسه ۱۲۹۹ قمری را داریم که (اداره اوقاف آنرا جدی نگرفته است! ولیکن) بنده أمّارهای دال بر بطلان آن ندارم. فلذا توصیه کردم از مراجع قضایی استفسار گردد و متن پیشنهادی خود را هم نوشتم و به اشتراک گذاشتم.
و اما نکته پایانی این پیام؛
عطف به بند ۷ پیام ۷۰ لازمست دقت کنیم:
۱۳۶۲۵۰۰ مترمربع (پلاکهای ۷۰ و ۷۱ از پلاک اصلی ۱۱۷) بعنوان اراضی ملی بنام سازمان جنگلها و مراتع ثبت و صادر شده است. حال این سؤال مطرح میشود که وقتی کل اراضی بارانریز بسوی امامزاده علاءالدین واقع در پلاک اصلی ۱۱۷ از بخش ۱۰ قزوین، کمتر از ۶۲ هکتار (۶۲۰/۰۰۰ مترمربع) است، ارقام مذکور چگونه با همدیگر قابل جمع هستند؟!
مگر آنکه اراضی ملی مذکور را خارج از ۶۱ هکتار مذکور تلقی کنیم. در اینصورت این ابهام مطرح میشود که آیا ۱۳۶۲۵۰۰ مترمربع اراضی ملی با ۶۱ هکتار امامزاده، تلاقی دارد یا خیر؟
اگر تلاقی داشته باشند، قاعدتاً نیازمند مواجهه حقوقی با سازمان جنگلها و مراتع هم خواهید بود! اگر کسی اطلاعات دقیقتری دارد لطفاً به اشتراک بگذارد.
... ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی ۱۴۰۱
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۷):
گماشته نانکلی در یکی از جملات شاهکار ادبی خود ادعا کرده «مسئله حقوقی باید اهل فن نظر بدن نه امثال من و ایشون»! (با عبارت «امثال من و ایشون» خود را در کنار بنده قرار داد و در بیخبری از مسائل حقوقی، همترازی کرد!!)
منظورش اینه که بنده حق ندارم در باره فرضاً وقفنامههای جعلی و اقدامات امثال نانکلی و... اظهار نظری بکنم تا ارباب وی هر غلطی خواست بکند!
به «اهل فن» اشاره میکند بدون آنکه بتواند تعریفی از اهل فن ارائه بدهد!
از وی باید پرسید که چرا خود را با من جمع میبندی؟!
صد البته کسی که در یک بیانیه کوتاه، ۲۵ تا غلط املائی و ۲۵ تا غلط گرامری و ۲۵ تا غلط محتوائی و ۱۵ تا غلط اضافی دارد چگونه میتواند به گرد پای اهل فن برسد؟!
صد البته که چنین فردی که از فهم عادیترین و پیشپا افتادهترین مسائل بدیهی، عاجز است حق و صلاحیت کوچکترین اظهار نظری در مسائل حقوقی ندارد.
ادعا میکند که در سازمان اوقاف، آموزشی دیده است و مثلاً از چیزهایی سر در میآورد!
بسمالله!
اگر واقعا در جایی دورهای دیدهای و گواهینامه ذیربط آن را دریافت کردهای لطفا به اشتراک بگذار تا همه به میزان هوش و توان درک مفاهیم شما بیشتر پی ببرند.
مگر چه سنخیت و مشابهتی (بغیر از ابعاد و اجناس بشریتی) بین ما وجود دارد که مضحکانه، جرأت میکنی عبارت «امثال من و ایشون» را به کار ببری و خودت را در کنار من قرار بدهی؟!
اگر میگفتی؛ «در عرصه مسائل ورزشی باید اهل فن نظر بدهند نه امثال من و رونالدو»! اینهمه خندهدار نبود. چرا بجای حرف حساب زدن، جوک میسازی؟!
کسی که در ۸۰ پیام ۸۰۰ کلمهای او حتی یک کلمه غلط املائی پیدا نمیکنی، احتمالاً اهل دقت و احاطه بر نوشتهها و «مفاهیم سهگانه لغوی، اصطلاحی و منظوری» آنهاست که میتواند موی سفید را هم از ماست بیرون بکشد.
هر وقت رفتی و چند سال دیگر در کلاس اکابر نشستی و توانستی حداقل یک پیام ۸۰ کلمهای را صحیح بنویسی، آنگاه بیا و به خودت اجازه بده که بنویسی «امثال من و ایشون»!
هیهات اگر بتوانی! مگر آنکه خالق تو بخواهد معجزهای نشان بدهد! (که البته بعید نیست زیرا پروردگار من برای تنبه بنده مکرراً از این کارها کرده است!)
کسی که بدون وکیل و خودش به تنهایی، سه بار شکایت صاحبان نفوذ را مضمحل ساخته و از دادگاه، پیروز و سرافراز بیرون آمده، احتمالأ به مسائل حقوقی و مفاهیم فقهی، واقف بوده است.
کسی که در پیام ش۴۰ خود اشاره کرد که؛ «بنده (با سابقهای از فعالیتهای تحقیق و ارزشیابی در «سازمان بازرسی ویژه فرماندهی کل قوا» در سال پایانی جنگ تحمیلی بعنوان بازرس ویژه دارای لوح تقدیر از وزیر اطلاعات وقت در ۲۶ سالگی) وقتی گفتههای مخدوش دیگران از جمله اخوی را کنار گذاشتم و در متون وقفنامهها دقت و تعمق بخرج دادم به نتایجی رسیدم که لازم شد آنها را در اینجا به اشتراک عموم اهالی بگذارم و این سلسله مباحث را پدید آورد.»
(و البته یادش رفت بیافزاید که یکی از محورهای بازرسی ویژه، ملاحظات حقوقی قضایا است) احتمالاً میتواند حداقل در سایهسار اهل فن چند صباحی زیسته و چیزهایی آموخته باشد.
کسی که دوستانش دارای مؤسسات حقوقی هستند و هر کدام دهها وکیل در اختیار دارند و باصطلاح اهل فن به شمار میروند، در عینحال وقتی با مسائل غامضی مواجه میشوند، از او راهکار میجویند، احتمالاً درک و فهمی از مهتمات اهل فن دارد.
کسی که در گفتگو با کارشناسان واحد حقوقی یک سازمان وقفی آنها را در بنبستهای حقوقی گیر میاندازد و آنها ناچار میشوند که او را به مشاور عالی سازمان خود (که اتفاقا قانوننویس و بازنشسته سازمان اوقاف بوده است) ارجاع دهند و او هم در مقابل احتجاجات وی سر در گریبان تأمل برده و اعتراف میکند که قوانین سازمان اوقاف نیاز به بازنگری دارند و برخی از مقررات معطوفه به فرهنگ و نهاد وقف، آسیب جدی میزنند! احتمالاً میتواند در زمره اهل فن بحساب آید.
با همه این احوال، بنده که ادعایی نداشته و ندارم و هر یافته خود را به اشتراک میگذارم و باکی از اصلاح و تکمیل دادههای خود و اعتذار مکرر ندارم ولیکن هرگز قابل تصور نمیدانم که تو را در تراز خود ببینم.
فقط نمیدانم چگونه به خود جرأت میدهی که همترازی بکنی؟! صرفا بخاطر آن که اسم و شهرت یکسانی با من داری؟! یا اینکه صرفا زاده یک روستا هستیم؟! و یا اینکه ..؟!
آری!
با همه این احوال، بعلت انتساب اسمی به سادات، تو را تا آن حد قابل احترام میدانم که توصیه کنم، (همچنانکه حضورا و خصوصی هم تذکر دادم) مراقب این عنوان اجدادی خود باش و بیش از این بخاطر شرارت دیگرانی که به شیطنتهای آنها بیش از من واقفی، اعتبار خود را به تاراج مگذار و با توبهای نصوح، به مسیر هدایت و مصیر سیادت خود بازگرد و بیش از این کارشکنی و... نکن.
..ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی۱۴۰۱
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۷۹):
همچنانکه در قسمت ۷۶ پیامهای مسلسل خود اشاره کردم؛ آقای نانکلی مرتکب دو نوع جرم کیفری و حقوقی شده است.
فلذا نظرم به دلایلی، تحت پیگرد قرار دادن وی در دو پرونده متفاوت و مستقل (کوتاهمدت و بلندمدت) بود ولیکن از بازخوردهائی که از طرف اهالی دریافت کردم، متقاعد شدم که اولا جرائم کلی او سهگانه است و ثانیاً مهتمات هر سه پرونده را یکپارچه و در یک کیفرخواست دنبال کنیم.
بدینسان که صرفاً بر سه اتهام اصلی او تأکید کنیم:
۱) تصرف عدوانی (کیفری) ششدانگ روستا
۲) ممانعت از حق (کیفری) کل اهالی روستا
۳) توهین و افتراء (تلویحی) و
طرح ادعای کذب (تصریحی)
جهت تشویش اذهان عمومی و فریب مقام محترم قضایی
لذا در شکوائیه جمعی به عناوین کلی مذکور اشاره میکنیم و اهالی هم صرفاً همان شکوائیه کلی را (با امضاء و اثر انگشت و ارائه مشخصات کدینگی خود از قبیل؛ کد ملی، شماره تماس و نام پدر) تأیید میکنند.
(البته بصورت انفرادی با هر متن دلخواه خود هم میتوانند اقدام نمایند ولیکن مهم اینست که حتماً «اقدام به مشارکت در شکایت» بورزند و البته چه بهتر که همه با هم هماهنگ باشیم.)
و اما شرح اجمالی این اتهامات سهگانه:
۱) آقای مجید نانکلی با سوءاستفاده از اختیارات خود در جایگاه ریاست اداره اوقاف بوئینزهرا، نه تنها در نامهها و بخشنامههای تحدیدی و تهدیدی صادره خود علیه اهالی (که نمونهای از آنها را در کانال مجازی سیدعلاءالدین در پیامرسان ایتا به اشتراک گذاشتهام) بلکه در دادخواست تقدیمی خود به دادگاه هم بر «تصرف و تملک ششدانگ روستا توسط اداره اوقاف، بعنوان موقوفه» تصریح کرده است!
در حالیکه طبق إشعاریه اداره ثبت اسناد و املاک آوج (مفاد آن را در پیام شماره ۷۰ تفصیلا به اشتراک گذاشتم) اساساً برای موقوفه تلقی کردن حتی یک وجب روستا هیچگونه سند و مدرک معتبری نداشته و ندارد! نه اظهارنامه ثبت شده و نه دستور قضایی و نه حتی وقفنامهای معمولی.
فلذا قاضی محترم دادگاه بدوی هم صریحا «حکم بطلان دعوا» را صادر و در مورخه ۱۴۰۱/۸/۲۶ ابلاغ کرده است.
و از آنجا که «موقوفه بودن ششدانگ روستای امامزاده علاءالدین» یک امر خیالی بدون مبنای قانونی است، بالتبع تصرف و تملک آن، «تصرف عدوانی» محسوب میشود و لازمست با شکایت صاحبان روستا وی بلحاظ ارتکاب جرائم متعدده، هر چه زودتر تحت تعقیب و مجازات قانونی قرار بگیرد و نهایتا عزل شود.
۲) آقای مجید نانکلی با استناد به تخیلات واهی خود که در هیچ مرجع قانونی، وجاهتی نداشته و ندارند، ضمن سوءاستفاده از اختیارات جایگاه خود با صدور بخشنامههائی، ادارات شهرستان آوج را در انجام وظایف قانونی آنها در ارائه خدمات مورد نیاز اهالی، متوقف ساخته و بالتبع با ترک فعل آنها، محرومیتها و خسارات ظالمانهای بر اهالی محترم روستا بویژه سادات معزز امامزاده علاءالدین، تحمیل کرده است.
بدیهی است که وی با کیفرخواست اهالی مظلوم روستای امامزاده علاءالدین، باید ملزم به پرداخت اجرةالمثل خسارات وارده خود گردد.
۳) آقای مجید نانکلی ضمن ارتکاب جرائمی از قبیل؛ «تصرف عدوانی» و «ممانعت از حق»، با طرح دادخواستی از طریق نماینده حقوقی خود (آرش آریافرد) با ادعاهای کذب ۹ گانه خود، در صدد فریب مقام محترم قضایی برآمده و بدون آنکه اظهارنامه ثبتی اداره خود را در اداره ثبت، به اثبات و تثبیت رسانیده باشد با فرار به جلو خواستار ابطال اظهارنامههای اجداد اهالی روستا گشته است!
اگرچه خوشبختانه مقام محترم قضایی، هوشمندانه از دام فریبکارانه وی رسته و حکم به بطلان دعوا صادر کرده است ولیکن مشارالیه بعلت ارتکاب جرم مذکور، قابل تعقیب و مجازات است. خصوصا که با طرح اعتراض به حکم دادگاه، مجددا به دنبال غلبه ناحق بر اهالی و قاضی برآمده است!
فلذا تقاضای «اعاده حیثیت سادات» (به جهت توهین و ادعای کذب و واهی علیه ۱۷ تن از اجداد اهالی روستا) حق مسلم همه ماست.
بنابراین لازمست هرچه زودتر آحاد اهالی، در تکمیل شکوائیه جمعی علیه نامبرده، تعجیل نمایند تا مبادا در دادگاه تجدیدنظر مطلوب وی، او بتواند طرفی ببندد.
پیشنهاد و استدعا میکنم برای هماهنگی و پیشبرد مناسبتر این اقدام مشروع، قانونی، معروف و کاملا ضروری (دارای اهمیت و اولویت فوقالعاده بالا)؛ جناب آ.سیدسعیدموسوی، زحمت تجمیع امضاء و مشخصات سادات محترم موسوی و جناب آ.سیدمحمودحسینی، زحمت تجمیع امضاء و مشخصات سادات محترم حسینی بر عهده بگیرند و سایرین با هر کدام بدلخواه خود برگزینند.
همگی مأجور حضرت حق باشید. و الامر الیکم
... ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی ۱۴۰۱
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفاتشان.pdf
121.8K
استفساریه مستأجرین امامزاده از دادگاه در متصرفات خود از دو دانگ موقوفه امامزاده
بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
راه طی شده و باقیمانده؛
(قسمت ۸۰):
روزی که این پیامهای مسلسل خود را شروع کردم، بر این گمان بودم که طی ۸ شماره، حرفهای اساسی خود را خواهم زد و اصلا تصور نمیکردم تعداد آنها به ۸۰ برسد!
یک روستای کوچک، چقدر قصه و غصه داشت و دارد!
و اما بعد؛
۱) باورتون میشه که یکی از اهالی برای من پیام فرستاده که «نانکلی کیه؟! چیکار کرده؟!»!
(همان حکایت همیشگی «لیلی مرد بود یا زن؟»!)
۲) طبق آخرین خبر دریافتی؛ اعتراضیه نانکلی (رئیس اداره اوقاف بوئینزهرا) به حکم دادگاه بدوی (مبنی بر بطلان دعوا)، به شعبه ۹ دادگاه تجدیدنظر قزوین ارسال شده است.
امیدواریم وی در این دادگاه هم شکست بخورد و شرّش برای همیشه از سر اهالی امامزاده علاءالدین کم شود.
ولیکن آحاد بازماندگان نسبی و سببی ۱۸ نفر از اجداد ساداتی که او طی دادخواستی، با القاء ۹ دروغ آشکار، تلویحاً آنان را متجاوزین به موقوفه قلمداد کرده، (اعم از سادات و غیرسادات) باید بعنوان شخص ثالث در پرونده ورود کرده و ضمن اطلاع از جزئیات پرونده، اقدام به دفاع از حقانیت اجداد و مالکیت خودشان بکنند. شماره پرونده: «۰۱۰۰۷۷۲»
۳) از آنجا که اقدام جمعی، مؤثرتر است، نظر عدهای بر ضرورت تشکیل جلسه عمومی است و تاکنون دو پیشنهاد به بنده واصل شده:
۳/۱) پنجشنبه هفته جاری از ساعت ۱۴ لغایت ۱۷
۳/۲) جمعه هفته جاری از ساعت ۱۹ لغایت ۲۲
جهت توضیحاتی پیرامون سؤالات و ابهامات مطروحه پیرامون قضایای دخالتهای غلط نانکلی علیه اهالی امامزاده و نیز رفتارهای ضدمردمی جواسیس و مزدوران وی و همچنین تجمیع امضاء برای انجام شکوائیهای که متن آنرا دیروز در «کانال سیدعلاءالدین» به اشتراک گذاشتم.
۴) تصمیم نهایی برای قطعیت روز و ساعت جلسه، طی پیامرسانی آقایان؛ سید محمود حسینی و سید سعید موسوی انجام خواهد گرفت.
۵) از آنجا که وکیل نانکلی در دادخواست تقدیمی خود به محضر دادگاه، سهم اداره اوقاف از مزرعه علاءالدین را «یک پنجم از یکدانگ از ششدانگ روستا» عنوان کرده که دقیقاً منطبق با مرقومه فردی است بنام ابراهیم انصاری که در سال ۱۳۲۰ میزان موقوفه امامزاده را در اظهارنامه ثبتی بدون امضاء خود درج کرده (که همان را هم به ثبت و رسمیت نهائی نرسانیده است!) و نیز از آنجا که اداره اوقاف هم علیرغم درخواست اداره کل ثبت اسناد و املاک استان قزوین، نتوانسته از طریق مراجعه به مراجع قضایی، سندی بنام «موقوفه محمدحسینخان و محمدکاظم» بدست آورد، لذا نه تنها موقوفه بودن دو دانگ بلکه همان یک «پنجم از یکدانگ از ششدانگ» هم فاقد رسمیت قانونی است. یعنی از حدود ۶۲۰/۰۰۰ مترمربع ملک امامزاده (بخشی از پلاک اصلی ۱۱۷ از ۱۰ قزوین) حتی ۲۰/۰۰۰ متر هم موقوفه نیست ولیکن از آنجا که معمولاً امامزادگان و بقاع متبرکه، بدون موقوفه نیستند، ضرورت دارد که اصل و میزان موقوفه بودن جزئی از اراضی این روستا توسط نماینده ولیفقیه در استان یا دادگاه ذیصلاح مورد رسیدگی قرار گرفته و تعیین تکلیف گردد. نظر امین اوقاف چیه؟!!
استفساریه و نحوه انجام آنرا در پیامهای قبلی نوشتم. علیکم بالرجوع.
۶) شنیدهام تعدادی از اهالی (به بهانه شکایت علیه افشاگریهای بنده در فضای مجازی)، در حال جمع کردن پول برای استخدام وکیلی قدرتمند جهت کمک حقوقی به نانکلی در دفاع از او هستند!!
آنها گمان میکنند، ناکامی حقوقی نانکلی زیر سر بنده بوده است! غافل از اینکه بنده نه تنها هیچگونه إعمال نفوذی در پرونده نداشتم بلکه حتی خبر هم نداشتم. و روز ۲۲ آبان هم که خبردار شدم، آنرا عیناً همانروز به اشتراک گذاشتم و چنانکه در پیامهای قبلی بنده قابل ملاحظه است، حتی اسم وکیل، اشتباه گزارش شده و همچنین گفته بودند؛ دادگاهی نیست که نیازی به حضور خواندهها باشد و صرفاً گپ و گفتی بین قاضی و خواهان است! (ضمنا قابل توجه دوستانی که خبررسانی خطاآمیز داشتند!)
فلذا تنها نافذ و حامی اهالی در دادگاه، عنایت خود خدا و نظر اهلبیت(ع) و توجه امام زمان(عج) بوده و بس و هیچ ربطی به بنده نداشته است.
در هر حال، خدا کند که این خبر دروغ باشد و خدای ناکرده اگر راست باشد، مطمئن باشند از نفرین و غضب سادات و اجداد آنان نسلاً در نسل در امان نخواهند ماند.
۷) شنیدهام؛ شورای روستا از اهالی خواسته که وجوه مربوط به شارژ سالیانه (بابت میرآب، نگهبانی و زباله روستا) جمعا به مبلغ ۵ میلیون ریال را به حساب شخصی یکی از اعضای شورا واریز نمایند!
امیدوارم این خبر هم دروغ باشد! زیرا پرداخت هرگونه وجهی بابت روستا (اعم از واریزی و نقدی) به کسی و حسابی غیر از «حساب رسمی دهیاری»، صرفنظر از اینکه غیرقانونی است، نوعی رشوه محسوب شده و برای آنها ممکنست بعداً موجب گرفتاری گردد. اگرچه از شورای متخلف فعلی، ارتکاب چنین اموری بعید نیست ولیکن اهالی باید حواسشان را جمع کنند که در دام آنها نیافتند!
...ادامه دارد.
حسینی منتظر
دی ۱۴۰۱